۰۴ مهر ۱۳۹۷ - ۰۴:۲۹
کد خبر: ۵۷۹۹۶۶
یادداشت؛

بدهکارید نه طلبکار!

از دریچه حمله تروریستی اهواز که داعش و الاحوازیه مدعی آن شدند، بر همه دنیا روشن شد که ایران اسلامی، یکی از اصلی‌ترین کشورهای قربانی تروریسم است.
گزیده تصاویر خبرگزاری ها از حادثه تروریستی در رژه نیروهای مسلح در اهواز

به گزارش خبرگزاری رسا، روزنامه حمایت در یادداشتی به قلم دکتر محمد حسن قدیری ابیانه با اشاره به حادثه تروریستی اهواز آورده است:

1. حمله تروریست‌های اجاره‌ای نظام سلطه در اهواز یکی از بزنگاه‌هایی بود که چهره بدون روتوش غرب در حوزه حقوق بشر را بیش از گذشته نمایان کرد. اندکی پس از انتشار این خبر، رسانه‌های زنجیره‌ای وابسته به غرب، با استفاده از عملیات روانی، تلاش کردند به تطهیر چهره تروریست‌ها بپردازند و همه نیروی خود را بکار بستند تا ایران اسلامی به‌عنوان بزرگ‌ترین قربانی تروریسم شناخته نشود. 

اما مهم‌تر از آن، سکوت مرگبار و سنگین مدعیان حقوق بشر در اروپا و آمریکا است که نه‌تنها هیچ توجیهی برای آن وجود ندارد، بلکه امری مسبوق به سابقه نیز هست. سران کشورهای غربی که کوشیده‌اند همواره خود را در خط مقدم حمایت از حقوق بشر در نزد افکار عمومی جلوه دهند، در قبال ریخته شدن خون شمار زیادی از افراد بی‌گناه و زخمی شدن تعداد بسیاری دیگر، حتی خم به ابرو نیاوردند چه رسد به آنکه به خود زحمت داده و چیزی در این رابطه بگویند!

2. این در حالی است که اگر چنین عملیاتی با مقیاسی به‌مراتب کوچک‌تر ازآنچه در اهواز رخ داد، در یکی از پایتخت‌های همین کشورهای مدعی و داعیه‌دار حقوق بشر اتفاق می‌افتاد – شبیه آنچه در فرانسه، انگلیس، آمریکا و ... شاهد بودیم – امروز سیل همدردی، محکومیت‌ها و راهپیمایی‌های همبستگی به راه می‌افتاد و مقامات اتوکشیده غربی در مقابل دوربین‌ها ظاهرشده و غرب را قربانی بزرگ تروریسم معرفی می‌کردند. 

از لزوم برخورد سخت و پاسخگو کردن عاملان آن سخن به میان می‌آورند و مجامع به‌اصطلاح بین‌المللی به هواخواهی آن‌ها برمی‌خاستند اما ازآنجاکه استانداردهای دوگانه در تار و پود سیاست‌های غرب نهادینه‌شده،‌ تروریست‌ها می‌توانند به دو دسته «خوب» و «بد» یا «میانه رو» و «افراطی» تقسیم‌شده و هر جریان و فردی که علیه ایران اسلامی اعتراض و اقدامی‌کند، ازجمله گروهک «الاحوازی»، «منافقین» و «جندالشیطان»‌ در زمره «معترضین»، «اپوزیسیون» و یا حداکثر «گروه‌های مسلح»‌ قرار می‌گیرند! 

افزون بر این، سکوت مرگبار پرچم‌داران کذاب حقوق بشر در این ماجرا ثابت کرد که ارزش جان انسان‌ها برای آن‌ها به موقعیت جغرافیایی قربانیان وابسته است و شهدای حمله تروریستی اهواز و تهران با کشته‌شدگان پاریس و لندن، با یکدیگر بسیار تفاوت دارند. اگر نژاد آن‌ها اروپایی باشد و شناسنامه غربی داشته باشند، باید قیصریه را به آتش کشید و اگر مسلمانان بی‌گناه کشورهای اسلامی باشند، جان‌ها چندان اهمیتی ندارد! 

رفتار متناقض انگلیس در این میان، پررنگ‌تر از دیگر کشورهای اروپایی است. استعمار پیر سال‌هاست که گروه‌های معاند و شبکه‌های ماهواره‌ای آن‌ها را میزبانی و حمایت می‌کند که شبکه «ایران اینترنشنال» نیز ازجمله شبکه‌هایی است که مورد مراحم ملوکانه سلطنتی قرارگرفته است. این شبکه نقشی کلیدی در ساماندهی گروه‌های ضد ایرانی ایفا می‌کند؛ همان‌گونه که دیگر عناصر بدنام و ضدانقلاب نیز در بوق‌های رسانه‌ای انگلیس سال‌هاست که مشغول لجن پراکنی و انکار واقعیت‌ها هستند. 

3. با این حساب می‌توان گفت که بسیاری از سازمان‌های حقوق بشری اعم از سازمان‌های مردم‌نهاد، کشوری و بین‌المللی، ساخته‌وپرداخته یا تحت نفوذ کشورهایی هستند که بیش از هر مجموعه و کشور دیگری به نقض حقوق بشر می‌پردازند و از حقوق بشر به‌عنوان حربه‌ای برای فشار بر سایر کشورها استفاده می‌کنند.

از یاد نبرده‌ایم که مطابق با اعترافات ریگی، مقامات اطلاعاتی و نظامی آمریکا از وی خواسته بودند که دامنه ترورها و ناامنی‌ها را از شرق کشور به شهرهای مرکزی و بزرگ ازجمله تهران بکشانند. 
از سوی دیگر، از ضرورت پیوستن ایران به معاهدات به‌اصطلاح ضد تروریستی و پخت‌وپز شده در پستوی نظام سلطه سخن به میان می‌آورند و در مقابل، انواع و اقسام امکانات را در اختیار تروریست‌ها قرار می‌دهند.

به‌عنوان نمونه، حزب‌الله که بخش بزرگی از بدنه سیاسی لبنان است و درعین‌حال، برای دفاع از کیان این کشور می‌جنگند یا حماس را که مقابل رژیم سفاک صهیونیستی قد علم کرده را تروریست می‌نامند اما هم‌زمان از جنایات دولت تروریست صهیونیستی دفاع می‌کنند، هواخواه خونریزی آل سعود علیه ملت مظلوم یمن هستند، خالق و حامی تروریست‌های آدم‌خوار و خون‌ریز داعش هستند و درعین‌حال، ادعای آن‌ها در دفاع از حقوق انسان‌ها گوش فلک را کرکرده است! 

4. ازجمله فضاحت‌های سازمان‌های بین‌المللی که این روزها برای تروریست‌های الاحوازیه بال‌وپر بازکرده‌اند این است که یک‌بار هم که در اتفاقی نادر، علیه کودک کشی قارون‌های عربستان در یمن گزارش منتشر می‌شود، دبیر کل سازمان ملل اعلام می‌کند که به دلیل تنگناهای مالی و ارتزاق این سازمان از پول‌های کثیف آل سعود، مجبور است که نام ریاض را از لیست جانیان بین‌المللی حذف کند و اگر چنین نکنند، جیره و مواجب آن‌ها از سوی عربستان قطع می‌شود!

بدتر از آن، قبیله قرون‌وسطایی سعودی را بر کرسی یکی از پنل‌های حقوق بشر سازمان ملل می‌نشانند و اعجاب جهانیان را برمی‌انگیزند. نکته طنز ماجرا این است که گزارشگران ویژه‌ای که از طرف شورای حقوق بشر سازمان ملل برای ایران تعیین می‌شوند، از بین کسانی دست‌چین می‌شوند که جهت‌گیری گزارش آن‌ها در خصوص ایران، متناسب با دریافتی آن‌ها از رژیم‌های مرتجع منطقه و آمریکا است ولی حتی یک‌بار هم برای عربستان گزارشگر ویژه تعیین نشده است، چراکه اساساً از اعدام‌های وحشیانه، شکنجه‌ها و بازداشت‌های غیرقانونی نگرانی ندارند.  

5. با این پیشینه و سوءنیت بارز، از عدم همکاری ایران با گزارشگران به‌اصطلاح ویژه سازمان ملل گله‌دارند و مدعی‌اند که چرا جاسوس‌ها و عناصر نفوذی دستگیر و زندانی می‌شوند ! 

تعجبی ندارد که از کودک کشی پدرجد تروریست‌ها احساس ناراحتی نکرده و به‌طریق‌اولی، قدمی برای ممانعت از تداوم جنایت‌های این رژیم برندارند. این در حالی است که گروه‌های برانداز و تروریست‌های نشان‌دار در مجامع عمومی و رسمی اروپا و آمریکا آزادانه رفت‌وآمد می‌کنند، جلسه ترتیب می‌دهند و مثل فرقه رجوی شوی تبلیغاتی به راه می‌اندازند اما زمانی که جمهوری اسلامی برای حراست از امنیت ملی خود، قطعنامه‌های ضد ایرانی در حوزه حقوق بشر سازمان ملل را رد می‌کند، هیاهو و جنجال به پا می‌کنند. 

و بالاخره اینکه از دریچه حمله تروریستی اهواز که داعش و الاحوازیه مدعی آن شدند، بر همه دنیا روشن شد که ایران اسلامی، یکی از اصلی‌ترین کشورهای قربانی تروریسم است و درنتیجه، کشورها و سازمان‌های مدعی حقوق بشر، افزون بر قطع فوری حمایت از آن‌ها، باید از جمهوری اسلامی بابت همه پشتیبانی‌ها و جانب‌داری‌های مغرضانه خود از سازمان‌های تروریستی و برانداز علیه ایران در طول قریب به 4 دهه، عذرخواه و بدهکار باشند./۹۶۹//۱۰۲/خ

منبع: حمایت

ارسال نظرات