۱۸ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۵:۵۱
کد خبر: ۶۰۹۰۲۴
ضرورت بنیادین گام دوم انقلاب اسلامی؛

تفسیر جامعه‌شناختی "نفاق"

تفسیر جامعه‌شناختی
گام دوم انقلاب بیش از خطر انسان‌های ظاهرالصلاح یقه سفید، در خطر عمامه‌به‌سر‌هایی است که با سوابق قابل اعتنای انقلابی و علمی، در جست‌وجوی منحرف‌کردن ریل انقلاب اند.

به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، اگر کسی اندکی هم عِرق دینی داشته باشد، از دیدن صحنه‌های دادگاه اخیر مفسدان اقتصادی بانک سرمایه، منزجر می‌شود: جوانک شاه‌دامادی که ریش حزب‌اللهی دارد؛ انگشتر بزرگی در دست راست و اتفاقا متهم ردیف اول پرونده بانک سرمایه است و بیش از ۲۰۰ میلیارد از بانک‌های متعدد تسهیلات دریافت کرده. عناوین شرکت‌هایی که برای دریافت تسهیلات بانک سرمایه را غارت کرده عبارت است از شرکت آینده‌سازان «فاطمی» و شرکت رهپویان «کوثر».

او که چهره‌ای آشنا برای اهالی هنر است، در مقام مصاحبه‌هایش به‌عنوان سرمایه‌گذار فلان جشنواره هنری، «اللهم صل علی فاطمه و ابی‌ها و بعل‌ها و بنیها» و صلوات و فاتحه برای شهدای مدافع حرم، از دهانش نمی‌افتد. در مصاحبه‌هایش برای سرمایه‌گذاری در سریال‌های شبکه خانگی، افتخار می‌کرد که فیلم را در سوپرمارکت‌ها به دست بدنه و عموم مردم می‌رساند و پول «حلال» جمع می‌کند! او که قبل از شروع دادگاه، استوری کرده بود که برای این محاکمه عادلانه انتظار می‌کشیده و خدارا شکر می‌کرد که فرصتش رسیده تا دزدان به ظاهر نگران، آن روز محاکمه شوند، حتی دفاعیاتش در دادگاه را با سلام به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها آغاز می‌کند. این حجم استفاده از ظواهر و نماد‌های دینی و مذهبی که درون آن، پر باشد از دزدی و رانت و فساد، به‌غایت منزجرکننده و دردناک است.

این مسئله اختصاص به امروز ندارد؛ نفاق از خصیصه‌های انسان است (مجموعه آثار شهید مطهری؛ ج‏۲۵؛ ص ۱۵۲) و از ابتدای تاریخ وجود داشته، اما امروز بیش از همه‌ی دوران تاریخ نمود پیدا کرده و به توجه به آن نیاز داریم. شهید مطهری، بزرگترین پدیده عصر حاضر را نفاق دانسته و اوج نفاق در طول تاریخ را در بشر امروز می‌دانند؛ نفاقی که اختصاص به اسلام و ایران ندارد و کل جهان را دربرگرفته است: «بزرگترین پدیده عصر ما نفاق است. نفاق یعنى اینکه بشر جورى فکر بکند جور دیگرى حرف بزند، یعنى فاصله میان دل و زبان. دائماً مى‏گویند فاصله طبقاتى. فلان کس چرا باید میلیاردر باشد دیگرى خاک‏نشین باشد؟ البته غلط است. ولى فاصله‏اى از فاصله طبقاتى بیشتر، این فاصله میان دل و زبان است که در بشر امروز پیداست، این فاصله میان ظاهر و باطن است، فاصله میان ادعا و عمل است، فاصله میان گفتار و کردار است. در کدام عصر و زمان این‏ مقدار مفاهیم مقدس بشرى استعمال شده است؟ در کدام عصر و زمان این‏قدر دم از اخلاق و صلح و امنیت و آزادى و مساوات و برادرى و برابرى و انسانیت و حقوق بشر زدند و در کدام عصر به اندازه زمان ما این مفاهیم را ملعبه قرار دادند و با این‌ها بازى کردند؟ از آن سر دنیا با هواپیمایش حرکت مى‏کند و بمبهاى آتش زا را روى سر مردم بى‏گناه مى‏ریزد، بعد مى‏گوید تصمیم آمریکا در دفاع از آزادى راسخ است. بزرگترین پدیده‏اى که در عصر ما هست پدیده نفاق است و بزرگترین کارخانه‏اى که در عصر ما اختراع شده است کارخانه قلب حقایق است. این است بزرگترین نیاز بشر و مادر همه نیاز‌ها در عصر حاضر.» (مجموعه آثار شهید مطهری؛ ج‏۲۱؛ ص ۴۵۸-۴۵۹)

به عقیده‌ی شهید مطهری، اگر بنا باشد دوران معاصر جهان را، نه از حیث صنعتی، بلکه با یکی از ویژگی‌های انسانی، عنوان‌گذاری کنند، باید عصر جدید را، «عصر نفاق» بنامند. (مجموعه آثار شهید مطهری؛ ج‏۲۵؛ ص ۲۰۴) در چنین زمانه‌ای بیش از هر چیز، اسلام و جامعه‌ی ایمانی در خطر نفاق قرار دارد.

جامعه‌شناسانه‌ترین مفهوم قرآن و ابتکاری‌ترین مسئله معارف اسلامی در اندیشه اجتماعی است که نمونه‌ی غربی ندارد، مسئله «نفاق» است. نفاق، مشکل بنیادینی است که قرآن در آسیب‌شناسی بنی‌اسرائیل و سپس جامعه اسلامی، مطرح می‌کند. ماجرای آیه ۶۰ سوره اسراء، نمونه‌ای از آیات است که این خطر را تذکر می‌دهد: «وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْیا الَّتى ارَیناک الّا فِتْنَةً لِلنّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعونَةَ فِى القرآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فما یزیدُهُمْ الّا طُغْیاناً کبیراً» شان نزول این آیه، آن بود که پیغمبر اکرم در عالم رؤیا دید که در مسجدش در حالى که مردم مسلمان گرد منبرش را گرفته‏‌اند گروهى میمون- که به نیرنگ‏‌بازى و فریب‌کارى ضرب‏‌المثل است- از منبر او بالا و پایین مى‌‏روند، پى در پى مى‌‏روند به جاى او مى‏‌نشینند و پایین مى‌‏آیند، و مردم در حالى که رویشان به منبر است به قهقرا مى‏‌روند. (مجموعه آثار شهید مطهری، ج‏۲۵، ص:۲۸۸)

امیرالمومنین (ع) در نامه ۲۷ نهج‌البلاغه از قول پیامبر اکرم نقل می‌کند که ایشان خطر اصلی جامعه اسلامی را نه مومنان و نه کافران، بلکه منافقان دانستند که در سخن موافق حق است، ولی در عمل، با حق مخالفت می‌کند: «انّى لا اخافُ عَلى امَّتى مُؤْمِناً وَ لا مُشْرِکاً، امَّا الْمُؤْمِنُ فَیمْنَعُهُ اللَّهُ بِایمانِهِ وَ امَّا الْمُشْرِک فَیقْمَعُهُ اللَّهُ بِشِرْکهِ، وَ لکنّى اخافُ عَلَیکمْ کلَّ مُنافِقِ الْجَنانِ عالِمِ اللِّسانِ، یقولُ ما تَعْرِفونَ وَ یفْعَلُ ما تُنْکرونَ‏»

به لحاظ ثبوتی و انتزاعی، آنچه قابل تصور است، چیزی جز دوگانه کفر و ایمان نیست؛ اما در متن واقعیت حیات انسانی و به لحاظ اثباتی و انضمامی، دوگانه‌ی کفر و ایمان، به سه‌گانه‌ی کفر و ایمان و نفاق تبدیل می‌شود. نفاق ظاهر ایمان و باطن کفر دارد و بسیار پیچیده‌تر از آن هاست. در دعای افتتاح نیز، حضرت حجت، در ترسیم مختصات دولت کریمه، دوگانه‌ی اصلی و حیاتی را، دوگانه‌ی اسلام و نفاق می‌دانند. دولت کریمه، دولتی است که اسلام و مسلمین در آن عزیزند و نفاق و منافقین در آن ذلیل.

چنان‌که گفته شد، مفهوم نفاق از ابداعات و کلیدی‌ترین مفاهیم اجتماعی قرآن است. در کتب آسمانى پیشین یا اسمى از منافقین نیست یا اگر هست بسیار کم است. اما قرآن کریم بیش از آنکه کفر را توصیف کند، درباره‌ی نفاق صحبت می‌کند. در همان ابتدای سوره بقره، درباره چهارآیه درباره مومنان و دوآیه درباره کافران، اما بیش از دوازده آیه را به توصیف منافقان اختصاص می‌دهد.

به عقیده‌ی شهید مطهری، دلیل این وسعت توجه قرآن به مسئله نفاق، این است که هر چه بشر بدوى‏‌تر و از تمدن دورتر بوده و در درجات پایین‏‌تر زندگى مى‏‌کرده است، از صراحت بیشترى برخوردار بوده است؛ یعنى آنچه که در درون داشته است از فکر و احساسات و عواطف و از رغبات و بى‏‌میلى‏‌ها و از مهربانی‌ها و خشم‌ها و از ایمان‌ها و بى‌‏ایمانى‏‌ها، هر چه داشته است همان را ظاهر مى‏‌کرده است؛ و هر چه بشر پیش رفته و تکامل پیدا کرده است قدرتش بر تصنع هم- که نفاق نوعى تصنع است- افزایش پیدا کرده است؛ کما اینکه اگر ما مردم عصر خودمان را با صدر اسلام مقایسه کنیم نفاق هزاران درجه بیشتر شده است. (مجموعه آثار شهید مطهری؛ ج‏۲۵؛ ص ۲۰۴)

مهم‌ترین نتیجه‌ی این نکته آن است هرچه جامعه ایمانی جلوتر می‌رود، بیش‌از پیش با نفاق روبه‌رو می‌شود؛ نفاقی بیش از گذشته و پیچیده‌تر از قبل.

با توجه به اینکه به‌تعبیر شهیدمطهری، خطر نفاق، هر جریان فکری، اعتقادی، ایمانی و در همه انقلاب‌های الهی و غیرالهی دنیا را تهدید می‌کند (مجموعه آثار شهید مطهری؛ ج‏۲۵؛ ص ۲۸۶)، انقلاب اسلامی نیز با ایجاد انقلاب اسلامی و سپس نظام اسلامی، در خطر نفاق است و در مسیر ایجاد دولت اسلامی و جامعه اسلامی، این خطر روز به روز بیشتر می‌شود. البته این خطری اجتناب‌ناپذیر است که باید راه مبارزه با آن را آموخت.

اساسا نفاق با ساختار اجتماعی، پیوندی عمیق دارد. تا ساختار اجتماعی دینی شکل نگیرد، نفاق ایمانی به وجود نمی‌آید؛ چراکه ساختار‌های اجتماعی، منافع اجتماعی را در چارچوب‌های معین قرار می‌دهند و برای آن حد و مرز تعیین می‌کنند تا افراد جامعه برای بهره‌مندی از منافع اجتماعی، در چارچوب‌ها قرار بگیرند. دقیقا از این نقطه است که زمینه خطر نفاق به وجود می‌آید؛ چراکه در تعارض میان سختی پذیرش عمیق چارچوب‌ها و در نتیجه استفاده از منافع و سختی قرارنگرفتن در چارچوب‌ها و در نتیجه بهره‌نبردن از منافع، انسان‌هایی که از رشد وجودی بالایی برخوردار نیستند، ظاهر چارچوب‌ها را بپذیرند، ولی باطن را نفی کنند و این همان نفاق است.

باید دانست که «مشکل‌ترین مبارزه‏‌ها مبارزه با نفاق است» و هرچه نفاق پیچیده‌تر می‌شود، مبارزه با آن نیز مشکل‎تر می‌شود. این پیکار از پیکار با کفر به مراتب مشکل‌تر است، زیرا در جنگ با کفر، مبارزه با یک جریان مکشوف و ظاهر و بى‌‏پرده است و، اما مبارزه با نفاق، در حقیقت مبارزه با کفر مستور است.

نفاق دو رو دارد: یک رو ظاهر که اسلام است و مسلمانى و یک رو باطن که کفر و شیطنت است. غالبا درک این تفکیک براى توده‎‏ها و مردم عادى بسیار دشوار و گاهى غیر ممکن است و لذا مبارزه با نفاق‌ها غالباً به شکست برخورده است، زیرا توده‎‏ها شعاع درکشان از سرحد ظاهر نمى‌‏گذرد و نهفته را روشن نمى‏‌سازد و آن‏قدر بُرد ندارد که تا اعماق باطن‌ها نفوذ کند. (مجموعه آثار شهید مطهری؛ ج‏۱۶؛ ص ۳۳۸) بنابراین از لوازم اصلی مبارزه با نفاق، ارتقا فهم و درک عموم جامعه است.

در گام اول انقلاب، دمل چرکین نفاق با تلاش‌های بی‌وقفه‌ی اندیشمندان انقلاب اسلامی نظیر امام خمینی و شهیدمطهری کنترل شد تا اینکه در دهه ۶۰ به‌طور کلی برچیده شد. با توجه به قوی‌تر شدن ساختار‌های دینی انقلاب اسلامی و پیچیدگی روزافزون جامعه و همراهی همیشگی خطر نفاق با هر جریان انقلابی، گام دوم انقلاب نیز بیش از پیش در خطر نفاق است؛ نفاقی که پیچیده‌تر از گذشته است و راه مبارزه با آن سخت‌تر از قبل.

در گام دوم، انقلاب نه فقط در خطر انسان‌های ظاهرالصلاحی است که پیشانی پینه‌بسته دارند، انگشتر به دست می‌کنند و برای جشنواره هنری مدافعان حرم، اسپانسری می‌کنند و در عین حال، با دزدی از بانک‌ها به عیش‌ونوش می‌پردازند، بلکه بیش از آن‌ها در خطر عمامه‌به‌سر‌هایی است که با سوابق قابل اعتنای انقلابی و علمی، در جست‌وجوی منحرف‌کردن ریل انقلاب اند.

به‌نظر می‌رسد لازم است متناسب با نیاز روز و گام دوم انقلاب اسلامی، مفهوم قرآنی نفاق بازتفسیر شود و با بررسی دقیق و موشکافانه، از حیث جامعه‌شناختی و روان‌شناختی تحلیل گردد تا بتوانیم متناسب با شرایط زمانه، با این بزرگترین خطر اسلام و انقلاب، به بهترین شکل مبارزه کنیم. این وظیفه‌ای است که بیش از همه، بر دوش عالمان روشنفکر محقق است./918/ی701/س

علی ابراهیم‌پور

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۹ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۲:۰۶
سیستم ها و ساختارها از طریق رسانه حوزه عمومی را استعمار می کنند.
1
0
کورش 2000
Iran, Islamic Republic of
۲۳ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۴:۱۰
نظرات اسلام در ابعاد اخلاقی پدیده نقاق نو قابل بررسی است.
1
0
کورش 2000
Iran, Islamic Republic of
۲۳ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۴:۱۰
نظرات اسلام در ابعاد اخلاقی پدیده نقاق نو قابل بررسی است.
1
0
جواد عالمی
Iran, Islamic Republic of
۲۵ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۳:۳۳
بسیار مفید و قابل و استفاده بود.
ممنون و متشکرم بابت این مقاله مفید.
1
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۲۷ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۴:۰۱
درباره موضوع معضلات روز مانند حاشیه نشینی، فقر، بیکاری جوانها و فساد و اعتیاد مطالب تحلیلی و علمی و نقدهای عالمانه بیشتری در سایت منتشر نمایید.
0
0