مدیریت بحران؛ همان همیشگی!
به گزارش خبرگزاري رسا، ابوالقاسم رحمانی، دبیر گروه جامعه روزنامه «فرهیختگان» طی یادداشتی در روزنامه نوشت: برخی مدیران مدتهاست واژه غافلگیری را شرمنده کردهاند. از بارش برف غافلگیر میشویم، از باران باریدن، از سیل آمدن، از سرریز شدن سدها، از گرانشدن بنزین، از افتتاح آزادراه و خیلی چیزهای دیگر، از همهچیز غافلگیر میشوند و کم میشنویم که در فلان مساله آماده بودیم و این آمادگی... بگذریم. چند روزی است بارش سنگین برف در شمال کشور مشکلات و مصائب مختلف و متعددی را برای مردم این مناطق به وجود آورده است؛ بارشهایی که البته محدود به شمال کشور نبوده است اما بهخاطر شدت بالاتر و بیسابقه بودن آن در این مناطق وضعیت را بهجایی رسانده که هم چند نفری جانشان را از دست دادهاند و هم بسیاری از زیرساختها آسیب جدی دیدهاند. همین حالا که در حال نوشتن این خطوط هستم خبر وقوع زلزلهای هم در استان گیلان مخابره شده است که امیدواریم درد جدیدی روی مصائب قبلی نباشد. قطعی برق، قطعی آب، قطعی گاز، قطعی اینترنت و مسدود بودن راهها همه بخشی از مشکلاتی است که با بارش یک برف زمستانی گریبانگیر مردم این مناطق شده است و با گذشت چند روز همچنان مشکلات پابرجاست و کمافیالسابق، آنها که باید گره کار را باز کنند، خودشان در برف ماندهاند و گره خوردهاند!
امدادرسانی به ضعیفترین شکل ممکن
یکی از دوستان که بالاخره بعد از دو، سه روز به اینترنت دسترسی پیدا کرد تصاویر و فیلمهای کوتاهی از بارش و دپوی برف سنگین این مناطق برای ما فرستاد و بعد هم در گفتوگویی با «فرهیختگان» در شرح اتفاقات رخداده در چند روز گذشته در گیلان گفت: «هواشناسی به کرات در ارتباط با این بارشها هشدار داده و پیشبینیها صورت گرفته بود. حتی میزان بارش برف به سانتیمتر تخمین زده شده بود. بارشها از بعدازظهر روز یکشنبه شروع شد و تا دوشنبه صبح تقریبا 25 سانتیمتر برف روی زمین نشسته بود. بارشها قطع نشد و از دوشنبه صبح ادامه یافت تا سهشنبه ظهر حدود ساعت 12 که ارتفاع برف در منطقهای که ما بودیم به یکمتر و 50 سانتیمتر هم رسید. در برخی مناطق حتی ارتفاع تا یک متر و 70 و دو متر هم مشاهده شد. با وجود این متاسفانه هیچ امدادرسانیای از جهت باز شدن معابر و جادهها صورت نگرفت. آب قطع شد، برق قطع شد، من اطلاع داشتم خود رشت، لاهیجان و تمامی روستاهای اطراف برق نداشتند و متحمل مشکلات بسیاری شدند.
با اداره برق بهخاطر شغلی که داشتم در ارتباط بودم، همه این دوستان هم خیلی ناراحت بودند از اینکه اداره راه از زمانی که بارش برف شدت گرفت، هیچ کاری نکرد و هیچ پیشبینی و پیشگیریای نداشت و خودشان هم زیر برف ماندند و زمانی میخواستند امداد را آغاز کنند که ارتفاع برف به یک متر و 50 سانتیمتر رسیده بود. ما تا همین امروز که با شما حرف میزنم برق نداریم و اینترنت و تلفنها هم همین حالا وصل شدند. حتی برق جاده ترانزیت تهران-رشت هم قطع شده بود. نهادهای مختلف میخواستند امدادرسانی کنند، اما اصلا امکان دسترسی وجود نداشت و نمیتوانستند به مناطق مختلف برسند. نانواییها و مراکز خدماتی همه تعطیل بودند و زندگی مردم به کلی مختل شد. نیروهای هلالاحمر و... را هم ما ندیدیم و این هم طبیعی بود چون اصلا امکان دسترسی نداشتند. خیلی از مردم و مسافران هم در جادهها ماندند و بالای 10، 20 ساعت در ترافیک و راهبندان مانده بودند و از سرمای هوا لرزیدند. میشود گفت به ضعیفترین شکل ممکن امدادرسانی صورت گرفت.»
با ندانمکاریهای مدیریتی نعمت را تبدیل به مصیبت میکنیم
بعد از روایت میدانی وقایع گیلان با محمد درویش، پژوهشگر و فعال محیطزیست گفتوگو کردیم و او نیز در ارتباط با دو مساله به تحلیل اتفاقات اخیر پرداخت. درویش در ابتدا با اشاره به اپیدمی بیتوجهی به پیشبینیهای هواشناسی از سوی مردم و مسئولان خاطرنشان کرد: «یکی از مشاهیر جملهای دارد و میگوید از کسانی که برای دعای باران به دامنهها میروند فقط تعداد اندکی با خود چتر میبرند. یعنی حتی آنهایی هم که اعتقادی به این دعا دارند، باوری به آن ندارند. الان اتفاقی که از امامزاده هاشم در محور تهران-رشت افتاده است، توجیهپذیر نیست. با توجه به هشداری که سازمان هواشناسی پیش از این بارشها داده بود، پلیسراه باید اجازه نمیداد مردم از قزوین به سمت رشت حرکت کنند. یعنی از ساعت 24 شب قبل از بارشها با توجه به هشدارها، پلیسراه نباید اجازه میداد مردم بیایند و در امامزاده هاشم متوقف شوند و در راه بمانند. باید حتما کسانی که عامل این ماجرا بودند مورد بازخواست قرار گیرند. یک بار اگر این ماجرا بهصورت جدی پیگیری شود تعداد این خطاها کم میشود؛ اما تا موقعی که ما با اهمالکاری و رودربایستی با این اتفاقات رفتار کنیم، همین ماجرا تکرار میشود و میبینیم که هفت نفر از هموطنانمان جانشان را از دست میدهند. چرا باید این تعداد آدم با بارش برفی کشته شوند که کشور ما به آن احتیاج دارد، بارش برفی که میتواند یک نعمت باشد اما با ندانمکاریهای مدیریتی آن را به یک مصیبت تبدیل میکنیم.»
خطر تغییرات اقلیمی را جدی نگرفتیم که به اینجا رسیدیم
درویش در ادامه به ماجرای تغییرات اقلیمی و ارتباط این وضعیت آب و هوایی با این مساله هم گفت: «همین الان که ما با هم حرف میزنیم دمای تهران 5 درجه سردتر از اسلو، پایتخت نروژ است؛ نروژی که یکی از سردترین شهرهای جهان است و بالای عرض 60 درجه و نزدیک به قطب قرار دارد. سوای تهران، دمای کربلا هم حتی از اسلو سردتر است و شاهد بارش برف هستیم. اینها همه نشاندهنده این است که ما خطر تغییرات اقلیمی را جدی نگرفتیم که به چنین جایی رسیدیم. مناطق گرمسیری مثل شوش در خوزستان که پر از درخت نخل هستند و نباید آنجا برف بیاید شاهد بارش برف هستند و این یک مصیبت برای مردم این مناطق است و محصولاتشان را در خطر قرار میدهد. این نشاندهنده این است که جهانی که در آن زندگی میکنیم در اثر دستکاریهای انسانی و انتشار گازهای گلخانهای بهشدت در حال از دست دادن ظرفیت زیستی خودش است. توفانها، سونامیها، آتشسوزیها، موج بزرگ مرگومیر و بیماریهای عجیب و ناشناختهای که رخ میدهد؛ اینها همه اعلام خطرهایی است که نشان میدهد جامعه جهانی باید فارغ از هر نوع منفعتی که برای خود در قالب منافع ملی و... تعریف میکند به منافع زمین هم توجه کند و تلاش کنند میزان انتشار گازهای گلخانهای را کاهش دهند و ما بتوانیم در افق 2030 دستکم 30 درصد از انتشار گازهای گلخانهای را کم کنیم وگرنه بعد از سال 2030 به اعتقاد بسیاری از دانشمندان حتی اگر در آن سال جامعه جهانی بخواهد ارادهای به خرج دهد که این مشکلات را حل کند، کارساز و امکانپذیر نخواهد بود.»/1360/