هجوم غیرطبیعی موطلاییها به صداوسیما + عکس
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا،چهکسی پیدا میشود که نقش صداوسیما در فرهنگ عمومی را انکار کند؟ هرچند برخی عامدانه تلاش میکنند این نقش را کمرنگ نشان دهند و صداوسیما را منزوی معرفی کنند، اما آمارهای معتبر نشان میدهد هر ایرانی در شبانهروز بهصورت متوسط حدود «۲ ساعت» برنامههای صداوسیما را تماشا میکند.[۱] همچنین برای حدود «۶۰ درصد» از مردم ایران، صداوسیما منبع اصلی برای کسب اخبار روز جامعه است. [۲]«۵۵ درصد» مردم ایران نیز فیلم و سریالها را از طریق شبکههای صداوسیما میبینند؛ بنابراین صداوسیما خوراک فیلم و سریالی بیش از نیمی از مردم ایران را بهصورت مستقیم مهیا میکند؛ نقش غیرمستقیم صداوسیما حتما به این درصد خواهد افزود. این حجم بالای مخاطب، باعث میشود کوچکترین فعالیت تلویزیونی، اثر پربسامدی در فرهنگ ایجاد کند. نمونهی واضح آن، تاثیری است که سریالها بر نامگذاری نوزادان میگذارند.
برای نمونه نام «ستایش» در سال ۸۳ رتبه ۳۴ را در بین نام دختران داشت. اما با پخش سریال ستایش در سال ۸۹ رتبه «سوم» و در سال ۹۰ رتبه «دوم» را فتح کرد. با گذشت مدتی از این سریال، در تابستان ۹۱ این نام به رتبه «نهم» باز میگردد. نمونهی دیگر، نام «آیدا» که در سال ۸۹ در رتبه ۴۴ قرار داشت؛ اما با پخش سریال «پنج کیلومتر تا بهشت» در ماه رمضان ۹۰، در شهریور ۹۰ به رتبه «چهارم» میرسد. آمارها نشان میدهد اسامی که در سریالها بر روی شخصیتهای منفی گذاشته میشود، کمتر دیده میشود که جز ۵۰ نام برتر در رتبهبندیها قرار بگیرند. این آمار برای تقریبا تمامی سریالهای پربازدید سالیان تلویزیون از مختار گرفته تا میوه ممنوعه، نرگس، جراحت و... قابلتوجه است.
این موضوع البته اختصاصی به ایران نیز ندارد؛ چندیپیش نقش سریال تاجوتخت در رواج نام «آریا» بهعنوان یکی از اسامی پرطرفدار آمریکایی، مورد توجه رسانههای جهانی قرار گرفت.[۳] سریالهای سیما، با ایجاد اتمسفر روانی و ارزشی حول یک شخصیت در داستان، نقش قابلتوجهی در عادیسازی رفتار او دارند. این عادیسازی، هنگامی که بهصورت پیوسته در قسمتهای مختلف سریال تکرار میشود، به صورت عرف درآمده و عملا برای جامعه رفتارسازی میکند.
تاچندی پیش، در سه شبکه اصلی سیما -یعنی یک، دو و سه- هر شب، سه سریال به صورت پشتسرهم پخش میکنند که بهصورت کاملا خودجوش(!) یکی از شخصیتهای اصلی مرد آن، موهایی طلایی دارد؛ سریالهایی که اتفاقا دوتا از آنها بسیار پربیننده نیز هستند.
در شبکه سه در سریال «گاندو» به کارگردانی جواد افشار، «داوود» یکی از اعضای تیم اطلاعات سپاه است که نقش آن را اتفاقا آقازادهی کارگردان یعنی علی افشار بازی میکند که موهای طلایی رنگکردهاش او را از سایر اعضای تیم، شاخص کرده است.
در شبکه دو در سریال «خانواده دکتر ماهان»، نقش اصلی سریال یعنی «دکتر ماهان» با بازی امین زندگانی نیز موهای خود را طلایی رنگ کرده بود.
در شبکه یک، در سریال «بوی باران (عروس تاریکی)» نیز «شهاب» با بازی محمدرضا هاشمی، علاوه بر مدل لباس خاص ساقدستدار زنانهای که میپوشد، موهای طلایی تافتزده و روبهبالایی دارد که با توجه به پایگاه اجتماعیاش، ظاهر این شخصیت را قابلتوجه کرده است.
هماهنگی این سه سریالِ سه شبکه اصلی رسانه ملی، در طلاییکردن موهای سه شخصیت اصلی مردشان، غیرطبیعی نیست؟ آیا واقعا صداوسیما متناسب با یک برنامه مدیریت فرهنگ عمومی، عمل کرده و برای پسران جوان امروز جامعه ایرانی، رنگ طلایی مو را تجویز میکند؟! طلایی یا غیرطلایی بودن، مشکل نیست؛ مسئله این است که عرفسازی و رفتارسازی چنین کاری، چه دلیل و ضرورتی دارد؟
این پرسشی است که امثال آقای حسامالدین آشنا که بهعنوان تئوریسین و مشاور فرهنگی دولت، در شورای نظارت بر صداوسیما هم فعالیت میکند و با جنجالی که حول سریال گاندو ایجاد کرد، بودجه صداوسیما را در دست خود گروکشی کرد، نه به آن فکر میکند و نه برای آن پاسخی دارد؛ چون فرهنگ گاهی تنها پوستهای برای فعالیتهای سیاسی است! برایناساس، هرچهطلاییتر و جیغتر، برای پوستهسازی بهتر!/918/ی702/س
علی ابراهیمپور و فاطمهزهرا خمری
منابع
[۱]خبرگزاری ایلنا، کد خبر: ۷۳۹۴۰۲
[۲]ایسپا (مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران)، سه شنبه, ۱۷ مهر,۱۳۹۷ (http://ispa.ir/Default/Details/fa/1976)
[۳]فارس، کدخبر:۱۳۹۱۰۵۰۸۰۰۰۴۵۸؛ تابناک، کدخبر:۱۹۷۸۵۳؛ باشگاه خبرنگاران جوان، کدخبر:۶۷۷۵۷۹۴