از سازندگی جهادی تا سازندگی کارگزارانی
به گزارش خبرگزاري رسا، قريب ۱۴ سال پيش، محمدباقر قاليباف پا به ساختمان شهرداري تهران گذاشت و با مديريت جهادي، چهره تهران را بهکل دگرگون کرد. بعد از انقلاب اسلامي ايران، واژه «جهاد» معناي تازهاي معادل سازندگي در فرهنگ کلمات ايراني پيدا کرده بود، اما نخستين بار که قاليباف اين کلمه را به کاربرد، معنايي فراتر يافت و نشانهاي از يک دوران تازه در تاريخ توسعه پايتخت شد. فضاهاي سبز، اماکن فرهنگي،هنري و ورزشي،امکانات حمل و نقل و بزرگراههاي پايتخت گسترش يافتند و در مواردي مانند بزرگراه صدر ابعادي غولآسا پيدا کردند. همين کار موجب شد برخلاف تصورات بدبينانه پانزده، بيست سال قبل، هماکنون ترافيک تهران قفل نباشد و حتي برخي معابر پرتردد پايتخت هم آمدوشد رواني داشته باشند. ظرفيت حملونقل متروي تهران در ۱۰ سال گذشته دستکم پنج برابر افزايش يافت، درحاليکه کمتر از ۱۰ درصدبودجه مرتبط را از دولت گرفتند و دولت چندان کمکي به توسعه متروي پايتخت نکرد.
او شبکه بزرگراهي تهران را تکميل کرد و اجراي طرح تفصيلي شهر تهران، راهاندازي خطوط اتوبوسهاي تندرو، توسعه مترو، ساخت ٤ تونل بزرگ شهري و ساخت پل طبقاتي صدر از مهمترين اقدامات قاليباف در شهرداري تهران بوده است.
هنوز يادمان نرفته که وقتي تونل رسالت در سال ۱۳۸۵ به بهرهبرداري رسيد، چه شور و نشاطي در شهر حاکم شد اما طي اين سالها علاوه بر تونل رسالت، تهران صاحب چند تونل بزرگ با دسترسيهاي متنوع، يک بزرگراه طبقاتي، چند زيرگذر مدرن و البته يک برج مخابراتي بسيار بلند شد و در عين حال بايد از فضاهاي عمومي پياده سخن گفت، از پياده راهسازيهاي شهدا و خيابان سي تير گرفته تا ساماندهي روددرهها و ساخت پارکهاي جديد و… يا ساخت طرحي جسورانه مانند پل طبيعت که از يکسو در مقياس طراحي شهري روز دنيا براي ايران مايه مباهات و افتخار است و از سوي ديگر تهران را در معرض تجربهاي ناب و مدرن از فضاي عمومي ميگذارد؛ تجربهاي که ۱۴ سال پيش دانشجويان معماري و شهرسازي در مجلهها جستوجو ميکردند.
کافي است بدون بغض و تعصب کارنامه قاليباف را بررسي کنيد تا با اقدامات پرشماري روبهرو شويد که در دوران مديريت او به ثمر نشسته است، به روايت رسانهها و تحليلهاي ارائهشده در اين زمينه، سال۸۴ با آغاز دوره مديريت محمدباقر قاليباف فقط دو خط مترو آنهم بهصورت ناقص در کلانشهر تهران اجرايي شده بود. خط يک در شمال تهران از ايستگاه حقاني در اراضي عباسآباد شروع و تا شهرري ميرفت، ديگري خط دو مترو بود که از ميدان صادقيه به سمت دردشت در شرق تهران امتداد پيدا ميکرد و البته خط تهران – کرج که با محاسبه آن، درمجموع حدود ۷۴ کيلومتر مترو بيشتر در شهر نبود. در دوره مديريت او خطوط يک و دو مترو تکميل شد و خطوط سه و چهار و هشت ساخته شد. خط پنج تکميل شد. تست گرم خط ۶ انجام و بخشي از خط هفت حتي به بهرهبرداري نيز رسيد.
بهطوريکه تهران از حدود ۷۴/۷۵ کيلومتر مترو به ۳۲۰ کيلومتر خط مترو رسيد. در واقع از جهت زماني در حدود بيش از بيست سال قبل از مديريت قاليباف بر شهرداري تهران تنها ۷۵ کيلومتر مترو ساخته شد و در دوران او، اين رقم به ۳۲۰ کيلومتر رسيد. در اين خطوط حدود ۲۸۵ کيلومتر مسيري است که مردم از آن استفاده ميکنند اما بايد در نظر داشت که هر خطي مترو ريلهايي هم براي نگهداري و تعميرات دارد.
در سال ۸۴ کمتر از ۳۰۰ واگن مترو در شهر تهران وجود داشت اما تا مردادماه۹۶ تعداد واگنهاي مترو از مرز ۱۳۰۰ واگن گذشت. البته اگر دولت ۱۵۰۰ واگن به مترو تهران ميداد اين ظرفيت وجود داشت که روزانه ۱۰ميليون مسافر با مترو جابهجا شود و سهم عمدهاي از سفرهاي شهر با اين ناوگان پاک صورت گيرد.
در اين ميان فراموش نکنيم که ۵۰ درصد هزينه مترو بر عهده دولت است که در هزينههاي زيرساختي بايد تأمين ميشد،اما سهمي که دولت به شهرداري در اين ۱۲ سال داد خيلي کمتر از اين ارقام بود. با توجه به اينکه ساخت هر کيلومتر مترو با واگنها ۲۳۰ ميليارد تومان هزينه دارد، در خطوط سالهاي اخير کل بودجهاي که از سوي دولت در اختيار مترو قرار گرفته، کمتر از ۱۰۰ ميليارد تومان بوده، يعني با بودجههاي دولتي کمتر از ۳۵۰ متر مترو ساخته ميشده اما در همين شرايط خطوط شش، هفت و هشت مترو ساخته شد و خط سه نيز با ايستگاههاي متعدد در اختيار مردم قرار گرفت.
احداث ۱۰ خط بي آر تي
در دوره قبل مديريت شهري ۱۰ خط بي آر تي احداث شد. علاوه بر اين اتوبوسهاي کولردار و اتوبوسهاي دو کابين وارد پايتخت شده تا مردم از دست مينيبوسهاي فرسوده و اتوبوسهاي قديمي و نامناسب راحت شوند.
خريد و به کارگيري ۲۵۴۴ دستگاه اتوبوس توسط شهرداري تهران از سال ۱۳۸۴ تا پايان ۱۳۹۴، بازسازي ۵۰۰ دستگاه اتوبوس در سال ۱۳۹۳ و ۲۸۶ دستگاه در سال ۱۳۹۴ بدون دريافت اعتبار و بازسازي ۶۳ دستگاه اتوبوس برقي در جهت رفاه حال شهروندان درحاليکه دولت سهم ۸۰درصدياش را در اين حوزه نیز به فراموشي سپرده بود طي اين سالها صورت گرفته است.
از ديگر اقدامات اين مدير جهادي ميتوان به افزايش دو برابري پلها و تقاطعهاي غيرهمسطح اشاره کرد، تا سال ۸۴ تهران کلا ۱۵۷ تقاطع غيرهمسطح شامل پل روگذر و زيرگذر و دسترسيها داشت، اما در پايان دوره مديريت قاليباف به حدود ۳۵۰ تقاطع غيرهمسطح رسيد و اين يعني بيش از دو برابر شد. بهعنوان مثال فقط در اتوبان امام علي(ع) بهتنهايي ۵۷ پل ساخته شد و از سوي ديگر احداث حدود نيمي از بزرگراههاي تهران توسط او را نبايد ناديده گرفت. محاسبات نشان ميدهد ۴۳ درصد از بزرگراههاي شهر تهران معادل ۲۳۱ کيلومتر در يک دهه اخير ساخته شده است.
مطابق طرح جامع شهر تهران که در سال ۱۳۴۸ تدوين شد، تهران نياز به ۵۵۵ کيلومتر رينگ بزرگراهي داشت. گسترش تهران در طول ۴ دهه اخير از يکسو و از سوي ديگر افزايش جمعيت در اين کلانشهر نياز تکميل رينگ بزرگراهي را در پايتخت بيشتر از گذشته کرده بود. با توجه به نياز شهر تهران در توسعه معابر و بزرگراهها آمارهاي موجود نشان ميدهد که از ابتداي تشکيل بلديه تا شهريورماه سال ۸۴ ، چيزي در حدود۳۰۳ کيلومتر بزرگراه ساخته شد که معادل ۵۷ درصد از کل طول بزرگراههايي ميشود که بايد مطابق اسناد بالادستي در تهران ساخته ميشد.
بالغ بر ۲۴ کيلومتر تونل تنها مخصوص حملونقل خودرو
اين در حالي است که اوج اجراي طرحهاي عمراني و بزرگراهسازي در زمان تحريمهاي بينالمللي بود در نتيجه تنها راهي که ميتوانست مديريت شهري تهران را در تکميل اين بخش از طرحهاي عمراني موفق کند، اتکا به مديريت جهادي بود. روحيه جهادي بود که باعث شد تا شهرداري تهران در سرعت ساخت پروژههاي سنگين و بزرگي مانند امام علي(ع)، صدر، شهيد زينالدين و… رکوردهاي بينظير بينالمللي را به ثبت برساند.
امروز بالغ بر ۲۴ کيلومتر تونل تنها مخصوص حملونقل خودرو در تهران داريم که همه اينها از سال ۸۴تا مرداد۹۶ ساخته شده است. البته تونل رسالت تنها تونلي بود که کلنگ احداث آن پيش از سال ۸۴ به زمين خورد اما تا سال ۸۴ کمتر از ۵۰ درصد پيشرفت داشت که در اين دوره کاملا ساخته شد و به بهرهبرداري رسيد. لازم به تأکيد است تونلهاي مترو، آبهاي سطحي و تأسيسات در اين ارقام محاسبه نشده است و براساس همين اقدامات است که طي روزهاي گذشته، اظهارات رئيس شوراي شهر تهران در مورد جسارت قاليباف، جنجالآفرين شد. او در شبکه ۳ صراحتا تأکيد کرد: «اصولا جسارت در مديريت بسيار مهم است و مديري که بترسد از اينکه دستگاههاي نظارتي اذيتش بکنند، خوب نيست.» شهردار هم که پيش از اين ناتواني خود را به اثبات رسانده، پاسخ داده است:«اگر جسارت به معناي بيقانوني است من جسور نيستم.»
رئيس کميسيون شهرسازي و معماري شوراي شهر تهران هم به گفتههاي شهردار واکنش نشان داده و گفته است: آقاي حناچي! مطمئنا جسارت الزاما مقابل بيقانوني تعريف نميشود، بلکه اداره کلانشهري با اين گستردگي و پيچيدگي و ابر چالشها همچنان که نياز به جسارت هوشمندانه دارد، پرهيز از بيقانوني را نيز ميطلبد.
حجت نظري اذعان کرده است: جناب آقاي حناچي! درست گفتهايد که بيقانوني فاحش را جسارت نميدانيد و حقيقتا حال اين روزهاي شهر تهران نتيجه عدول از قانون و حقوق عمومي شهر و شهروندان است اما اين را هم بدانيد که قطعا ميدانيد، داشتن جسارت براي عاليترين مقام اجرايي کلانشهر تهران بر مدار قانون يکي از ضروريترين شاخصهاست.
البته محسن هاشمي در حاشيه جلسه شوراي شهر مهر سکوت بر لب زد و در پاسخ به چرايي نقد اخيرش به شهردار تهران و فاقد جسارت خواندن او گفته است: «من به شهردار نقدي نداشتم. دراينباره هم صحبت نميكنم.» درهرحال اقدامات جهادي قاليباف، اظهرمن الشمس است. به سراغ اعضاي فعلي شورا که ميرويم، سعي دارند با سياه نمايي نسبت به او، خود را تطهير کنند.
تصميم گرفتيم با دو تن از اعضاي سابق شورا صحبت کنيم، ابوالفضل قناعتي از اعضاي پيشين شوراي شهر به «رسالت» ميگويد: تمام اقداماتي که شهردار اسبق يعني قاليباف انجام داده در چارچوب قانون بوده و اگر هم اقدامي انجام گرفته که از نظر منتقدان بيقانوني بوده، هم در شوراي سوم و هم شوراي چهارم، اصلاحطلبان حضور داشتهاند و بايد همان موقع موضعگيري ميکردند. از سوي ديگر اگر سخني از سوي رئيس شوراي شهر فعلي مطرحشده، عين واقعيت بوده، مديريت شهري نياز به مدير جسوري دارد که بتواند تصميم قاطع بگيرد و لايحه و طرحي داشته باشد، بالطبع محسن هاشمي، اين سهلانگاري و بيتوجهي را از سوي حناچي ديده و قاليباف را مثال زده که اگر کاري انجامشده بر مبناي توان ، قدرت و جسارتي بوده که ميبايست يک مدير داشته باشد و اين امر در قاليباف تجلي پيدا کرده بود، ظاهرا به حناچي و اعضاي شورا برخورده که چرا يکسخن حق از زبان رئيس شورا خارج شده، چون اين مسئله براي آنان قابلهضم نيست و ميخواهند افکار عمومي را از اين موضوع منحرف کنند و به دنبال واژههاي غلطي ميگردند تا بگويند بيقانوني انجام گرفته است.او در ادامه تأکيد ميکند: اگر برفرض محال، بيقانوني انجام گرفته بود، بايد شوراي شهر ورود ميکرد، بهعنوان مثال در طبقه هفتم پاساژ علاءالدين تخلفي انجام گرفته بود که شورا آن را تخريب کرد بنابراين شورا ميتوانست با بيقانوني برخورد کند که در آن مقطع زماني برخورد هم شد و هيچ بيقانوني هم در کار نبوده است. بيترديد بدخواهان قاليباف، نميخواهند ضعف خود را بپذيرند درحاليکه توان مديريتي او برگرفته از سوابق اجرايياش بوده، درعينحال سوابق اجرايي حناچي چنگي به دل نميزند. قاليباف کسي است که در سن جواني، فرمانده لشکر ميشود و سختترين عملياتهاي نظامي را انجام ميدهد، طبعا فرمانده لشکر بودن خيلي سختتر از شهردار تهران بودن است.
جسارت و توان در وجود قاليباف است
اين عضو پيشين شوراي شهر تهران با تأکيد بر اينکه شهردار اسبق، جسارت خودش را در همان ايام نشان داد، عنوان ميکند: جسارت و توان در وجود اوست. در دوران مديريت شهري، بيشترين تقاطعها براي گشودن معابر و کاهش ترافيک شهري در حوزه حملونقل عمومي و کاهش آلودگي هوا انجام شد و در حوزه فضاي سبز، سرانه فضاي سبز تهران براي هر فرد يک متر بوده که قاليباف ۱۵ متر فضاي سبز را به هر فرد تحويل داد و بسياري اقدامات ديگر که انقلابي را در شهر تهران بهواسطه همان جسارتي که در ضمير وجودي اوست بوجود آورد، آنهم در شرايطي که هم دولت احمدينژاد و هم روحاني يک ريال از سهم شهر تهران را به او واگذار نکردند، در کنار اين نامهربانيها او تلاش کرد شهر تهران در کنار ساير شهرهاي جهان، صلابت و شکل هندسي خودش را داشته باشد.
قناعتي يادآوري ميکند: قاليباف از ۴-۵ صبح تا ۱۲ شب کار ميکرد اما امروز اصلاحطلبان چقدر براي شهر تهران کار ميکنند؟ آنها ديدهاند که هيچ کاري در شهر انجام ندادهاند و بايد بهنوعي پاسخگوي افکار عمومي باشند و هيچ پاسخي ندارند. محسن هاشمي در کنار قاليباف کار کرده و صحبتهايش بياساس نيست، او در دوران شهردار اسبق، مسئول مترو بوده و پيگيريهاي قاليباف را ديده است، اما سخن واقعي او در مورد عملکرد و مديريت جهادي شهردار سابق به مذاق منتقدان و شهردار فعلي خوش نيامده و ميخواهند بهانههاي بني اسرائيلي بياورند تا اذهان عمومي را منحرف کنند و بگويند او بيقانوني کرده است درحاليکه چنين امري صحت ندارد.
بهتر است اعضاي فعلي شورا و شهردار ناتواني و عملکرد بدشان را بپذيرند، قاليباف کجا و حناچي کجا، عقبه فعاليتهاي قاليباف بسيار درخشان است و نبايد با فرار به جلو، واقعيتها را وارونه جلوه داد، هرچند تاريخ همواره ناخالصيها و خالصيها را بهتر نمايان ميسازد و بعدها مشخص ميشود که افراد خدومي مثل قاليباف با جسارت عمل کرده و شهرداران بيتفاوت اصلاحطلب فقط به دنبال تصرف عناوين بودند و هيچ کاري براي تهران انجام ندادهاند.
پرويز سروري هم از ديگر اعضاي پيشين شوراي شهر تهران با تأکيد بر اينکه پروژههاي بزرگ، مديران بزرگ ميطلبد و اين مديران بزرگ هستند که اهل ريسک، حرکت و جوشش براي انجام خدمت هستند، به «رسالت» ميگويد: محسن هاشمي سالها مسئول مترو بوده و با موضوعات شهري آشناست و ميداند مديري ميتواند در شهر کار کند که عليرغم عملکرد جهادي و اهل ريسک بودن، شجاعت جلو رفتن را داشته باشد، اين به معناي بيقانوني نيست بلکه بهعنوان استفاده حداکثري از ظرفيتهاي قانوني است، بنابراين حناچي به سبک اصلاحطلبان فرار رو به جلو و فرافکني را انتخاب کرده است، طبعا هم قاليباف و هر فرد ديگري اقدامات غيرقانوني را اقدامات غيرمشروعي ميداند و چنين اقداماتي نميتواند عامل سازندگي کشور باشد و به يک آنارشيسم سازندگي تبديل ميشود.
او در ادامه ميافزايد: آنچه در دوران مديريت قاليباف وجود داشت، استفاده حداکثري از ظرفيتهاي قانوني بود يعني مديري که خودش را وقف خدمت ميکرد و اين متفاوت است از مديري که استفاده حداقلي هم از قانون نميکند و بهاصطلاح قادر نيست، مجموعه ظرفيتهاي موجود را در جهت خدمت به مردم و سازندگي شهر به کار بگيرد. امروز در دنيا مديريت اهل ريسک مطرح است اما منظورمان اين نيست که مديران خلاف قانون عمل کنند بلکه منظورمان مديراني است که حاضرند ظرفيت و توانمنديهاي خودشان را فعال کرده و مجموعه تحت امرشان را با خدمت درگير کنند. يکي از ظرفيتهاي بالايي که قاليباف در ناجا و نيروي هوايي سپاه و مديريت شهري نشان داد، همين مديريت ريسک و مديريت جهادي و انقلابي بود که تمام سيستم را فعال ميکرد و اجازه نميداد مجموعه تحت امرش به کسالت و بيحالي و بيرمقي دچار شوند.
سروري با اذعان به اينکه قاليباف با تزريق روحيه جهادي و طرحهاي انقلابي دائما تمام مجموعه را فعال ميکرد، بيان ميکند: اين به معناي استفاده حداکثري از ظرفيتهاي حداقلي و به تعبيري فعال کردن تمام ظرفيتهاي موجود براي سازندگي است و اگر امروز شمال تهران به جنوب تهران متصل شده براساس بيقانوني نبوده بلکه براساس خلاقيت و نوآوري و شجاعت در انجام طرحهاي بزرگ بوده است و طبعا افرادي که دستي بر مديريت شهري داشته و تفاوت کار کردن با سياه نمايي را ميدانند، ديگر کلافه شدهاند حتي باوجود اينکه ممکن است مخالف قاليباف هم بوده و در تخريب او کم نگذاشته باشند، بازهم مجبورند براي اينکه از زير بار فشار افکار عمومي نجات پيدا کنند، اين اظهارات را بيان کرده و بخواهند بهنوعي مسئوليت را از دوش خود بردارند.
امروز هاشمي بهعنوان رئيس شوراي شهر تهران زير فشار افکار عمومي قرار دارد و مردمي که سالها شاهد سازندگي و طرحهاي نو بودند نميتوانند چنين مديريتي را بپذيرند. درگذشته شهرداري اجازه قفل شدن شهر را نميداد و امروز با کوچکترين بارش برفي تمام شهر قفل ميشود و برف بهراحتي بر کارگران شهرداري غلبه ميکند. اين عضو سابق شوراي شهر يادآوري ميکند: هاشمي شاهد بالندگي و انجام پروژههاي بزرگ در تهران بوده و امروز اعتراف به جسارت و توان قاليباف و نقد مديريت فعلي، پيامي به جامعه مخاطب است که ما ميدانيم اقدامي صورت نگرفته اما مديريت شهري، ناتوان و ناکارآمد از پاسخ دادن به نيازهاي مردم است. /1360//101/خ