۰۷ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۷:۴۴
کد خبر: ۶۳۷۲۲۹

شرم!

شرم!
ابراز انزجار عمومی نسبت به اظهارنظر نابجای ظریف درباره امکان مذاکره با آمریکا حتی پس از ترور حاج‌قاسم سلیمانی که پاسخ توهین‌آمیز ترامپ خطاب به او و ملت ایران را درپی داشت
به گزارش خبرگزاري رسا، همه چیز از مصاحبه عجیب ظریف با نشریه اشپیگل آلمان آغاز شد؛ جایی که او در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا مذاکره با آمریکا پس از ترور سردار سلیمانی را غیرمحتمل می‌دانید؟ اظهار داشت: «خیر، من هرگز چنین امکانی را رد نمی‌کنم به شرط آنکه آنها رویکرد خود را تغییر دهند و واقعیات را به رسمیت بشناسند. از نظر ما مهم نیست که چه کسی در کاخ سفید می‌نشیند. چیزی که اهمیت دارد نحوه رفتار آنهاست. دولت ترامپ می‌تواند گذشته‌اش را جبران کند؛ تحریم‌ها را بردارد و به میز مذاکره بازگردد. ما کماکان بر سر میز مذاکره هستیم». 
 
پاسخ عجیب وزیر امور خارجه تنها 3 هفته پس از ترور شهید سلیمانی از سوی دولت آمریکا با واکنش‌های متعددی در فضای داخلی کشور مواجه شده بود که ترامپ با جواب توهین‌آمیزی در توئیتر خود آن را رد کرد.
 
 رئیس‌جمهور آمریکا در حالی پیشنهاد ظریف را با عبارت «وزیر امور خارجه ایران می‌گوید: ایران خواستار مذاکره با ایالات متحده است اما می‌خواهد تحریم‌ها برداشته شود. نه، مرسی!» داد که این نخستین موضع توأم با عقب‌نشینی وزیر امور خارجه برای باز کردن باب گفت‌وگو در شرایط نابجا نبود. 
 
با این همه اجماع داخلی پس از شهادت سردار سلیمانی، این احتمال را مطرح کرده بود که در چنین شرایطی دولتمردان از به زبان آوردن مجدد ایده مذاکره با ترامپ چشم‌پوشی کنند اما گاف جدید ظریف نشان از نهادینه شدن یک گفتمان سیاسی در قول و عمل دولتمردان داشت.
 
* چراغ سبز مذاکره در وضعیت قرمز جنگی
 
ترور فرمانده ارشد نظامی ایران و قبول مسؤولیت آن از سوی یک دولت نشانی کامل از یک تجاوز جنگی به حاکمیت ملی ایران دارد. نوع واکنش ایران به این اقدام خصمانه آمریکایی‌ها و حمله موشکی کشورمان به پایگاه آمریکایی عین‌الاسد نیز به صورت متقابل حاکی از برقرار بودن یک شرایط جنگی میان دولت جمهوری اسلامی ایران و آمریکا دارد.
 
 اتخاذ موضع مذاکراتی ظریف و مانع تلقی نکردن شهادت سردار سلیمانی بر امکان آغاز مذاکره مستقیم با دولت آمریکا، فراتر از مسأله حیاتی عزت ملی، نقش منفی غیرقابل انکاری بر وضعیت حادث فعلی می‌گذارد. نشان دادن چراغ سبز برای مذاکره با دولتی که دست به ترور یکی از فرماندهان ارشد نظامی کشور زده است، فارغ از آنکه خلاف عرف معادلات جهانی شناخته می‌شود، تنها از سوی کشوری احتمال می‌رود که شکست خود را در یک شرایط جنگی مقابل دشمن متخاصم به رسمیت شناخته باشد. موضع عجیب ظریف و پاسخ بی‌ادبانه ترامپ که دور از انتظار نیز نبود، تنها پیامی را که در سطح جهانی می‌تواند مخابره کند پیام عقب‌نشینی و پذیرش نسبی شکست در مقابل طرف متجاوز است.
 
از سوی دیگر، طرح مجدد امکان مذاکره با دولت آمریکا در شرایطی که اجماعی کامل در سطح افکارعمومی ایرانیانی که در تشییع میلیونی پیکر شهید سلیمانی حاضر شدند و مطالبه انتقام این ترور را مطرح کردند شکل گرفته است، نشان از بی‌اعتنایی به فضای داخلی کشور نیز دارد. ظرفیت ملی و وحدت اجتماعی مردم ایران در سایه دشمنی آشکار یک کشور متخاصم موقعیتی نیست که همواره یک دولت بتواند آن را به دست آورد، مصاحبه ظریف در نقطه مقابل این جو غالب ضدآمریکایی کشور تنها یک فرصت‌سوزی ملی می‌تواند باشد.
 
* ظریف و اعتیاد به مذاکره خارجی
اعتیاد به مذاکره خارجی به‌عنوان تنها راه‌حل ایجابی دولت حسن روحانی در مقاطع مختلفی خود را نمایان کرده است؛ اعتیادی که همواره باعث شده در بزنگاه‌های استراتژیک برخلاف مصلحت عمومی تصمیم‌گیری شود.
 
 برای دولتی که در چنین منظومه‌ای سیر می‌کرد هیچ‌گاه تشکیل کمپین «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» در پاسخ به «عدم توافق بهتر از توافق بد است» طرف‌های غربی هنجاری خلاف منافع ملی به شمار نمی‌رفت، تا آنجا که حتی ظریف در ماه‌های نخست ریاست خود بر دستگاه دیپلماسی کشور بدون هیچ ابایی رو به تمسخر سیستم دفاعی کشور بیاورد و مدعی آن شود که آمریکا می‌تواند با یک بمب خود تمام آن را از کار بیندازد. 
 
در چنین فضایی عمده مواضع رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه وی تا قبل از برجام عمدتا پیام «اضطرار ایران» برای قبول شرایط حداکثری در راستای دست یافتن به توافق بود و پس از توافق نیز که با عهدشکنی‌ها و در نهایت خروج طرف اصلی توافق از آن همراه بود، باز هم پیام «ماندن به هر قیمت» را ارسال کرد و آمریکا و اروپایی‌ها را به این اتفاق نظر رساند که هیچ عملی از سوی آنان با عکس‌العملی از سوی کشورمان مواجه نخواهد شد. 
 
در این موقعیت، موضع عجیب ظریف در مصاحبه اخیر وی با نشریه اشپیگل آلمان که با واکنش تند افکار عمومی و عصبانیت مردمی که تنها چند هفته از مواجهه‌شان با ترور فرمانده ارشد نظامی کشورمان می‌گذرد مواجه شد، هرچند نشان و نمایی از یک گاف فراموش‌ناشدنی می‌داد اما می‌توان آن را انعکاسی از همین اعتیاد به مذاکره در هر شرایطی دانست.
 
جواب تند و تمسخرآمیز ترامپ به موضع ظریف که از همان ساعات اولیه واکنش‌های متعددی را در فضای داخلی کشور با خود به همراه داشت، هرچند بار دیگر نشانی از رویکرد ثابت و تغییرناپذیر آمریکایی‌ها برای تحقیر ایرانی‌ها بود اما در جایگاه خود تبدیل به نمادی کامل از اعتیاد ظریف و گفتمان جریان سیاسی غرب‌گرا برای تن دادن به مذاکره حتی 20 روز پس از ترور فرمانده نظامی کشور که به نوعی تجاوز به حاکمیت یک کشور است شد و نشان از آن دارد که هیچ اقدامی در هیچ سطحی و با هر بیانی هم که باشد نمی‌تواند تغییری در چشم‌انداز سیاسی و منظومه فکری ظریف ایجاد کند.
 
* تجربه‌ای خالی از دستاورد؛ از اوباما تا ترامپ
 
فراتر از اعتیاد مذاکراتی ظریف که بازتابی از منظومه فکری دولت در نسبت با جهان بیرونی است، می‌توان سوال اصلی پیرامون اظهارات اخیر وزیر امور خارجه را مبتنی بر تجربه مذاکراتی وی پرسید. ظریف در حالی کماکان از گزینه مذاکره حتی در چنین موقعیتی نمایندگی می‌کند که تجربه مذاکراتی وی در شرایطی که بیشترین همراهی و دامنه اختیارات به او اعطا شده بود، در مقابل دیدگان همه و در معرض قضاوت قرار دارد. 
 
آن توافقی که به گفته رئیس‌جمهور ساختمان تحریم‌ها را ترک انداخته بود، امروز به اقرار حسن روحانی و دولتمردانش به گونه‌ای بازسازی شده است که در طول تاریخ هیچ کشوری نمونه مشابه آن را نمی‌توان پیدا کرد؛ توافقی که اعتراض به نقض آن، ایران را بر اساس مکانیسم ماشه در جایگاه متهمی که باید تحریم‌های اقتصادی آن مجددا بازگردد، قرار داده است.
 
بر این مبنا در شرایطی که ظریف باید در مقام پاسخگویی برای عدم دستاورد مذاکرات چندین ساله خود باشد، طرح دوباره این ایده آن هم چند روز بعد از نهی صریح رهبر انقلاب از هرگونه مذاکره با آمریکا تنها می‌تواند به طرف متخاصم جسارت بیشتری در لحن و عمل اعطا کند.
 
* همان همیشگی
تجربه 7 ساله دولت حسن روحانی که دال مرکزی آن بر مبنای حل مشکلات داخلی از طریق مذاکره خارجی بنا شده بود و شکست‌های پی در پی آن در برهه‌های مختلف که هیچ‌گاه تغییری در رویه سیاست‌گذاری و اجرایی دولت به وجود نیاورد، گواهی روشن بر این پیشفرض است که نه‌تنها در سطح اقتصادی که در سطح سیاسی نیز دولت تدبیر و امید دچار یک «بی‌عملی» در مواجهه با هر اقدامی از سوی طرف خارجی است. 
 
طرح مجدد احتمال و امکان مذاکره با دولتی که با توهین‌آمیزترین ادبیات سیاسی رو به تحقیر ملی و تجاوز به حاکمیت کشورمان آورده است، می‌تواند گویای همین نکته باشد که موضع ظریف در مصاحبه با نشریه اشپیگل آلمان فراتر از هر گاف سیاسی، یک آینه تمام‌نما از عدم به رسمیت شناختن توانایی‌های داخلی در مواجهه با فشارهای خارجی است. 
 
عمر دولت یازدهم و دوازدهم با مصادیق بی‌شماری از نادیده گرفتن ظرفیت‌ها و امکانات درونی کشور در شرایط فشار خارجی به پایان خود نزدیک می‌شود. زمانی که نقض مکرر توافق نامتوازن برجام، خروج آمریکا از آن و اقدام بی‌شرمانه این دولت در ترور یک مقام رسمی کشورمان که به دعوت رسمی کشوری دیگر به خاک آن سفر کرده بود، گویای همین نکته است که روحانی و مجموعه دولت او که برآمده از گفتمانی بر پایه غرب‌گرایی و تعامل با کشورهای مرکزی برای دست یافتن به حداقلی از پیشرفت بوده، هیچ آلترناتیوی برای پیش بردن کشور در سایه عدم همکاری دیگر طرف‌ها ندارند.
 
هر چند این سخنان از نخستین روزهای روی کار آمدن حسن روحانی بارها در فضای سیاسی و رسانه‌ای کشور طرح شده بود اما تاکید اخیر رئیس‌جمهور بر بلد نبودن اداره کشور بدون حضور و مشارکت طرف‌های خلف وعده کرده و نظراتی مشابه آنچه ظریف در مصاحبه اخیر خود به آن اقرار کرد، گویای همین مهم است. زنده نگه‌داشتن ایده مذاکره فارغ از احتمال عملی شدن آن، زنده نگه داشتن گفتمانی است که برای اداره کشور تنها یک راه‌حل خارجی را می‌تواند تجویز کند./1360/
ارسال نظرات