۱۸ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۴:۱۳
کد خبر: ۵۷۷۰۸۵

انتقاد استاد حوزه از حضور ابزاری زنان در تبلیغات تلویزیون

حجت‌الاسلام و المسلمین الویری گفت: جا دارد که کنگره آمریکا بر دست اصحاب تلویزیون بوسه بزند که توانسته در زمینه نشر فرهنگ غربی این اندازه موفق عمل کند.
حجت الاسلام الویری

به گزارش خبرگزاری رسا، حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر محسن الویری، کارشناس دینی و عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم علیه‌السلام، قبل از هر مطلبی تأکید می‌کند که به عنوان شهروندی در لباس روحانیت کم و بیش برنامه‌های سیما را رصد می‌کند و ضمن بیان نکاتی تأمل‌برانگیز در باره برنامه‌ها، درباره آن‌ها داوری نهایی نمی‌کند. حجت الاسلام الویری در گفت وگویی به کندوکاو درباره جایگاه زن در سیما و نحوه به تصویر کشیدن زن در این رسانه پرداخته است. این استاد حوزه و دانشگاه مطالب را به طور دسته‌بندی‌ شده ارائه می‌دهد و پرسش‌هایی را در برابر دست‌اندرکاران رسانه ملی قرار می‌دهد.

این کارشناس مسائل دینی و اخلاقی معتقد است: اگرچه روابط جنسی آشکار که در بعضی تبلیغات بازرگانی غربی وجود دارد در برنامه‌های تلویزیونی ما دیده نمی‌شود، اما به طور محسوسی همان روابط و استفاده ابزاری از زن به صورت پنهان در تبلیغات بازرگانی موج می‌زند:

*موضوع گفت‌وگو درباره جایگاه زنان در سیما و برنامه‌های این رسانه است. برای شروع گفت‌وگو اگر شاخص یا نکته‌ای را لازم می‌دانید، بفرمایید.

برای شروع این بحث یادآوری سه نکته را لازم می‌دانم تا هر خواننده‌ای قبل از مطالعه نظرات بنده این موارد را در نظر داشته باشد: اول اینکه مطالبی که مطرح می‌شود از دیدگاه یک کارشناس رسانه‌ای نیست، چون من مطالعات تخصصی در حیطه رسانه نداشته‌ام و به همین دلیل مطالب را از منظر یک شهروند در لباس روحانیت بیان می‌کنم که مانند سایر شهروندان بعضی از برنامه‌ها را می‌بیند و از دیدگاه اطرافیان خود که برنامه‌های رسانه را تعقیب می‌کنند، کم‌وبیش آگاه است؛ و یا مثل یکی از مردم کوچه و بازار که به تماشای فیلم یا نمایشگاه عکسی رفته است. تکیه روشن من هم تنها بر برنامه‌های تلویزیونی است.

نکته دوم این است که مطالبی که در این مصاحبه مطرح می‌شود بر پایه برنامه‌هایی است که خودم و نزدیکانم دیده‌اند و از دیدگاه‌های آن‌ها مطلع هستم. شاید اگر بررسی کامل و همه‌جانبه‌ای نسبت به برنامه‌ها وجود داشته باشد در پاره‌ای از مطالبی که عرض می‌شود تجدیدنظر شود.

نکته سوم این است که هر چند روح حاکم بر مباحث به طور عمده یک رویکرد انتقادی است، ولی چنین نیست که بنده از دشواری‌های کار رسانه ناآگاه باشم و نخواهم به این دشواری‌ها توجهی داشته باشم.

بر من کاملاً مشخص است که این تعداد شبکه تلویزیونی و با حجم سنگین ساعات و برنامه‌های تلویزیونی، حفظ آرمان‌ها و ارزش‌های جامعه ما و فرو نغلتیدن به دام روش‌های ناپسند رسانه‌ای که غربی‌ها دارند بسیار دشوار است؛ اما به هر حال در یک ارزیابی انتقادی نمی‌توان به بهانه دشواری کار از بیان نقدها و دیدگاه‌های متفاوت چشم پوشید. ضمن این که نقدهای بنده در اصل طرح پرسش و ارائه مطالبی برای اندیشیدن است نه انتقاد به مفهوم متعارف آن.

گونه‌ها و قالب‌های نمایش زن در سیما

*می‌دانیم که زنان به عنوان یکی از ارکان در تلویزیون مطرح هستند که در قالب گوینده خبر، مجری، بازیگر و ... در صفحه نمایش رسانه ملی ظاهر می‌شوند. شما انواع نمایش زن در سیمای جمهوری اسلامی ایران را چگونه دسته‌بندی می‌کنید؟

اگر بخواهیم در یک نگاه کلی گونه‌ها و قالب‌های نمایش زن در سیما را برشماریم، به نظر من می‌توان به پنج گونه اشاره کرد:

۱. مجریان: یکی از این موارد، زنانی هستند که نقش مجری دارند؛ چه مجریانی که اخبار را می‌گویند و چه مجریانی که با کارشناسان گفت‌وگو می‌کنند و یا مجریانی که یک برنامه را اجرا می‌کنند.

۲. میهمانان و کارشناسان: گونه دوم، زنانی هستند که به عنوان میهمان و کارشناس در برنامه‌های تلویزیونی شرکت می‌کنند، اعم از برنامه‌های خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و غیره. زنان غیرصاحبنظر که از مردم کوچه و بازار هستند و به مناسبت‌های گوناگون با آن‌ها مصاحبه می‌شود هم به این گروه ملحق می‌شوند. به عنوان مثال در ایام انتخابات و یا به هنگام تبلیغ برخی آداب و رسوم مذهبی و یا شهدای گمنام، با گروهی از زنان مصاحبه می‌شود که به نظر من آن‌ها را باید در این گونه قرار داد.

۳. زنان موضوع برنامه ــ نوع سوم، زنانی هستند که خودشان موضوع برنامه تلویزیونی هستند و درباره آن‌ها برنامه‌ها ساخته می‌شود. مثل بانوان ورزشکار افتخارآفرین و یا زنان روستایی و عشایر که در برنامه‌های مستند به آن‌ها توجه می‌شود.

۴. زنان هنرپیشه در فیلمهای داخلی ـ گونه چهارم نمایش زن در سیمای جمهوری اسلامی ایران در فیلم‌ها و سریال‌های داستانی ساخت کشور خودمان است که تقریبا بدون استثناء در همه آن‌ها حداقل یک زن حضور دارد.

۵. زنان هنرپیشه فیلمهای خارجی ـ و سرانجام نوع پنجم این زنان، هنرپیشگان زن در فیلم‌های ساخت کشورهای دیگر است که در سیمای جمهوری اسلامی ایران نمایش داده می‌شود.

روشن است که در اینجا منظور زنانی هستند که در صفحه تلویزیون ظاهر می‌شوند و لذا از زنانی که در زمینه کارگردانی، تهیه‌کنندگی، طراحی صحنه، منشی‌گری صحنه، عکاسی، تهیه لباس، گریم و از این قبیل امور فعالیت دارند نام برده نشد.

طبیعتاً در یک بررسی دقیق باید در مورد هر یک از این پنج گروه جداگانه سخن گفت، چون اقتضائات هر کدام از این گروه‌ها با دیگری متفاوت است و هر یک از این گونه‌ها ملاحظات و ویژگی‌های خاص خود را دارند؛ اما در این بحث تنها به کلیات مشترک بین آن‌ها بسنده شده است.

 

سردرگمی رسانه ملی در نمایش زنان

*پس در یک نگاه کلی برای تحلیل به تصویر کشیدن زنان در سیمای جمهوری اسلامی ایران،  با یک طیف مواجه هستیم. همین افراد نیز در قالب‌های متنوع و گاه مختلف فرهنگی و اجتماعی نمایش داده می‌شوند.

درست است. البته این طیف هم فقط یک طیف نیست  و از منظرهای مختلف می‌توان آن را طیف‌بندی کرد؛ اخلاق، هویت، زیبایی‌شناختی، آرمانگرایی، خانواده‌مداری، بوم‌گرایی و زنانگی نمونه‌هایی از این طیف‌هاست. مثلا از منظر اخلاقی و هویتی یک سمت این طیف نمایش زنان موفق، دین‌دار، خانواده‌دار، دارای روحیه اجتماعی و بااخلاق هستند و در سمت دیگر طیف، زنان منفعل و بی‌هویت قرار دارند.

اما مسأله این است که سیاست رسانه ملی درباره بخشهای مختلف این طیف روشن نیست. در واقع در یک نگاه کلی متوجه نوعی سردرگمی می‌شویم که در فاصله دو سر این طیف وجود دارد. یک حرکت سنجیده، مدیریت‌شده و روشمند وجود ندارد، بلکه آن چه به چشم می‌آید یک حرکت همراه سردرگمی است.

*منظورتان از سردرگمی رسانه ملی در نمایش زنان چیست؟

منظور از سردرگمی این است که مخاطب نمی‌تواند بفهمد که ملاک موفق نشان دادن زنان و ناموفق نشان دادن آن‌ها در بخشهای مختلف این طیف چیست؟

*اما دلیل این سردرگمی چیست؟ به هر حال گاهی مخاطب از برنامه رسانه ملی احساس می‌کند زن موفق کسی است که از سطح علمی و اجتماعی بالایی برخوردار است، گاهی نیز زنی موفق معرفی می‌شود که زیرکانه‌تر و یا با چهره‌ای پرآرایش در مقابل دوربین جلب توجه می‌کند.

عامل این را دو چیز می‌دانم و فکر می‌کنم این سردرگمی در حرکت نوسانی در این طیف ریشه در دو چیز دارد: یکی روبرو بودن سیمای جمهوری اسلامی ایران با مجموعه‌ای از دوگانه‌هاست و ناتوانی از اتخاذ یک موضع مشخص و منطقی نسبت به این دوگانه‌ها. تأکید می‌کنم مراد از ذگر این دوگانه‌ها بیش از آن که نقد صدا و سیما باشد توصیه‌ای برای اندیشیدن درباره آن است.

دوگانه مذهبی بودن و اجتماعی بودن زنان در قاب تلویزیون

*منظورتان از تعارض چیست؟ برای روشن‌تر شدن مطلب، نمونه‌هایی از این دوگانه‌ها و تعارضات را مثال بزنید.

از جمله این دوگانه‌ها، دوگانه مذهبی بودن و اجتماعی بودن است. در یک تلقی سنتی، زنی که می‌خواهد پای‌بند ارزش‌های دینی باشد باید حضور اجتماعی کمتری داشته باشد؛ اما رسانه سیما از نظر جمع کردن بین اجتماعی بودن و مذهبی بودن دچار نوعی دوگانه است.

به عنوان مثال اگر یک زن اجتماعی که پای‌بند ارزش‌های دینی هم هست، وقتی در یک برنامه تلویزیونی یا فیلم همراه با همکار مرد خود می‌خواهد سفر درون‌شهری داشته باشد و در اتومبیل کنار همکار مرد می‌نشیند، و یا در محیط کار صمیمتی فراتر از حد متعارف بین آن‌ها نشان داده می‌شود، ولی مثلا در یک برنامه دیگر گویی تمام احتیاط‌های شرعی و عرفی هم رعایت شده است.

دوگانگی در اینجا ظاهر می‌شود. رسانه هم می‌خواهد اجتماعی بودن زن را نشان بدهد و هم پای‌بندی او به مذهب را؛ اما این صحنه‌ها نشان می‌دهد که درباره این دوگانه فکر نشده است.

تأکید می‌کنم که منظور بنده این نیست که هر تعاملی بین زن و مرد در محیط کار اشکال شرعی دارد، به همین خاطر تعبیر «تلقی سنتی» را به کار بردم. نکته بنده این است که باید روی این مسائل فکر کرد و موضع مشخصی  داشت.

دوگانه باحجاب بودن و صاحب‌نظر بودن

دوگانه دیگر دوگانه باحجاب بودن و صاحب‌نظر بودن است. در برنامه‌های کارشناسی که از زنان دعوت می‌شود دیده می‌شود گاهی زنی که به عنوان کارشناس آمده، بیش از آن که مراقب محتوای مطالبی که ارائه می‌کند باشد، مراقب ظاهر خود است، مراقب حجاب خودش است که مبادا چادرش کنار برود یا روسری‌اش نمایان شود که کاملاً پیداست در برابر دوربین معذب است و راحتی یک زن کارشناس و صاحب‌نظر فرهیخته و اندیشمند را ندارد و گاه می‌بینیم که زنان کارشناس فاصله چشمگیر با یک بانوی پای‌بند ارزش‌ها دارند. مصاحبه‌هایی که معمولا ایام انتخابات پخش می‌شود، نمونه خوبی در این زمینه است.

دوگانه دیگر، دوگانه شعارها و رفتارهاست. مثلاً درباره هنجارهایی که بین خانم‌ها متعارف شده، تعداد قابل توجهی برنامه انتقادی ساخته می‌شود.

به عنوان مثال در مذمت اینکه خانم‌ها صرفاً برای زیبایی جراحی بینی انجام می‌دهند، برنامه‌هایی در قالب داستان یا کارشناسی ساخته شده و این موضوع نقد شده است؛ اما از طرف دیگر این‌طور گفته می‌شود تعداد قابل توجهی از زنانی که به عنوان مجری یا کارشناس حضور دارند، خودشان این جراحی را انجام داده‌اند که نشان‌دهنده دوگانه بین شعار و رفتار است.

 

دوگانه بین مهارت های مجری گری و رعایت ارزش ها

موضوع دیگر، دوگانه بین مهارت‌های مجری‌گری و رعایت ارزش‌هاست. فرض کنید در یک برنامه کارشناسی، میهمان خانم است و مجری مرد است و یا برعکس. در این شرایط در حین اجرای برنامه مردی که پای‌بند به مذهب است نمی‌خواهد نگاه مستقیم به چهره زن مسلمان داشته باشد و در برنامه‌ای که گفتگویی انجام می‌شود، می‌بینیم که سر مرد دائماً پایین است. این دوگانه در این مورد کاملاً به چشم می‌خورد. یا در گفتگوهای خیابانی، خانم خبرنگاری پرسشی از یک آقای رهگذر می‌کند و او بنا بر اعتقاد خودش سرش را سمت دیگری می‌کند و پاسخ می‌دهد. شاید در نگاه بعضی افراد اهانت به آن خبرنگار تلقی شود، درحالی‌که او می‌خواهد ارزش‌هایی که بر آن پای‌بند است پاس بدارد. و یا حتی دیده شده که خود زن خبرنگار و یا مجری بر خلاف اصول حرفه‌ای بدون نگاه کردن به مخاطب مرد مطالب خود را بیان می‌کند. البته شنیده‌ام که دیگر کسی دنبال رعایت این مسائل نیست و این دوگانه مربوط به دهه‌های قبل است!

. راهکار حل این مشکل چندان پیچیده نیست* 

بله. به هر حال برای حل این مشکل اگر کارشناس خانم است، خوب است از مجری خانم هم استفاده شود تا این مسائل غیرحرفه‌ای پیش نیاید.

مهارت مجری‌گری و پاره‌ای رفتارهای خاص زنانه

نوع دیگری از دوگانه‌ها، مهارت مجری‌گری و پاره‌ای رفتارهای خاص زنانه است. تعدادی از مجری‌ها بیش از اینکه مهارت مجری‌گری داشته باشند و بر حرفه خود مسلط باشند، به روش‌های جاذبی پناه می‌برند و این طور به ذهن می‌رسد که گویی می‌خواهند ناتوانایی‌های حرفه‌ای خود را در قالب رفتارهایی که مطلوب ارزیابی نمی‌شود، پنهان ‌کنند.

این که تلویزیون چگونه می‌خواهد این دو را با هم جمع کند معلوم نیست. برنامه‌هایی که این دوگانه در آن‌ها به چشم می‌خورد نشان‌دهنده آن است که فکر و تدبیر و سیاستی در این زمینه وجود ندارد.

*در برنامه‌های تلویزیونی شاهد دو رویکرد متناقض نسبت به برخی ارزش‌ها مانند حجاب هستیم. گاهی در برخی برنامه‌ها حجاب به عنوان ارزش تلقی و معرفی می‌شود، اما در برخی برنامه‌ها به وضوح زنان بی‌فرهنگ یا فقیر را با حجابی مانند چادر نمایش داده و زنان مرفه و تحصیل‌کرده را از این افراد مستثنا می‌کنند. نظر شما در این باره چیست؟

همین طور است. دوگانه ارزش بودن و یا ارزش نبودن پاره‌ای مفاهیم دینی به ویژه حجاب یکی دیگر از این نمونه‌هاست. حجم برنامه‌هایی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به تبلیغ حجاب به عنوان یک ارزش می‌پردازند قابل‌توجه است؛ اما می‌بینیم وقتی یک مناسبت سیاسی مثل انتخابات یا راهپیمایی 22 بهمن پیش می‌آید، بی‌حجاب بودن یک ارزش به حساب می‌آید و دوربین‌های تلویزیون به دنبال زنانی می‌گردند که پوشش مطلوبی ندارند. آن‌قدر هم با شوق و شعف این افراد به نمایش گذاشته می‌شوند که تعارض میان ارزش‌ها را نشان می‌دهد.

دوگانه ارزش‌مدار بودن و یا بی‌ارزش بودن زن غربی

*در رسانه ملی زنان غربی هم در قالب مستند و فیلم و سریال، بسیار به نمایش گذاشته می‌شوند. تحلیل شما از نمایش این افراد چیست؟

دوگانه ارزش‌مدار بودن و یا بی‌ارزش بودن زن غربی یکی دیگر از دوگانه‌هاست. مثلاً در حجم قابل توجهی از برنامه‌ها همواره نگاه انتقادی خاصی نسبت به مغرب زمین تکرار می‌شود و در مزیت زن شرقی مسلمان ایرانی بر غربی‌ها و اهمیت نهاد خانواده نزد ما و بی‌اعتنایی غربی‌ها نسبت به نهاد خانواده سخن گفته می‌شود.

اما در تعداد قابل توجهی از فیلم‌ها و سریال‌های خارجی و به ویژه غربی که پخش می‌شود زنان کاملاً موفقی به نمایش گذاشته می‌شود که مثلا وقتی در نقش پلیس قرار می‌گیرد هم‌تراز یک مرد پلیس و یا حتی بالاتر و بهتر از او ایفای نقش می‌کند؛ و اگر در دشواری‌های زندگی قرار می‌گیرد به خوبی آن را مدیریت می‌کند و این پای‌بندی به نهاد خانواده و علاقه او به فرزندانش به خوبی نمایش داده می‌شود.

در بسیاری از سریالهای غربی به خوبی می‌توان نقش زنان در توسعه‌یافتگی جامعه را مشاهده کرد. شاید برخی از این فیلمها و سریالها رویکرد فمینیستی داشته باشد که ما آن را قبول نداشته باشیم ولی به هر حال آنچه بر صفحه نمایش ظاهر می‌شود موفق بودن زنان غربی است.

البته این موضوع را انکار نمی‌کنم که تلویزیون ما به ناچار فیلمها و سریالها را پس از ویرایش پخش می‌کند و نمی‌تواند ناهنجاریها را نشان بدهد و عملا این ویرایش به موجه نشان داده شدن چهره زن غربی کمک می‌کند، اما به هر حال این تعارض هم قابل انکار نیست که بر خلاف آن چه علیه زن غربی و جایگاه زن در جامعه غربی گفته می‌شود فیلمهای غربی چهره‌ای مثبت و جایگاهی بلند برای زن را به تصویر می‌کشند.

نامشخص بودن نقش عرفی و دینی خانوادگی یک زن در قاب سیما

*در میان فیلم‌ها و سریال‌های خانوادگی دیده می‌شود که نقش‌های گوناگون و گاه مختلفی بر عهده زنان گذاشته می‌شود. چقدر این برنامه‌ها در به تصویر کشیدن نقش‌های زنانه موفق عمل می‌کنند؟

دوگانگی بین نقش عرفی و دینی خانوادگی یک زن و نقش تعریف‌شده در فیلمنامه هم مورد دیگری است که باید به آن اشاره کرد. یک زن در محیط خانواده چه بر اساس تفکر دینی و چه واقعیت اجتماعی به عنوان دختر، خواهر، مادر و یا همسر نقش و جایگاه و منزلتی ویژه دارد ولی در اغلب قریب به اتفاق فیلمهای تلویزیونی ما زن در هر یک از موقعیتها که نام برده شد، بیش از اینکه موقعیت خود را درک کند و به اقتضای آن عمل کند تنها یک حس عاطفی نسبت به دیگر اعضای خانواده دارد.

لذا نقش مادری به خدمتگزار فرزند بودن و حس ترحم نسبت به او نقش همسری به یک ابراز محبت تقلیل می‌یابد و نقش دختری و خواهری هم همین‌طور. طبعا در این مورد هم انصاف نیست که هم فیلم‌ها با یک چوب رانده شوند و بی‌تردید نمونه‌های مثبت هم در میان فیلم‌ها یافت می‌شود ولی به هر حال نمی‌توان انکار کرد که این مشکل در فیلمها وجود دارد.

*نقش آقایانی که درمقابل خانم‌ها قرار می‌گیرند، چنین دوگانه‌ای را دامن می‌زند.

در این مورد باید به قوّام بودن مرد با حفظ حقوق زن اشاره کرد. از یک سو بر اساس آموزه‌های دینی نقش محوری مرد را باور داریم که مسئولیت خانواده بر عهده اوست و از سوی دیگر هم خود را به حفظ حقوق زنان پای‌بند می‌دانیم. ولی به نظر می‌رسد سیمای ملی ما در جمع کردن صحیح این دو ناموفق بوده است؛ به این معنی که رسانه ملی هر جا در پی حفظ حقوق زن بوده، حقوق خانواده را تضییع کرده و هر جا به دنبال حفظ حقوق خانواده بوده به نقش زن و حقوق او بی‌اعتنایی شده است.

استفاده ابزاری از زن در تبلیغات بازرگانی موج می‌زند

*استفاده ابزاری از زن، نقدی است که بر برنامه‌های تلویزیونی کشورهای غیراسلامی بارها وارد شده است. در تبلیغات تلویزیونی در کشور خودمان نیز شاهد حضور زنان هستیم. شما به عنوان کارشناس دینی، نحوه حضور و نوع پوشش و آرایش خانم‌ها در این تبلیغات را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مورد دیگر این دوگانگی‌ها، دوگانه رواج تبلیغات بازرگانی و عدم استفاده ابزاری از زن است. تلویزیون از یک سو در حد بسیار وسیعی به تبلیغات بازرگانی روی آورده که گاه انسان احساس می‌کند مشغول تماشای یک شبکه تبلیغاتی است که لابلای تبلیغات، گاهی مطالب خبری یا علمی هم پخش می‌شود و از طرف دیگر مطابق قانون نمی‌خواهد از زن استفاده ابزاری کند، اما آیا واقعا در این امر موفق بوده است؟

اگرچه روابط جنسی آشکار که در بعضی تبلیغات بازرگانی مغرب زمین وجود دارد در برنامه‌های تبلیغاتی ما دیده نمی‌شود، اما به طور محسوسی همان روابط و همان استفاده ابزاری از زن به صورت پنهان در تبلیغات بازرگانی موج می‌زند.

*شاید تهیه کننده و کارگردان این تبلیغات این مطلب را عنوان کنند که به عنوان مثال برای تبلیغ لوازم خانگی و آشپزخانه ناچار هستند که از زنان استفاده کنند.

در تبلیغات وسایل منزل و خوراکی‌ها اغلب اینگونه است که نقش محوری بر عهده زنی است که در آگهی حضور دارد و نه اطلاعاتی که در باره آن کالا به بیننده منتقل می‌شود. به همین دلیل نظر مخاطبی که این برنامه را می‌بیند بیشتر از اینکه به کالا جذب شود به نوع رفتارهای زنی که در آگهی تبلیغاتی حضور دارد، جلب می‌شود تا شاید از این طریق جذب خرید آن کالا شود.

البته پاره‌ای از این آگهی‌های بازرگانی کاملاً کپی‌برداری شده از تبلیغات تجاری شبکه‌های غربی است و گویا متصدیان رسانه چون می‌دانند تعداد زیادی از مخاطبان آنها، برنامه‌های ماهواره‌ای را هم می‌بینند، از آن‌ها الگوبرداری می‌کنند تا خود این همسانی بر ضریب اثرگذاری تبلیغات بیافزاید.

در این نوع تبلیغات کپی‌برداری شده، مخاطبی که اصل آگهی خارجی را دیده، به خوبی می‌داند که در کجای این نسخه ایرانی شده آگهی بازرگانی، فلان صحنه حذف شده است و همین حضور ذهن او از نظر روانشناسی تبلیغ موجب جلب او به آن صحنه و از طریق آن به کالای مورد تبلیغ است.

در زمینه تبلیغات بازرگانی صحنه‌هایی هم که نشان‌دهنده ابراز مسرت جمعی از زنان و مردان با هم است، تأمل برانگیز است. اگر این جمع با هم محرم باشند که با واقعیت اجتماعی سازگار نیست و اگر هم محرم نباشند، با اخلاق دیندارانه زیستن ناسازگار است، دقت بفرمایید که تعبیر ناسازگاری با احکام شرعی را به کار نمی‌برم.

سرگیجه رسانه ملی در ترسیم نقش زن شرقی

*به هر حال کپی‌برداری از رسانه‌های کشورهای دیگر آسیب‌هایی به همراه دارد. در این شرایط به نظر می‌رسد رقابتی میان زن شرقی و زن غربی از نظر شکل نمایش در قاب رسانه ایجاد شده است!

دیگر دوگانه‌ای که در ترسیم و نمایش نقش زن در سیمای جمهوری اسلامی به چشم می‌خورد، دوگانه حفظ اصالت شرقی از یک سو و تلاش برای عقب نماندن از غرب از سوی دیگر است. تلویزیون در میان این دو محور دچار نوعی سرگیجه است، از یک سو می‌خواهد اصالت زن شرقی را نشان دهد و از سوی دیگر می‌خواهد نشان دهد که زن شرقی از زن غربی عقب‌تر نیست و این عقب ماندن را دقیقاً مطابق استانداردهایی که آن‌ها تعیین کرده‌اند، تعریف می‌کند.

نتیجه این کار نمایش زنی منفعل در پاره‌ای از فیلم‌ها و سریال‌ها و حتی در تعدادی از مستندهاست که معلوم نیست شرقی بودن مایه افتخار است یا غربی بودن او.

*چرا برای مواردی که ذکر کردید مثال نمی‌زنید؟

آنچه ذکر شد نتیجه انباشت مشاهداتی است که در طول زمان شکل گرفته و لذا با ذکر مثال همراه نیست و در مواردی هم که بتوان مثالهایی زد، چون معلوم نیست این امکان برای تهیه‌کنندگان برنامه وجود داشته باشد که در باره کار خود توضیح دهند، بهتر است از آن صرف‌نظر شود.

تأکید می‌کنم که در هیچ یک از این موارد، بنده قصد داوری به این معنی که بخواهم حتما عوامل تولید این برنامه‌ها را محکوم کنم ندارم، بلکه تنها به بیان دوگانگی‌ها و سردرگمی‌هایی که در زمینه نمایش زن در صفحه رسانه ملی وجود دارد پرداخته‌ام.

موفقیت رسانه ملی در سوق دادن جوانان به سمت برنامه‌های ماهواره‌ای

*این گونه تهاجم فرهنگی که تا عمق روستاها نفوذ کرده، نتیجه چیست؟

این رفتارها متأثر از برنامه‌های ماهواره‌ی است و جا دارد که کنگره امریکا بر دست اصحاب تلویزیون بوسه بزند که توانسته در این زمینه موفق عمل کند. جای شگفتی دارد که با وجود مسلم شدن اشتباه بودن مسیری که تلویزیون در ایام آن هشت سال پررنج و مرارت پیش گرفت هنوز با  لجاجت تمام به آن کج‌سلیقگی ادامه می‌دهد.

تلویزیون به عنوان قاب منفی رسانه

* وجود دو عامل در سردرگمی اصحاب رسانه سیما در ارائه مطالب و برنامه‌های مربوط به زنان اشاره کردید. عامل دوم چیست؟

عامل دوم یک بحث عمومی است و تنها به زنان مربوط نیست و شامل همه برنامه‌ها می‌شود. این عامل همان قاب منفی است که تلویزیون از خود ساخته و هر عکس زیبایی که در این قاب منفی گذاشته شود، بخش قابل توجهی از زیبایی‌های خود را از دست می‌دهد.

به نظر من این اتفاق مانند سفره‌ای است که پهن ‌شده و هر غذای مطبوعی هم که در آن قرار بگیرد، به خاطر رفتار میزبان مورد توجه قرار نمی‌گیرد و طعم و سلامت غذای داخل سفره تحت تأثیر نگاه منفی بیرونی است.

رسانه ملی در پانزده سال اخیر به صورت روشن رویکرد مخاطب‌گریز و یا حتی مخاطب‌ستیزی اتخاذ کرده و بخشی قابل توجه از مردم و جوانان را به اصرار از خود دور کرده و خود را وقف بخش دیگری از مردم کرده است. به این ترتیب تنها گروهی از جوانان را مخاطب برنامه‌های خود می‌داند و با بقیه جوانان کاری ندارد. این همان قاب منفی است که به صورت کامل بر همه برنامه‌های تلویزیونی سایه افکنده و بسیاری از برنامه‌های خوب را هم از انتفاع و سودرسانی به مخاطب دور کرده است.

اصرار اصحاب رسانه ملی بر طی مسیری که نادرستی آن ثابت شده

*منظورتان از قاب منفی رسانه چیست؟

در این قاب منفی نمونه‌های فراوانی از محدودنگری، ترجیح دادن منافع جناحی بر منافع ملی، ترجیح منافع گروهی بر منافع دینی، لگدمال کردن آشکار اخلاق، ارتکاب آشکار گناهان زبانی مثل غیبت و دروغ و تهمت، ریختن قبح گناهان زبانی، ترجیح دادن به تعبیر حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه‌السلام متاع منفور و بدبوی دنیا بر ارزش‌های دینی، ترجیح دادن منزلت پست دنیوی بر فلاح و رستگاری به چشم می‌خورد.

این قاب منفی با ویژگیهایی که برشمرده شد، چارچوبی ایجاد کرده است که هر تصویری در داخل آن قرار بگیرد، زیبایی خود را از دست می‌دهد. بدتر از این‌ها اصرار اصحاب این رسانه بر مسیری است که نادرستی آن بر خیلی‌ها مشخص شده و درس نگرفتن از تجربه تلخی که به بهایی گزاف به دست آمد. پیامد این قاب منفی خودساخته، از دست رفتن ارزش بسیاری از برنامه‌های خوب و در نتیجه محرومیت سیمای ملی از طیف گسترده‌ای از مخاطبان و زنان و دخترانی است که می‌توانستند از این برنامه‌ها بهره ببرند.

*یعنی شما بین برنامه‌های تلویزیونی و رویکرد سیاسی تلویزیون تفکیک قائل می‌شوید؟

بله همین طور است، قطعا همینطور است، نباید زحمات نفس‌گیر طیف گسترده‌ای از مدیران، مجریان، تهیه‌کنندگان، کارگردانان و هنرمندانی را که غیرریاکارانه به ارزش‌ها پای‌بندند و به تعالی کشور اهمیت می‌دهند، نادیده گرفت. جای تأسف بسیار است که زحمات این افراد به دلیل کج‌سلیقگی لجوجانه مدیران ارشد آن‌ها به نتیجه مطلوب نمی‌رسد.

اگر قاب منفی تلویزیون و سفره‌ای که برنامه‌ها در آن چیده می‌شوند تغییر کند، به احتمال قوی بسیاری از برنامه‌ها با همین وضعیت می‌توانند کامیابی‌های خوبی از نظر تأثیر بر مخاطب داشته باشند. این امر در گروی آن است که اولاً تلویزیون برای حل دوگانه‌هایی که ذکر شد بکوشد و از طرف دیگر بپذیرد که رسانه همه است و تنگ‌نظری دنیامدارانه را کنار بگذارد و به یک بلندنظری دین‌مدارانه روی آورد.

سریال پایتخت از نظر نشان دادن نقش زن، سریال موفقی بود

*به اعتقاد شما کدام برنامه تلویزیونی در نمایش زن موفق عمل کرده است؟

دوباره باید تأکید کنم که تحلیلی که ارائه شد یک ذهنیت به تدریج شکل‌گرفته در گذر زمان از سوی یک شهروند معمولی است و اینطور نیست که مثلا حقیر از سالها قبل بدانم که قرار است پاسخگوی چنین پرسشهایی باشم تا مستندات پاسخ خود را گردآوری کنم. ولی به نظر می‌رسد تعداد برنامه‌هایی که هوشمندانه بتوانند از این قاب منفی خود را نجات دهند و جایگاه مناسبی نزد مخاطبان خود پیدا کنند زیاد نیست.

به عنوان مثال سریال پایتخت از نظر نشان دادن نقش زن، سریال موفقی به حساب می‌آید. این سریال که حقیر بخشهایی از آن را شخصا دیده‌ام و گزارش کلی دیگر بخشها را هم شنیده‌ام، جایگاه محوری زن را در محیط خانواده به خوبی تصویر کشید؛ زنانی که در محیط خانه آرایش متناسب با مجالس خاص ندارند، زنانی که با افراد فامیل صمیمی هستند و خود را در غم و شادی آن‌ها شریک می‌دانند، نزاع برساخته زن‌برادر و خواهرشوهر در میان آن‌ها وجود ندارد، نقش همسری زنان تنها محدود به یک ابراز محبت نیست، خانواده با محوریت زن نقش مهمی در عبور از بحرانهای اجتماعی دارد، مشکلات بیرونی اعضای خانواده در محیط خانواده و با محوریت زنان حل می‌شود، عقل خانواده‌مدار زنان تفاوت پایگاه اجتماعی زن و مرد به محیط صمیمی منزل نمی‌کشاند، زنان مدیریت ویژه خود را در استفاده بهینه از امکانات کم و شاداب نگاه داشتن محیط خانواده به نمایش می‌گذارند و مردان با همه کر و فر در نهایت منتهای آرزوی خود را برآوردن خواسته‌های زن خانواده قرار می‌دهند. بنده موفقیت این سریال را که حتی تکرار چند باره آن پربیننده است، تنها به دلیل نزدیکی آن به زندگی توده مردم و فاصله نگرفتن از آن می‌دانم و برای همه عوامل آن همیشه دعا می‌کنم./۸۴۱/د۱۰۱/س

تسنیم

ارسال نظرات