۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۵:۴۸
کد خبر: ۶۵۰۹۴۲
یادداشت؛

تبعیض نفتی

تبعیض نفتی
سال‌۱۳۷۶ وقتی بیژن نامدار زنگنه از وزارت نیرو به وزارت نفت آمد ذهنیت خود را در نفت جاری کرد، او در ابتدای وزارت خود ابتدا روی ساختار نفت دست گذاشت و پس از دو‌سال کش و قوس، سرانجام به هدف خود رسید و شرکت ملی نفت را به بیش از ۲۰۰ شرکت فرعی تبدیل کرد.
به گزارش خبرگزاري رسا، سال‌۱۳۷۶ وقتی بیژن نامدار زنگنه از وزارت نیرو به وزارت نفت آمد ذهنیت خود را در نفت جاری کرد، او در ابتدای وزارت خود ابتدا روی ساختار نفت دست گذاشت و پس از دو‌سال کش و قوس، سرانجام به هدف خود رسید و شرکت ملی نفت را به بیش از ۲۰۰ شرکت فرعی تبدیل کرد. مدیریت تولید مناطق خشکی را که در اهواز مستقر بود و از کوه‌های آغاجاری و مسجدسلیمان و خارک و گچساران و بی‌بی حکیمه و تلمبه خانه گناوه و نرگسی شیراز تا سرخس را مدیریت می‌کرد به چند ده شرکت کوچک و بزرگ بهره‌برداری و توسعه‌ای تبدیل شد.

منطقه‌ای که با یک سمت سازمانی (B) اداره می‌شد حالا دیگر صاحب هیئت‌مدیره شده و با ده‌ها سمت مدیریتی (over D و D) شکل گرفته بود. استدلال این بود که، چون بهره‌بردار و مجری پروژه‌های توسعه‌ای نباید یکی باشد، این شرکت‌ها مطابق با علم روز مدیریت دنیا در نفت ایجاد شده‌است. البته هیچگاه تولید نتوانست در مناطق نفت‌خیز جنوب به ۵‌میلیون بشکه‌ای برسد که وی درآغاز کار در اهواز در ساختمان چهار‌طبقه و در جلسه افزایش تولید هدف‌گذاری کرد.

تغییر ساختار عملاً هزینه‌های جانبی فراوانی روی دست صنعت نفت گذاشت؛ تنها در عسلویه آن هم به برکت قرارداد‌های بیع متقابل با حضور شرکت‌های فرانسوی، کره‌ای، ایتالیایی و شرکت‌های ایرانی چندین فاز توسعه از میدان مشترک گازی پارس‌جنوبی انجام شد.

اما وزارت شیخ الوزرا در هشت‌سال دوم به گونه‌ای متفاوت رقم خورد، کارکنانی که امیدوار بودند تا ژنرال با حضور مجدد اشتباهات و نقایص گذشته را به خوبی جبران کند به نا امیدی محض تبدیل شد. با تغییر ساختار‌هایی که به پیش برد، این‌بار به سراغ نیروی انسانی هم رفت که با اعتراضات بسیاری مواجه شد.

وی تصمیم گرفت به یکباره حدود ۵‌هزار سمت سازمانی خالی را حذف، استخدام‌ها را محدود کند و تقریباً به صفر رساند. در چنین شرایطی و به دلایل مختلف فعالیت‌های توسعه‌ای در شرکت ملی نفت در میادین نفتی و گازی و ایضا پایین دست به حداقل ممکن کاهش پیدا کرد. همه به یاد داریم که مطابق مقررات آن روز شرکت ملی نفت هیچکس مجاز به قرار گرفتن روی سمت سازمانی بیش از دو رتبه تفاوت با رتبه شخصی نبود و به ندرت افرادی با تفاوت رتبه سازمانی شخصی و سازمانی بیش از دو رتبه منصوب می‌شدند و اگر هم انجام می‌شد نیازمند مجوز هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران داشت، اما امروز در دوره دوم و در سال آخر وزارت شیخ الوزرا در این دولت شاهد آن بودیم که به ۱۱‌نفر از مدیران تازه منصوب شده در مجموعه وزارت نفت دو رتبه تشویقی اعطا و دستورالعملی صادر شد تا شرکت‌های دیگر و واحد‌های ستادی هم بتوانند برای مدیرانشان درخواست دو رتبه تشویقی بدهند. ظاهراً بعد از تغییر ساختار در هشت‌سال اول وزارت این بار شاهد تغییر در ساز و کار رتبه‌های سازمانی نیروی انسانی وزارت نفت هستیم.

سؤال مهم و جدی این است که هدف از این کار چیست؟ و چه عواقب منفی در انتظار آینده صنعت نفت نشسته است؟ زنگنه خوب می‌داند اکنون تعداد کثیری از کارکنان که به دلایل مختلف و محدودیت‌هایی که در رتبه‌های ساختار سازمانی در اکثر شرکت‌ها وجود دارد، رتبه سازمانی آن‌ها با رتبه شخصی‌شان مساوی است یا حتی در پست‌هایی پایین‌تر از سمت سازمانی منصوب شده‌اند. در چنین وضعیتی آن‌ها امکان دریافت و ارتقای قانونی و طبیعی‌شان وجود ندارد، سؤال اصلی اینجاست که آیا به جای اهدای رتبه اضافی به تعدادی از مدیران که تفاوت زیادی بین رتبه شخصی آن‌ها با رتبه سازمانی وجود دارد و با لحاظ تجربه و رتبه‌های شخصی‌شان هرگز در شرایط عادی نمی‌توانستند روی این سمت‌ها قرار بگیرند، بهتر نبود آقای وزیر فکری به حال کارکنانی کند که سال‌های متمادی به دلیل عدم وجود سمت سازمانی متناسب با رتبه شخصی آن‌ها در جا زده و حقوقشان را به طور کامل دریافت نکرده‌اند؟!

آیا معاون منابع انسانی وزارت نفت نباید به جای نوشتن دستورالعملی که خودش هم از این دستورالعمل منتفع شده، به فکر کارکنانی باشد که اصطلاحاً روی سمت‌های سازمانی متوقف شده و سال‌ها عقب مانده‌اند؟ چرا آماری از این کارکنان نمی‌گیرند تا به عمق فاجعه در رسوب نیروی انسانی در سمت‌های سازمانی پی ببرند و دلایل آن را تحلیل و راهکار خروج از بحران در این بخش از نیروی انسانی پیدا کنند؟

اینکه در سال پایانی هر دولتی امکان تغییرات در سال آینده بسیار محتمل است و چه بسا این افرادی که امروز به آن‌ها رتبه شخصی بالاتر اعطا می‌شود، در دولت بعدی نتوانند روی سمت‌های فعلی حضور داشته‌باشند. اگر این اقدام یک کار اصولی و درست بوده چرا در طول هفت‌سال گذشته اجرا نشد و چرا در سال پایانی این اتفاق افتاده است؟ آیا این نشان‌دهنده این نیست که اصولاً برنامه‌ای برای ارتقای نیروی انسانی به طور جامع در وزارت نفت وجود نداشته است؟

و آخر اینکه بالاخره آقای مهندس بیژن نامدار زنگنه از خودشان بپرسند و آسیب شناسی کنند که تغییر ساختار در هشت‌ساله اول وزارت ایشان و نحوه رفتاری که با نیروی انسانی تحصیلکرده و دانش آموختگان دانشگاه صنعت نفت و خیل عظیم دانش آموختگان ممتاز دانشگاه و آگهی‌های جذب بی‌فرجام جذب و استخدام نیروی انسانی تحصیل کرده در هشت سال دوم، واقعاً چه عواقبی در پی داشته است؟

حداقل پاسخ بدهند تا ما هم بدانیم که ۱۵‌سال از عمر وزارت نفت در حکومت جمهوری اسلامی در حوزه توسعه منابع انسانی چه فوایدی داشته است؟ که حالا برای پر کردن فاصله رتبه‌های شخصی کارشناسان منصوب شده با رتبه‌های سازمانی مجبور به دادن دو رتبه تشویقی متوسل شوند و نیروی انسانی که مهمترین دارایی و سرمایه‌های صنعت نفت بوده و هستند به کدام مسیر رشد و بالندگی سازمانی در حرکت است؟
/1360/
ارسال نظرات