۲۰ مهر ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۰
کد خبر: ۶۶۵۸۳۰
یادداشت؛

مرحله‌شناسی بیانیه گام دوم انقلاب

مرحله‌شناسی بیانیه گام دوم انقلاب
نگاه محتوایی به مجموعه‌ سرخط‌های کتاب انقلاب اسلامی و تحلیل و برداشت صحیح از آنها، محتوای آینده انقلاب را پربارتر می‌کند.

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، حجت الاسلام و المسلمین حسین بنیادی نائب رییس مجمع عمومی جامعه مدرسین در یادداشتی به «مرحله‌شناسی بیانیه گام دوم انقلاب» پرداخت.

متن کامل این یادداشت در زیر تقدیم خوانندگان محترم می شود:

بسم الله الرحمن الرحیم

بیانیه گام دوم انقلاب، مملو از واژگانی است که تعمّق در آنها، موجب دسترسی به مفاهیمی ژرف می‌شود که تفسیری از حقیقت انقلاب اسلامی و راهبردهای خرد و کلان آن است، شگفتی‌های انقلاب را تبیین، تکلیف حال را مشخص و مسیر پیش‌رو را تعیین و برای آحاد ملت مأموریت‌سازی می‌کند. شناخت و تتبع در هر مرحله و در نظر گرفتن اصول و شاخص‌های آنها، موجب شناخت از کیفیت انتقال از مرحله‌ای به مرحله دیگر را در پی دارد و گام‌های انقلاب را تشکیل می‌دهند که در ادامه به شرح آن می‌پردازیم.

مرحله‌شناسیِ بیانیه گام دوم انقلاب

رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم، با شناخت علمی و عملی از حقیقت انقلاب اسلامی، عناوین و موضوعات مهمی را با توجه به مراحلی که انقلاب داشته‌ یا می‌تواند داشته باشد را بیان می‌کنند؛ ”چلّه‌ی پُرافتخار گذشته انقلاب” عنوانی است که محتوای آن به قدمت عمر با برکت انقلاب و همت ملتی مؤمن و پرانگیزه، طی شده است، این یک مرحله است که تاریخی پرمعنا و وقایع سرنوشت‌سازی در آن رخ داده که هم بقاء و هم اقتدار انقلاب را می‌توان در آن دید و هم تکلیف و ساخت آینده را می‌توان شناخت، فهم تمام توفیقات انقلاب اسلامی و حتی کاستی‌ها، بواسطه‌ی شناخت از چهل سال گذشته، میسر می‌شود که سرمایه‌ای ناب و بی‌بدیل برای ساخت آینده کشور و گشودن مسیرهای تعالی‌سازِ جدید و تعریف مدل‌های تحول‌ساز با حفظ و حفاظت از اصول انقلاب، می‌باشند.

منظور از مرحله‌شناسی فقط شناخت مقاطع تاریخ انقلاب نیست

نگاه محتوایی به مجموعه‌ی سرخط‌های کتاب انقلاب اسلامی و تحلیل و برداشت صحیح از آنها، محتوای آینده انقلاب را پربارتر می‌کند، این نگاه هم مرتبط با ”روش مطالعاتی چله‌ی اول انقلاب” می‌باشد و هم ارتباط با ”معناشناسی وقایع گام نخست انقلاب” دارد. تأکید بر مرحله‌شناسی بیانیه گام دوم انقلاب، از آن جهت مهم است که اولاً: سیمای پر فروغ انقلاب اسلامی به نسل‌های بعد از انقلاب معرفی و منتقل گردد؛ امری که رهبر فرزانه انقلاب درباره رویکرد تحریفی دشمنان انقلاب بارها درباره آن هشدار داده‌اند و ثانیاً: توجه به این مهم که پیشرفت انقلاب اسلامی، با حفظ شعارها و اهداف انقلاب، ممکن است و ثالثاً: گرانبهاترین فاکتور برای دسترسی به افق روشن آینده، شناخت گذشته است، شناخت گذشته یعنی: شناخت عوامل مؤثری که جریان انقلاب اسلامی را به عنوان یک جریان جهانی و تفکر انقلاب اسلامی را تبدیل به یک گفتمان نموده است. بی‌شک اساسی‌ترین، رکن بقاء و قرار گرفتن در صدر تحول‌آفرینی و مؤثر بودن در تحولات جهانی، بستگی به قدرت جریانی و استحکام گفتمانی انقلاب اسلامی دارد.

اهمیت مرحله‌شناسی در بیانیه گام دوم انقلاب

آنچه تا کنون گفته شد، به مثابه مقدمه‌ای برای بازشناخت از مرحله‌شناسی در بیانیه گام دوم انقلاب بود، تا موضوع مهمی که رهبر حکیم انقلاب اسلامی بدان تصریح می‌نمایند، مورد دقت و همت همگان بویژه نخبگان مؤثر در پیش‌برندگی اهداف انقلاب، قرار گیرد؛ معظم‌له در ابتدای بیانیه می‌فرمایند:

«انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّه‌ی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همه‌ی وسوسه‌هایی که غیر قابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دوّمین مرحله‌ی خودسازی و جامعه‌پردازی و تمدّن‌سازی شده ‌است».

نکته مهم‌تر آنکه مراحل خودسازی و جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی وارد مرحله‌ی جدید خود می‌شود؛ این مرحله‌ی مهم مترتب بر یکدیگرند، یقیناً جامعه‌پردازی بدون خودسازی، میّسر نمی‌شود و تمدن‌سازی بدون هیچکدام از دو مرحله اول محقق نخواهد شد. در یک شکل کلی، گام دوم انقلاب، با پرداختن به این سه عنصر اصلی، قابلیت تحقق را دارد که نیازمند قوت روحی و قدرت حرکت برای تحقق ساخت تمدن نوین اسلامی، می‌باشد.

ماهیت انقلاب اسلامی و ظرفیت ایجاد تمدّن نوین اسلامی

مبادی فکری و مبانی نظری انقلاب اسلامی، بر گرفته از اندیشه ناب اسلامی که تبلور مجسم آنرا در حکومت نبوی و علوی، می‌توان شناخت، می‌باشد، الگوهایی کارآمد که بواسطه ابتناء بر معارف توحیدی‌، پویا و پایدار هستند و در تمام ادوار می‌توانند بشر را به مقصد نورانی و سعادت ابدی برسانند، مهم‌ترین رکن ساخت تمدن‌ اسلامی، تفکر توحیدی است که منطبق با فطرت و خواسته حقیقی بشر می‌باشد. در همین رابطه امور بنایی مانند منابع انسانی و داشته‌های قدرت‌آفرین، نیز دارای تأثیر و‌ جایگاه مهم خود می‌باشند، اما آنچه که از گام نخست ساخت تمدن اسلامی در اولویت قرار می‌گیرد، اندیشه‌ای است که راه را برای استفاده از استعدادها و ظرفیت‌ها، هموار می‌کند.

ظهور انقلاب اسلامی نویدبخش آغاز تمدن نوین اسلامی

نکته‌ای که یادآوری آن لازم است، آغاز انقلاب اسلامی همراه با نوید شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی برای ملل مظلوم جهان و از طرفی ترس مستکبرین از شکل‌گیری چنین تمدنی، بود. این امیدواری هم‌اکنون نیز با انگیزه بیشتری در میان آزادیخواهان و ملت‌های اسلامی و غیر اسلامی وجود دارد همانطور که ترس از شکل‌گیری تمدنی بزرگ و اسلامی در میان مستبدان و مستکبران وجود دارد؛ به راستی چرا دشمنی دشمنان انقلاب اسلامی تمامی ندارد و با تمام توان در برابر پدیده‌ی انقلاب اسلامی صف‌آرایی و از هیچگونه ظلمی دریغ نمی‌کنند؟ جواب این سوال را باید به همان ترس از شکل‌گیری پایه‌ها و سپس استقرار تمدن نوین اسلامی، ارجاع داد.
ترس دشمنان و امید دوستان انقلاب اسلامی هر دو مبتنی بر عللی است، اما آنچه مهم می‌آید و قدر متیفن از تقابل این دو نگاه می‌باشد، سرعت شکل‌گیری تمدنی جدید است که با برنامه و هدف مشخص، در مرحله اثبات خود است که با صلابت این راه را ادامه می‌دهد.

الگوی تمدنیِ خودسازی و‌جامعه‌سازی

مکتب تشیع در ارائه الگو و مدل‌سازی در زمینه‌های مختلف رشد و تربیت، دست پُر و برتر را دارد، دلیل این امر، وجود معارفی است که نه تنها به کهنگی نگرائیده بلکه پویایی آن در چهل سال گذشته معلوم، محسوس و تجربه شده است، انقلابی که در عصر انقلاب صنعتی و تحول تکنولوژی و سیطره مکاتب مادی، به پیروزی می‌رسد و همچنان با اقتدار به حرکت خود ادامه می‌دهد،‌ معلوم است که دارای ظرفیت‌های الگویی ارزنده‌ای است که گستره آن، محدود به زمان خاصی نیست. اصل انقلاب اسلامی، الگویی جامع در برابر نظام‌های مادی می‌باشد، اما آنچه نباید مورد غفلت واقع شود، ارائه الگوهای ترسیم شده و قابل دفاع در تراز تمدن نوین اسلامی است؛ کارکرد الگو، موجب سرعت فراگیری آن در جامعه جهانی به عنوان نقشه‌ی نجات‌بخش انسان در عصر تاریکی و خاموش شدن معنویت، صلح و عدالت است، این مهم کارکردی بیشتر در خودسازی و جامعه‌سازی کشور ایران دارد، که بازهم وظیفه نخبگان جامعه را در تولید یا باز تولید الگوها در حوزه‌های مختلف علمی، معنوی، سیاسی، اقتصادی و... بیش از گذشته مهم‌تر جلوه می‌دهد. پس هنگامی‌که از تمدین نوین اسلامی صحبت می‌شود، نیازمندی به الگوها در وزان حرکتی عظیم، مدّ نظر است و وقتی صحبت از ارائه الگوهای جامع می‌شود، الگوهایی در افق شکل‌گیری تمدن نوین اسلامی در نظرها متجلی می‌شود.

جریان توحیدی، همیشه تمدن‌ساز بوده

قران کریم در آیات زیادی، جریان توحیدی - نه فقط اصل توحید - را تبیین و آثار آن بر جامعه را بیان نموده؛ آیات قران هنگامی که به موضوع انبیاء می‌پردازند، دو جهت کلی را مورد تصریح قرار می‌دهند، جهت اول سلسله انبیاء که برای هدایت جوامع مبعوث شده‌اند و دوم سلسله و امتداد تلاش آنان در ایجاد جریان توحیدی، از این‌رو تلاش و حرکت آنان در یک مسیر مشخص و هدف مشترک، نهفته شده است، این جریان توحیدی از خلقت حضرت آدم تا بعثت پیامبر اسلام و تا ظهور مهدی امت ارواحنا فداه ادامه دارد و تمام تلاش انسان‌های صالح در طول تاریخ، بر استمرار و استقرار این حرکت عظیم، در جوامع بوده‌اند.

فهم و باور به اینکه انقلاب اسلامی جریانی است در امتداد جریان توحیدی و حلقه‌ی اتصال جریانی است که باعث به حرکت درآمدن جنبش‌های توحیدی در عالم می‌شود، عزم‌ها را برای برآورده کردن نیازهای جامعه جهانی به تمدنی که مبتنی بر اندیشه‌های توحیدی و اسلامی باشد را بیشتر می‌کند.

تحقق مراحل گام دوم انقلاب، نیازمند اندیشه‌سازی مضاعف

یکی از شگفتی‌های بیانیه گام دوم انقلاب، ایجاد اندیشه و تازه‌سازی تفکر تمدنی اسلام است، جریان نظام دینی، وابستگی تام به شناخت اندیشه‌ اسلامی و گفتمان پایدار آن است، که خود نیازمند الگویی ماندگار است، گفتمانی که فاقد پیشنهاد الگوی کارآمد باشد، ناقص است. به نظر می‌رسد مطالبات رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب و دیگر اسناد ابلاغی معظم‌له مبتنی بر پایبندی و درایت دینی، می‌باشد، چون هیچ منبع قابل اعتمادی که بتواند زیرساخت‌های رسیدن به مقاصد عالی و افق ظهور ولایت عظمی ارواحنا فداه را تضمین کند، وجود ندارد، اندیشه اسلامی مبتنی بر دو رکن دیانت و عقلانیت است که برای تحقق و عملی شدن اندیشه اسلامی، بهره‌مندی از ظرفیت‌های دین و عقل، امری ضروری است؛ جهانی که تشنه‌ی تمدنی است که حاکمیت حقیقت دین و عقل را مشاهده و به آن پناه برد.

تلاش نخبگانی در ایجاد تفکر تمدن نوین اسلامی

نوع و کیفیت تلاش، ورود به موضوعات و مسائل کلان، جهانی دیدن و اندیشیدن و بالا بردن افق فکری در تراز افق جهانی انقلاب اسلامی، امری است که در تحقق آرمان‌های انقلاب، نقشی ارزنده دارد؛ نمی‌توان خُردنگر بود و از طرفی انتظار ایجاد تمدن اسلامی داشت، اصرار منطقی و تلاش عالمانه در پایه‌ریزی‌های یک گفتمان جهانی قابل دفاع، اصلی است که می‌تواند، نگاه‌های جهانی را به خود معطوف و‌آثارش را در ملل و نسل‌های جوان کشورها، جستجو کرد، رهبر معظم انقلاب در فرازی معروف از بیانیه گام دوم انقلاب می‌فرمایند:

«دهه‌های آینده دهه‌های شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنافداه) است، نزدیک کنید».

نتیجه آنکه شناخت از قرار گرفتن انقلاب اسلامی در مرحله‌ای تاریخی و آمادگی و تلاش همگان بویژه اندیشمندان دینی برای ساخت تمدن‌ نوین اسلامی، فرصتی بی‌نظیر را در اختیار آنان قرار داده تا با معرفت و همتی مضاعف، راه ورود به دروازه‌های تمدن نوین اسلامی، هموار و محقق گردد./841/د101/ب1

ارسال نظرات