۱۸ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۴:۱۷
کد خبر: ۶۴۷۰۷۲

یکشنبه عادی‌سازی

یکشنبه عادی‌سازی
دستور اخیر دولت به وضوح مغایر نظر وزارت بهداشت و ستاد مبارزه با کرونا و البته نظر دیگر متخصصان کشور است. این اقدام دولت به اضافه حضور مردم در خیابان، عملا نشان‌دهنده این است که مردم ایران محکوم به همه‌گیری بسیار گسترده کرونا هستند.

به گزارش خبرگزاري رسا، همانطور که احتمالا تا الان همه خبردار شده‌اند، با دستور رئیس‌جمهور از شنبه آینده همه‌چیز عادی می‌شود و صرفا با رعایت برخی نکات بهداشتی مانند استفاده از ماسک و شستن دست‌ها روال معمول فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی جامعه پی گرفته خواهد شد. این ابلاغیه را می‌توان مرحله جدیدی از درگیری جامعه ایرانی با کرونا در نظر گرفت و البته نگران آینده‌ای بود که درانتظار کشور خواهد بود.

  ما کجا هستیم؟

آنچنان که خیلی‌ها می‌دانند در کشورهای مختلف حداقل سه نوع مدل مواجهه با اپیدمی کووید-19 تاکنون اخذ و تجربه شده است. مدل اول ایده «ایمنی توده‌ای یا گله‌ای» است. مدلی که توضیح می‌دهد در مقابل بیماری‌های ویروسی مانند کرونا باید حداقل 70درصد جامعه در معرض عامل بیماری‌زا قرار بگیرند تا ایمنی‌جمعی ایجاد شود وگرنه هر روز باید انتظار شیوع مجدد آن را کشید. این مسیر ظاهرا امروز در ایالات‌متحده دنبال می‌شود و همین امر هم باعث شده تنها ظرف حدود 10روز آمار مبتلایان به کرونا در این کشور از چین، ایتالیا، اسپانیا و دیگر کشورها پیشی بگیرد و حالا به رقمی بالاتر از 310هزار نفر برسد. تعداد تلفات ناشی از کرونا در ایالات‌متحده هم حالا بیش از هشت‌هزار نفر است. این تازه سوای این نکته است که دونالد ترامپ همین یکی، دو روز پیش اعلام کرد دو هفته بحرانی پیش‌روی ایالات‌متحده خواهد بود. آمریکا در مسیر پیشبرد این ایده آنقدر باز عمل کرده که حالا حتی نیروهای نظامی این کشور نیز به سختی درگیر این بیماری شده‌اند، برای مثال روز گذشته اعلام شد با تست 44درصدی، 155نفر از پرسنل ناو هواپیمابر تئودور روزولت به کرونا مبتلا شده‌اند. در این مدل با توجیه اینکه قرنطینه باعث رکود اقتصادی خواهد شد، به نوعی جان در معرض خطر قرار می‌گیرد تا اقتصاد فعالیت‌های عادی خود را طی کند.

ایده دوم را چینی‌ها در پیش گرفتند. یعنی قرنطینه حداکثری با مقررات بسیار سختگیرانه. استفاده از این مدل در ووهان باعث شد برای تقریبا دوماه بخش‌های درگیر با کرونا به طور کامل قرنطینه باشند تا اوج‌گیری این بیماری سرکوب شود و این فرصت به سیستم بهداشت و درمان داده شود تا با قطع شدن زنجیره‌ها به‌تدریج بیماران را مداوا کند. چینی‌ها درحال طی کردن مسیری هستند که در آن با بروز بیماری در هر شهر یا منطقه‌ای، آن منطقه به سرعت قرنطینه می‌شود و فرآیند درمان آغاز. در این مدل اقتصاد با رکود جدی مواجه می‌شود اما در عوض سلامتی مردم بیشتر تضمین خواهد شد.

ایده سوم اما آن چیزی است که گفته می‌شود آلمانی‌ها مجری آن هستند. در این روش که البته هزینه‌های اولیه بالایی دارد، تست‌های بسیاری زیادی از مردم گرفته می‌شود (حدود هفت‌درصد جمعیت در هر روز) و از این مسیر تلاش می‌شود همه مبتلایان شناسایی شده و تحت درمان و قرنطینه قرار بگیرند و جمعیت هم بعد از مدتی غربال خواهد شد.

در ایران اما اساسا معلوم نیست که دولت و هسته مرکزی کابینه به دنبال اجرای کدام مدل هستند، هرچند البته ستاد مبارزه با کرونا و تیم تخصصی درمان کشور که هم در وزارت بهداشت حضور دارند و هم بیرون از آن معتقد به قرنطینه مردم برای کاهش شیوع گسترده و کاهش مرگ‌ومیر هستند. اما یافتن اینکه حسن روحانی و تیمش واقعا به دنبال چه مسیری هستند، قدری پیچیده‌تر است.

  روحانی و تصمیمات کرونایی

1- یک ماه پیش از آنکه کرونا در ایران ظاهر شود، چین در بالاترین سطح با کرونا درگیر است. کارشناسان درمورد همه‌گیری بالا و شیوع پرسرعت آن هشدار می‌دهند، کشورهای اطراف چین یکی‌یکی از ظهور و اپیدمی کرونا در خاک‌شان خبر می‌دهند و... . در ایران اما روال عادی است و خبری از آماده شدن برای مقابله با کرونا نیست. همه‌چیز عادی است و هیچ تمهیدی اندیشیده نمی‌شود.

2- وقتی کرونا در ایران شناسایی شد، خیلی‌ها معتقد به انجام قرنطینه فوری بودند، اما رئیس‌جمهور و دیگر اعضای دولت بارها از این مدل انتقاد کردند و آن را مردود دانستند. همین 13 فروردین‌ماه بود که رئیس‌جمهور اعلام کرد شرایط اجتماعی برای اجرای قرنطینه چینی در ایران مناسب نبوده است و البته از این حرفی نزد که آیا دولت نگران تبعات اقتصادی آن بوده یا نه!

خلاصه امر آنکه بعد از دو اظهارنظر مهم رئیس‌جمهور در اسفندماه یکی اینکه «از شنبه همه‌چیز عادی می‌شود» و دوم «چیزی به نام قرنطینه نداریم چه امروز چه در ایام نوروز» فرصت طلایی قرنطینه که می‌توانست در ایام تعطیلات با کمترین تبعات اقتصادی همراه باشد و موج همه‌گیری را با تاخیر قابل‌توجهی رو‌به‌رو و کنترل آن را قدری تسهیل کند، از دست رفت و بخش عمده‌ای از مردم بدون هیچ ملاحظه‌ای در خیابان‌ها حضور یافتند و عده‌ای هم راهی مسافرت شدند. با مدنظر قراردادن این مساله و حفظ این پیش‌فرض که دوره نهفتگی کرونا حدود 14روز است، اظهارنظر 16 فروردین علیرضا زالی، فرمانده ستاد مبارزه با کرونا در کلانشهر تهران که از افزایش آمار ۳۰درصدی مراجعان بیمارستان‌ها خبر داده بود، معنا و مفهوم دقیق‌تری می‌یابد.

3- تا پنجم فروردین یعنی زمانی که انفجار آماری در جهان اتفاق افتاد و ناگهان تعداد مبتلایان به کرونا صعود سرسام‌آوری گرفت، دولت همچنان به توصیه‌های بهداشتی اکتفا می‌کند و حتی چهارم فروردین از بازگشایی ادارات سخن می‌گوید و این درحالی است که کارشناسان مدام هشدار می‌دهند قرنطینه و قطع زنجیره انتقال تنها راه مقابله و جلوگیری از تداوم شیوع شتابان کروناست. نامه پنج وزیر اسبق بهداشت و 17 متخصص برجسته بیماری‌های عفونی تنها یکی از ده‌ها و صدها تذکر متخصصان برای قرنطینه است که موردتوجه قرار نمی‌گیرد. 6 فروردین درنهایت دستور قرنطینه با عنوان «فاصله‌گذاری اجتماعی» داده می‌شود که آن هم البته صرفا یک دستور انتظامی است و پیوست‌های جدی و قابل‌توجهی ازجمله پیوست اقتصادی به دنبال ندارد. همین شرایط دست‌آخر باعث شد بدون آنکه دولت خبر جدید اعلام کند یا اینکه تعطیلی مشاغل تا 20 فروردین را ملغی اعلام کند، مردم به صورت خودکار از 16 فروردین به‌ ویژه در تهران به محل کار خود مراجعه کنند و عملا همه‌چیز بدون نظر و اختیار دولت عادی شود، اتفاقی که باید منتظر تبعات آن بود.

4- حالا دولت اعلام کرده از 23 فروردین همه ادارات با دوسوم نیرو کار خود را آغاز خواهند کرد و از 30 فروردین نیز با رعایت نکات بهداشتی مانند زدن ماسک همه‌چیز عادی می‌شود. دستوری که به وضوح مغایر نظر وزارت بهداشت و ستاد مبارزه با کرونا و البته نظر دیگر متخصصان کشور است. این اقدام دولت به اضافه حضور مردم در خیابان که از شنبه گذشته مشاهده شده، عملا نشان‌دهنده این است که مردم ایران با یا بی اختیار محکوم به همه‌گیری بسیار گسترده کرونا هستند تا با تلفاتی که معلوم نیست چقدر خواهد بود (ناشی از کمبود غیر‌قابل جبران تخت‌های بیمارستانی و امکانات درمانی در قیاس با سرعت شیوع کرونا) به ایمنی جمعی برسند. این ایمنی جمعی البته ممکن است تلفات قابل‌توجهی روی دست کشور بگذارد و از سوی دیگر مشکلات اقتصادی ناشی از بیم و امید بخشی از جامعه و مرگ‌ومیر بخشی دیگر را بسیار بیشتر از بستگی سنگین اقتصاد در بازه‌ای یکی، دو ماهه کند. درنهایت اینکه ممکن است نارضایتی‌های اجتماعی در اثر افزایش تلفات مشکل دیگری را هم برای کشور به بار آورد./1360/

ارسال نظرات