یادداشت؛
برکات مقاومت مردم سوریه
آمریکاییها با صرف ۷ هزار میلیارد دلار، چارهای جز فرار از سوریه ندیدند و این به برکت همراهی و مقاومت مردم این کشور با دولت و ارتش مقتدرش حاصل شد.
به گزارش خبرگزاری رسا، چندین دهه است که کشورهای عربی از اقیانوس اطلس گرفته تا خلیجفارس در چارچوب استبداد و استعمار حکومت کردهاند و با حکمرانی پادشاهانی خودفروخته به سرکوب مردم پرداختهاند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و به ثمر نشستن برکات آن در منطقه، بیداری کشورهای اسلامی، آمادگی در نخبگان غرب آسیا، شکلگیری مقاومت لبنان و فلسطین، کادر سازی گروههای جهادی متأثر از ایران، پیروزیهای پیدرپی مقاومت در جنگهای ۳۳ روزه لبنان، دست برتر حماس و جهاد اسلامی در نبرد با رژیم کودک کش اسرائیل و شکلگیری هوشیاری و بصیرت در میان ملتها در برابر نقشههای استکبار برای تغییر ژئوپلیتیک منطقه، موجب شد تا آمادگی فوقالعادهای در مقابل نظام سلطه ایجاد شود و قاطبه کشورهای اسلامی احساس کنند که میتوانند روی پای خود بایستند.
از سوی دیگر، تفاهم مشترکی بین دوستان و دشمنان جهان اسلام شکل گرفت، مبنی بر اینکه حکام منطقه به تعبیر قرآن کریم همچون «نخل خاویه» هستند؛ درختانی بیثمر که با تکانی اندک سرنگون میشوند. غرب بر این مبنا، سناریویی آماده کرد و پس از سرنگون شدن حاکمان مرتجع، به این نتیجه رسید که باید فکری اساسی برای سوریه بکند، چون این کشور، برخلاف لیبی، مصر، تونس و یمن که حکامی بهشدت وابسته و غیرمردمی داشتند، از پشتوانه قوی مردمی برخوردار بود؛ لذا جنگ رسانهای حسابشده و سنگینی را آغاز کردند که بله، بشار اسد، دیکتاتور است و باید کنار برود! استراتژیستهای عبری- غربی با استفاده از این موقعیت و با توجه به اینکه سوریه دارای پایگاه پشتیبانی از سوی مقاومت لبنان و فلسطین و همراه و همرزم ایران بوده و هست، تصمیم گرفتند طوفانی مصنوعی، اما سخت و سنگین از بهار بهاصطلاح عربی در این کشور ایجاد کنند تا دیگر هیچکسی جرأت حضور در پازل جمهوری اسلامی را نداشته باشد.
پیش از هجمه ۸ ساله (قبل از سال ۲۰۱۱) چندین بار با دعوت از «بشار اسد» رئیسجمهور قانونی و مشروع سوریه برای گفتگو، تلاش کردند وی را به قطع ارتباط با ایران و حزبالله متقاعد کنند. در آن مقطع، از نظر زرسالاران و جنگطلبان بینالمللی نه در سوریه دیکتاتوری حاکم بود، نه مردم سوریه مستحق دموکراسی بودند، نه حقوق بشر سرکوب میشد و حتی اسد بهترین و شجاعترین رهبر عربی بود، با این امید که از ایران و مقاومت جدا شود، اما وقتی رئیسجمهور ضدآمریکایی و ضد اسرائیلی سوریه دست رد به سینه آنها زد و مناسباتش را هم با ایران و هم با مقاومت مستحکمتر کرد، تصمیم به انتقام گرفتند.
درنتیجه، سوریه به لولوی سرخرمن تبدیل شد که نه اثری از حقوق بشر و احترام به آراء مردم در آن دیده میشد و نه حاکمیتی مشروع در آن در رأس کار بود، لذا به گفته یکی از فرماندهان گروههای تروریستی، تصمیم گرفتند که سوریه را به این گناه، شخم بزنند! «الیوت آبرامز» یکی از سیاستمداران برجسته در دوران بوش و اوباما که با دولت ترامپ هم رفتوآمد دارد، «جان بولتون»، مشاور امنیت ملی آمریکا و بسیاری دیگر از بازیگران اصلی محور غربی، عبری، عربی عقیده داشته و دارند که، چون بشار اسد از همپیمانی با ایران دست برنمیدارد باید سرنگون شود. به فرموده رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با رئیسجمهور سوریه، «اشتباه دشمنان این بود که سوریه را با برخی کشورهای عربی اشتباه گرفتند، درحالیکه در آن کشورها حرکت مردم در جهت مقاومت و در واقع، قیام علیه آمریکا و دستنشاندگان آن بود.» (۶ اسفند ۹۷) این واقعیت را امروز بهتر و بیشتر از هر زمانی دیگری میتوان دریافت.
با این هدف از چهار ضلع مرزی لبنان، اردن، ترکیه و عراق، پول، سلاح، تکنولوژی پیشرفته، حمایت لجستیکی از جانب رژیم صهیونیستی، آمریکا و غرب و هر آنچه برای زمینگیر کردن یک ارتش و دولت مجهز و مقتدر لازم بود را وارد سوریه کردند و از سوی دیگر، بهوسیله مهرههای خودفروخته و نفوذی در ارتش، اپوزیسیون، نخبگان لائیک، لیبرالمنش و اخوانی تلاش کردند که زخمهای التیامیافته از زمان حافظ اسد را بخراشند و افزون بر این، همه اقوام و مذاهب از سنی و شیعه گرفته تا اسماعیلیها و علویها را علیه یکدیگر تحریک کردند تا طرح فروپاشی و تجزیه این کشور بدون کموکاست به خط پایان برسد.
همزمان با این هجمه عظیم که متعاقب راهپیماییهای اعتراضی آغاز شد، تروریستهای تکفیری هم وارد میدان شدند و فجایعی را در سرزمین شامات رقم زدند که زبان از بیان آنها قاصر است.
ذبح دستهجمعی، سربریدن کودکان در مقابل دیدگان والدینشان، سوزاندن و غرق کردن اسراء، اعدامهای ابداعی وحشیانه، غارت شهرها، تجاوز به زنان و دختران و کشتار هر کسی که ذرهای با آنها مخالفت داشت، مردم سوریه را در دفاع از حاکمیتی که امنیت را سالها برای آنها فراهم کرده بود، مصممتر کرد. آنها ایمان راسخ پیدا کردند که مسئله دشمنان سوریه، بشار اسد و بقا یا عدم بقای او نیست بلکه موضوع به تمامیت و استقلال کشورشان بازمیگردد که در حال تجزیه و تکهتکه شدن بود. بهخصوص با گستاخی سفرای خارجی و غارتگران منابع طبیعی و دزدان بینالمللی که علناً میگفتند مشکل ما با بشار اسد این است که از مقاومت و از ایران دست برنمیدارد، اگر دست بردارد هر چه بخواهد برایش مهیا میکنیم!
مردم سوریه قربانی این بازی کثیف شدند چراکه میخواستند روی پای خودشان بایستند و از طرفی، چون در عراق و لبنان بعد از مبارزات شدید و طولانی و مقاومت گسترده و قوی مردم این کشورها راه بهجایی نبردند، به سوریه روی آوردند.
سوریه هماکنون در خط مقدم مقاومت در مواجهه با رژیم صهیونیستی، غرب و آمریکا قرار دارد و حالا که نزدیک به یک دهه از جنگ خانمانسوز در این کشور میگذرد، نظام سلطه با نگاه به راه دراز و البته بیهودهای که برای تخریب و تسلیم کردن سوریه طی کرده است، با حسرت میگوید که ایکاش این غلط را نکرده بودم!
امروز سوریه در اوج اقتدار قرار دارد و تروریستها در مربعی به نام ادلب گرفتار شدهاند، حزبالله لبنان، جبهه جدیدی در مرزهای جولان اشغالی در برابر صهیونیستها گشوده است، آمریکاییها با صرف ۷ هزار میلیارد دلار، چارهای جز فرار ندیدند و همه اینها به برکت همراهی و مقاومت مردم این کشور با دولت و ارتش مقتدرش حاصل شد.
امروز سوریه در اوج اقتدار قرار دارد و تروریستها در مربعی به نام ادلب گرفتار شدهاند، حزبالله لبنان، جبهه جدیدی در مرزهای جولان اشغالی در برابر صهیونیستها گشوده است، آمریکاییها با صرف ۷ هزار میلیارد دلار، چارهای جز فرار ندیدند و همه اینها به برکت همراهی و مقاومت مردم این کشور با دولت و ارتش مقتدرش حاصل شد.
بنابراین، توصیه ما به آمریکا و غرب این است که از این اشتباه فاحش و بزرگ که تبعات آن مثل ورود میلیونها مهاجر به اروپا و وقوع حملات تروریستی بود، درس بگیرند و هر جا که نفوذ جمهوری اسلامی را دیدند، حتی نزدیک هم نشوند، چراکه لاجرم باید سیلی دردناک دیگری را متحمل شوند. /۱۰۱/۹۶۹/م
منبع: حمایت
ارسال نظرات