راهبردهای منطقه ای ایران
به گزارش خبرگزاری رسا، با اعلام راهبرد بهاصطلاح جدید آمریکا که هفته گذشته توسط «مایک پمپئو»، وزیر خارجه کاخ سفید رونمایی شد، واشنگتن 12 شرط را برای عادیسازی موضوع ایران اسلامی مطرح کرد که با مخالفت صریح مقامات امنیتی کشورمان طی چند روز اخیر مواجه شده است. 7 مورد از مفاد نقشه راه اخیر آمریکا به موضوعات منطقهای و موشکی بازمیگردد که با توجه به موارد متعدد استراتژیهای شکستخورده دولت ترامپ در گذشته، راهبرد اخیر نیز از سردرگمی آمریکا در قبال راهبرد هوشمندانه ایران حکایت دارد. ازنظر استراتژیستهای کاخ سفید، ورود نیروهای نظامی و مستشاری آمریکا به منطقه برای تحقق اهداف تعیینشده، امری اجتنابناپذیر است و کشورهای غرب آسیا نیز هرکدام باید با قرائت خود، دستیابی به اهداف موردنظر را تضمین کنند.
تأمین امنیت به سبک و سیاق آمریکایی، اصلیترین سیاست منطقهای واشنگتن به شمار میرود که محوریت آن با امنیت سازی برای رژیم صهیونیستی است. از دریچه دکترین جهانی آمریکاییها که هژمونی بر غرب آسیا و حفظ برتری رژیم صهیونیستی را به عنوان اصل ثابت سیاست خارجی برگزیدهاند، هر عاملی که این حریم سازی را تحت تأثیر قرار دهد، مردود است و برای مقابله با آن، از هر فرصتی استفاده میکنند. جمهوری اسلامی با درک صحیح و شناخت جامع از تهدیدات امنیتی، ایجاد منطقه سبز برای رژیم جعلی صهیونیستی را به مفهوم بسط ناامنی برای کل منطقه میداند و با هماهنگی کشورها، برخورد پیشدستانه برای نزدیک شدن این ساز و کار آمریکایی به مرزهایش را در دستور کار خود قرار داده است.
علاوه بر این، جمهوری اسلامی در این مقوله معتقد به تعامل جمعی است. تعامل سهجانبه ایران، روسیه و ترکیه در زمینه حل بحران سوریه از نمونههای موفق این تعامل است که نشان داد کشورها میتوانند از ظرفیتهای منطقهای با وجود تفاوت دیدگاهها برای دفع سیاستهای منطقهای آمریکا به خوبی استفاده کنند.
در این میان، شاهد نقشآفرینی کشورهای عرب متحد کاخ سفید و ورود اروپا برای تقابل با توان منطقهای جمهوری اسلامی هستیم که هرکدام، دلایل خود را برای مانعتراشی در برابر ایران دارند و همزمان، از سیاست دیکته شده آمریکاییها تبعیت میکنند. بر این مبنا، مفهوم امنیت عربی نمیتواند چیزی فراتر از امنیت اسرائیلی باشد و اتحادیه عرب، به ابزاری برای سیاستهای پیشگفته تبدیل شده تا بجای رژیم صهیونیستی، ظرفیتهای دشمنی با ایران را فعال کند. افزون بر این، مهار نفوذ منطقهای و توان موشکی ایران اسلامی ازنظر ارتجاع منطقه، برابر است با اشراف بر حوزههای امنیتی و ژئوپلیتیک خلیجفارس، دریای عمان، باب المندب و دریای سرخ و به یک معنا، تحدید حضور مؤثر و امنیت ساز دریایی ایران. این رویکرد البته نه بدون پاداش است و نه بی هزینه، چراکه سلطنتهای دیکتاتوری منطقه، ضمانت حفظ و حمایت تاج و تختشان را از آمریکا اخذ کردهاند و هزینه آن را هم با خرید بیحساب و کتاب تسلیحات آمریکایی پرداختهاند.
ورود قاره سبز به پازل ضدایرانی آمریکا در خاورمیانه نیز دارای مضامین اقتصادی است و اصرار اتحادیه اروپا برای حفظ برجام، به جهت تداوم برخورداری از سود سرشار شرکتهای اروپایی از بازار ایران قابل توجیه است. علیرغم خروج کاخ سفید از توافق هستهای، سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه برای از دست ندادن تجارتهای پرسودشان، چاره را در تکرار ترجیعبند 12 مادهای آمریکا میبینند، زیرا در غیر این صورت، شانس اخذ معافیتهای تحریمی از آمریکا را از دست خواهند داد. با همین معیار و مبناست که شاهدیم مقامات اروپایی همزمان با گرفتن ژست استقلالطلبی از سیاستهای دیکته شده واشنگتن، همچنان بر طبل مطالبات منطقهای واشنگتن از تهران میکوبند.
بنابراین، آمریکا به عنوان رگلاتوری راهبردهای ایران ستیزانه، به نحوی برنامه ریزی کرده که هر کشوری، صدایی در تضاد با جمهوری اسلامی بلند کند، آب آن در آسیاب «امنیت رژیم صهیونیستی» و «رونق اقتصاد نظامی واشنگتن» ریخته میشود و در نقطه مقابل، هر سیاستی که رویکردهای منطقهای ایران را تقویت کند، مثل همراهی روسیه با ایران، به «بیثبات سازی» محکوم میشود.
در نتیجه، از نگاه آمریکا مسئله، صرفاً به حضور مستشاری ایران در سوریه و یا عراق محدود نمیشود و دربرگیرنده مجموعه پیمانهای امنیتی و پیوندهای سیاسی مزاحم برای اهداف نامشروع و هژمونیک واشنگتن است. به محاق بردن ائتلافهای سیاسی همسو با ایران در عراق یا براندازی دولت مشروع سوریه بهنحویکه در مدار منافع و سیاستهای آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار گیرند، یک اولویت است و هر عامل و مؤلفه ایرانی که مانع و بازدارنده این جریان استعماری باشد باید حذف شود.
اما نکته اینجاست که دولت آمریکا ازنظر منتقدین این کشور، نهفقط در مسائل منطقهای، بلکه در موضوعات دیگر نیز فاقد راهکار مشخص است. «مایک پمپئو»، وزیر امور خارجه آمریکا در حالی از راهبرد بهاصطلاح جدیدش در قبال ایران رونمایی کرد که سیاهه مطالبات نامشروع او هیچ نشانی از استراتژی نداشت و تعدادی از بایدها و نبایدها را فهرست کرده بود. بنابراین، اگرچه جوهره این اهداف و سیاستها، از چهار دهه قبل نیز به انحاء متفاوت دنبال شده، ولی شکست تمامی آنها از یک سو و فرسایش نفوذ آمریکا و متحدانش که آنها را به مرحله حذف و یا عدم توازن برای اثر گذاری بر منطقه نزدیک میکند از سوی دیگر، استراتژیهای واشنگتن را به بیانیههایی بیخاصیت و فاقد کارایی تبدیل کرده است.
برخلاف کاخ سفید که برای قشون کشی به کشورها نه تنها از قوانین داخلی آمریکا بلکه از مصوبات بینالمللی نیز تبعیت نمیکند، جمهوری اسلامی بر اساس سه اصل «برآورد جامع از تهدیدات امنیتی»، «شکلدهی به اجماع منطقهای علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی» و «طراحی و برنامهریزی بلندمدت و راهبردی» برای تأمین امنیت غرب آسیا با چراغ سبز و مجوز کشورها که برابر موازین جهانی نیز هست، در هر نقطهای حاضر خواهد شد و برای حضور مشروع خود از کشوری که از هزاران کیلومتر دورتر به منطقه آمده و برای صاحبان خاورمیانه خط و نشان میکشد، اجازه نمیگیرد./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: حمایت