یادداشت؛
تشییع جنازه تروئیکای اروپایی در بروکسل!
متعاقب برگزاری انتخابات پارلمانی اروپا، تروئیکای اروپایی ماهیت خود را از دست داد و اصلیترین پیام این انتخابات مرگ تروئیکای اروپایی بود.
به گزارش خبرگزاری رسا، سرانجام اتفاقی که نباید برای اتحادیه اروپا میافتاد، در انتخابات پارلمانی رخ داد: حزب “برگزیت” در انگلیس به رهبری مایکل فاراژ توانست در انتخابات پارلمانی اروپا پیروز شود! در آلمان، شکست سنگین حزب سوسیال دموکرات و کاهش آرای حزب دموکرات مسیحی (نسبت به ادوار قبل) و راهیابی حزب جایگزینی برای آلمان (AFD) به پارلمان اروپا شوک سختی را به آنگلا مرکل و همراهانش وارد ساخته است. در فرانسه نیز رقابت امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه با مارین لوپن رهبر جبهه ملی فرانسه، به سود ملی گرایان خاتمه یافت. اگرچه ملی گرایان در کشورهایی مانند مجارستان و ایتالیا نیز به پیروزی دست یافته اند، اما در برهه فعلی لازم است تمرکز ویژهای بر روی نتایج انتخابات پارلمانی اروپا در سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه صورت دهیم.
در این خصوص نکاتی وجود دارد که نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت:
نخست اینکه متعاقب برگزاری انتخابات پارلمانی اروپا، دیگر ترکیبی به نام “تروئیکای اروپایی”، تعریف، ماهیت و کارکرد قبلی خود را از دست داده است! تا قبل از تحولات چند ساله اخیر (از جمله برگزاری همه پرسی برگزیت و افزایش قدرت جریانهای ملی گرا در آلمان و انگلیس)، تروئیکای اروپایی نقش خمیرمایه یا فندانسیون اتحادیه اروپا را ایفا میکردند.
این سه کشور معادلات سیاسی، اقتصادی و امنیتی اروپا را ترسیم کرده و حتی بازی بازیگران متوسط و کوچک اروپایی (دیگر اعضای اتحادیه روپا) را نیز با استفاده از روشهای تشویقی، تنبیهی و اقناعی را تنظیم و با منافع کلان خود تطبیق میدادند. “گذار از اروپای واحد”، خط قرمزی بود که ۶ حزب سنتی مطرح در سهکشور مطرح اروپایی، یعنی حزب سوسیال دموکرات آلمان، حزب دموکرات مسیحی آلمان، حزب جمهوریخواه فرانسه، حزب سوسیالیست فرانسه، حزب محافظه کار انگلیس و حزب کارگر انگلس نسبت به آن حساسیت ویژهای داشتند. با این حال هم اکنون بازی در بروکسل تغییر کرده است!
نکته دوم به پیام مهم انتخابات اخیر باز میگردد. اصلیترین پیام انتخابات پارلمانی سال ۲۰۱۹ اروپا، “مرگ تروئیکای اروپایی” بود. در آیندهای نزدیک، ملی گرایان در سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه پروسه “بازگشت به قرن بیستم” را در اروپا کلید خواهند زد. چه امثال مرکل و ماکرون بخواهند یا نخواهند چنین حقیقتی را بپذیرند، اتحادیه اروپا در ایستگاه پایانی (Final Stage) قرار دارد. بدیهی است که تنفس مصنوعی سران اروپای واحد به این مجموعه، آن هم با روشهای نخ نمای گذشته دیگر حاصلی برای آنها به همراه نخواهد داشت.
نکته سوم، به موضوع “استقلال اتحادیه اروپا” در نظام بین الملل باز میگردد. تروئیکای اروپایی با بازی مستقیم و غیر مستقیم خود در زمین دموکراتها و جمهویخواهان آمریکا، اروپای واحد را به یک “متغیر وابسته به کاخ سفید” در معادلات جهانی تقلیل دادند. همراهی تروئیکای اروپایی با کارشکنیهای برجامی دولت ترامپ و بی ارادگی آنها در تامین منافع اقتصادی ایران تنها یکی از نمادهای عدم استقلال اروپا در جهان امروز محسوب میشود. در چنین شرایطی باید به شهروندان اروپایی در خصوص تمایل نسبت به “گذار از وضعیت موجود”حق داد!
نکته چهارم و پایانی اینکه دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان باید تعریف خود از “تروئیکای اروپایی” را همزمان با تحولات اخیر در اروپا تغییر داده و به روز نماید. وزن تروئیکای اروپایی در نقطه فعلی، نسبت به وزن این سه ضلعی در ابتدای قرن بیست و یکم به مراتب کاهش یافته است. شاید “مثلث بی خاصیت”، بهترین واژهای باشد که بتوان تروئیکای اروپایی را در قالب و چارچوب آن توصیف کرد. /۱۰۱/۹۶۹/م
منبع: رسالت
ارسال نظرات