جامعه موزائیکی و جدا از هم به نفع سرمایهداری
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، میزگرد «قدرت در معماری پس از انقلاب» با حضور دکتر محمد جواد مهدوی نژاد، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و دکتر سعید حقیر عضو هیئت علمی دانشگاه تهران دبیرعلمی این نشست، دیشب در محل گالری نظرگاه برگزار شد.
ابتدا دکتر محمد جواد مهدوی نژاد به اهمیت معماری پرداخت و گفت: معماری ذاتا جوهرهای دارد که نشان میدهد، هر عصر چه ویژگی دارد. وقتی میخواهیم بفهمیم که فرهنگ کجا به فراز رفته و کجا فرود آمده سراغ معماری میرویم. به همین خاطر معماری شناسنامهای است که شرایط روزگار را به ما نشان میدهد.
انقلاب اسلامی مانند تمام انقلابها دکترین فکری داشت و آن دکترین را در تمام عرصهها از جمله در معماری عرضه کرد. وقتی که انقلاب اسلامی شکل گرفت، گرایشهای متعددی با مراکز فکری جداگانه فعالیت داشتند که با نگاه به معماری پس از انقلاب، این موضوع نمایان میشود.
نگاه به معماری از کدام زاویه
اگر محوری با نام بومی بودن یا غیر بومی بودن و ایرانی بودن یا غیر ایرانی بودن ترسیم کنیم، متوجه میشویم که در دورههایی ما تلاش کردیم تا بومیتر باشیم و در دورههایی بالعکس.
عدهای معماری را یک کالای لوکس برای افراد اشرافی، عدهای آن را یک طراحی خلاقانه و عدهای معماری را چیزی مختص به بناهای خاص میدانند.
دستگاههای موثر در معماری به چهار دسته تقسیم میشود: دولتها، نظام مهندسی، دانشگاهها و نهادهای مردم نهاد. دولتها اعم از وزارت راه و شهرسازی، شهرداریها و ... هستند که ارتباط با سامانههای دولتی را مبنا قرار میدهند. نظام مهندسی و نهادهای مردم نهاد نیز کاملا مستقل از دولتها هستند و دانشگاهها هم اساسا این سه دستگاه را قبول ندارند.
تلاش برای رسیدن به مرکز
متاسفانه سه نهاد دیگر با یارگیری از دانشگاهها شروع به تقویت خود و تضعیف دانشگاه کردند و در چهل سال اخیر میبینیم که این چهار نقطه قدرت، تلاشهایی برای قرار گرفتن در مرکز داشتند.
معماران ضعیف در ائتلاف با جامعه اشرافی موفق عمل کردند و نوعی معماری را شکل دادند که اوج آن معماری رومی میباشد. در صورتی که اینها از نظر علمی به قدری ضعیف بودند که سؤالات ابتدایی نظام مهندسی را هم نمیتوانند جواب دهند و اصلا عضو آن نیستند.
معماران قوی نیز با طبقه اشراف تبانی کردند و معماری جدیدی شکل دادند. در این میان قشر آسیبپذیر و فرودست جامعه نیز بخش مهمی از انقلاب بودند و هنوز هم پشتوانه انقلاب اسلامی هستند، البته خیلی موثر بودند. این قشر که اندیشههای فرهنگی داشتند، نهادها و مسابقاتی را ترتیب دادند که منجر به شکل متفاوتی از معماری شد.
جامعه مجزا به نفع طبقه سرمایهدار
در نتیجه میبینیم که معماری امروز ما حاصل همین گرایشهاست. هر اندازه جامعه موزائیکیتر و مجزاتر باشد، به نفع آنهای میشود که خیلی پولدارتر هستند.
سپس دکتر سعید حقیر درباره ارتباط بین قدرت و معماری توضیح داد: تاریخ معماری به ما نشان میدهد در هر دوره تاریخی که یک ایدئولوژی در چارچوب یک قدرت مشخصی شده، معماری به سمت کلاسیکگرایی رفت.
برای مثال تفکرات نوکلاسیک در معماری فرانسه محصول همین انقلاب فرانسه است. انقلاب ایران به صورت طبیعی باید به معیارهای کلاسیک خودش برگردد و معیارهای معماری اسلامی ایرانی نیست بلکه معیارهایی میباشد که تفکر دینی و به عبارتی تفکر اسلامی را حمایت میکند.
دو گرایش عمده در معماری پس از انقلاب
ما دو گروه و گرایش کلی در معماری پس از انقلاب داریم. گروه اول کسانی هستند که خود را وابسته به تفکرات کلاسیک اسلامی و به عبارتی فرهنگ اسلامی میدانند و دسته دوم کسانی هستند که احساس نیاز به وابستگی نمیکنند
دسته اول به دو گروه تقسیم میشوند، گروهی معتقد به نگاه نوستالژیک و تاریخی به معماریاند و سمبلهایی چون؛ طاق، کاشیکاری و... را نوعی اسلامگرایی میدانند و دسته دوم فرمهای معماری اسلامی را با اندیشههای مدرن ترکیب میکنند. البته هر دو دسته در دوره پهلوی دوم نیز وجود داشت و بعد از انقلاب حمایت بیشتری شدند.
در واقع این دسته قبل از انقلاب وابسته به جریان مدرنیسم بودند و امروز هم خود را وابسته به آخرین جریانهای فکری معماری غرب میدانند. این دسته معتقدند معماری غرب را باید بعینه در ایران پیاده کرد. آنها با استفاده از فلسفه معماری غرب و توجیه آنها با فلسفه اسلامی و نظریات شیخ اشراق سعی دارند آن را در بین مردم جا بیاندازند و کسی هم متوجه نمیشود. /882/ 502/
خدایا ...