حقالناس پر تکراری که بخشی از زندگی روزمره ما است
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، فرهنگ رانندگی و ترافیک ابعاد مختلفی دارد و در بردارنده نکاتی است که معمولا به چشم نمی آید و چه بسا بی اعتنایی به آن گاهی اوقات حق الناس را به همراه داشته باشد.
اگر از منظر شرع به این موضوع نگاه کنیم پی خواهیم برد که چه مسائل به ظاهر پیش پا افتادهای میتواند انسان را مدیون کند؛ مثلا کسی که عبور ممنوع را رعایت نمی کند و بر خلاف مسیر دیگران وارد کوچه یا خیابان میشود، موجبات زحمت را برای کسانی که مسیر طبیعی را طی می کنند فراهم میکند، وقت آنها را میگیرد و چه بسا عامل تصادفی هم بشود و خسارت مالی نیز وارد کند؛ خب طبیعی است که این مصداقی بارز از تضییع حقوق دیگران و حق الناس است، ولی متأسفانه برخی اصلا توجهی به این مسائل ندارند و به خاطر خودخواهی خودشان، به راحتی حقوق دیگران را پایمال میکنند.
مصداق دیگر که آن هم متأسفانه زیاد اتفاق میافتد، بد پارک کردن یا پارک دوبل در خیابان کم عرض است. جالب اینجاست که برخی آن قدر از خود راضی هستند که اگر به این کارشان انتقادی بشود طلبکار هم میشوند و نمیخواهند بپذیرند که اشتباه کردهاند.
رد کردن چراغ قرمز که بعضا منجر به تصادفات وحشتناک میشود، حرکات مارپیچ و سرعت غیر مجاز، همگی از دیگر مواردی است که با ضایع کردن حقوق مردم همراه است.
چالشی به نام راهنما نزدن
یکی از نکاتی که در راهنمایی و رانندگی به شدت به آن بی توجهی میشود راهنما زدن است. شاید در ابتدای امر این مسأله بسیار ساده و ناچیز به نظر برسد، ولی حقیقت این است که راهنما زدن بسیار مهم است و نزدن راهنما در بعضی مواقع میتواند تصادفات خطرناکی را به دنبال داشته باشد.
همچنانکه ذکر شد رعایت نکردن همین مطالب به ظاهر ساده میتواند حق الناس را به گردن انسان بیندازد؛ مثلا وقتی رانندهای میخواهد بپیچد ولی راهنما نمیزند، ماشین پشت سر که طبیعتا خبر ندارد جلویی میخواهد بپیچید، در نتیجه، سرعت عادی خودش را میرود که ناگهان ماشین جلویی که قصد پیچیدن دارد سرعتش کم میشود و به سمت راست یا چپ میپیچد و همین سهل انگاری میتواند تصادفی را به همراه داشته باشد که حداقل خسارت مالی دارد و وقت انسان را نیز تلف میکند. به همین سادگی!
اصولا فرهنگ راهنما زدن در ایران به شدت ضعیف است؛ برخی که گویا اصلا چیزی به نام راهنما در ماشینشان وجود ندارد. بعضاً این بی توجهی از کسانی دیده میشود که ادعا دارند راننده حرفهای هستند. از آن بدتر زمانی است که شما راهنما زدهای، مثلا راهنمای سمت چپ زدهاید و قصد دارید که مقداری جلوتر به خیابان سمت چپ بروید، ماشینی که پشت سر شما است قصدش مسیر مستقیم است و با وجود اینکه میبیند شما راهنمای چپ را زدید اصرار دارد که از سمت چپ شما سبقت بگیرد و با مشاهده راهنما سرعت خودش را زیاد میکند؛ در حالی که در چنین شرایطی طبیعتا باید سمت راست شما بیاید. این دیگر اوج بی فرهنگی است که با کمال تأسف از این موارد کم اتفاق نمیافتد. در واقع در این باره دو مشکل است: یکی راهنما نزدن و دوم که بدتر از راهنما نزدن است، برخورد ناصحیح با کسی است که راهنما زده است.
نقش عابرین پیاده
تا الان هرآنچه گفته شد مربوط به سوارهها بود؛ ولی نباید فراموش کنیم که عابرین پیاده هم در این باره وظایفی دارند که اگر این وظایف عمل نشود ناهنجاریها و تضییع حقوقی هم از این منظر اتفاق میافتد؛ مثلا در بزرگراهی که ماشینها با سرعت بالا در حال تردد هستند و از طرفی پل عابر پیاده هم تعبیه شده، طبیعتا اگر عابری برای عبور از عرض خیابان از پل عابر پیاده استفاده نکند و از قضا تصادف کند، در واقع مقصر اصلی همین عابر است، نه راننده بیچارهای که به این عابر بیتوجه زده است. در این نمونه، عابر پیاده ضامن گرفتاریهایی است که برای راننده پیش می آید.
نمونه دیگر جایی است که چراغ عابر، قرمز است ولی عابرین، بی توجه به آن از خیابان رد میشوند. در اینصورت هم اگر مزاحمتی برای خودروهای عبوری پیش بیاید یا اینکه با عابرین برخوردی داشته باشند، طبیعتا مقصر اصلی، عابر بی توجه است.
اینها نمونهای اندک از معضلات فرهنگ راهنمایی و رانندگی است که فقط به این موارد نیز ختم نمیشود. به امید روزی که فرهنگ درست عبور و مرور در جامعه نهادینه شود./882/ی704/ف
بابک شکورزاده