چرا امام سجاد (ع) با قیامهای پس از عاشورا مخالف بود؟
در منابع تاریخی نام مادر امام سجاد علیه السلام، شهربانو یا شاهزنان نوشتهشده؛ البته عنوانشده که ایشان در زمان تولد امام علیه السلام از دنیا رفت و این مطلب به آن معنا است که آن حضرت مادر به خود ندیده است.
به گزارش خبرگزاري رسا، درباره زندگینامه امام سجاد علیه السلام مطالبی عنوان شده که در رأس آنها رویداد و واقعه جانسوز کربلا قرار دارد، ماجرایی که به شهادت پدر و دو برادر امام سجاد علیه السلام و اسارت خانواده گرامی آن حضرت منجر شد. در این میان برخی ابهامات و پرسشهایی به وجود آمده که برای یافتن پاسخ آنها باید به کارشناسان تاریخی و اسلامی مراجعه کرد. اینکه گفته میشود مادر امام سجاد علیه السلام دختر یزدگرد سوم پادشاه ساسانی بوده و بعد از شهادت امام حسین علیه السلام به کوههایی در اطراف تهران آمده، دلایل انتخاب قالب دعا و مناجات برای هدایت مردم توسط آن امام بزرگوار و یا علتهای اقدام نکردن به مبارزه مسلحانه توسط آن حضرت از جمله این پرسشها است.
در گفتوگویی که با دکتر محمدحسین رجبی دوانی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ اسلام و شیعه، انجام دادهایم درصدد یافتن پاسخ برخی شبهات در خصوص زندگی امام سجاد علیه السلام بودیم. آن طور که این کارشناس اسلامی توضیح میدهد، بسیاری از محققان این موضوع را رد کردهاند که شهربانو دختر یزدگرد سوم پادشاه ساسانی بوده باشد، با وجود این، مطلبی از شیخ مفید نقل شده مبنی بر اینکه گروهی از ایرانیها در دوران خلافت حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام شورش کردند. حاکمی که از سوی آن حضرت تعیین شده بود، این شورش را آرام کرد و عدهای از شورشگران در این ماجرا دستگیر شدند. این افراد به خدمت امام علی علیه السلام برده شدند. میان آنها دو خواهر از خانوادههای سرشناس ایرانی بودند. وقتی این دو خواهر که یکی از آنها شهربانو بود، مدارا، مهربانی، شخصیت والا و حسن خلق امام علی علیه السلام را مشاهده کرد از ایشان درخواست کرد که به همسری ایشان درآید. اما آن حضرت فرمودند که "اگر مایل باشید شما را به عقد فرزندم دربیاورم". شهربانو از این مطلب استقبال کرد و به این صورت به همسری امام حسین علیه السلام مفتخر شد. خواهر این بانو هم با یکی از مسلمانهای برجسته و مشهور در کوفه ازدواج کرد. مشروح این گفتوگو در ادامه تقدیم میگردد:
در گفتوگویی که با دکتر محمدحسین رجبی دوانی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ اسلام و شیعه، انجام دادهایم درصدد یافتن پاسخ برخی شبهات در خصوص زندگی امام سجاد علیه السلام بودیم. آن طور که این کارشناس اسلامی توضیح میدهد، بسیاری از محققان این موضوع را رد کردهاند که شهربانو دختر یزدگرد سوم پادشاه ساسانی بوده باشد، با وجود این، مطلبی از شیخ مفید نقل شده مبنی بر اینکه گروهی از ایرانیها در دوران خلافت حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام شورش کردند. حاکمی که از سوی آن حضرت تعیین شده بود، این شورش را آرام کرد و عدهای از شورشگران در این ماجرا دستگیر شدند. این افراد به خدمت امام علی علیه السلام برده شدند. میان آنها دو خواهر از خانوادههای سرشناس ایرانی بودند. وقتی این دو خواهر که یکی از آنها شهربانو بود، مدارا، مهربانی، شخصیت والا و حسن خلق امام علی علیه السلام را مشاهده کرد از ایشان درخواست کرد که به همسری ایشان درآید. اما آن حضرت فرمودند که "اگر مایل باشید شما را به عقد فرزندم دربیاورم". شهربانو از این مطلب استقبال کرد و به این صورت به همسری امام حسین علیه السلام مفتخر شد. خواهر این بانو هم با یکی از مسلمانهای برجسته و مشهور در کوفه ازدواج کرد. مشروح این گفتوگو در ادامه تقدیم میگردد:
اطلاعاتی درباره مادر بزرگوار امام سجاد علیه السلام
درباره مادر امام سجاد علیه السلام اطلاعات کمی داریم، آیا این مطلب صحت دارد که مادر آن حضرت از خانواده سرشناس ایرانی بود؟
بله. مادر امام زینالعابدین علیه السلام یکی از خانمهای از خانوادههای اصیل، سرشناس و باشرافت ایرانی بود. در منابع تاریخی نام آن بانوی بزرگوار شهربانو یا شاه زنان عنوان شده است. البته گفته شده که ایشان در همان زمان تولد امام سجاد علیه السلام از دنیا رفت و این مطلب به آن معنا است که امام سجاد علیه السلام مادر به خود ندیده است. بر اساس این نقل مشخص میشود که این بانو در سال ۶۱ هجری در دنیا نبوده که بخواهد در کربلا حضور داشته باشد.
بله. مادر امام زینالعابدین علیه السلام یکی از خانمهای از خانوادههای اصیل، سرشناس و باشرافت ایرانی بود. در منابع تاریخی نام آن بانوی بزرگوار شهربانو یا شاه زنان عنوان شده است. البته گفته شده که ایشان در همان زمان تولد امام سجاد علیه السلام از دنیا رفت و این مطلب به آن معنا است که امام سجاد علیه السلام مادر به خود ندیده است. بر اساس این نقل مشخص میشود که این بانو در سال ۶۱ هجری در دنیا نبوده که بخواهد در کربلا حضور داشته باشد.
ماجرای ازدواج امام حسین علیه السلام با شهربانو
اصولاً چه اتفاقی افتاد که امام حسین علیه السلام با این خانم که از خانواده ایرانی بود، ازدواج کردند؟
این مطلبی که گفته میشود شهربانو، یعنی همسر امام حسین علیه السلام و مادر امام سجاد علیه السلام از خانواده ایرانی بوده صحت دارد. اما در مورد اینکه ایشان دختر یزدگرد سوم آخرین شاه ساسانی باشد یا از خاندانهای مطرح و بزرگ ایرانی بوده، هنوز هم بین تاریخ شناسان و پژوهشگران این عرصه تفاوت نظرهایی وجود دارد.
بسیاری از محققان این موضوع را رد کردهاند که شهربانو دختر یزدگرد سوم پادشاه ساسانی بوده باشد. با این وجود مطلبی از شیخ مفید نقل شده مبنی بر اینکه گروهی از ایرانیها در دوران خلافت حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام شورش کردند. حاکمی که از سوی آن حضرت تعیین شده بود، این شورش را آرام کرد و عدهای از شورشگران در این ماجرا دستگیر شدند. این افراد به خدمت امام علی علیه السلام برده شدند. در میان آنها دو خواهر از خانوادههای سرشناس ایرانی بودند.
وقتی این دو خواهر که یکی از آنها شهربانو بود، مدارا، مهربانی، شخصیت والا و حسن خلق امام علی علیه السلام را مشاهده کرد از ایشان درخواست کرد که به همسری ایشان درآید. اما آن حضرت فرمودند که اگر مایل باشید شما را به عقد فرزندم دربیاورم. شهربانو از این مطلب استقبال کرد و به این صورت به همسری امام حسین علیه السلام مفتخر شد. خواهر این بانو هم با یکی از مسلمانهای برجسته و مشهور در کوفه ازدواج کرد.
این مطلب تا چه اندازه اعتبار و سندیت دارد؟
به نظر میرسد که این نقل معتبرتر از سایر روایتها باشد و البته ارتباطی با فتوحات دوران خلفای سهگانه ندارد.
این مطلبی که گفته میشود شهربانو، یعنی همسر امام حسین علیه السلام و مادر امام سجاد علیه السلام از خانواده ایرانی بوده صحت دارد. اما در مورد اینکه ایشان دختر یزدگرد سوم آخرین شاه ساسانی باشد یا از خاندانهای مطرح و بزرگ ایرانی بوده، هنوز هم بین تاریخ شناسان و پژوهشگران این عرصه تفاوت نظرهایی وجود دارد.
بسیاری از محققان این موضوع را رد کردهاند که شهربانو دختر یزدگرد سوم پادشاه ساسانی بوده باشد. با این وجود مطلبی از شیخ مفید نقل شده مبنی بر اینکه گروهی از ایرانیها در دوران خلافت حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام شورش کردند. حاکمی که از سوی آن حضرت تعیین شده بود، این شورش را آرام کرد و عدهای از شورشگران در این ماجرا دستگیر شدند. این افراد به خدمت امام علی علیه السلام برده شدند. در میان آنها دو خواهر از خانوادههای سرشناس ایرانی بودند.
وقتی این دو خواهر که یکی از آنها شهربانو بود، مدارا، مهربانی، شخصیت والا و حسن خلق امام علی علیه السلام را مشاهده کرد از ایشان درخواست کرد که به همسری ایشان درآید. اما آن حضرت فرمودند که اگر مایل باشید شما را به عقد فرزندم دربیاورم. شهربانو از این مطلب استقبال کرد و به این صورت به همسری امام حسین علیه السلام مفتخر شد. خواهر این بانو هم با یکی از مسلمانهای برجسته و مشهور در کوفه ازدواج کرد.
این مطلب تا چه اندازه اعتبار و سندیت دارد؟
به نظر میرسد که این نقل معتبرتر از سایر روایتها باشد و البته ارتباطی با فتوحات دوران خلفای سهگانه ندارد.
مزار مادر امام چهارم
موضوع دیگری که درباره مادر امام سجاد علیه السلام عنوان میشود، آن است که گفته میشود مزار ایشان در بالای کوه بی بی شهربانو در نزدیکی تهران قرار دارد. آیا این مطلب صحت دارد؟
درباره مزار مطهر مادر امام زینالعابدین علیه السلام اشتباهات فاحش و مشخصی وجود دارد. اول این که همان طور که اشاره شد، مادر آن حضرت در زمان وضع حمل و تولد امام سجاد علیه السلام از دنیا رفته و آن حضرت مادر به خود ندیدهاند. به این صورت این مطلبی که گفته میشود این خانم همراه با امام حسین علیه السلام بوده و در روز عاشورا زمانی که امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند، سوار بر اسبی شده و ایشان را تعقیب کردند تا به ایران رسیدند و در این منطقه وارد کوه شد و کوه به هم آمد، تنها افسانه و داستان خیالی است و سندیت ندارد.
اگر قرار بوده باشد که کسی از واقعه جانسوز کربلا و اسارت و رویدادهای سخت آن دوران نجات پیدا کند، چه کسی لایقتر و شایستهتر از امام سجاد علیه السلام و بعد از ایشان بانوی بزرگ اسلام یعنی حضرت زینب سلامالله علیها است؟
به این ترتیب هیچ معنایی ندارد که اهل بیت رسول خدا علیهم السلام در میان غل و زنجیر باشند و همسر امام بخواهد نجات پیدا کند. پس این داستان ساختگی و غیر قابل قبول است.
درباره مزار مطهر مادر امام زینالعابدین علیه السلام اشتباهات فاحش و مشخصی وجود دارد. اول این که همان طور که اشاره شد، مادر آن حضرت در زمان وضع حمل و تولد امام سجاد علیه السلام از دنیا رفته و آن حضرت مادر به خود ندیدهاند. به این صورت این مطلبی که گفته میشود این خانم همراه با امام حسین علیه السلام بوده و در روز عاشورا زمانی که امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند، سوار بر اسبی شده و ایشان را تعقیب کردند تا به ایران رسیدند و در این منطقه وارد کوه شد و کوه به هم آمد، تنها افسانه و داستان خیالی است و سندیت ندارد.
اگر قرار بوده باشد که کسی از واقعه جانسوز کربلا و اسارت و رویدادهای سخت آن دوران نجات پیدا کند، چه کسی لایقتر و شایستهتر از امام سجاد علیه السلام و بعد از ایشان بانوی بزرگ اسلام یعنی حضرت زینب سلامالله علیها است؟
به این ترتیب هیچ معنایی ندارد که اهل بیت رسول خدا علیهم السلام در میان غل و زنجیر باشند و همسر امام بخواهد نجات پیدا کند. پس این داستان ساختگی و غیر قابل قبول است.
حقیقت کوه بی بی شهربانو
پس این بنایی که امروز وجود دارد و به ایشان نسبت داده میشود، چیست؟ اگر متعلق به شهربانو، مادر امام سجاد علیه السلام، نیست پس چه اعتباری دارد که آثار تاریخی هم در آن وجود دارد؟
آن طور که اهل فن تحقیق کردهاند، این مکان آرامگاهی است که به ایرانیهای زرتشتی قبل ورود اسلام به ایران تعلق داشته که اموات و مردگان خود را در این مکان داخل دخمهای قرار میدادند. در این میان اولین اثر اسلامی که در این محل به دست آمده به قرن ششم مربوط میشود که گویا بعضی از مسلمانان هم اموات خود را در این محل دفن میکردند. پس در مجموع هیچ ارتباطی به مادر امام سجاد علیه السلام ندارد.
آن طور که اهل فن تحقیق کردهاند، این مکان آرامگاهی است که به ایرانیهای زرتشتی قبل ورود اسلام به ایران تعلق داشته که اموات و مردگان خود را در این مکان داخل دخمهای قرار میدادند. در این میان اولین اثر اسلامی که در این محل به دست آمده به قرن ششم مربوط میشود که گویا بعضی از مسلمانان هم اموات خود را در این محل دفن میکردند. پس در مجموع هیچ ارتباطی به مادر امام سجاد علیه السلام ندارد.
برادران امام زینالعابدین علیه السلام
پرسش دیگری که در رابطه با امام سجاد علیه السلام و برادران آن حضرت مطرح میشود، این است که آیا آن حضرت پسر بزرگ امام حسین علیه السلام بودند و یا حضرت علی اکبر علیه السلام؟
در مورد پسران امام حسین علیه السلام چند مطلب وجود دارد. یکی آن است که گفته شده دو پسر امام حسین علیه السلام علی نام داشتند که یکی علی اکبر نامیده میشده و دیگری علی اصغر. اگر این نقل را معیار قرار بدهیم، مشخص میشود که حضرت علی اکبر علیه السلام که در روز عاشورا در صحرای کربلا به شهادت رسیدند از امام سجاد علیه السلام که طبق این روایت علی اصغر نامیده میشوند، بزرگتر بودهاند. بر اساس این نقل، آن کودک شیرخواری که در صحرای کربلا به شهادت رسید، عبدالله رضیع نام داشته است.
روایت دیگر آن است که به دلیل دشمنیهای مداوم و کینهورزیهای شدیدی که بنیامیه نسبت به حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام داشتند و گذاشتن نام علی بر کودکان را ممنوع اعلام کرده بودند، امام حسین علیه السلام فرموده بودند که اگر خدای متعال تا روز قیامت من را زنده نگه دارد و به من فرزند پسر بدهد، نام همه آنها را علی خواهم گذاشت.
اگر این روایت را اصل قرار بدهیم، به این نتیجه میرسیم که هر سه پسر امام حسین علیه السلام که در روز عاشورا در کربلا حضور داشتند، همگی علی نام داشتند. به این صورت امام زینالعابدین علیه السلام، علی اوسط هستند. البته باید دقت شود که در رابطه با اینکه کدامیک از این نقلها صحیحتر و قابلقبولتر است، محققان و پژوهشگران به نتایج قطعی نرسیدهاند.
در مورد پسران امام حسین علیه السلام چند مطلب وجود دارد. یکی آن است که گفته شده دو پسر امام حسین علیه السلام علی نام داشتند که یکی علی اکبر نامیده میشده و دیگری علی اصغر. اگر این نقل را معیار قرار بدهیم، مشخص میشود که حضرت علی اکبر علیه السلام که در روز عاشورا در صحرای کربلا به شهادت رسیدند از امام سجاد علیه السلام که طبق این روایت علی اصغر نامیده میشوند، بزرگتر بودهاند. بر اساس این نقل، آن کودک شیرخواری که در صحرای کربلا به شهادت رسید، عبدالله رضیع نام داشته است.
روایت دیگر آن است که به دلیل دشمنیهای مداوم و کینهورزیهای شدیدی که بنیامیه نسبت به حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام داشتند و گذاشتن نام علی بر کودکان را ممنوع اعلام کرده بودند، امام حسین علیه السلام فرموده بودند که اگر خدای متعال تا روز قیامت من را زنده نگه دارد و به من فرزند پسر بدهد، نام همه آنها را علی خواهم گذاشت.
اگر این روایت را اصل قرار بدهیم، به این نتیجه میرسیم که هر سه پسر امام حسین علیه السلام که در روز عاشورا در کربلا حضور داشتند، همگی علی نام داشتند. به این صورت امام زینالعابدین علیه السلام، علی اوسط هستند. البته باید دقت شود که در رابطه با اینکه کدامیک از این نقلها صحیحتر و قابلقبولتر است، محققان و پژوهشگران به نتایج قطعی نرسیدهاند.
کرامتی از امام سجاد علیه السلام
میدانیم که امامت بعد از امام حسن علیه السلام به امام حسین علیه السلام منتقل شد و به اراده الهی این امر پی از آن حضرت بر عهده امام سجاد علیه السلام قرار میگیرد. اما گویا محمد حنفیه در این مورد دچار اشتباه شده بود و گمان میکرد پس از امام حسین علیه السلام، او عهدهدار مقام امامت است. آیا در این رابطه میان امام سجاد علیه السلام با محمد حنفیه اختلافی به وجود آمد؟
به هر حال محمد حنفیه از لحاظ سنی از امام سجاد علیه السلام بزرگتر بود. قبل از آن هم همان طور که در سؤال اشاره کردید، مقام امامت پس از امام حسن علیه السلام به برادر ایشان یعنی امام حسین علیه السلام منتقل شده بود. بر این اساس بود که محمد حنفیه تصور کرده بود که بعد از شهادت امام حسین علیه السلام باید او امام باشد.
واکنش و رویکرد امام سجاد علیه السلام در این شرایط و در برابر او چه بود؟
امام سجاد علیه السلام به او فرمودند: «ای عمو جان! امر امامت در اختیار من است و در تو نیست. در این موضوع سعی کن که از جاهلان نباشی.».
اما محمد حنفیه سخن امام زینالعابدین علیه السلام را قبول نمیکرد و همچنان بر این گمان بود که او عهدهدار این مقام الهی است. آن طور که در کتاب کافی و دیگر منابع معتبر شیعه ثبت و نوشته شده است، امام زینالعابدین علیه السلام در مسجدالحرام و در برابر حجر الاسود کرامتی داشتند تا از این طریق به محمد حنفیه ثابت شد که او در حد امامت نیست و این مقام از سوی خدای متعال به شایستهترین و لایقترین افراد اعطا میشود.
وقتی محمد حنفیه این کرامت را از سوی آن حضرت با چشم خود مشاهده کرد، با تمام وجود به امامت امام زینالعابدین علیه السلام اذعان کرد. بعد از آن ماجرا دیگر با آن امام بزرگوار اختلافی نداشت و از ایشان تبعیت میکرد. به طوری که در بسیاری از موارد عنوان شده که وقتی امام علیه السلام در خطر قرار میگرفتند و ناچار به تقیه بودند، آن حضرت بعضی از امور را به وسیله محمد حنفیه انجام میدادند.
به هر حال محمد حنفیه از لحاظ سنی از امام سجاد علیه السلام بزرگتر بود. قبل از آن هم همان طور که در سؤال اشاره کردید، مقام امامت پس از امام حسن علیه السلام به برادر ایشان یعنی امام حسین علیه السلام منتقل شده بود. بر این اساس بود که محمد حنفیه تصور کرده بود که بعد از شهادت امام حسین علیه السلام باید او امام باشد.
واکنش و رویکرد امام سجاد علیه السلام در این شرایط و در برابر او چه بود؟
امام سجاد علیه السلام به او فرمودند: «ای عمو جان! امر امامت در اختیار من است و در تو نیست. در این موضوع سعی کن که از جاهلان نباشی.».
اما محمد حنفیه سخن امام زینالعابدین علیه السلام را قبول نمیکرد و همچنان بر این گمان بود که او عهدهدار این مقام الهی است. آن طور که در کتاب کافی و دیگر منابع معتبر شیعه ثبت و نوشته شده است، امام زینالعابدین علیه السلام در مسجدالحرام و در برابر حجر الاسود کرامتی داشتند تا از این طریق به محمد حنفیه ثابت شد که او در حد امامت نیست و این مقام از سوی خدای متعال به شایستهترین و لایقترین افراد اعطا میشود.
وقتی محمد حنفیه این کرامت را از سوی آن حضرت با چشم خود مشاهده کرد، با تمام وجود به امامت امام زینالعابدین علیه السلام اذعان کرد. بعد از آن ماجرا دیگر با آن امام بزرگوار اختلافی نداشت و از ایشان تبعیت میکرد. به طوری که در بسیاری از موارد عنوان شده که وقتی امام علیه السلام در خطر قرار میگرفتند و ناچار به تقیه بودند، آن حضرت بعضی از امور را به وسیله محمد حنفیه انجام میدادند.
دلایل قیام نکردن امام
بعد از رویداد جانسوز عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام میبینیم که امام سجاد علیه السلام قالب دعا و مناجات را برای هدایت مردم در پیش گرفتند. چرا آن حضرت در این شرایط به مبارزه سیاسی و قیام خونخواهانهای اقدام نکردند؟
در واقعه کربلا امام سجاد علیه السلام در طی این حرکت تاریخساز و حماسه بزرگ همراه امام حسین علیه السلام حضور داشت و به وضوح دید که جامعه در اثر بیبصیرتی و از سویی در اثر بیایمانی و ضعف شدید اعتقادات به جایی رسیده که با علم بر این که امام حسین علیه السلام حجت خداست به روی آن حضرت شمشیر کشیدند، پاره تن پیغمبر را به شهادت رساندند و حاضر شدند از زاده ابوسفیان و معاویه که به فسق و فساد و فجور معروف بود فرمانبرداری کنند.
این نشاندهنده انحطاط بزرگی است که جامعه اسلامی را در اثر کنار گذاشتن اهل بیت علیه السلام از رهبری امت فراگرفته است و لذا امام سجاد علیه السلام میدانست که باید با ایجاد تحول در مردم و بازگرداندن معنویت زمان پیغمبر صلیالله علیه و آله و در حقیقت محکم کردن ایمانهایی که بهشدت متزلزل شده است کاری اساسی انجام دهد.
امام زینالعابدین علیه السلام حضور در عرصه سیاسی و قیامهایی را که بر ضد یزید صورت میگرفت بیحاصل میدانست و معتقد بود، تا جامعه متحول نشود و پایههای ایمانی مردم محکم نشود و معرفت به ذات مقدس اهل بیت علیه السلام پیدا نکنند، حضور در صحنه سیاسی مساوی است با از بین بردن خود و تداوم حکومت جباران.
از طرف دیگر امام سجاد علیه السلام میخواهند به آن مردم بیبصیرتی که حاضر نشده بودند امام حسین علیه السلام را یاری کنند و حالا تحت تأثیر سخنان دیگران و یا احساسات، دست به سلاح بردهاند تفهیم کنند که شما باید بهموقع وارد عمل میشدید و حجت خدا را یاری میکردید. حرکت شما حرکت کوری است که نهایت آن به نابودی خودتان و استحکام حکومت جباران اموی منتهی خواهد شد.
به همین علت بود که حتی در قیام حره مدینه امام سجاد علیه السلام از مدینه بیرون رفتند، چون این مردم همانهایی بودند که امام حسین علیه السلام را یاری نکردند و حالا تحت پرچم عبدالله بن حنظله میخواستند با یزید مقابله کنند.
در واقعه کربلا امام سجاد علیه السلام در طی این حرکت تاریخساز و حماسه بزرگ همراه امام حسین علیه السلام حضور داشت و به وضوح دید که جامعه در اثر بیبصیرتی و از سویی در اثر بیایمانی و ضعف شدید اعتقادات به جایی رسیده که با علم بر این که امام حسین علیه السلام حجت خداست به روی آن حضرت شمشیر کشیدند، پاره تن پیغمبر را به شهادت رساندند و حاضر شدند از زاده ابوسفیان و معاویه که به فسق و فساد و فجور معروف بود فرمانبرداری کنند.
این نشاندهنده انحطاط بزرگی است که جامعه اسلامی را در اثر کنار گذاشتن اهل بیت علیه السلام از رهبری امت فراگرفته است و لذا امام سجاد علیه السلام میدانست که باید با ایجاد تحول در مردم و بازگرداندن معنویت زمان پیغمبر صلیالله علیه و آله و در حقیقت محکم کردن ایمانهایی که بهشدت متزلزل شده است کاری اساسی انجام دهد.
امام زینالعابدین علیه السلام حضور در عرصه سیاسی و قیامهایی را که بر ضد یزید صورت میگرفت بیحاصل میدانست و معتقد بود، تا جامعه متحول نشود و پایههای ایمانی مردم محکم نشود و معرفت به ذات مقدس اهل بیت علیه السلام پیدا نکنند، حضور در صحنه سیاسی مساوی است با از بین بردن خود و تداوم حکومت جباران.
از طرف دیگر امام سجاد علیه السلام میخواهند به آن مردم بیبصیرتی که حاضر نشده بودند امام حسین علیه السلام را یاری کنند و حالا تحت تأثیر سخنان دیگران و یا احساسات، دست به سلاح بردهاند تفهیم کنند که شما باید بهموقع وارد عمل میشدید و حجت خدا را یاری میکردید. حرکت شما حرکت کوری است که نهایت آن به نابودی خودتان و استحکام حکومت جباران اموی منتهی خواهد شد.
به همین علت بود که حتی در قیام حره مدینه امام سجاد علیه السلام از مدینه بیرون رفتند، چون این مردم همانهایی بودند که امام حسین علیه السلام را یاری نکردند و حالا تحت پرچم عبدالله بن حنظله میخواستند با یزید مقابله کنند.
قیامهای بینتیجه
با این تعبیر امام سجاد علیه السلام این نوع قیامها را بیحاصل میدانستند؟
بله.
چرا؟
چون این قیامها از روی معرفت نبود و از روی احساسات و بدون هدف خاص و رهبری مشخص صورت گرفته بود. قیام عبدالله بن زبیر هم که اهل تسنن در کتابهای خود از آن به فتنه ابن زبیر یاد میکنند، قیام منحرفی بود. درست است که بر علیه یزید بود، ولی عبدالله بن زبیر فرد منحرفی بود که فقط عطش قدرتجویی او را به قیام واداشت، وگرنه اعتقادی به مبانی اسلام نداشت. به همین دلیل امام زینالعابدین علیه السلام قیام او و پیوستن به آن را صحیح نمیدانستند.
در مورد قیام مختار ثقفی چطور؟ رویکرد امام سجاد علیه السلام به قیام مختار چه بود؟
قیام مختار متفاوت است. چون هدف مختار خونخواهی امام حسین علیه السلام بود؛ بنابراین امام سجاد علیه السلام فرمودند که: «حتی اگر یک غلام زنگی هم در خونخواهی ما اهل بیت علیه السلام قیام کند کارش مورد تائید ماست.» در صورتی که غلام زنگی هیچ اختیاری از خود ندارد و تحت امر اربابش هست. امام سجاد علیه السلام به دنبال معرفت دادن به جامعه و احیای بینش و مرامی بود که پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله در بین مردم پدید آورده بود، اما در اثر استیلای غاصبان بر عالم اسلام، از بین رفته بود./1360/
بله.
چرا؟
چون این قیامها از روی معرفت نبود و از روی احساسات و بدون هدف خاص و رهبری مشخص صورت گرفته بود. قیام عبدالله بن زبیر هم که اهل تسنن در کتابهای خود از آن به فتنه ابن زبیر یاد میکنند، قیام منحرفی بود. درست است که بر علیه یزید بود، ولی عبدالله بن زبیر فرد منحرفی بود که فقط عطش قدرتجویی او را به قیام واداشت، وگرنه اعتقادی به مبانی اسلام نداشت. به همین دلیل امام زینالعابدین علیه السلام قیام او و پیوستن به آن را صحیح نمیدانستند.
در مورد قیام مختار ثقفی چطور؟ رویکرد امام سجاد علیه السلام به قیام مختار چه بود؟
قیام مختار متفاوت است. چون هدف مختار خونخواهی امام حسین علیه السلام بود؛ بنابراین امام سجاد علیه السلام فرمودند که: «حتی اگر یک غلام زنگی هم در خونخواهی ما اهل بیت علیه السلام قیام کند کارش مورد تائید ماست.» در صورتی که غلام زنگی هیچ اختیاری از خود ندارد و تحت امر اربابش هست. امام سجاد علیه السلام به دنبال معرفت دادن به جامعه و احیای بینش و مرامی بود که پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله در بین مردم پدید آورده بود، اما در اثر استیلای غاصبان بر عالم اسلام، از بین رفته بود./1360/
منبع: تسنیم
ارسال نظرات