نانو علیه کرونا، بروکراسی علیه تولید
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، دکتر بی بی فاطمه حقیرالسادات دانشجوی پسا دکتری دانشگاه تهران است. مدرک دکترای تخصصی نانوپزشکی را از دانشگاه آمستردام هلند و دکتری تخصصی نانوبیوتکنولوژی را از دانشگاه تهران گرفته است. هماکنون به عنوان استادیار دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد فعالیت میکند. دکتر سادات دهه کرامت سال گذشته به واسطه حفظ حجاب اسلامی در تمام طول دوران تحصیل در یک کشور خارجی، جایزه جهانی گوهرشاد را دریافت کرد. در کنار همه اینها، شرکت دانشبنیان در حوزه تخصصی خود تاسیس کرده و به تولید محصولات فناورانه در حوزه دارو و درمان مشغول است. در ادامه مصاحبه ایام را با این بانوی نخبه یزدی در بخش اول میخوانید:
برای مقدمه از شروع به کار شرکت «ریز زیست فناوران فردانگر» بگویید و از روندی که تا به امروز در فعالیتهای دانشبنیان طی کردهاید؟
شرکت سال ۹۱ که شرکت تاسیس شد و ۹۵ مجوز دانش بنیان دریافت کرد. ابتدا دو محصول گیاهی نانو داشتیم و با توجه به سوابق پژوهشی و ۸۰ پایان نامه ای که بر این اساس انجام شده بود، اردیبهشت سال ۹۸ مجوز فناورانه تولید نیمه صنعتی کل عصارههای گیاهی نانو یا به اصطلاح داروهای پیشرفته نانویی برپایه گیاهی را از معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری دریافت کردیم.
چه شد که به فکر تولید ماده ضدعفونی کننده بر پایه گیاهی افتادید؟
شرکت ما از قبل روی میکروکپسول و نانوکپسول کردن گیاهان دارویی کار کرده بود. فروش نانوکپسول و میکروکپسول را به میزان بسیار کم و محدود برای تحقیق دانشگاهی و برخی مراکز داشتیم. اما استارت این ایده از جایی خورد که چندماه قبل، آقای دکتر راد سه نوع اوکالیپتوس به ما دادند و گفتند در چند کشور اروپایی به تقلید از چین بوتههایی از اوکالیپتوس در فضاهای بیمارستانی و حساس برای ضدعفونی هوای محیط استفاده میشود.
در چند مستند علمی نیز کاربرد آن را دیده بودم. دکتر راد گفتند این سه نوع از اوکالیپتوس را در باغ گیاه شناسی یزد داریم. مدتی گذشت و پروژه تحقیقاتی در این مورد در شرکت تعریف شد. مراحل آزمایشگاهی و تستهای میکروبی شروع شد. حتی اثرات ماده موثره آن بر روی سلولهای ریه بررسی شد. نتایج بسیار خوبی داشت. از سه نوع اوکالیپتوس انتخابی، یکی ماده موثره بیشتر و قویتری داشت. اما هنوز محصول به تولید صنعتی نرسیده بود.
چند روزی از شروع بحران کرونا گذشته بود. با استاد دوره دکترای نانوپزشکی خودم در هلند صحبت می کردم. از تجربیات کشورهای اروپایی برای پیشگیری از بیماریهای واگیر و کرونا میگفتند. در صحبتها به چند کار در بیمارستانهای هلند اشاره کردند که به بهتر شدن شرایط کمک کرده بود. به نظر ایشان دلیل اینکه ایتالیا اینقدر ضعیف شد به خاطر بهره نبردن از این روشها بوده است. ایشان میگفتند ما در بیمارستانهای هلند به کادر درمان، دمنوش گل گاوزبان اروپایی میدهیم. عکس گیاه را که فرستادند، دیدم همان سرخارگل خودمان است. نظر درستی داشتند. به هرحال مصرف بالای ضدعفونی کنندههای الکلی در محیطهای بیمارستانی و خانگی، باعث افزایش احتمال بروز مشکلات تنفسی میشود و برای مدت طولانی کاربردی نیست.
به این فکر افتادم چگونه میشود هم ضدعفونی انجام داد و از بیماری پیشگیری کرد و هم آسیبهای استفاده زیاد از محلولهای الکلی را کم کرد. در راه رفتن به دانشگاه و در فکر راهحلی برای کمک به کمبودهای مقابله با این بحران بودم که با درختان اوکالیپتوس هرس شده در محوطه دانشگاه مواجه شدم. اوکالیپتوس در یزد زیاد است و هر سال اواخر زمستان شاخ و برگ آن هرس میشود. به یاد صحبتهای استادم در مورد درختچههای اوکالیپتوس بیمارستان ها افتادم. حسرت خوردم دقیقا زمانی که شاید وجود همین گیاهان کمکی برای کاهش زمینه بیماریهای تنفسی باشد، از این نعمت محروم شدیم. این اتفاقات تلنگری شد برای ساختن محلول ضدعفونی نانو از این گیاه.
اگر درختان که هرس شده بود، چطوراکالیپتوس مورد نیاز تامین شد؟
همان موقع با رئیس دانشکده صحبت کردم و پیشنهاد استفاده ازاکالیپتوس برای تولید محلول ضدعفونی را مطرح کردم. استقبال کردند. قول دادند با اینکه درختان محوطه هرس شده، هرچه بتوانند به ما کمک کنند. در نهایت دو سه گونی از برگ گیاه اوکالیپتوس ما رسید و کار تولید نمونه اولیه شروع شد. بعد با دکتر راد تماس گرفتم و نتایج آزمایشهای قبلی و پیشنهاد تولید صنعتی محلول ضدعفونی را به ایشان گقتم. پرسیدم به نظر شما این طرح شدنی است؟ یا آزمایشها را دوباره تکرار کنیم؟ ضمن اینکه درختان هرس شدند و برای مواد اولیه هم باید فکری کرد.
ایشان گفتند در جهاد دانشگاهی صد درخت اکالیپتوس داریم که برای شما آماده می کنیم. فردا صبحش تکنسینهای دانشگاه رفتند و شروع به جمعآوری شاخ و برگ گیاهان اوکالیپتوس جهاد دانشگاهی کردند. قسمت جالب داستان اینجا بود که ماشینی که شاخ و برگها را برای شرکت ما می آورد، در میدان ابوذر از عقب به ماشین من زد. آقایی که مسئول آوردن برگ ها بود به من گفت این بار را به دانشگاه علوم پزشکی برای خانم دکتر سادات میبریم و عجله داشتیم! گفتم خودم هستم و بالاخره داستان تمام شد و تولید اولیه شروع شد.
خانم دکتر سادات در حال دریافت جایزه جهانی گوهرشاد از تولیت آستان قدس رضوی
ادامه کارتان چطور بود؟ با همین ظرفیت محدود ادامه دادید؟
اول بچههای شرکت حدود ۱۰ نفر مشغول کار بودند. چند روز گذشت و گروههای مختلف جهادی مثل گروه سدک و سما سایرین هم پای کار آمدند. ۱۰۰ نفر از نیروهای جهادی در دو شیفت صبح و بعدازظهر به ما ملحق شدند. چند نفری تحصیلات مرتبط داشتند که قرار شد در انجام تستها و کارهای آزمایشگاهی کمک کنند و به تیم تحقیقاتی ما اضافه شدند. بقیه هم در گروه هایی تقسیم بندی شدند که وظیفه جمعآوری و تمیز کردن برگهای مناطقی از شهر که هنوز هرس نشده را داشتند.
برای این محلول، علاوه بر اوکالیپتوس، گیاهان دیگری مثل زنیان و کاسنی هم لازم بود. هر موقع چیزی کم بود، فقط کافی بود به گروه های جهادی بگوییم. در کمتر از یکی دو ساعت شسته و تمیز شده به ما تحویل میدادند. حتی برای تمیز کردن، برگها را به خانه میبردند و فردایش تمیز شده تحویل میدادند. به معنی واقعی جهادیوار پای کار بودند.
همه این افراد در محیط شرکت خودتان فعالیت داشتند؟ مدیریت و هماهنگی این تعداد به چه صورت انجام میشد؟
تجهیزات شرکت به تنهایی کافی نبود. تعداد نیروها زیاد شده بود و دستگاهها به نسبت کم بودند. به دانشگاه علوم پزشکی یزد درخواست دادیم. دکتر صادقیان رئیس دانشکده پیراپزشکی خیلی همراهی کردند و هرچه دستگاه عصارهگیری دانشگاهی در دانشکدهشان بود را برای ما فرستادند.
مسئله دیگری هم داشتیم. عصارهگیری را خودمان انجام میدادیم، اما برای نانو کردن نیاز به عرق گیاه بود که مقدار تولید ما کافی نبود. پس به سراغ کارخانههای عرقگیری استان رفتیم. سختی کار آنجا بود که اگر با دستگاهی عرق گیاهان زنیان و اکالیپتوس تهیه شود، به دلیل بوی زیادی که دارند تا مدتها نمیتوان از آن دستگاه برای عرقگیریهای معمول استفاده کرد. چندتا از این کارخانهها به عنوان خیّر به جمع ما اضافه شدند. قبول کردند در ازای دریافت هزینه کمی، دو کارگاه خود را در تنگچنار و مهریز در اختیار ما قرار دهند که همین لطف خیلی بزرگی بود.
با این کار تولید ما از روزی ۵۰ تا نهایت ۱۰۰ لیتر، به ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ لیتر رسید. چند شعبه همزمان کار میکردند و گروهی مسئول بستهبندی و گروهی مسئول گرفتن تاییدیهها بودند. در آخر هم بخش نانو محصولات که کار تخصصیتری بود، زیر نظر نیروهای شرکت به انجام میرسید. این تعداد نیرو و چند محل که همزمان در حال کار بودند نیاز به هماهنگی داشت. مدیریت کارها، تقسیمبندی وظایف، تامین و تهیه وعدههای ناهار و شام را معمولا خانوادههای بچهها، خودجوش انجام میدادند و بار ما را خیلی کم کردند.
یک سوال اساسی وجود دارد اوکالیپتوس و سایر گیاهان مصرفی در این محلول که اختصاصی یزد نیست؟ چرا چنین کاری در در سایر شهرها و استانها اجرا نشد؟
علتش این است که فرایند نانویی کردن محصول نیاز به تخصص دارد. برای مثال خبر کار ما به آستان قدس رسیده بود. از ما خواستند تا همین برنامه را در باغ خاتون مشهد اجرا کنیم. راهنماییهای لازم در بخش فراوری گیاهی را به آنها دادیم، اما آنها برای قسمت نانو باید یک فرد ماهر و متخصص داشته باشند.