حضرت علیاکبر؛ مستقر در قله غایت خلقت انسان
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، موضوع هدف خلقت انسان، از اصلیترین دلمشغولیهای بشر و همچنین از مهمترین موضوعات معرفتی قرآن کریم است و به همین جهت میتوان آیات متعددی را پیرامون غایت آفرینش انسان مورد بررسی قرار داد.
- سه آیه شاخص درباره هدف آفرینش انسان
اما از میان این آیات شریف، به نظر میرسد سه آیه شاخص هستند.
- آیه معروف «عبودیت»: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ»(1)
- آیه شریفه «خلافت»: «وَ إِذْ قالَ رَبُّک لِلْمَلائِکةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خلیفه...»(2)
- آیه مبارکه «تأسی»: «لَقَدْ کانَ لَکمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یرْجُوا اللَّهَ وَ الْیوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکرَ اللَّهَ کثیراً»(3)
نسبت این سه آیه شریف، به این شکل است:
- آیه خلافت، تبیینکننده افق هدف آفرینش انسان است و گویای این است که هدف خلقت، مقام خلیفةاللهی انسان یعنی تحقق اوصاف الهی در انسان؛ خدایی شدن اوصاف و افعال اوست. خلیفه جانشین و قائممقام مُستخلَف عنه است و تمام شئون وجودی، آثار، احکام و تدابیرش همانند مُستخلَف عنه است. همانگونه که پیامبر (ص) فرمودند: «تَخَلَّقُوا بِأخلَاقِ اللهِ»(4)
همه ما انسانها به صورت بالقوة و حضرات انسانهای کامل به طور بالفعل، مظهر اسم جامع و مرآت تجلّی اسم اعظم است؛ چنانکه به این معنا در کتاب و سنّت زیاد اشاره شده است؛ در دعای «ندبه» آمده: «أَیْنَ وَجْهُ اللَّهِ الَّذِی إِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الْأَوْلِیاءُ» و در زیارت «جامعه کبیره» فرموده است «و المَثَل الاعلی»؛ و این «مَثَلیت» و «وجهیت» همان است که در حدیث شریف میفرماید: «إنَّ اللَّهَ خَلَقَ آدَمَ عَلَی صُورَتِه»(5)
یعنی آدم مَثَل اعلای حق و مظهر اتم و مرآت تجلّیات اسما و صفات و وجهاللّه و عیناللّه و یداللّه است؛ و بالجمله، انسان کامل که آدم ابوالبشر یکی از مصادیق آن است، بزرگترین آیات و مظاهر اسما و صفات حق و مَثَل و آیت حقتعالی است؛ و خدای تبارک و تعالی از «مِثْل» یعنی شبیه، منزه و مبرّاست، ولی ذات مقدّس را نباید از «مَثَل» به معنای آیت و علامت، تنزیه نمود: «وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَی»(6) همچنین در زیارت رجبیه میخوانیم: «لَا فَرْقَ بَیْنَک وَ بَیْنَهَا [وُلَاةُ أَمْرِک] إِلَّا أَنَّهُمْ عِبَادُک».
- آیه عبودیت، بیانکننده راهبرد رسیدن به هدف خلقت است. به فرمایش شهید دستغیب: «بزرگترین مقامات انسانی، عبودیت خداوند است. این مقام، از رسالت هم بالاتر است؛ چون رسالت مقدمه عبودیت است، لذا خدای تعالی برای اظهار شرف محمّد (ص) فرماید: «سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ»(7)؛ همچنین در تشهد میخوانیم: «و اشهد انّ محمدا عبده و رسوله» که مقام عبودیّت قبل از رسالت ذکر شده است»(8). عبودیت انسان را به مقام خلافت میرساند: «عَبْدِی أَطِعْنِی أَجْعَلْک مَثَلِی، أَنَا حَیٌّ لاَ أَمُوتُ أَجْعَلُک حَیّاً لاَ تَمُوتُ، أَنَا غَنِیٌّ لاَ أَفْتَقِرُ أَجْعَلُک غَنِیّاً لاَ تَفْتَقِرُ، أَنَا مَهْمَا أَشَاءُ یَکونُ أَجْعَلُک مَهْمَا تَشَاءُ یَکونُ»(9)
- آیه تأسی نیز، روش و راهکار همچنین شاخصسازی، مصداقنمایی، جهتدهی و معرفی قله مقام خلافت انسان است. خلیفهالله انسان کاملی است که مصداق اتمّ و اکمل آن حضرت ختمیمرتبت (ص) است. لذا آیه تأسی را نیز باید جزء آیات هدف خلقت دانست. به تعبیر مرحوم آیتالله شاهآبادی: «ما به این دنیا آمدهایم تا رسولالله (ص) بشویم و برویم. غایت خلقت ما رسولالله (ص) است»
- پیامبر (ص)؛ معیار و میزان سنجش انسانیت
نکتهای که در آیه تأسی حائز اهمیت است، این است: وقتی پیامبر (ص) اسوه و الگوی ما معرفی میشوند به این معناست که آن حضرت، معیار و میزان سنجش انسانیت و هدف آفرینش انسان در آخرت هستند و هرکس به اندازه شباهتش به حضرت، سهم از حقیقت خلقت خویش دارد و در مقامات انسانیت جایگاه مییابد.
به همین خاطر، بزرگترین حسرت جهنمیها این است: ای کاش با پیامبر (ص) همراه میشدم «وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلی یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً» (10)؛ بنابراین در سیر کَدْحی (11) شباهت به پیامبر (ص) موضوعیت عمده داشته و ارزش اصیل محسوب میشود به همین دلیل در سیره ائمه اطهار (ع) به خوبی شاهد این شباهتیابی با آن حضرت هستیم: «سَیِّدِی أَخْرِجْ حُبَّ الدُّنْیَا مِنْ قَلْبِی وَ اجْمَعْ بَیْنِی وَ بَیْنَ الْمُصْطَفَی وَ آلِهِ»(دعای ابوحمزة الثمالی)
* شباهتجویی انسان ۲۵۰ ساله به پیامبر (ص)
- امام صادق (ع): «کانَ عَلِیٌّ أَشْبَهَ النَّاسِ طِعْمَةً وَ سِیرَةً بِرَسُولِ اللَّهِ»(12)
- عن امّ سلمة: «کانَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ أَشْبَهَ النَّاسِ وَجْهاً وَ شَبَهاً بِرَسُولِ اللَّهِ»(13)؛ و عن عایشة: «وَ کانَتْ أَشْبَهَ النَّاسِ بأبیها فی مَشیِهَا وَ حَدیثِهَا»(14)
- عن انس بن مالک: «لَمْ یَکنْ أَحَدٌ أَشْبَهَ بِرَسُولِ اللَّهِ مِنْ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ»(15)
- النبی (ص): «یُخْرِجُ اللَّهُ مِنْ صُلْبِ عَلِیٍّ وَلَداً اسْمُهُ اسْمِی وَ أَشْبَهُ النَّاسِ بِی یَبْقُرُ الْعِلْمَ بَقْراً»(16)
- «کانَ الرِّضَا أَشْبَهَ النَّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ کلُّ مَنْ رَأَی رَسُولَ اللَّهِ فِی الْمَنَامِ رَآهُ فِی صُورَتِه»(17)
- النبی (ص): «الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی، اسْمُهُ اسْمِی، وَ کنْیَتُهُ کنْیَتِی، أَشْبَهُ النَّاسِ بِی خَلْقاً وَ خُلْقاً و حُسنَاً»(18)
- امام باقر (ع): «أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ وَ کلُّنَا مُحَمَّد»(19)
* عظمت وجودی حضرت علیاکبر (ع)
حال با این وصف، میتوان تا حدودی مقام والای حضرت علیاکبر (ع) را دریافت. آنجا که امام حسین (ع) از حضرت علیاکبر (ع) چنین توصیف میفرماید: «أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِ الله»(20) در حقیقت بزرگترین و والاترین وصفی است که میتوان از آن حضرت داشت و درواقع مصداقنمایی از انسان کاملی است که تمام عرفا در کتب خویش به تبیین شخصیت آن پرداخته و میپردازند. این بیان سیدالشهداء (ع) درباره فرزند ارشدشان به این معناست که علیاکبر (ع)، یعنی «علیاکبر»
حسین که خود به عالمی دلبر است / آنکه دل از حسین برد اکبر است
مرحوم آیتالله میرزا ابوالفضل تهرانی صاحب کتاب ارزشمند «شفاء الصدور فی شرح زیارة العاشور» با اشاره به فرازی از مقتل حضرت علیاکبر (ع) دو فضیلت عظیم برای آن حضرت استنباط مینماید:
فضیلت اول: فضیلت شباهت حداکثری حضرت علیاکبر (ع) به پیامبر (ص) که شرح آن گذشت: «و رفع الحسین (ع) سبابته نحو السماء و قال: اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَی هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِک کنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَی نَبِیِّک نَظَرْنَا إِلَی وَجْهِهِ...»(21)
فضیلت دوم: تلاوت آیه اصطفاء توسط سیدالشهدا (ع) هنگام مشایعت علیاکبر (ع) به میدان جنگ: «... ثُمَّ رَفَعَ الْحُسَیْنُ (ع) صَوْتَهُ وَ تَلَا: إِنَّ اللَّهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِینَ ذُرِّیَّةً بعضها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»(22). با توجه به اینکه حضرت سیدالشهداء (ع) در مشایعت یاران خود آیه شریفه «مِنَ الْمُؤْمِنینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدیلاً»(23) را تلاوت میفرمود ولی در خصوص حضرت علیاکبر (ع)، آیه اصطفا را، مرحوم آیتالله میرزا ابوالفضل تهرانی مینویسد: «و این اعظم مناقب است؛ اینکه آیه اصطفا را -که دلیل عصمت انبیا و ائمه است، در حق او تلاوت فرمود و این مُشعر بلکه دلیل است بر اینکه آن جناب معصوم بوده است، سلام اللّه علیه...»(24)./9314//201/خ
هادی رحیمی
منابع:
1- ذاریات/۵۶.
2- بقره/۳۰.
3- احزاب/ ۲۱.
4- بحارالانوار/ ج ۵۸/ ص ۱۲۹.
5- الکافی/ ج ۱/ ص ۱۳۴.
6- نک: شرح چهل حدیث امام خمینی (ره)/ ص ۶۳۵- ۶۳۶. روم/ ۷۱.
7- اسراء/ ۱.
8- نک: حقایقی از قرآن/ ص ۶۵؛ معراج/ ص ۱۵۷.
9- الجواهر السنیة/ ص ۳۶۱.
10- فرقان/ ۲۷.
11- نک: انشقاق/ ۶.
12- الکافی/ ج ۸/ ص ۱۶۵.
13- کشف الغمة/ ج ۱/ ص ۴۷۱.
14- عوالم العلوم و المعارف/ ص ۶۵.
15- کشف الغمة/ ج ۱/ ص ۵۱۶.
16- بحارالانوار/ ج ۳۶/ ص ۳۱۳.
17- بشارة المصطفی/ ج ۲/ ص ۸۱.
18- الإمامة و التبصرة من الحیرة (للصدوق الاول)/ ص ۱۲۰.
19- بحارالانوار/ ج ۲۶/ ص ۱۶.
20- لهوف/ ص ۱۱۳.
21- بحار الأنوار/ ج ۴۵/ ص ۴۳.
22- آلعمران/ ۳۳- ۳۴.
23- احزاب/ ۲۳.
24- شفاءالصدور/ ص ۵۳۲.