غفلت مسؤولان و تجدید میثاق ملت با انقلاب
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری رسا، مشارکت سیاسی امروزه از جمله دستاوردهایی است که پس از گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی میتواند به عنوان مؤلفه ای در حوزه «جمهوریت» نظام سیاسی ایران مورد اهتمام قرار گیرد مسئله ای که جهان را مفتون خویش ساخته و اندیشمندان عالم را به اعتراف وجود دموکراسی حقیقی در جمهوری اسلامی وا داشته است به گونه ای که انقلاب اسلامی را نویدی حیاتبخش در جهانی که مملو از شرارت هاست دانسته اند انقلابی که توانسته با تلفیق دین و سیاست، حیات سیاسی را به شریان جهان بازگرداند و روح جهان بی روح گردد.
در این انقلاب حضور حداکثری آحاد جامعه در انتخابات، راهپیمایی ها و سایر مسائلی که نیاز به مشارکت و پایبندی به مبانی انقلاب اسلامی وجود داشته بسیار محسوس و قابل مشاهده است و به عنوان قدرت نرم نظام سیاسی ایران به شمار آمده و همواره تجلیگاه اقتدار جمهوری اسلامی قلمداد می شود.
تمجید امام خمینی از بینش سیاسی و کنش ملت ایران، همچنین تحسین مقام معظم رهبری از هوشیاری و حضور به موقع مردم ایران در تنگناهای سیاسی و مشکلات نظام، نشان از وجود اعتقاد عموم مردم به اسلامخواهی نظام سیاسی ایران دارد؛ عدالت گرایی و ایجاد بستر در جامعه برای نهادینه سازی مؤلفههای اسلامی در جامعه توسط حکومت برآمده از انقلاب اسلامی نیز دلیل بر چنین اعتقاد مردمی است.
اما در مواجهه با این دستاورد، آنچه جهان استکبار همواره در طول حیات چهل ساله انقلاب اسلامی دنبال میکرده و به اشکال مختلف به دنبال اجرای آن بوده است از بین بردن و یا حداقل کمرنگ کردن این اعتقاد و پس از آن مشارکت سیاسی آحاد مردم است.
ایجاد ده ها شبکه علیه انقلاب اسلامی، نوشتن صدها کتاب و مقاله علیه اسلام، تشیع، انقلاب اسلامی و ایران، راه اندازی پروژه اسلام هراسی و ایران هراسی در جهان، بهره برداری از تحریم های اقتصادی، برخورداری از حق وتو و نفوذ در سازمان ملل و وضع قوانینی بر ضد نظام جمهوری اسلامی، ایجاد نزاع عرب و عجم در منطقه و کشورهای عربی به ویژه منطقه خلیج فارس، معرفی نمودن ایران به عنوان حامی تروریسم و دهها و بلکه صدها طرح و برنامه دیگر جهت اضمحلال پشتوانه مردمی جمهوری اسلامی از جمله مسائلی هستند که سالیان درازی پیگیری کرده اند. اما فارغ از آنچه صورت گرفته است امروزه نه تنها شاهد محو هژمونی ایالات متحده در خاورمیانه هستیم بلکه برهم خوردن هژمونی آمریکا در جهان و افول نظام سیاسی آمریکا و آغازی بر پایان قدرت استکبارگرانه ایالات متحده رقم خورده است و نظامی جدید در منطقه و بلکه در جهان، با نظمی که این بار جامعه تشیع و ام القرای جهان اسلام (ایران) ارائه کرده است در حال شکل گیری است.
در راستای بهره برداری از این موقعیت و فضای به دست آمده، بینش سیاسی و عقلانیت رفتاری راهگشا و کلید گذار از پیچ تاریخی و درآمدی بر مهندسی قدرت جهانی اسلام ضروری به نظر میرسد اما در چنین فضایی متأسفانه شاهد عدم بینش سیاسی و عدم توجه تاریخی دست اندرکاران و برنامه ریزان اجرایی دولت در رسالت سیاسی خویش هستیم مسئولانی که باید یکسره به دنبال نهادینه سازی مولفه های اسلامی در منطقه و جهان گسترش اقتدار جهان تشیع باشند به گونه ای رفتار می نمایند که اگر نگوییم در دیروز خود مانده اند مقتضای حال خود را نمی شناسند و سیاستی برای عصر خویش ندارند به عبارتی در منجلاب امروز خود فرو رفته اند. طیفی که خود داعیه حقوق شهروندی دارد بدون توجه به مردم، شرایط و زمانه به اجرای طرح هایی می پردازد که نه تنها منجر به فقر زدایی نمی کند بلکه جامعه را دچار فقر زایی نیز می سازد. بی تردید در مورد طرح ها و برنامه های اقتصادی کارشناسان می بایست به ارائه نظر بپردازند اما باید توجه داشت شهروندان به عنوان کسانی که پیامد برنامه های اقتصادی را لمس میکنند و درگیر آن هستند میتوانند پیامدهای برنامه های اقتصادی را مورد ارزیابی قرار دهند و آسیب های آن را گوشزد کنند.
دولتی که با شعار ایجاد امید و نشاط در جامعه روی کار آمده امروز با اعمال سیاستهایی جامعه را دچار سرخوردگی سیاسی ساخته است اعتراضات صنفی که هر چند ماه یک مرتبه در کشور رخ میدهد و منجر به نارضایتی عمومی گشته است پیامد چنین سیاستهای بی برنامه است هرچند عاملان دست پرورده کشورهای معاند به این اعتراضات ورود پیدا می کنند و خواسته های به حق مردم را به سمت اغتشاشات و بهره برداری سیاسی خود سوق می دهند اما این دلیل بر بی توجهی به آنها نمی شود. باید دست اندرکاران می دانستند آحاد جامعه با نارضایتی به سیاستهای اجرایی تا حدی صبر میکردند و تاب آوری آنها تا مدتی ادامه می یافت و آستانه صبر آنها سر خواهد آمد بر این اساس مسئولین میبایست در سیاستهای اجرایی آنگونه که حضرت امام به زمان و شرایط توجه می کرد با اقتدای بر ایشان زمان و شرایط جامعه را لحاظ می نمود اما با تأسف باید گفت این برنامه های نابهنگام منجر به سرخوردگی های سیاسی شد که به شدت مشارکت سیاسی و به ویژه انتخابات آینده را تهدید می سازد و آنچه ایالات متحده با طرح های مختلف در اجرای آن ناکام ماندند متأسفانه با رویه پیش روی متدصیان اجرایی در شرف وقوع است.
در اوضاع نابسامان کنونی آنچه جامعه سیاسی ایران به آن احتیاج داشت اقناع افکار عمومی بود مسئله ای که آحاد عموم مردم نیز به آن اشاره داشتند و شکی نیست که از جمله حقوق اولیه شهروندی جامعه ایران توجه به شعور سیاسی ملت ایران خواهد بود موضوعی که مورد غفلت و یا بی توجهی مسئولان قرار گرفت و موجب اعتراضات و بهره برداری جریانهای معاند از فضای مهیا گشته توسط آقایان شد.
این مسئله با هوشیاری و حضور به موقع رهبر انقلاب به جریان کنترل شد و تسلط نیروهای امنیتی بر مسئله را فراهم ساخت. حمایت از سیاستهای قوای نظام جمهوری اسلامی منجر شد مردم ولایی به امید وعده هایی که دولت در کنترل قیمتها داده است مجدداً صبر پیشه سازند و در مقابله با فتنهگرانی که رهبر انقلاب در سال 1397 پیش بینی این گونه آشوبها را کرده بودند تجدید میثاق نمایند و عملاً فضای سرخوردگی سیاسی را به پویایی مشارکت مردم در مقاطع حساس تبدیل سازند اما باید توجه داشت نارضایتی مردم و مطالبه گری آنها از مدیران اجرایی همچنان پابرجاست.
آنچه امروزه در جامعه سیاسی نیاز است رشد سیاسی است. غالبا زمانی رشد سیاسی در جامعه صورت میگیرد که جریانها و احزابی که در رقابتهای سیاسی و انتخابات حضور مییابند پایبند به ارزشها و مبانی انقلاب اسلامی باشند. باعث تأسف است نیروی نظارتگر به خاطر مدارای اسلامی و یا مماشات باعث می گردند جریانها و افرادی تصاحب قدرت در نظام جمهوری اسلامی کنند که عملاً یا التزام به ارزشهای انقلاب اسلامی ندارند و یا نگاه حداقلی به این موضوع دارند این امر دو پیامد برای نظام جمهوری اسلامی دارد از یک سو یا باعث سر درگمی سیاسی برخی از مردم جامعه میشود چراکه با اعوجاجات فکری و فرافکنی های سیاسی باعث تشتت و جنجال سیاسی در کشور میگردند مسئله ای که با وحدت سیاسی جامعه منافات دارد و یا به خاطر اینکه به قدرت رسیده اند سیاستهایی به اجرا می گذارند که منجر به سرخوردگی سیاسی می شود زیرا این طیف دغدغه های انقلاب اسلامی را ندارند به این خاطر سیاستهایی را به اجرا می گذارند که با اصول حکومت اسلامی و انتظاراتی که مردم از نظام اسلامی دارند سازگاری ندارد. بنابراین آسیب هایی که جامعه ایران را تهدید می کند سردرگمی سیاسی و سرخوردگی سیاسی می باشد. بدیهی است چنین فرایندی باعث رشد سیاسی جامعه نمی شود بلکه شورای نگهبان میبایست با هوشمندی و نگاه حداکثری به شرایط، مکانیسم را برای اشخاصی مهیا نماید که وفاداری تمام به مبانی انقلاب اسلامی دارند. انتظاری که جامعه دغدغه مند و دلواپس آینده نظام سیاسی ایران از مسئولان در انتخابات پیش رو دارد.
عیسی مولوی وردنجانی