یک حقیقت با دو تجلی
به گزارش خبرگزاری رسا، تسلط و احاطه بىنظیر حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبرى بر امورى همچون مسائل نظامى، تهدیدات همهجانبه دشمنان و خصوصاً تهاجم فرهنگى، نیازهاى نسل جوان، مطالبات و نیازهاى دانشگاهها، بایستههاى حوزههاى علمیه، شناخت دغدغههاى نیروهاى انقلاب و درك شایستهاى از بایستههاى نظام اسلامى، شناخت قابلیتها و ظرفیتهاى ساختار انقلابى نظام و... در كنار مصادیق بىشمارى از مطالعه دقیق و تحقیق راهبردى و كاربردى، مشورت، استقامت، صبر، متانت ، در شیوههاى مدیریتى و از همه مهمتر، ابعاد عرفانى و معرفتى ایمان به خدا و وعدههاى صادق او و ایمان به رسالت الهى خود و... همه گوشههایى از ابعاد بىنظیر و گرانسنگى است كه در وجود امامین انقلاب اسلامی موج مىزند.
این تسلط و احاطه همهجانبه در هر دو رهبر، باعث گردیده تا حتى بدخواهان نظام نیز از این همه وسعت و جامعیت آنها بر امور، در موارد گوناگون و متعددى گاه ناخواسته لب به تمجید و تجلیل بگشایند. برخى روش ها و شیوههاى مدیریتى مشترك میان امامین انقلاب عبارتند از:
الف: واكنشهای واقعگرایانه: یكى از ویژگىهاى مشترك مدیریت امام و رهبرى، واكنشهاى واقعگرایانه نسبت به تحولات منطقهاى و جهانى بوده است. براى مثال، جلوه واكنش واقعگرایانه در مدیریت حضرت امام(ره) را مىتوان در عدم دخالت مستقیم در جنگ لبنان یافت و این در حالى بود كه بسیارى از نیروهاى حزباللهى و دلسوز نظام، بر اساس یك تحلیل احساسى اعتقاد به دخالت مستقیم در جنگ لبنان و اعزام نیرو به آنجا و گشودن جبهه جدیدى داشتند. جلوههاى واكنشهاى واقعگرایانه در شیوه مدیریتى رهبر فرزانه انقلاب نیز كم نیست. یكى از این نمونهها «حمله امریكا به عراق براى آزادسازى كویت» بود كه در آن هنگام برخى از سیاسیون چپ سیاسى كشور، پیشنهاد همراهى با صدام علیه امریكا را مىدادند. در چنین شرایطى رهبر معظم انقلاب با درك صحیح تحولات منطقه و با معیار اصولگرایى، موضع بىطرفى ایران را رسماً اعلام كردند.
البته این بىطرفى به معنای سكوت در برابر جنایات ناشى از جنگ نبود . بعدها اسنادى كه منتشر شد نشان داد كه این جنگ سناریوى تعریفشده امریكا براى اهداف چندمنظوره بود. نمونه دیگر حادثه ۱۱ سپتامبر بود. اكنون كه مواضع اتخاذشده از سوى گروهها و شخصیتهاى مختلف در آن زمان مورد بررسى قرار مىگیرد، كاملاً نشان مىدهد كه رویكرد رهبر معظم انقلاب چقدر مدبرانه بوده است. جریانات سیاسى بهاصطلاح اصلاحطلب اصرار داشتند كه ایران از این فرصت استفاده كرده و وارد گفتوگو با امریكا شده و در ائتلاف بزرگ ضد تروریستى شركت نماید. آنچه در نمونههاى بالا ملاحظه شد، دقیقاً بیانگر واكنشها و رویكردهاى واقعگرایانه نسبت به تحولات منطقهاى و جهانى بوده است.
ب: تشخیص بهموقع رویدادها و روندهاى سیاسى: پایه اصلى این تشخیص، درك، بینش، بصیرت، علم و آگاهى فوقالعاده درباره رویدادها و جریانشناسى روندهاى سیاسى داخلى، منطقهاى و جهانى است.
حضرت امام(ره) با بریدن دست امریكا در روزگارى كه امریكا در اوج قدرت استراتژیك خود قرار داشت و ارسال آن نامه پر معنا و پرمغز به گورباچف (رهبر شوروى) و پیشبینى فروپاشى قریبالوقوع اتحاد جماهیر شوروى، تشخیصهاى صحیح و به موقع خود نسبت به رویدادهای سیاسی را اثبات كردند. در مدیریت رهبر معظم انقلاب نیز مىتوان به مصادیق بارز و محكمى اشاره كرد: هشدار رهبرى در خصوص شبیخون فرهنگى در اوایل دهه ۱۳۷۰، افشاى سناریوى یلتسینى كردن ایران (فروپاشى از درون)، افشاى سیاستهاى پنهان امریكا در خاورمیانه، هشدار نسبت به سناریوى اختلافافكنى بین اقوام و مذاهب ایرانى از یك سو و راهانداختن جنگ شیعى و سنى از سوى دیگر، بر حذر داشتن مسلمانان از طرح اسلامهراسى و اسلامستیزى غرب و... نمونههایى از درك سریع و بهموقع تهدیدات و واكنش مناسب نسبت به آنها بوده است.
ج: هدایت دیپلماسى هوشمندانه: در مدیریت حضرت امام(ره) استقامت و رادمردى در مقابل قطع رابطه با امریكا، حمایت از دانشجویان خط امام در قبال تسخیر لانه جاسوسى، عدم پذیرش نمایندگان رسمى و غیررسمى امریكا، فرمان ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر و عدم پذیرش قطعنامههای آتشبسى كه در آن مصالح و عزت جمهورى اسلامى لحاظ نشده بود، از نمونههاى هدایت دیپلماسى هوشمندانه امام است. در مدیریت مقام معظم رهبرى نیز موارد متعددى از این مدیریت به چشم مىخورد. یكى از مهمترین عرصههاى تجلى این دیپلماسى در موضوع هستهاى است. اكنون كه امریكا خروج خود از برجام را رسماً كلید زده است، همه متفق القولند كه این سكاندار اصلى انقلاب بود كه درك دقیقی از تحولات هستهاى ایران چه در بعد فنى و چه در ابعاد سیاسى و دیپلماتیك داشته است.
خصوصیت جهاد در زمان حضرت رسول اكرم(ص) با امام على(ع) متفاوت بود. خصوصیت مجاهدتهاى زمان پیغمبر(ص) این بود كه جبهه حق و باطل کاملاً روشن بود و یك طرف ایمان و طرف دیگر كفر قرار داشت. در یك طرف مسلمانها و پیامبر(ص) و طرف دیگر كفار و مشركان بودند. علت جهادهاى امیرالمؤمنین(ع)، همانگونه كه خود آن حضرت اشاره فرموده، زیادهخواهى عدهاى و رواج بدعتها در جامعه بود. امیرالمؤمنین(ع) آنگاه كه قدرت پیدا كرد، به حكم «حُضُورُ الْحاضِرِ وَ قِیامُ الْحُجَّهِ بِوُجُودِ النّاصِرِ» وظیفه داشت با همان مسلمانهاى نمازخوان و مسجدى، همان كسانىكه سالها در جنگهاى بدر و حنین و احد در راه اسلام جنگیده بودند و مجروح شده و اموالشان را براى رواج اسلام داده بودند، بجنگد؛ چرا؟ براى آنكه دین خدا احیا شده و بدعتها از بین برود.
آیا این امر مخصوص زمان حضرت على(ع) بود و دیگر مصداق نخواهد داشت؟ از این روست كه میتوان گفت تفاوت در وضعیتها رخ مىنمایاند. چه امام حسن(ع) با آن همه صبورى و خوددارى، اگر در شرایط و وضعیت امام حسین(ع) قرار مىگرفت، همان راه و همان شیوهها را انتخاب مىكرد كه اباعبدالله انتخاب كرده بودند. این اصل مهم در مدیریت انقلاب نیز به آسانى قابل ملاحظه است.
حضرت امام(ره) آنگاه كه در مرحله ایجاد انقلاب اسلامى قرار گرفتند، از همه گروههاى مخالف دعوت به همگرایى بر سر آرمانهاى مشترك كردند و آنگاه كه مردم در رفراندوم تاریخى خود، رأی قاطع به جمهورى اسلامى دادند، در یك حركت حسابشده و هدفمند، بنیانهایى همچون مجلس خبرگان قانون اساسى، سپاه پاسداران، بسیج، كمیته انقلاب اسلامى، بنیاد شهید، وزارت اطلاعات، سازمان جهاد سازندگى، شوراى نگهبان قانون اساسى، مجلس خبرگان رهبرى، بنیاد مسكن و دهها سازمان و نهاد انقلابى را شكل دادند كه نشان از نیازهاى زمان خود براى نیل به اهداف انقلاب و كسب تجربه در جهت آن اهداف بود.
درباره مدیریت خلف شایسته آن حضرت، رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در شرایط خاص و با توجه به قدرت سیاسى، اقتصادى و فرهنگى كشور، هیچ فرد منصفى نمىتواند منكر این مهم شود كه دستاوردهاى نظام درعرصههایى چون پیشرفتهاى هستهاى، موشكى، سلولهاى بنیادى، تولید داروها و واكسنهاى مهاركننده بیمارىهایى چون ایدز و برخى سرطانها، ترمیم ضایعات نخاعى، دستیابى به فناورى شبیهسازى، به راه افتادن نهضت تولید علم و جنبش نرمافزارى در حوزه و دانشگاه، دمیدهشدن روحیه اعتماد به نفس درجوانان و جوانگرایى و... در گرو دغدغهها و پیگیرىهاى مستمر ایشان صورتگرفته است.
تزریق امید به اركان دولت و مردم در سختترین و بحرانىترین شرایط، از دیگر هنرهاى ناب رهبرى ایشان در طول29 سال گذشته بوده است، بهگونهاىكه در بحرانىترین شرایط فرمودهاند: «من خود را غرق در عنایات و نعمات خداوند متعال مىدانم. » این مهم را باید بدانیم كه اگر در دهه اول انقلاب و در دوران غربت و تنهایى دفاع مقدس، براى حفظ موجودیت و بقاى خود مىجنگیدیم، امروزه سرنوشت منطقه به سرانگشتان ما سپرده شده است و امریكا و متحدانش كه در گذشتهاى نه چندان دور با تفرعن از تغییر جغرافیاى سیاسى در جهان اسلام و تشكیل خاورمیانه جدید سخن مىگفتند، اینك از ظهور و تولد خاورمیانه جدید با محوریت ایران اسلامى سخن مىگویند و ایرانى كه زمانى محور شرارت نام گرفته بود، اینك به محور امید و رهایى آنان از گرداب عراق، لبنان، افغانستان، فلسطین و منطقه خاورمیانه تبدیل شده است.
افزایش اقتدار و نفوذ ایران؛ تبدیل شدن ایران به یك كشور شكستناپذیر و مقاوم، شكستهشدن مجدد ابهت امریكا و متحدینش، تعمیق منطقه ژئواستراتژیك ایران، هر كدام از دیگر دستاوردهاى نظام در دوره رهبرى حضرت آیتالله خامنهاى(حفظه الله) است. دوستداران، شیفتگان و یاران وفادار حضرت امام خمینى(ره) و حضرت آیتالله خامنهاى باید بدانند و نیك هم مىدانند كه این دو گوهر ناب، یك حقیقت با دو تجلى هستند كه وظیفه همه ما، درك و معرفى شایسته و بایسته این حقیقت ماندگار و الهى به جامعه اسلامى و بشریت تشنه امروز و فردا است./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: روزنامه جوان