عراقیزه کردن لبنان
به گزارش خبرگزاري رسا، اعتراضات در عراق و لبنان تقریبا بهطور همزمان آغاز شدند. خواست مردم هر دو کشور بهبود وضعیت معیشت و خدماترسانی دولت به آنها بود. علیرغم وجود این شباهتها اما نحوه درگیریها در صحنه میدانی این دو کشور با گذشت سه ماه از شروع اعتراضات هیچگاه مشابه یکدیگر نبودهاند. درست در همان لحظه که لبنانیها بهطور مسالمتآمیز در حال برگزاری تظاهرات خود بودند و فیلمهایی از شادی آنها در میادین شهری در شبکههای اجتماعی در حال پخش بود، تظاهراتکنندگان عراقی به ساختمانهای دولتی و پادگانها حمله کرده و آنها را به آتش میکشیدند. تاکنون درگیریهای این کشور بیش از 400 کشته از میان مردم و نیروهای امنیتی داشته است. با وجود این، شنبهشب اعتراضات در لبنان نیز یکباره به خشونت کشیده شد. در این خشونتها حدود 25 نفر از نیروهای امنیتی لبنان و مردم زخمی شدند.
اینکه چرا اعتراضات در لبنان به سمت خشونت رفته است دقیقا مشخص نیست. شاید وقایع کشورها در خاورمیانه به هم مرتبط باشند. دو روز قبل از به خشونت کشیده شدن اعتراضات در لبنان، معترضان عراقی در اقدامی که نشانگر اوجگیری خشونت و قساوت در این کشور بود، نوجوانی بیگناه و 16ساله را به طرز فجیعی با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده و در جلوی چشم هزاران معترض در میدان الوثبه بغداد به دار کشیدند یا شاید همان عوامل داخلی و خارجی که در عراق موفق شدند نخستوزیر را ناچار به استعفا کنند و اکنون به دنبال تضعیف و حتی انحلال حشدالشعبی هستند، در لبنان نیز تلاش میکنند گروه مقاومت را زیر فشار ببرند.
شنبهشب خشن لبنان
تصمیم دولت لبنان برای وضع مالیات بر تماسهای واتساپ در این کشور معترضان را راهی خیابان کرد. معترضان از 25 مهر حتی یک روز نیز تظاهرات خود را متوقف نکردهاند. آنها گرچه با وضع مالیات بر واتساپ به خیابان آمدهاند اما این مساله را تنها یکی از دلایل اعتراض خود میدانند، افزایش میزان مالیاتها، تورم، بیکاری و بحران معیشتی مشکلات دیگری هستند که لبنان از آنها رنج میبرد. روز شنبه پس از انتشار فراخوان تجمع معترضان در شبکههای اجتماعی، بیروت و دیگر نقاط لبنان شاهد برگزاری تظاهرات بود. بسته شدن راهها به دنبال حضور مردم در خیابان بهترین فرصت برای طرفهایی بود که به دنبال بهرهبرداری از فضای ملتهب لبنان هستند.
تنها چند ساعت پس از تجمع مردم گروهی از افراد نقابدار با حمله به تجمعات معترضان قصد به آشوب کشیدن این تظاهرات و حتی آتش زدن چادرهای محل اسکان آنها را داشتند. به دنبال شدت گرفتن درگیریهای خیابانی، نیروهای امنیتی لبنان بهسرعت وارد عمل شدند و توانستند با دخالت خود مانع از گسترش درگیریها و آسیب بیشتر به اموال شخصی و عمومی شوند. دخالت نیروهای امنیتی البته باعث شد 25 تن از آنها در درگیریها زخمی شوند. همزمان با پایان یافتن فتنه آشوبگران نقابدار در بیروت، شبکههای رسانهای وابسته به آمریکا و عربستان سعودی فاز دیگری از فتنه در لبنان را کلید زدند و بدون استناد به سندی معتبر مدعی شدند افراد نقابدار از طرفداران دو حزب شیعی بودهاند؛ خبری که البته منابع مطلع آن را تکذیب کردهاند.
پیادهسازی سناریوی مقصرسازی نیروهای مقاومت
حوادث شنبهشب لبنان شباهت بسیار زیادی با وقایع جمعه 15 آذر ماه در میدان الخلانی بغداد دارد. در این روز چند ماشین حامل افراد مسلح ناشناس معترضان را در میدان الخلانی و منطقه السنک به رگبار بستند که به دنبال آن 16 تن کشته و 70 تن دیگر زخمی شدند. پس از این جنایت رسانههای غربی و عربی سعی کردند گروههای مقاومت مانند عصائب اهل حق از نیروهای حشدالشعبی را متهم به برنامهریزی این کشتار کنند. عصائب اهل حق یکی از گروههای اصلی بسیج مردمی عراق است که مورد حمله «جنگ روانی» رسانههای غربی و عربی قرار گرفته است. این رسانهها پیش از این نیز عصائب اهل حق را به مخالفت با تظاهراتکنندگان و سرکوب آنها متهم کرده بودند، به نحوی که عدهای از اشرار با حمله به دفاتر این گروه آنها را به آتش کشیدند و حتی یکی از برجستهترین فرماندهان آن به نام وسام العلیاوی و برادرش را ترور کردند. هجمهها در عراق تا جایی علیه این گروه مقاومت دامنه پیدا کرده است که «فالح الفیاض»، رئیس هیات حشدالشعبی در بیانیهای از بسیج مردمی خواست که در اطراف میادین اعتراضات حضور پیدا نکند. همین وضعیت باعث شده برخی در عراق، حتی از انحلال این سازمان بگویند.
به نظر میرسد آمریکا و متحدانش در این مرحله به دنبال اجرای سناریوی جنگ روانی علیه عصائب اهل حق اینبار در لبنان و علیه حزبالله هستند. گرچه لبنان عراق نیست و جریانهای مردمی و سیاسی آن میلی به درگیری و خونریزی ندارند اما حزبالله نیز ضمن برخورداری از قدرت لازم برای بازدارندگی از هوشمندی کافی برای مواجهه با جنگ روانی بهره میبرد.
همین مساله باعث شده آمریکا در سناریوی خود برای سوق دادن لبنان به سمت خشونت ضمن سناریوسازی درباره حمله افراد نقابدار به معترضان و منسوب کردن آنها به حزبالله برنامه اصلی خود را به اضلاع سیاسی ضعیفتر در لبنان بدوزد؛ جایی که سعد حریری و جبران باسیل دو سیاستمدار جوان و البته احساساتی لبنان ریاست دارند. سعد حریری، رهبر جریان المستقبل از جریان اهل تسنن است و از سوی عربستان سعودی پشتیبانی میشود. در سوی دیگر نیز رقیب سیاسی وی جبران باسیل، رهبر جریان آزاد ملی از مسیحیان است که از متحدان حزبالله و جنبش امل است.
درست همانقدر که سعد حریری به دلیل پسر رفیق حریری بودن چندین دور نخستوزیر لبنان بوده است جبران باسیل نیز به دلیل آنکه داماد میشل عون رئیسجمهور لبنان است به سمت وزارت خارجه این کشور رسیده است. دو سیاستمداری که در عین شباهتهایشان در دو طیف سیاسی قرار گرفتند اما هر دو جوان و احساساتی هستند.نکته جالب آنجاست که پس از شکست سناریوی شنبهشب در متهم کردن حزبالله به سرکوب معترضان، روز یکشنبه عدهای ناشناس به دفتر حزب المستقبل وابسته به الحریری در شهرک «خریبه الجُندی» منطقه عکار در شمال این کشور حمله کردند و آن را آتش زدند. همچنین شماری از افراد ناشناس دفتر حزب مسیحی «جریان آزاد ملی» به رهبری جبران باسیل وزیر امور خارجه لبنان را در شهرک «جدیده الجومه» آتش زدند.
آینده سیاسی
سعد حریری جوان که لبنان به خاطر سیاستهای او هماکنون با انواع و اقسام مشکلات اقتصادی دست و پنچه نرم میکند تنها دو هفته پس از آغاز اعتراضات از مقام نخستوزیری لبنان استعفا کرد. استعفای حریری درحالی صورت گرفت که بسیاری از طیفهای سیاسی لبنان خواستار ادامه دولت وی بودند و این استعفا را فرار وی از پاسخ به عملکرد خود میدانستند.
از سوی دیگر استعفای حریری به جای حل مشکلات تنها میتوانست باعث ایجاد خلأ سیاسی در لبنان شود، چیزی که هماکنون این کشور به آن دچار شده است.حریری از دولت استعفا داد و اعلام کرد دیگر نخستوزیر نخواهد شد، بلکه از شخصیتهای مناسب برای به دست گرفتن دولت لبنان حمایت خواهد کرد، اینها البته گفتههای حریری در ظاهر بودند. او در پشت پرده قصد داشت از اعتراضاتی که علیه وی و دولتش برپا شدهاند به نفع خود از جریانهای سیاسی امتیازگیری کند. بر اساس توافق طائف پست نخستوزیری در لبنان سهمیه اهل تسنن است و در این بخش نیز بلوک سعد حریری دارای اکثریت کرسیهای اهل تسنن است، در سوی دیگر شرایط لبنان اجازه تشکیل دولت تکجناحی را به احزاب سیاسی نمیدهد، زیرا در جامعه متکثر لبنان تشکیل دولت از میان یک یا چند طیف به بروز درگیری و رقابت در داخل این کشور میانجامد.
سعد حریری با توجه به این دو مساله میکوشد با بیشتر کردن زمان خلأ سیاسی در کشور طرفهای سیاسی را به این نتیجه برساند که جز او راهحل دیگری وجود ندارد حتی اگر او عامل بروز مشکلات اقتصادی در کشور شده باشد.حریری با وجود این سعی دارد به جامعه القا کند دلیل ناکارآمدی دولت او یکدست نبودن آن و سیاسی بودن وزرا بوده است. نخستوزیر مستعفی لبنان در شعاری همسو با برخی معترضان گفته است تنها راهحل موجود در این کشور تشکیل دولتی تکنوکرات است. این درحالی است که در صورت تشکیل دولتی تکنوکرات اولین گزینه برای حذف از دولت خود اوست، زیرا شخصیتی سیاسی و وابسته به یک خانواده سیاسی است و نه یک فرد تکنوکرات.
هدف رهبر جریان المستقبل از طرح ایده تشکیل دولت تکنوکرات حذف جریانهای غیرهمسو با خود در دولت مانند جریان جبران باسیل و حتی تضعیف حضور حزبالله در دولت است. به همین دلیل جبران باسیل که سمت وزیر خارجه را در دولت مستقر و همچنین دولت فعلی پیشبرد امور لبنان در دست دارد اعلام کرده است حتی با وجود تصمیم حزبالله و جنبش امل برای حضور در دولت آینده حریری وی و جریان متبوعش به دولت نخواهند پیوست. باسیل دلیل این تصمیم خود را تلاش حریری برای حذف جریانهای رقیب اعلام کرده است. علیرغم این درگیریها قرار است از امروز پارلمان بار دیگر برای انجام رایزنیهای لازم جهت انتخاب نخستوزیر تشکیل شود تا به یک ماه و نیم خلأ سیاسی در لبنان پایان دهد./1360//101/خ