نتایج عزل آیتالله منتظری از قائم مقامی رهبری
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری رسا، مسئله قائممقامی آیتالله منتظری در دهه 60 با مواضع و عملکرد جنجالآفرین او و اطرافیانش به بحرانی در بین مسئولان و سران نظام جمهوری اسلامی تبدیل شد. با دستگیری و اعدام مهدی هاشمی این بحران عمیقتر شد و پس از پایان جنگ تحمیلی و در آخرین سال حیات امام خمینی(ره) این اختلافات بالا گرفت. اما در 6 فروردین 1368 بنیانگذار انقلاب اسلامی تصمیم مهم و سختی گرفت. حضرت امام در نامهای تاریخی آیتالله منتظری را از قائممقامی رهبری عزل کرد.
هرچند این تصمیم از ابعاد مختلف قابل واکاوی و بررسی است اما نتایج مهمی در پی داشت. این نوشتار به بخشی از نتایج عزل قائممقامی آیتالله منتظری میپردازد.
1. اثبات اهمیت حفظ نظام در سیره امام خمینی
پس از پیروزی انقلاب و تثبیت جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی(ره) همواره بر ضرورت و اهمیت حفظ نظام تأکید ویژهای داشته بطوری که کلیدواژه «حفظ نظام از اوجب واجبات است» به مشهورترین جملات ایشان تبدیل شده بود. به همین ترتیب در سختترین بحران جمهوری اسلامی که در سطح نخبگانی تبدیل به چالشی لاینحل شده بود، امام نشان دادند که حفظ نظام از همه مصالح فردی و گروهی بالاتر است.
آیتالله منتظری به جهت سوابق مبارزاتی و علمی در بین انقلابیون از جایگاه خاصی برخوردار و مسئولیتهای متعددی را در کسوت قائممقامی عهدهدار شده بود. علیرغم همه اینها، این تصمیم حتی برخلاف تصور مسئولان بود بطوری که حجت الاسلام محمدی ریشهری وزیر وقت اطلاعات و از افراد مسئول در قضایای مرتبط با آیتالله منتظری معتقد است «جایگاه آقای منتظری به گونهای بود كه تا آخرین روزهایی كه به تصمیمگیری امام منتهی شد، بركناری او از قائممقامی رهبری باوركردنی نبود.»
امام خمینی(ره) در دوم فروردین 68 در پیامی به مهاجرین جنگ تحمیلی چند روز قبل از عزل منتظری به همین مسئله اشاره کرده و مینویسند: «دفاع از اسلام و حزبالله، اصلِ خدشهناپذیرِ سیاست جمهوری اسلامی است.»
همچنین در نامه 6 فروردین اهمیت موضوع دو چندان هویدا میشود بطوری که امام؛ آیتالله منتظری را در حالی که « حاصل عمر » خود میداند از قائممقامی عزل میکند.
اما تشریح این مسئله یعنی هدف امام در حفظ نظام در نامه ایشان خطاب به نمایندگاه مجلس شورای اسلامی به خوبی نشان داده شده است؛ جایی که امام مینویسند: « پدر پیرتان، بیش از دو سال است در اعلامیهها و پیغامها، تمام تلاش خود را نموده است تا قضیه بدین جا ختم نگردد؛ ولی متأسفانه موفق نشد. از طرف دیگر، وظیفه شرعی اقتضا میكرد تا تصمیم لازم را برای حفظ نظام و اسلام بگیرد. لذا با دلی پرخون، حاصل عمرم را، برای مصلحت نظام و اسلام، كنار گذاشتم.»
2. جلوگیری از نفوذ گروهکهای معاند در رأس نظام
قائممقام رهبری بطور طبیعی سکاندار بعدی کشور بود و این امر گروهکهای معاند نظام به ویژه لیبرالها و منافقین را بر آن میداشت تا ارتباطات خود را با آیتالله منتظری بیش از پیش کنند تا جایی که مهدی هاشمی در اعترافاتش به برنامهریزیهای برادرش هادی هاشمی(داماد منتظری) برای نشان دادن چراغ سبز به منافقین و باز کردن پای آنها به دفتر قائممقام رهبری اشاره میکند.
علاوه بر این در یکی از اسناد لانه جاسوسی آمده است که منتظری اصلاً شبیه سایر روحانیون مبارز نیست و اظهارات و موضوعگیریهای وی توسط دیگران به وی دیکته شده و مورد مناسبی برای نفوذ است.
این مهم در حالی است که شواهد تاریخی نشان میدهد که گروهکها از سالهای اولیه انقلاب از دریچه منتظری و اطرافیانش برای ضربه به نظام و تسخیر منافع کشور استفاده خواهند کرد. حاج احمد قدیریان از مسئولان دادستانی در دهه 60 در خاطرات خود به نامه شهید بهشتی به امام پس از غائله 14 اسفند 1359 اشاره میکند که در آن نامه شهید بهشتی «برنامههای بنی صدر، مهندس بازرگان، جبهه ملی، نهضت آزادی و سایر گروهكها برای در دست گرفتن آینده كشور پس از نبودن حضرت امام خمینی(ره)» را تشریح و تحلیلی «پیرامون قائممقامی آقای منتظری» ارائه میکند.
مسئله نفوذ منافقین و لیبرالها در افکار و مواضع آیتالله منتظری به قدری وسعت یافته و سازماندهی شده بود که بصورت علنی واضح و مبرهن میشد. سخنان منتظری در دهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی این مهم را آشکار ساخت. بطوری که امام خمینی(ره) در پیام خود به مهاجران جنگ تحمیلی به مسئله نفوذ اشاره کرده و مینویسند: « نفوذیها بارها اعلام كردهاند كه حرف خود را از دهان سادهاندیشانِ موجّه میزنند.»
اهمیت دیگر این مسئله در نامه 1 /6/ 68 امام خمینی نمایان میشود تا جایی که کلیدواژههای «منافقین» و «لیبرالها» بیشترین فراوانی را در نامه چندخطی امام دارند. گویی امام به قدری نگران این موضوع بود که همین دلیل را برای عزل قائممقام رهبری کافی میدانند: « از آنجا كه روشن شده است كه شما این كشور و انقلاب اسلامی عزیزِ مردم مسلمان ایران را پس از من، به دست لیبرالها و از كانال آنها به منافقین میسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست دادهاید.»
مسئله نفوذ لیبرالها و منافقین در بیت منتظری تا جایی مورد انتقاد نیروهای انقلابی و روحانیت مبارز بود که آیتالله مشکینی رئیس وقت مجلس خبرگان رهبری در سال 1376 به این موضوع اشاره کرده و میگوید: « این آقا با این فضلی که داشت یک عیب داشت که این یک عیب، او را در تمام جهات ساقط کرد و ... آن این بود که یک عده معدود ناصالح، اصلاً قبضه کردند این آقا را و نتوانست از این قبضه بیرون بیاید.»
در واقع امام با این تصمیم مهم و تاریخی راه نفوذ گسترده منافقین و لیبرالها را در رأس امور آینده نظام را مسدود ساخته و توطئه بزرگ گروهکهای معاند را خنثی کردند. چه اینکه رفتار و عملکرد منتظری در سالهای پس از عزل نیز این موضوع را به اثبات رساند تا جایی که منافقین تنها امید خود در داخل کشور را جریان منتظری میدانستند بطوری که مسعود رجوی در دیدار خود با حبوش رئیس سرویس اطلاعات رژیم بعث در سال 1378 نزدیکترین جریان داخلی به سازمان را «جریان منتظری» میداند.
3. حفظ وحدت و پیشگیری از شکاف نخبگانی
مسئله «وحدت» اصل اساسی در اندیشه و عمل امام خمینی(ره) برای غلبه انقلاب اسلامی بر مشکلات داخلی و خارجی بود. مواضع و عملکرد آیتالله منتظری در کسوت قائممقام رهبری خدشه جبرانناپذیری به اصل وحدت وارد ساخته و دخالتهای بیرویه و اظهارنظرهای جنجالی وی میرفت تا شکافی عمیق را بین مسئولین در سطوح مختلف ایجاد کند و بیم رسیدن این تنشها به میانه مردم را بیش از پیش میکرد.
بحرانآفرینیهای قائممقام وقت رهبری به صورتی ظهور و بروز داشت که اختلاف در کشور را بازتولید میکرد. به گفته آیتالله مهدویکنی « آقای منتظری بالطبع نوعی تكروی در مسائل داشتند و نظرات خودشان را بیان میكردند. قائممقام قاعدتاً باید آنچه را كه رئیس اصلی میگوید بگوید. اگر ایشان قائم مقامی را پذیرفته بودند اقتضاء داشت ببینند امام چه میگویند، ایشان هم همان را بگویند؛ بهخصوص پس از اینكه رسماً به عنوان قائممقام منصوب و معرّفی شدند. ولی جناب آقای منتظری غالباً نظرات خودشان را بیان میكردند...»
سخنرانی منتظری در 22 بهمن 1367 و انتقادهای سهمگین وی به مسائلی نظیر دفاع مقدس و عملکرد ده ساله انقلاب، جمهوری اسلامی را با چالش جدی مواجه کرد. به اعتقاد ریشهری «آقای منتظری در این سخنرانی، دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران و بهویژه جنگ تحمیلی را به شدّت زیر سؤال برد. امام(رحمةالله) با ملاحظه این سخنرانی، در كنار مواضع گذشته آقای منتظری، به این جمعبندی رسید كه مشكل وی بیش از آن است كه تاكنون تصور میكرده، و درصورتیكه او زمام رهبری جمهوری اسلامی را به دست گیرد، همه چیز دگرگون خواهد شد و نهال نوپای انقلاب اسلامی خواهد خشكید و بدینجهت، رهبری او، برای آینده جمهوری اسلامی خطرناك است.
كسی كه قرار است سكاندار جمهوری اسلامی بعد از امام شود بهجای آنكه در دهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، مردم را به آینده امیدوار و دشمنان را ناامید كند، بهقدری فاقد بینش سیاسی است كه با زیر سؤال بردن تلاشهای هشت سال دفاع مقدس، و پیروز جلوهدادن دشمن، دشمنان انقلاب را شاد و دوستان را ناامید میكند.»
بر همین اساس تصمیم امام مبنی بر عزل آیتالله منتظری کشور را از یک دو قطبی حساس و مخرب نجات داد به ویژه اینکه پس از پایان جنگ تحمیلی نیز شرایط خاصی بر فضای سیاسی اجتماعی جامعه ایرانی حاکم بود. نکتهای که حضرت امام در آخرین پیامهای خود در برابر مواضع منتظری یادآور میشود: «نباید برای رضایت چند لیبرالِ خودفروخته، در اظهارنظرها و ابراز عقیدهها، به گونهای غلط عمل كنیم كه حزباللهِ عزیز احساس كنند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولیاش عدول میكند.»
4.انسداد راههای سوء استفاده دشمنان
بیشک یکی از نقاط ضعف در عملکرد آیتالله منتظری سوءاستفاده همیشگی دشمنان به ویژه رسانههای خارجی از مواضع و اظهارات قائممقام رهبری بود که اگر نقیصه مذکور در این منصب مهم تداوم مییافت ضربههای مهلکی از جایگاه کسی که در آینده شخص اول مملکت خواهد بود به نظام جمهوری اسلامی وارد میشد.
پژواک نظرات و انتقادات آیتالله منتظری توسط رسانههای بیگانه به ویژه رادیو بیبیسی به طریقهای معمول و متداول تبدیل شده بود بطوری که چالشهای مختلفی را برای نظام به وجود میآورد. این مسائل به قدری پر تکرار بود که آیتالله منتظری نیز در خاطراتش درباره ماجرای مهدی هاشمی به انتشار نامه خود به امام توسط بیبیسی اشاره کرده و ناراحتی امام از این موضوع را یادآور میشود.
در سوی دیگر مسئولان کشوری نیز این خصیصه را از ویژگیهای آیتالله منتظری میدانستند که بارها و بارها مشکلآفرین شده بود. آیتالله مهدویکنی در همین رابطه میگوید: «رسانههای خارجی اظهارات ایشان را بزرگ میكردند و به عنوان اینكه قائم مقام رهبری ایران این حرفها را زدهاند از آن سوءاستفاده میكردند. البته من مكرر از امام میشنیدم كه ایشان را نصیحت میكردند كه چرا این حرفها را میزنید. یك بار خود آقای منتظری نقل كردند كه امام بنده را خواستند و به من گفتند آقای منتظری شما حرفهایی میزنید كه رادیوهای بیگانه آنها را میگویند. رادیو بغداد اینها را میگوید. چرا شما حرفهایی میزنید كه رادیو بغداد آنها را میگوید؟ این دلیل بر این است كه حرفهای شما صحیح نیست؛ یعنی به مصلحت انقلاب نیست كه دشمن روی آنها مانور میدهد و روی آن تبلیغ میكند.»
همچنین محمدیریشهری نیز درباره مواضع آیتالله منتظری در 22/11/67 میگوید: « در واقع، همان حرفهای دشمنان انقلاب اسلامی را تكرار كرد و به سخن دیگر، قائممقام رهبریخوراكی تبلیغاتی، برای رسانههای بیگانه، جهت ضربهزدن به نظام جمهوری اسلامی فراهم نمود.»
علاوه بر این؛ سوءاستفاده بیگانگان از قلم، سخن و مواضع منتظری آنچنان مورد انتقاد امام قرار میگیرد که ایشان در صدر و ذیل نامه 6 فروردین خود بدین موضوع اشاره میکنند: «در همین دفاعیه شما از منافقین، تعداد بسیار معدودی كه در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب، محكوم به اعدام شده بودند را منافقین، از دهان و قلم شما، به آلاف و اُلوف رساندند و میبینید كه چه خدمت ارزندهای به استكبار كردهاید.»
در جای دیگر نامه تأکید میکنند:« دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین، هرچه اسرار مملكت است را به رادیوهای بیگانه دهند.»
همچنین امام در بخش دیگری از این دردنامه خود مینویسند: «نامهها و سخنرانیهای منافقین، كه به وسیله شما از رسانههای گروهی به مردم میرسید، ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان ـ روحی له الفداء ـ و خونهای پاك شهدای اسلام و انقلاب گردید.»
مشهود است که با عزل آیتالله منتظری از قائممقامی رهبری شاهراه سوءاستفاده دشمنان و رسانههای بیگانه برای ضربه زدن به نظام مسدود شد و این تصمیم امام صیانت از نظام و انقلاب را به همراه داشت.
نتیجهگیری
بدون شک بحران قائممقامی رهبری و عزل آیتالله منتظری توسط امام خمینی در 6 فروردین 1368 که او را «حاصل عمر خود» میدانست نتایج مهم و حیاتی را برای نظام جمهوری اسلامی و تداوم آرمانهای انقلاب اسلامی به همراه داشت.
اگر چه این نتایج از ابعاد مختلفی قابل بحث و بررسی است اما این نوشتار از آنجا که ناظر بر شخصیت، عملکرد و رفتار سیاسی آیتالله منتظری است نشان میدهد که «اثبات اهمیت حفظ نظام در سیره امام خمینی» ، «جلوگیری از نفوذ گروهکهای معاند در رأس نظام»، «حفظ وحدت و پیشگیری از شکاف نخبگانی» و «انسداد راههای سوءاستفاده دشمنان» از مهمترین نتایج تصمیم تاریخی امام در عزل آیتالله منتظری است.
1- در این ایام که کشور دچار بحران کرونا می باشد انتشار اینگونه مطالب معقول به نظر نمی رسد.
2- از سایت وزین شما که از سایتهای مورد علاقه بنده است بعید است مطلب تکراری، یک سویه و از همه مهمتر غیر منطقی درج کنید.
3- بنده در این 31 سال که از جریان استعفای فقیه عالیقدر حضرت آیت الله العظمی منتظری (قدّس الله نفسه الزّکیّة) می گذرد بارها این سؤال را مطرح کرده ام که چرا می نویسید عزل (البته استناد به نامه 6 فروردین حضرت امام خمینی می باشد) اما یک بار از خود سؤال کرده اید که در برابر کلمۀ عزل باید نصبی در کار باشد اما در خصوص فقیه عالیقدر اگر به اسناد که بحمدلله اصل آن موجود است مراجعه کنید در خواهید یافت که مجلس خبرگان رهبری ایشان را مصداق منحصر به فرد قسمت اول اصل 107 قانون اساسی تشخیص دادند یعنی آنها هم معظمٌ له را انتخاب نکردند بلکه بر نظر مردم که یک مرجع تقلید را به عنوان رهبر آینده انقلاب اسلامی انتخاب کرده بودند (همانند امام راحل و عظیم الشّأن) صحّه گذاشتند (که خود بحث مفصلی را می طلبد).
4- در این نوشته که متأسفانه در برخی جملات آن رعایت ادب نشده و نه تنها از القاب مرسوم در حوزه برای فقیه عالیقدر استفاده نشده بلکه از ادبیات سخیف غربی ها که افراد را بدون ذکر حتی آقا بکار می برند استفاده شده که جای تأسف دارد!
5- نویسندۀ مقاله، خوب بود حداقل به نامۀ 8 فروردین 1368 حضرت امام خمینی (رحمةالله علیه) که در پاسخ به نامه 7 فروردین فقیه عالیقدر اشاره می کرد که در آن رهبر فقید و کبیر انقلاب اسلامی دعا کردند که آن مرحوم با درس و بحث خود حوزه و نظام را گرمی بخشند.
6- فقیه عالیقدر حضرت آیت الله العظمی منتظری (رضوان الله تعالی علیه) در نامۀ 30 شهریور 1364 خود خطاب به مرحوم آیت الله مشکینی (ره) که رئیس وقت مجلس خبرگان رهبری بود طرح موضوع قائم مقامی رهبری را با وجود حیات حضرت امام خمینی (ره) به صلاح انقلاب و ایران ندانستند و گفتند اگر به طرح هستند با وجود مراجع معظم تقلید دیگر طرح خودشان هم به صلاح نیست. چرا به آن توجه نکردند؟
7- آیا می دانید طرح قائم مقامی فقیه عالیقدر از سوی مرحوم هاشمی رفسنجانی برای خارج کردن آن مرجع مظلوم از گردونۀ انقلاب بود؟ چرا هیچکس روی این موضوع کار نمی کند؟ چرا دائم مطالب تکراری و بیهوده را مطرح می کنید. اگر می خواهید مطلبی بنویسید حداقل موضوع جدیدی را به قضاوت افکار عمومی بگذارید.
سخن بسیار و ان شاءالله برای تنویر افکار عمومی و اهمیت آزادی بیان این مطلب را منتشر و قضاوت را به عهدۀ کاربران محترم بگذارید.
با تشکر فراوان – احمد رضائی
چه ارتباطی بین منافقان و رسانه های بیگانه با مرحوم منتظری وجود داشت که ایشون حاضر شد خودش را از راه انقلاب جدا کنه؟
نصیحت امام(ره) به منتظری
1ـ سعی كنید افراد بیت خود را عوض كنید تا سهم مبارك امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد.
2ـ از آنجا كه ساده لوح هستید و سریعاً تحریك می شوید در هیچ كار سیاسی دخالت نكنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.
3ـ دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملكت است را به رادیوهای بیگانه دهند.
4ـ نامه ها و سخنرانیهای منافقین كه به وسیلۀ شما از رسانه های گروهی به مردم می رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان ـ روحی له الفداء ـ و خونهای پاك شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینكه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه كنید، شاید خدا كمكتان كند.
خداوند درجات امام امت را متعالی کند که آینده انقلاب را نجات دادند
می دانم رسا نیوز همین را هم منتشر نمی کند اما خواستم تا در تاریخ بمانند و آیندگان بدانند فردی بود تا پاسخی هرچند ناقص و اندک به این تکرار مکرّرات داده باشد.
و الی الله مشتکی- احمد رضائی
سلام علیکم،
احتراماً باید بگویم اولاً خوب است یک بار دیگر هم متن مطلب بنده را بخوانید و هم اگر دسترسی دارید به وقایع سال 1364 و مصوبۀ مجلس خبرگان درخصوص اعلام قائم مقامی فقیه عالیقدر حضرت آیت الله العظمی منتظری (رضوان الله تعالی علیه) مراجعه کنید و همینطور نامه 7 فروردین 1368 ایشان و پاسخ حضرت امام خمینی (رحمةالله علیه) را آنگاه متوجه خواهید شد منظور بنده از نصب و عزل چیست.
ثانیاً بحث بنده حقوقی است نه فقهی. آنچه شما نوشته اید در یک حکومت اسلامی صدق می کند نه جمهوری اسلامی چون براساس قانون اساسی که در سال 1358 به رفراندم گذاشته شد جایگاه رهبری و وظایف آن مشخص و در اصول 5، 57 و 110 و .... آمده است.
ثالثاً اگر گفتم نصبی نیست به این علت است که مجلس خبرگان در سال 1364 فقیه عالیقدر را به اعتبار اینکه مردم ایشان را به عنوان رهبر آیندۀ نظام انتخاب کرده اند مصداق منحصر به فرد قسمت اول اصل 107 قانون اساسی تشخیص و آن را صائب دانست و مجلس خبرگان در این انتخاب نقشی نداشته تا بخواهیم بگوییم نصب تحقّق یافته است. البته فقیه عالیقدر می توانست در آن شرایط استعفای خود را به این مجلس تقدیم کند اما صلاح دانست آن را به استاد خود که رهبر کبیر انقلاب اسلامی بودندتقدیم تا به معظم له احترام گذاسته و همچنین از ایشان درخواست نمایند این کار را به مجلس خبرگان رهبری ارجاع دهند.
مطلب بسیار است ولی فکر نمی کنم دوستان رسانیوز از اینکه فردی برخلاف میل و عقیده شان سخنی بنویسد خوششان امده و منتشر کنند همچنانکه بسیاری از مطالب قبلی مرا سانسور نموده و درج نکردند.
با تشکر فراوان – احمد رضائی
چنان از تاریخ ها و نامه ها دم می زنید که هر کس ابتدائا نداند خیال می کند جز آنچه که شما می گویید نیست در حالی که نامه مرحوم منتظری و پاسخ امام راحل عظیم الشأن نشان می دهد که خبرگان با وجود مخالفت امام خمینی رحمة الله علیه ایشان را به سمت قائم مقامی انتخاب کرده است و پس از تذکرهای مکرر امام و خیانت های ایشون امام حکیم ایشان را با تصمیم تاریخی خود برکنار و انقلاب را بیمه کرد.
متأسفانه شما با بازی کردن با کلمات و نفرت پراکنی علیه رسانه وزین رسا که به شما تریبون داده سعی دارید بحث را منحرف و منتظری را مظلوم جلوه دهید. خون دلی که این شیخ ساده لوح به قلب مبارک حضرت امام کرد هیچکس نتوانست بکند
واقعا خنده تان نمی گیرد که می گویید خبرگان نقشی در انتخاب مرحوم منتظری نداشته است؟ انکار بدیهیات می کنید؟ به جای تعصبات کورکورانه و جاهلانه کمی تاریخ را مطالعه کنید تا بلکه به حقایق و خیانت های مشترک منافقان و منتظری و الان هم بیت منتظری پی ببرید
همواره امثال شماها سعی کردید که حقایق را منحرف کنید تا مردم واقعیات را ندانند
شما که عاشق سینه چاک شیخ ساده لوح هستید درباره ارتباط تنگاتنگ منتظری با منافقان و باند مهدی هاشمی و خیانت ها به انقلاب چه توضیحی دارید؟ چرا با هوچی گری می خواهید خود را حق به جانب نشان دهید؟
این است فرق بین انقلابی واقعی و انقلابی نما
«من همیشه موقعی که مشکلی بهوجود میآمد، در پی حل آن بودم، لذا نزد اعضای جامعه مدرسین رفتم تا قضیه را به نحوی حل کنم. البته آقایان علما و جامعه مدرسین نیز به من لطف داشتند والّا من از نظر سن و سال، نسبت به آقایان علما، کوچکتر بودم، منتهی خدا لطف کرد و محاسن ما زود سفید شد و اینجوری شد ریش سفیدی کردیم».
«پس از مذاکراتی که به عمل آمد، به اتفاق آقای «جوادی آملی» و آقای «یزدی» از طرف جامعه مدرسین انتخاب شدیم و نزد آقای منتظری رفتیم. البته آقای جوادی آملی، خیلی متین و سنگین صحبت کرد و آقای یزدی هم طبق معمول خیلی بلند و صریح و رشید حرفهای خود را زد، نوبت که به من رسید، چون من با ایشان در زندان بودم و خودمانی بودم، گفتم: «آقای منتظری حالا یک فامیل شما را گرفتند، این خیلی بد است که قائممقام رهبری بیاید و در حکومتی که متعلق به خود شماست، قهر کند و کنار بنشیند.» ایشان عوض اینکه استدلال کند و ما را قانع کند و یا بپذیرد گفت: «آخر شما شرایط من را درک نمیکنید، من زیر فشار داخل خانه هستم.» این پاسخ برای من خیلی سنگین بود که قائممقام رهبری بگوید، من زیر فشار زن و بچه هستم».
«در این جلسه به آقای منتظری گفتم: واقعاً این زیبنده آقای منتظری است؟ در حکومت که نمیشود زیر فشار عروس و دختر و داماد بود. خدا شاهد است که این عین عبارت ایشان است. او گفت: «من زیر فشار داخل خانه هستم.» خیلی مأیوسانه بیرون آمدیم. به آقایان گفتم: «واقع کسی که قائممقام رهبری است، میتواند بگوید من زیر فشار زن و بچه هستم. این از یک فرد عادی پذیرفتنی نیست تا از یک قائممقام. این رفتار او در واقع اعتراض به امام است».
وی در حالی که سالهای قبل، منافقین را به اعدام تهدید کرده بود، در چرخشی عجیب به مدافع این گروه تروریستی تبدیل شد. ریشههای چرخش تاریخی منتظری چه بود؟
یک . از مطالب کنونی شما وضع نشر نایافته ها هم خیلی مجهول نیست
دو . شما مکرر از تکرار گلایه مندید !
اما اگر کمی می توانستید دقت کنید ، این تکرار نیست که شما را ناراحت می کند ، بلکه از آنجا که «الحق مر» حق تلخ است . (البته تلخی حق برای همگان نیست ، عادت کردن به باطل و ناروا ، حق و روا را در کام انسان تلخ گونه می نمایاند .
سعی کنید از عظمت های خیالی برخی بیرون بیایید
دانش و علم منهای تقوی و عمل بازخواستش به مراتب بیش از عوامی است که ...
ولایت فقیه نوشتن و در عمل مکرر سرپیچی کردن تا آنجا که ...
شما از تکرار فقیه عالی قدر ، آیت اللّٰه العظمی و ... خسته نمی شوید ! دلیلش هم واضح است
حب الشیئ یعمی و یصم
سه . اما یکطرفه قلمداد کردن !
مگر کم رسانه در اختیار شما بوده و هست ؟
تا حالا کم فضا را ... ؟
چهار . و اما ضرورت و لزوم
عجیب است که شما این همه مساله را کوچک می بینید ؟
گفته اید مگر آیات قرآن است ؟
مگر خداوند در قرآن نفرمود
یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک و إن لم تفعل فما بلغت رسالته ؟
خداوند این جا شوخی کرده است نعوذ باللّٰه ؟
ولایت آنقدر مهم است که بی توجهی به آن تمام زحمات پیامبر را منفی و مورد انکار قرار می دهد
مگر در مقبوله عمرو بن حنظله نفرمود
فَاِذَا حَکَمَ بِحُکمِنَا فَلَمْ یُقبَلْ مِنهُ فَاِنَّمَا استخَفّ بِحُکْمِنَا وَ عَلَینَا رَدٌّ وَ الرَّادُّ عَلَینَا کَالرَّادُّ عَلَى اللّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرکِ بِاللَّهِ ؟
مساله ای که عدم رعایتش ، گناهی موازن با شرک است ، گناه کوچکی است ؟
پنج . عجیبه که شما مستند را تنها فرمایشات فرزند بزرگوار امام راحل رضوان اللّٰه تعالی علیه و آیت اللّٰه ری شهری می دانید !
آن همه از مرحومان حضرات آیات مشکینی ، مومن و ... آیت اللّٰه امینی و ... مطلب و شهادت داریم شما منحصر به ...
کنار گذاشتن یعنی چی ؟
مگر معادل فارسی عزل نیست ؟
این به وضوح نشان می دهد که امام عزل کردند
و اما نامه ۷ فروردین ۶۸ ، این نامه و پاسخ امام در فضای مصلحت اندیشانه انشاء و اجابه شده است
لذا به ظاهر استعفاء و پذیرش صورت می گیرد ، در حالی که از نامه ۶ فروردین و همچنین نامه ۲۶ فروردین به مجلسیان و وزراء مشهود است که امام عزل کرده اند
در نامه ۸ فروردین امام هم آمده است که : «ولی خبرگان به این نتیجه رسیده بودند؛ و من هم نمیخواستم در محدودۀ قانونی آنها دخالت کنم.» یعنی امام نخواسته بوده است ، نه این که نمی توانسته است .
البته اشکالی ندارد ، عزل فرد یا افرادی را چند نهاد امکان انجام داشته باشند .
امام از آنجا ولایت مطلقه داشته اند لذا در این مورد هم امکان اعمال ولایت داشته اند .
دو . تفکیک حقوق از فقه یعنی چه ؟
مگر ما حقوق منفک و جدا از فقه داریم ؟
فقه آگاهی از احکام شرعی در تمامی زمینه از جمله حقوقی است ، و آن چه در فرهنگ غیر دینی حقوق نامیده می شود ، حقوق محسوب نمی شود ، مگر آن که در بررسی های فقهی حق بودن آنها تایید شده باشد .
بنا بر این ، تفکیک ، از عجایب و غلط است و چنین حقوقی نداریم تا منشا سنجش قرار گیرد .
سه . و از عجایب دیگر تقابل حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی است !
جمهوری اسلامی نوعی از حکومت اسلامی است ، که با توجه به تایید مجتهد متولی امور جامعه ، مشروعیت مشروط و مادام التایید دارد .
یعنی آرای عمومی منهای تایید مجتهد جامع الشرایط ولایت ، کأن لم یکن هست ، و در واقع جمهوری منهای تایید ، یکی از انواع حکومت جور می باشد و نامشروع .
بنا بر این ، بجای محوریت بینی ، برای آراء عامه ، محوریت ولایت فقیه را در نظر داشته باشید ، که البته منصوب عام معصوم علیه السلام است ، و به جهت اطلاق در ولایت ، می تواند ، و مکلف است که ، مصالح عامه را مد نظر داشته ، هر تصمیم لازمی ، از جمله عزل قائم مقامش را ، به انجام برساند .
موضوع وظایف و اختیارات آمده در قانون اساسی ، از باب اثبات شیئ است ، که نفی ما عدا نمی کند ، و گر نه با اصل ۵۷ قانون اساسی تعارض پیدا می کرد ، چرا که اصل ۵۷ ولایت فقیه را مطلقه می داند ، که همه شئون اجتماعی و سیاسی جامعه از جمله نصب و عزل بالاترین مقامات را ، در بر می گیرد .
چهار . لازم به یادآوری است که ، سمت قائم مقامی در قانون اساسی ماضی و کنونی ، هیچ وجهه قانونی نداشته است ، و تصریح و یا تلویحی نسبت به آن ، مشاهده نمی شود .
لذا اصولا مشروعیت چنین سمتی ، و به تبع آن سمت دار ، بلا مبنی خواهد بود .
و السلام علی من التبع الهدی
انجام وظیفه کردم
عذر می خواهم اگر ...
وفقکم اللّٰه و إیای لما یحب و یرضه