۲۷ تير ۱۳۹۸ - ۱۲:۱۹
کد خبر: ۶۱۳۴۴۳
ایستگاه هشتم گعده‌ یادداشت‌خوانی؛

راهکارهای کلیدی در یادداشت‌نویسی مطبوعاتی

راهکارهای کلیدی در یادداشت‌نویسی مطبوعاتی
یادداشت‌نویس باید از نثر معیار عبور کند. با عبور از نثر معیار مخاطب بیشتری جذب می‎شود. وقتی کتاب را باز میکنی، انگار روبه‌روی نویسنده نشسته‌ای و او دارد با تو حرف می‎زند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، هشتمین گعده از سری گعده‎های هفتگی نویسندگان حوزوی رسا با حضور اعضا و مشاوره‎ی رضا مصطفوی فیلمنامه‎نویس و استاد نویسندگی در سالن جلسات این خبرگزاری برگزار شد.

هرچند طبق روال هفته های قبل گعده اختصاص به بررسی یادداشتی از یکی از روزنامه‎های کثیرالانتشار داشت که استاد مشاور گعده با نقد شکلی و محتوایی آن، نکات مد نظر خود را بیان کرد اما مصطفوی قبل از آن و در ابتدای گعده به بیان نکاتی آزاد درباره ضرورت های نوشتن و نویسندگی در فضای رسانه ای امروز پرداخت.

مصطفوی با اشاره به ورود یکسری رسانه‎ی جدید مثل توییتر و اینستاگرام که محدودیت کلمات به مخاطب خودشان می‎دهند، گفت: دنیای ارتباطات و انتقال معنا با ورود این نوع از رسانه‎ها یک پله تغییر کرده است؛ برای نمونه در اینستاگرام کاربر باید تمام حرفش را در کلیپ یک دقیقه‌ای بگوید. یا در توییتر مجبور است در همان ۱۶۰-۱۷۰ کلمه همه منظور خود را برساند.

به بیان دیگر رسانه‎ی امروز می‎طلبد که اگر یادداشت‎نویسی می‌کنی تمام نکته‌ی شما، تمام حرف شما، جان حرف شما یا مصرع چهارم رباعی شما همان ۱۶۰-۱۷۰ حرفی باشد که در توییتر زده می شود که اگر نویسنده نتواند این کار را درست انجام دهد، مخاطب خود را از دست خواهد داد، حتی رمان نویس و داستان نویس نیز برای اینکه بداند کجا ضربه‌ی نهایی را به مخاطب بزند باید بتواند مثل توییتر نویسانِ خوب که جان کلام را در یک نوشته ی کوتاه بیان می کنند عمل کند.

از نظر این مشاور نویسندگی ما نباید خود را از ابزارهای یادگیری محدود کنیم و البته با حفظ اصول اعتقادی خود از نمونه هایی همچون کانال توییتر فارسی برای باید یادگیری استفاده کنیم. گرچه اعتقادات توییتر نویسان فارسی با ما متفاوت است اما شکل و فرم و تکنیک های کوتاه نوشتن را می توان از آن ها آموخت.

مصطفوی یادآور شد البته هرکس که در توییتر عضو هست یا یادداشت می‌نویسد لزوما حرفه‌ای نیست. ممکن است حتی نویسنده هم نباشد یا ممکن است یک زن خانه دار باشد، اما در توییت خود، مصرع چهارم رباعی را رعایت کند.

در یک رباعی، شاعر حرف خودش را در مصرع چهارم می زند. کلیدی‌ترین حرف در مصرع چهارم است. یکی درد و یکی درمان پسندد، یکی وصل و یکی هجران پسندد، من از درمان و درد و وصل و هجران، پسندم آنچه را جانان پسندد

در اینجا جان حرف رباعی است. در یادداشت آخرین پاراگراف شما مهمترین پاراگراف شماست. پاراگرافی که مخاطب را مبهوت میکنید. اگر یادداشتی این ویژگی را نداشته باشد در واقع نتوانسته است گل آخر را بزند و هنرمندی خودش را ابراز کند؛ یعنی یادداشت نویس باید بتواند همانند یک توییتیست مهمترین نکات یادداشت خودش را در یک یا دو جمله، حداکثر سه جمله در پاراگراف آخر یادداشت خودش بزند.

استاد مشاور گعده گفت بعضی اوقات می شنوید که کسی می گوید یک یادداشت دیدم آنقدر منطقی بود. یا نظر خودتان در مورد یک یادداشت این باشد که بگویید یادداشت هم همفکری داشت هم شما با آن هم ذات پنداری میکردید. کسی که این یادداشت را می خواند آخرش می گوید احسنت.

مصطفوی ادامه داد: حتی گاهی ممکن است یادداشتی مخالف فکر شما باشد، اما حرفش را آنچنان خوب زده باشد که شما جوابی برای آن نداشته باشید. چرا که از لحاظ عناصر منطقی خوب پیش رفته و وقتی شما پاراگراف آخر را میخوانید جوابی برای آن ندارید.

بعد از قرائت یادداشتی از روزنامه ابتکار با توجه به اینکه اغلب اعضا بر این نظر بودند که یادداشت این روزنامه بیشتر بر پایه احساس می چرخد و همچنین به جز موضوع یادداشت حرف‌های غیر مرتبط هم زیاد دارد مشاور گعده اظهار داشت:

اتفاقا یکی از ویژگی‌های یادداشت این است که یک کلمه‌ اضافه در آن نباید باشد. یادداشت نویس بعد از اینکه یادداشت خود را می‌نویسد باید بتواند بگوید من هر کلمه را به چه معنا استفاده کرده ام. حتی یک "واو"، "که" اضافه به چه منظوری استفاده کرده ام و آیا به ارزش یادداشت من اضافه می کند یا خیر. اگر اضافه است باید حذفش کند.

هنری‌ترین قالب نوشتن منطقی

مصطفوی همچنین در اهمیت و ویژگی یادداشت گفت: یادداشت هنری ترین قالب نوشتن منطقی است. شروع یادداشت باید بسیار صمیمی و کنشگرانه باشد. جمله‌ی اول یادداشت شما، قلاب شماست. مثل اینکه در ماهیگیری وقتی قلاب را در آب می‌اندازید چگونه ماهی فریب خورده و شکار می شود. اگر یادداشتی آن قلاب را نداشته باشد. همه‌ی ما وقتی متنی را میخوانیم از روی پاراگراف‌ها میپریم. مگر اینکه متن خاصی باشد. کلمه به کلمه نمی‌خوانیم.

استاد مشاور گعده ی یادداشت خوانی در نقد یادداشت روزنامه ی ابتکار گفت: در این یادداشت، شما فرض کنید نویسنده ی آن مثلا جمله‌ی اول متن خود را بکاهد. اتفاق خاصی نخواهد افتاد، و اصلا این جملات چیزی برای مخاطب ندارد.

مصطفوی ادامه داد این یادداشت آنقدر نقاط ضعفش بالاست که قابل نقد هم نیست. ولی در مجموع ما آن را نقد می کنیم تا ببینیم که یادداشتی که ۷۰۰ کلمه است در مجموع چند کلمه می توانست باشد. این یادداشت در ۱۰۰ الی ۱۵۰ کلمه می توانست نوشته شود.

وی گفت: اگر ما می خواستیم این یادداشت را شروع کنیم شاید با چنین جمله‌ای شروع می کردیم. "روزنامه‌ی ابتکار از این پس در ۱۲ صفحه منتشر خواهد شد." در پاراگراف اول برای جمله‌ای که میتوانست ۱۰ کلمه باشد، ۱۰۰ کلمه حرف زده است. این کار باعث ریزش مخاطب می شود،   شاید هم میخواسته صفحه‌ی روزنامه را پر کند. کم گوی و گزیده گوی، چون دُر.

مشاور گعده اما با بیان اهمیت حفظ انسجام یادداشت روی موضوع اصلی و مرکزی آن نقدی ریشه ای تر هم به یادداشت مذکور داشت و آن اینکه در این یادداشت توقع می رود که در مورد بحران کاغذ حرف بزند، اما نویسنده کلا از موضوع یادداشت خارج شده و درباره‌ی بحران شغل خبرنگاری حرف می زند که خود موضوع کاملا جداگانه ای است.

مصطفوی با تاکید بر اینکه کلمات هر کدام بار خاصی به یادداشت می دهد و هر یادداشتی کلمات خاص خود و موضوع خود را می طلبد گفت: کلماتی مثل پارادوکسی، پارادوکسیکال، کلماتی هستند که به جنس یادداشت ما نمی‌خورد و گنگ است.

ایجاد صمیمیت در تعامل با مخاطب

این استاد نویسندگی گفت: یادداشت در عین سادگی و صراحت باید مخاطب خودش صمیمیت ایجاد کند. برعکس مقاله یا کتاب که با قالب خاصی با مخاطب ارتباط می گیرد. از عناصر مهم یادداشت این است که با شما باید بتوانید با مخاطب خود صمیمی باشید، نویسنده وقتی با مخاطب خودش صمیمی حرف بزند باعث ایجاد هم ذات پنداری در او می شود و حرف نویسنده به جانش می‌نشیند و با یادداشت راحت ارتباط برقرار می‌کند. مصطفوی افزود: هرچقدر در یادداشت از واژه‌های دشوارتری استفاده شود که نیاز به تامل بیشتر دارد، تعداد خوانند‌های یادداشت را کاهش می‌دهد.

برای نمونه شما می‎توانید یادداشت خود را با توصیف فضایی که در آن هستید، شروع کنید. مثلا من الان داخل دفتر روزنامه‌ای هستم که میز جلویی من، تا دیروز با هم بگو و بخند داشتیم، اما بخاطر کم شدن صفحات روزنامه همکارم مجبور شد برود. مخاطب با این جمله هم‎ذات پنداری می کند. در یادداشت از این عبارات که با مخاطب خودمان حرف می زنیم باید استفاده کنیم.

به نظر می‌رسد در این یادداشت نویسنده می خواسته با مخاطب خودش درد دل کند، اما دچار قلم فرسایی شده است. کل حرفش این است که حرفه‌ی خبرنگاری در حال نابودی است. مردم آیا می شود کاری کرد یا نه؟

استاد نویسندگی ادامه داد درست است که یادداشت نویس، جامعه شناس، روان شناس و آسیب شناس اجتماعی نیست که بخواهد راهکار ارائه دهد، اما یادداشت نویسها به واسطه‌ی سبک نوشتنشان، در آخر یادداشت می توانند به راهکار برسند؛

در ادبیات داستانی، می گویند که داستان نویس شخصیت خودش را رها می کند. مثلا یک نفر الان پشت بام است و بخاطر مسائل و مشکلاتی تردید دارد که خودش را پرت کند پایین یا نه. اینجا داستان نویس نیست که تصمیم می‌گیرد آن فرد را روی پشت بام نگه دارد یا به پایین پرتاب کند. خود داستان و شخصیت با توجه به گذشته و حال و شخصیت خودش و آن تصمیمی که در لحظه میگیرد، تصمیم میگیرد که آن فرد را پایین بندازد یا نگهدارد.

مثلا شما وقتی داستان را می‎خوانی میبینی که اصلا باید چنین اتفاقی می‌افتاد. این فرد اصلا روانی بوده یا اصلا حالش خوب نبوده است. اینها را گفتیم تا به این برسیم که عناصر و پاراگراف‌های شما در نهایت به جایی می رسد که خود شما را به نتیجه‌ای خاص می‌رسانند.

مصطفوی با اشاره به اهمیت و تاثیر یادداشت گفت : وظیفه‌ی یک یادداشت حرفه‌ای این است که گره‌ای را باز کند. گره اجتماعی را باز و مشکلی را حل کند. اگر فرم درست باشد، مصرع چهارم رباعی شما گره گشا خواهد بود اما در این یادداشت گره‌ای باز نشده و صرفا یک درددل پر از کلمات غیر قابل تحمل است و پاراگراف‌ها درهم تنیده و تکراری است.

مصطفوی گفت یادداشت باید حاوی حرف تازه و نگاه تازه باشد،سپس با اشاره به بخشی از یادداشت روزنامه ی ابتکار که نوشته است:« ماهیت و هویت روزنامه نگار و شغل روزنامه نگاری با بسیاری از مشاغل دیگر متفاوت است» گفت: خب ماهیت حرفه‌ی کارگری، سفوری و کارمندی هم با بسیاری از مشاغل متفاوت است. چرا حرف بدیهی را در یک یادداشت می زنید؟ چه گره‌ای از یادداشت باز می کند و چه فایده‌ای دارد؟

او گفت اگر در این یادداشت مثلا ویژگی خاص خبرنگار را می گفت که اگر خبرنگار در جامعه نباشد چه اتفاقی می‌افتد، ما می توانستیم بحران را ترسیم کنیم که مثلا شما خبردار نمی شدید که در دنیای اطراف چه خبر است یا هرچه تعداد چشم‌های ما در جامعه کمتر باشد یا کانالیزه شده باشد، ما کمتر می توانیم با واقعیت روبرو شویم. خبرنگار واسط فهم ما با واقعیت است و ما داریم خبرنگارهایمان را از دست می دهیم، آمد موقع این یادداشت می توانست به بخشی از هدف خود برسد.

البته ناگفته نماند که مصطفوی نظر دیگری در خصوص وضعیت روزنامه ها داشت و عنوان کرد که به نظر ن با حذف روزنامه چنین اتفاقی نمی‌افتد، چون رسانه‌های کاغذی دارند کارکرد خود را از دست می دهند.

مصطفوی تاکید کرد: استفاده از عبارت خیلی جزم گرایانه مثل "تردیدی نیست" که دو سه مورد در این یادداشت آمده اشتباه است. در هر گزاره‌ای می توانید تردید کنید. ولی در اینجا دو جا کلمه‌ی تردیدی نیست آورده است.

هر زمان لازم است که تردید در گزاره ای ا در ذهن مخاطب کنار بزنیم باید خود آن گزاره را با مخاطب در میان بگذاریم، مثلا می گوید روزنامه نگاری از جمله مشاغل سخت و زیان آور محسوب می‌شود.   وقتی خود جمله را به تنهایی بیان کنید، مخاطب می گوید خب درست است. اما وقتی می گویید تردیدی نیست روزنامه نگاری جز مشاغل زیان آور است، همین عبارت باعث می شود مخاطب تردید کند که جزء مشاغل سخت و زیان آور هست تا نه.

مصطفوی گفت: حتی در کتاب و مقاله از این عبارات جزم گرایانه استفاده کردن خودِ مخاطب را به زلزله می‌اندازد که نکند تردیدی است؟ در ناخودآگاه خودش. این جور کلمات در روح مخاطب تردید ایجاد می کند. بی شک، تردیدی نیست. در نگارش، این جور کلمات  ممنوع است.

مشاور گعده با اشاره به صحبتهای ابتدای جلسه مبنی بر لزوم کوتاه نویسی و پرهیز از کلمات اضافه گفت مثلا در عبارت «روزنامه نگاری ...... محسوب می‌شود» به جای محسوب می شود از کلمه‌ی "است" استاده باید می‎کرد. شما هر چقدر کلمات کمتر استفاده کنید بهتر است.  

استاد فیلمنامه‎نویسی گفت: کسی که بتواند حرف زیاد را در تعداد کلمات کم بنویسد هنرمند است و قیمتش هم بالاست. توییت از بهترین نوع یادداشت‎ها است. محیط توییت نخبگانی است و بیشتر فرهیخته‌ها در آن فعال هستند. البته فرهیخته‌های همه جوره.

من می‎توانستم از قرآن حرف بزنم. خدا ۶۰۴ صفحه حرف زده است. ۶۰۰ هزار صفحه تفسیرش می کنند هنوز تمام نمی‎شود. ویژگی فصاحت و بلاغت همین است. اینکه روی کوتاه نویسی تاکید می‎کنیم هم بر همین اساس است.

مصطفوی با ارائه ی تعریف خود از یادداشت گفت: یادداشت نوشته‌ای است که به صورت هنرمندانه، یک مشکل، یک توصیف یا یک اخلاق یا چیزی را برای شما تبیین می کند. ممکن است یادداشتی ۱۰ صفحه باشد، اما هنرمندانه باشد یعنی از عناصر هنری استفاده کرده باشد. فصاحت و بلاغت. از عناصر بصری و تصویری، از شعر استفاده می‎کند. نمی‎گویم که نوشته‌ای که در توییتر است یادداشت است، ولی آن نوشته‌ای که ده صفحه، پنجاه صفحه است یادداشت نیست.

یادداشت‌های بلند هم داریم. تاکید بر کم بودن، به واسطه‌ی این است که ما طلبه‌ها از منبر پایین نمی‌آییم. اقتضای جلسه تاکید بر کم بودن واژگان است.

مصطفوی در جواب یکی از حضار که گفت من یادداشت‌های فلان نویسنده را که می خوانم با خودم می گویم تمام نشود. تمام نشود. آدم لذت می برد. طولانی هم هست. ایشان از چیز دیگری استفاده می‌کنند که اون طولانی بودن را می‌پوشاند، اظهار داشت:

وقتی از یک موضوعی کم می‎گویید، وقتی غذای خوشمزه‌ای را جلوی شما بگذارند و شما گرسنه باشید یک جوری تقسیم بندی می‎کنید که این غذا زود تمام نشود و از اینکه غذا به تهش برسد احساس ناخوشایندی دارید. اما اگر سیر باشید اگر غذا خیلی خوشمزه نباشد، یک قاشق می خورید می‌گذارید کنار.

اینکه شما دوست ندارید یادداشت تمام شود یعنی یادداشت ویژگی‌های هنری را دارد. سعی کنید نهج البلاغه بخوانید و با حفظ اعتقادات خود حتی یادداشت برخی دگراندیشان یا بی بی سی را بخوانید. مهندسی معکوس یادداشت انجام دهید. یادداشت بخوانید و عناصرش را استخراج کنید. کم گویی، شروع، جمله‌ی پایانی و.. اپوزیسیون همیشه در انتقاد و نگارش راحت‌تر و موفق ترند.

در بخش پایانی گعده، مصطفوی در چند عنوان ضرورت‎هایی را که  در هر یادداشتی باید مد نظر قرار گیرد را چنین بر شمرد:

۱- ساختار یادداشت باید هنری‌تر باشد تا بتواند به مقصود برسد. چنانکه زمین شما هرچقدر کوچکتر است، شما نیاز به مهندسی دقیق‎تری دارید برای اینکه روی این زمین، خانه‌ی خوبی بنا کنید. یادداشت زمین کوچک است.

۲- یادداشت نیاز به منبع و استناد و این حرف‌ها ندارد، ممنوع است، مگر در حد خیلی ضروری. و گرنه از حالت یادداشت به حالت مقاله تبدیل می‌شود.

۳- فاصله‎اش را با نثر معیار حفظ کند. یادداشت‎نویس اجازه دارد از نثر معیار عبور کند. غربی‌ها با عبور از نثر معیار مخاطب بیشتری جذب می‎کنند. وقتی کتاب را باز میکنی، احساس می‎کنی در برابر نویسنده نشسته‌ای و او دارد با تو حرف می‎زند. شما باید از نثر معیار عبور کنید؛ نثر معیار به معنای رسمی‎نویسی است. غیررسمی نوشتن و ساده نوشتن برای یادداشت امتیاز است. صمیمی حرف زدن. البته منظور محاوره نیست، منظور نثر گفتگو محور با مخاطب است. مثلا در حوزه‌ی دفاع مقدس، به جای کلمه‌ی رزمندگان بنویسی رزمنده‎ها. با جابجا کردن کلمات و نهاد و گزاره و .. می‌توان یادداشت را صمیمی کرد.

۴- آن مقدار که یادداشت به طنز و شوخی نویسنده با خواننده احتیاج دارد، مقاله و کتاب نیاز ندارد. از شعر و ادبیات غیررسمی استفاده کنید.  

۵- نویسنده نباید گارد معلمی یا استادی بگیرد. مثل تردیدی نیست، باید اینگونه باشد و ...

البته در پایان یکی از اعضای گعده از مصطفوی پرسید که آیا یادداشت نویس اول به نتیجه‌ای می‌رسد و یادداشتی را می‌نویسد یا اول یادداشت را می‌نویسد و بعد به نتیجه می‎رسد؟

مصطفوی نیز در جواب او گفت: نویسنده از ایده شروع می‎کند به نوشتن و بعدش به نتیجه می‎رسد. آخر کار ممکن است دست خودش نباشد. این توصیه به همه‌ی نویسنده‌هاست که اگر نوشتنتان نمی‌آید، بنویسید. به شرطی که اول ایده داشته باشید./918/ز501/س

گزارشگر: محمد اصغری مرجانلو

درحال ویرایش

ارسال نظرات