شنها مأمور خدا بودند
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری رسا، تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تقسیم بندی حاکم بر کشورها اینگونه بود که تعداد اندکی از کشورها، در مرکز قرار داشتند؛ کار این چند کشور معدود، آقایی کردن بر جهان بود. تعداد محدودی هم در نیمه پیرامون بودند، کار این کشورها هم آقایی کردن بر جهان در عرصه سیاست و اقتصاد و فرهنگ بود اما باید هوای کشورهای مرکز را هم می داشتند. در رده سوم هم کشورهای پیرامون و حاشیه ای بودند که تعداد زیادی از کشورها را شامل می شد. کار این کشورها دیگر آقایی کردن نبود بلکه خدمت کردن به آن آقایان بود. این بود که دنیا به دو قسمت مظلوم و ظالم یا سلطه گر و سلطه پذیر تقسیم می شد. دلیل زبر دستی آنان و زیردستی اینان هم از این رو بود که آنان برهان قاطعی به نام اسلحه در دست داشتند و اینان نه.
پیروزی انقلاب اسلامی بدون اسلحه
انقلاب اسلامی ایران پیروز می شود. یعنی یک کشور نیمه پیرامون موفق می شود، خادم یکی از کشورهای مرکز را علیرغم حمایت و کمک آن کشور مرکز از اریکه قدرت به زیر بکشد. اهمیت این مطلب به کنار. نکته مهمتر این بود که دو پیروزی بر ارباب و نوکر بدون سلاح به دست آمده بود. این نکته شاید عجیبترین قسمت این انقلاب بود. پیروزی بدون سلاح و بدون جنگ؛ پیروزی مردمی با دستان خالی که گرد یک رهبر مذهبی جمع شده بودند. و عجیب اینکه دوره مذهب هم خیلی وقت پیش تمام شده بود و حالا باور کردنی نبود که مذهب با این قدرت به میدان بیاید.
رهبر این حرکت پیروز و بزرگ از این قدرت به عنوان قدرت غيبی و قدرت الهى تعبیر می کرد. حتی می گفت من یک بنده ضعیفی بیشتر نیستم، هرچه هست اوست از من تعریف نکنید. آنها می توانستند با یک فوت ما را شکست بدهند اما این قدرت غیبی و قدرت الهی به ملت ایران قدرت روحی عنایت فرمود و مردم را متحول. بعد همان مردمی که از یک پاسبان حساب می بردند و همان کسانی که تااسم ساواک می آمد از ترس می لرزیدند، گفتند ما اصلاً شاه و نظام نظاهنشاهی نمیخوانیم. «به واسطه اين امرى كه خداى تبارك و تعالى انجام داد به اراده مبارك خودش»(صحيفه امام، ج11، ص 274 و ج4، ص 253).
فتح لانه جاسوسی و پیام امام
در 13 آبان ماه 1358 دانشجویان پیرو خط امام، لانه جاسوسی را که جاسوسان آمریکایی با اسم جعلی دیپلمات مشغول برنامه ریزی و ضربه زدن به این قدرت نوپا بودند، دستگیر کردند. جاسوسان کشوری که شاه خائن و جنایتکار ایران را به تازگی پناه بود. کار بدون هماهنگی با امام انجام شده بود و بعد که امام از قم حاج سید احمد را به تهران فرستاد و ابعاد موضوع را بررسی کرد و به اطلاع امام رساند؛ امام فرماندهی را به دست گرفتند تا آن شد که شد.
آمریکاییها هر کاری که از دستشان برمی آمد کردند از جمله اعزام رمزی کلارک به عنوان نماینده کارتر بود که نرسیده به ایران، با پاسخ کوبنده و قاطع امام روبرو شدند؛ نه من و نه هیچ یک از مقامات مسئول «حق ملاقات با "آن" را ندارد»(صحيفه امام، ج10، ص 503). نکته بسیار مهم پیام کوتاه امام که در رسانه های جهان انعکاس یافت این بود که بدون بسم الله الرحمن الرحیم شروع می شد؛ قدرتی که تا کنون در برابر کشور مرکز کسی بدیلی برای آن نمی شناخت.
کمی بعد آمریکا مجبور شد در برابر این قدرت جدید دست به یک عقب نشینی آشکار بزند و شاه را از آمریکا به پاناما بفرستد و در اقدام دیگری از سر عجز و استیصال روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرد که این کار کارتر استقبال امام را به دنبال داشت.
گذشت و گذشت تا اینکه آمریکاییهای تروریست، دزدانه و شبانه وقتی مردم ایران در خواب بودند، سوار بر پرنده های آهنی و با همکاری و همراهی چند کشور پیرامونی همسایه و خیانت چند نوکر داخلی وارد ایران شدند. درست است که مردم ایران خواب بودند اما خدای این ملت با ایمان بیدار بود. همو که وعده داد بود از از اهالی کوی ایمان دفاع میکند، او به وعده اش عمل کرد و قدرت پوشالی کشور مرکز را با دو دست باد و شن درهم شکست.
تحلیل امام از شکست نظامی کشور مرکز
وقتی در پنجم اردیبهشت ماه 1359 خبر به امام رسید، امام خمینی(ره) این پرسش و پاسخ را در معرض وجدان تمام انسانهای بیدار جهان قرار داد. آن پرسش این بود که چه کسی هلیكوپترهاى آقاى كارتر را ساقط كرد؟ و سپس پاسخ دادند، هلیكوپترها و هواپیماهای او را شنها ساقط كردند؛ چون شنها مأمور خدا بودند. باد هم مأمور خداست؛ قوم عاد را هم باد از بين برد(همان، ج12: 380)، «وَ أَمَّا عادٌ فَأُهْلِكُوا بِريحٍ صَرْصَرٍ عاتِيَة؛ و امّا عاد، به [وسيله] تندبادى توفنده سركش هلاك شدند»(حاقه: 6).
و فرمود: «حالا همه كشتي هايتان را هم بياوريد اينجا، همه طياره هايتان را هم بفرستيد اينجا، مسأله حالا غير سابق است. ما اتكال به خدا داريم. ما براى اين جهان يك مدبّر را مى دانيم هست. ... تجربه بكنند باز»(صحيفه امام، ج12، ص 379).
امام این پرسش مهم را هم مطرح فرمودند که جای تأمل دارد. کسانی که تا كنون توجه نداشتند، توجه پيدا كنند كه يك ملتى كه هيچ نداشت جز اللَّه اكبر، و او همه چيز است، چطور اين قواى شيطانى كه همه پشتيبانش بودند، نه فقط ابرقدرتها(یعنی همان کشورهای مرکز و نیمه مرکز)، قدرتهاى پايين دست (یعنی قدرتهای نیمه پیرامون) هم دنبال او بودند، و ما را نمى گذاشتند در يك مملكتى زندگى كنيم و فعاليت كنيم، همه موافق با او بودند. اين چه بود كه اين ملت ضعيف بدون تجهيز، بدون تدريب نظامى را بر اين همه قدرتها غلبه داد؟( صحيفه امام، ج12، ص380). این پرسش همچنان به روز است و همچنان نیازمند پاسخ است.
خاتمه
انتظار می رفت جامعه شناسان و اندیشمندان علوم سیاسی این مدل از این قدرت که زمین بازی جدیدی را با قواعدی جدید، به نفع مظلومان و محرومان و مستضعفان جهان تعریف می کرد، بسط دهند و مبانی و مؤلفه های آن را تنظیم و تبویت و تألیف و تدریس کنند، اما به نظر میرسد برخی سعی دارند آن قدرت را نادیده بگیرند؛ قدرتی که می توان آن را قدرت متعالی نامید؛ وَ أَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذينَ كَفَرُوا السُّفْلى وَ كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا وَ اللَّهُ عَزيزٌ حَكيم؛ و او را با سپاهيانى كه آنها را نمى ديديد تأييد كرد، و كلمه كسانى را كه كفر ورزيدند پست تر گردانيد، و كلمه خداست كه برتر است، و خدا شكست ناپذير حكيم است(سوره توبه، آیه 40).
رضا لکزایی
پژوهشگر پژوهشگاه بین المللی جامعة المصطفی العالمیه