یادداشت؛
دومینوی شکست صهیونیستها
فروپاشی رژیم صهیونیستی برخلاف آنچه ادعا میکنند، محصول فرار آمریکا از سوریه و خالی کردن پشت صهیونیستها است.
به گزارش خبرگزاری رسا، کابینه ائتلافی رژیم صهیونیستی روز دوشنبه این هفته به دلیل اختلاف بر سر تصویب قانون خدمت سربازی حریدیها (صهیونیستهای ارتدوکس)، پارلمان را منحل و بنا شد تا انتخابات پیش از موعد، در ۹ آوریل ۲۰۱۹ (۲۰ فروردین ۹۸) برگزار شود. وزرای کابینه نتانیاهو تلاش داشتند که مسئله سربازی حریدیها را که طبقهای افراطی از منظر عقاید مذهبی به شمار میروند را یکبار برای همیشه حل کنند، اما موفق نشدند و این امر به فروپاشی کنست (پارلمان رژیم صهیونیستی) منجر شد.
گفتنی است که اصرار دولتهای اسرائیلی به خدمت حریدیها زیر پرچم منحوس رژیم اشغالگر قدس به وجه امنیتی آن بازمیگردد. آمارهایی که توسط نهادهای رسمی صهیونیستی منتشر شده حاکی از این است که این طیف به دلیل اعتقادات خاص خود، برای فرزندآوری اهمیت فراوانی قائلاند و در نتیجه از بیشترین میزان رشد جمعیتی نیز برخوردارند.
این در حالی است که دیگر اقشار صهیونیستی از جمله سکولارها و جریانهای چپ، نرخ رشد جمعیتی اندکی دارند و چنانچه این روند طی حداقل دو دهه آینده ادامه پیدا کند، ضریب جمعیتی این قشر به بالاترین حد خود میرسد.
با توجه به اینکه اجباری به سربازی رفتن حریدیها نیست، ارتش رژیم صهیونیستی از حضور آنها خالی میشود و این اتفاق به مفهوم تحلیل رفتن تدریجی ارتش پوشالی صهیونیستی خواهد بود. افزون بر این، چنانچه صهیونیستهای افراطی بین رفتن یا نرفتن به سربازی مخیر شوند، طبیعتاً دیگر اقشار صهیونیست هم انگیزه خود را برای خدمت زیر پرچم از دست خواهند داد و این پدیده اندکاندک خود را به شکل یک معضل اجتماعی نمایان میکند چراکه عدم حضور حریدیها موجب اعتراض طبقات دیگر میشود.
سؤال اینجاست که مسئله خدمت سربازی گروهی از صهیونیستها که پای ثابت دستور جلسات دولتهای قبلی این رژیم نیز بوده، آیا به تنهایی میتواند باعث انحلال کنست و تعیین زمان برگزاری انتخابات زودهنگام شود؟ اگر پاسخ مثبت باشد، پرسش بعدی این است که چرا این موضوع، ادوار گذشته کنست را دچار تزلزل و فروپاشی نکرد و فقط وزرای نتانیاهو چنین تصمیمی گرفتند؟! بنابراین، این ماجرا نمیتواند به عنوان عامل عمده برای انحلال پارلمان صهیونیستی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و باید به دنبال دلایل دیگری بود. در این باره گفتنیهایی هست.
۱. حدود یک ماه پیش بود که ارتش رژیم صهیونیستی به منطقه خان یونس در نوار غزه حمله کرد که با پاسخ جانانه و دندانشکن مقاومت مواجه شد. گردانهای حماس نزدیک به ۵۰۰ موشک به سرزمینهای اشغالی شلیک کردند و ارتش تا دندان مسلح اسرائیل نتوانست بیش از دو روز در مقابل مقاومت دوام بیاورد؛ لذا مجبور شدند که برای در امان ماندن از ضرب شست رزمندگان فلسطینی، این کشور و آن سازمان را واسطه قرار دهد.
این اتفاق، لانه عنکبوتی صهیونیستها را از خروش موشکهای مقاومت در امان نگه داشت، اما پسلرزههای فراوانی در داخل به ارمغان آورد. کابینه و مقامات امنیتی این رژیم در پی این عقبنشینی تاریخی دچار اختلاف شدید شدند و «آویگدور لیبرمن»، وزیر جنگ این رژیم به خاطر این افتضاح از مقام خود کنارهگیری کرد.
این دو رویداد مهم، کابینه نتانیاهو را در آستانه انحلال قرار داد. هر چند نتانیاهو خودش عهدهدار وزارت جنگ شد و درخواست «نفتالی بنت»، وزیر آموزش را برای تصدیگری این پست نپذیرفت، اما فرماندهان نظامی – امنیتی و افکار عمومی این رژیم، نتوانستند عقبنشینی خفتبار ارتش از نوار غزه را تاب آورند. این اختلاف و دو دستگی از همان زمان کلید خورد و هر روز ابعاد جدیدی به خود میگیرد.
۲. چند روز بیشتر از تکیه زدن نتانیاهو بر وزارت جنگ نگذشته بود که وی برای خروج از بن بست سیاسی و جلب نظر افکار عمومی، یک بمب صوتی خبری منفجر و اعلام کرد که در مرزهای شمالی، عملیاتی تحت عنوان «سپر شمال» را برای کشف تونلهای حزبالله آغاز کرده است. صهیونیستها ادعا کردند چهار تونل کشف کردهاند که معبر نفوذ حزبالله به شمال فلسطین اشغالی بوده است.
مخالفین نتانیاهو، اما این عملیات را یک اقدام مهندسی توصیف کرده و برخی آن را «سپر نتانیاهو» لقب داده و به باد انتقاد و سخره گرفتند. استدلال آنها این بود که سپر شمال بیش از آنکه یک عملیات باشد، یک شوی تبلیغاتی برای منافع شخصی نتانیاهو است و در راستای اهداف رژیم صهیونیستی قرار ندارد.
۳. هنوز طعم گزنده انتقادات تند سیاسی به نتانیاهو در ذائقه او باقی بود که عملیات فلسطینیها در کرانه باختری، آینده سیاسی وی را به شکل مضاعفی تیره و تار کرد. عملیات «عوورا» در رام الله که بر اثر آن، سه صهیونیست به درک واصل و چندین نفر دیگر مجروح شدند، به شدت جامعه صهیونیستی و شهرکنشینان کرانه باختری را به وحشت انداخت. به خصوص اینکه طراح این عملیات از صحنه گریخت و دستگیر نشد.
این عملیات موجب شد که منتقدان عملیات سپر شمال، نیش انتقاداتشان تندتر شوند و نتانیاهو را به عدم تشخیص اولویتها متهم کنند.
۴. میخ آخر بر تابوت معادلات سیاسی رژیم صهیونیستی، تصمیم ناگهانی ترامپ برای خارج کردن سربازان آمریکایی از مهلکه سوریه بود. هنگامی که کلیددار کاخ سفید، نیروهای خود را از سوریه فراری داد، محافل سیاسی رژیم صهیونیستی در یک شوک ناگهانی فرو رفتند.
از تحلیلگران و کارشناسان رسانهای گرفته تا سیاستمداران و فرماندهان نظامی این رژیم، همه از این اقدام ترامپ غافلگیر شدند و کماکان هذیان میگویند! نتانیاهو که چند سیلی پیش از این خورده بود، اعلام کرد سیاستهای تلآویو در منطقه تغییر نمیکند و خروج آمریکا از سوریه تأثیری بر آن نخواهد داشت. حقیقت ماجرا، اما اینگونه نیست، چون پس از گذشت چند روز از فرار سربازان آمریکایی از باتلاق سوریه، یکی از کمنظیرترین اتفاقات در دهههای اخیر در رژیم صهیونیستی رخ داد و کابینه اسرائیل، پارلمان را منحل و انتخابات زودرس اعلام کرد.
بنابراین، فروپاشی و قهقرای سیاسی رژیم صهیونیستی برخلاف آنچه ادعا میکنند، محصول عملیات شجاعانه گروههای مقاومت در نوار غزه، اعلام آمادگی قاطع حزبالله لبنان برای قطع کردن دست اشغالگران در صورت تجاوز، ضرب شست گروههای مقاومت در کرانه باختری و در نهایت، فرار آمریکا از سوریه و خالی کردن پشت صهیونیستها بود. این تحول بسیار مهم و معنادار ثابت میکند مقاومت نه فقط در عرصه میدانی و عملیاتی، بلکه در حیطه معادلات سیاسی حریف نیز حرف اول را میزند و قادر است دومینوی شکست دشمن را از میدان مبارزه تا قلب کابینه امتداد دهد. /۹۶۹/۱۰۱/م
گفتنی است که اصرار دولتهای اسرائیلی به خدمت حریدیها زیر پرچم منحوس رژیم اشغالگر قدس به وجه امنیتی آن بازمیگردد. آمارهایی که توسط نهادهای رسمی صهیونیستی منتشر شده حاکی از این است که این طیف به دلیل اعتقادات خاص خود، برای فرزندآوری اهمیت فراوانی قائلاند و در نتیجه از بیشترین میزان رشد جمعیتی نیز برخوردارند.
این در حالی است که دیگر اقشار صهیونیستی از جمله سکولارها و جریانهای چپ، نرخ رشد جمعیتی اندکی دارند و چنانچه این روند طی حداقل دو دهه آینده ادامه پیدا کند، ضریب جمعیتی این قشر به بالاترین حد خود میرسد.
با توجه به اینکه اجباری به سربازی رفتن حریدیها نیست، ارتش رژیم صهیونیستی از حضور آنها خالی میشود و این اتفاق به مفهوم تحلیل رفتن تدریجی ارتش پوشالی صهیونیستی خواهد بود. افزون بر این، چنانچه صهیونیستهای افراطی بین رفتن یا نرفتن به سربازی مخیر شوند، طبیعتاً دیگر اقشار صهیونیست هم انگیزه خود را برای خدمت زیر پرچم از دست خواهند داد و این پدیده اندکاندک خود را به شکل یک معضل اجتماعی نمایان میکند چراکه عدم حضور حریدیها موجب اعتراض طبقات دیگر میشود.
سؤال اینجاست که مسئله خدمت سربازی گروهی از صهیونیستها که پای ثابت دستور جلسات دولتهای قبلی این رژیم نیز بوده، آیا به تنهایی میتواند باعث انحلال کنست و تعیین زمان برگزاری انتخابات زودهنگام شود؟ اگر پاسخ مثبت باشد، پرسش بعدی این است که چرا این موضوع، ادوار گذشته کنست را دچار تزلزل و فروپاشی نکرد و فقط وزرای نتانیاهو چنین تصمیمی گرفتند؟! بنابراین، این ماجرا نمیتواند به عنوان عامل عمده برای انحلال پارلمان صهیونیستی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و باید به دنبال دلایل دیگری بود. در این باره گفتنیهایی هست.
۱. حدود یک ماه پیش بود که ارتش رژیم صهیونیستی به منطقه خان یونس در نوار غزه حمله کرد که با پاسخ جانانه و دندانشکن مقاومت مواجه شد. گردانهای حماس نزدیک به ۵۰۰ موشک به سرزمینهای اشغالی شلیک کردند و ارتش تا دندان مسلح اسرائیل نتوانست بیش از دو روز در مقابل مقاومت دوام بیاورد؛ لذا مجبور شدند که برای در امان ماندن از ضرب شست رزمندگان فلسطینی، این کشور و آن سازمان را واسطه قرار دهد.
این اتفاق، لانه عنکبوتی صهیونیستها را از خروش موشکهای مقاومت در امان نگه داشت، اما پسلرزههای فراوانی در داخل به ارمغان آورد. کابینه و مقامات امنیتی این رژیم در پی این عقبنشینی تاریخی دچار اختلاف شدید شدند و «آویگدور لیبرمن»، وزیر جنگ این رژیم به خاطر این افتضاح از مقام خود کنارهگیری کرد.
این دو رویداد مهم، کابینه نتانیاهو را در آستانه انحلال قرار داد. هر چند نتانیاهو خودش عهدهدار وزارت جنگ شد و درخواست «نفتالی بنت»، وزیر آموزش را برای تصدیگری این پست نپذیرفت، اما فرماندهان نظامی – امنیتی و افکار عمومی این رژیم، نتوانستند عقبنشینی خفتبار ارتش از نوار غزه را تاب آورند. این اختلاف و دو دستگی از همان زمان کلید خورد و هر روز ابعاد جدیدی به خود میگیرد.
۲. چند روز بیشتر از تکیه زدن نتانیاهو بر وزارت جنگ نگذشته بود که وی برای خروج از بن بست سیاسی و جلب نظر افکار عمومی، یک بمب صوتی خبری منفجر و اعلام کرد که در مرزهای شمالی، عملیاتی تحت عنوان «سپر شمال» را برای کشف تونلهای حزبالله آغاز کرده است. صهیونیستها ادعا کردند چهار تونل کشف کردهاند که معبر نفوذ حزبالله به شمال فلسطین اشغالی بوده است.
مخالفین نتانیاهو، اما این عملیات را یک اقدام مهندسی توصیف کرده و برخی آن را «سپر نتانیاهو» لقب داده و به باد انتقاد و سخره گرفتند. استدلال آنها این بود که سپر شمال بیش از آنکه یک عملیات باشد، یک شوی تبلیغاتی برای منافع شخصی نتانیاهو است و در راستای اهداف رژیم صهیونیستی قرار ندارد.
۳. هنوز طعم گزنده انتقادات تند سیاسی به نتانیاهو در ذائقه او باقی بود که عملیات فلسطینیها در کرانه باختری، آینده سیاسی وی را به شکل مضاعفی تیره و تار کرد. عملیات «عوورا» در رام الله که بر اثر آن، سه صهیونیست به درک واصل و چندین نفر دیگر مجروح شدند، به شدت جامعه صهیونیستی و شهرکنشینان کرانه باختری را به وحشت انداخت. به خصوص اینکه طراح این عملیات از صحنه گریخت و دستگیر نشد.
این عملیات موجب شد که منتقدان عملیات سپر شمال، نیش انتقاداتشان تندتر شوند و نتانیاهو را به عدم تشخیص اولویتها متهم کنند.
۴. میخ آخر بر تابوت معادلات سیاسی رژیم صهیونیستی، تصمیم ناگهانی ترامپ برای خارج کردن سربازان آمریکایی از مهلکه سوریه بود. هنگامی که کلیددار کاخ سفید، نیروهای خود را از سوریه فراری داد، محافل سیاسی رژیم صهیونیستی در یک شوک ناگهانی فرو رفتند.
از تحلیلگران و کارشناسان رسانهای گرفته تا سیاستمداران و فرماندهان نظامی این رژیم، همه از این اقدام ترامپ غافلگیر شدند و کماکان هذیان میگویند! نتانیاهو که چند سیلی پیش از این خورده بود، اعلام کرد سیاستهای تلآویو در منطقه تغییر نمیکند و خروج آمریکا از سوریه تأثیری بر آن نخواهد داشت. حقیقت ماجرا، اما اینگونه نیست، چون پس از گذشت چند روز از فرار سربازان آمریکایی از باتلاق سوریه، یکی از کمنظیرترین اتفاقات در دهههای اخیر در رژیم صهیونیستی رخ داد و کابینه اسرائیل، پارلمان را منحل و انتخابات زودرس اعلام کرد.
بنابراین، فروپاشی و قهقرای سیاسی رژیم صهیونیستی برخلاف آنچه ادعا میکنند، محصول عملیات شجاعانه گروههای مقاومت در نوار غزه، اعلام آمادگی قاطع حزبالله لبنان برای قطع کردن دست اشغالگران در صورت تجاوز، ضرب شست گروههای مقاومت در کرانه باختری و در نهایت، فرار آمریکا از سوریه و خالی کردن پشت صهیونیستها بود. این تحول بسیار مهم و معنادار ثابت میکند مقاومت نه فقط در عرصه میدانی و عملیاتی، بلکه در حیطه معادلات سیاسی حریف نیز حرف اول را میزند و قادر است دومینوی شکست دشمن را از میدان مبارزه تا قلب کابینه امتداد دهد. /۹۶۹/۱۰۱/م
منبع: حمایت
ارسال نظرات