۰۸ آذر ۱۳۹۹ - ۱۳:۲۱
کد خبر: ۶۶۹۳۵۹
یادداشت؛

«ترور» از دریچۀ «مذاکره»

«ترور» از دریچۀ «مذاکره»
«عقب‌نشینی» و «انفعال» و «سازش‌جوییِ» ما، به ضررِ ما تمام خواهد شد. «دولتمردان ضعیف» و «جامعۀ به‌ضعف‌کشانده‌شده»، حریم و حصاری ندارد و دستخوشِ تعدّیِ دشمن قرار می‌گیرد.

به گزارش خبرگزاری رسا، متن زیر یادداشتی است که مهدی جمشیدی عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به بهانه ترور دانشمند شهید محسن فخری زاده نوشته است:

[۱]. اگر دشمن دریابد که ما «احساسِ ضعف» می‌کنیم، «تردید» ش در ضربه‌زدن، به «یقین» تبدیل خواهد شد! آن‌قدر «ضربه‌های پی‌درپی» وارد خواهد آورد که «گیج» و «گنگ» شویم و در برابرش به زمین بیفتیم؛ بی‌آن‌که حتّی «جرأت» و «جسارتِ» دفاع از خویش را بیابیم!

[۲]. رهبرِ انقلاب، بارها به نیروهای سیاسی مایل به مذاکره تذکّر دادند که به دشمن، «پیامِ ضعف»، ارسال نکنید! از آغازِ تبلیغاتِ انتخاباتی در سالِ نودودو تاکنون، کمترین کوتاهی و سستی در ارسالِ «پیامِ ضعف» به دشمن از سوی برخی تکنوکرات ها نشده است! چنان‌که با «تحریف»، وانمود شده که راه‌حلِ گشایشِ اقتصادی، «مذاکره با آمریکا» است. برخی نیروهای غربگرا، هم این وسوسه را به ذهنِ مردم افکند و معیشتِ مردم را «شرطی» کردند؛ و هم به آمریکا اطمینان دادند که در ایران، هیچ اتّفاقی رخ نخواهد داد، مگر این‌که تحریم‌ها برطرف شوند! آخرین «پیامِ ضعفِ» به دشمن، چشم امید داشتن به بازشدنِ بابِ «مذاکرۀ مجدّد با آمریکا» به‌واسطۀ تغییرِ رئیس‌جمهورِ آن بود! گویا تدبیر و امیدِ دولتمردان، وابسته به «معادلاتِ سیاسیِ آمریکا» است!

[۳]. وقتی به‌گونه‌ای با دشمن روبرو شویم که سراپا، «احساسِ نیاز و وابستگی» باشیم و به بهای مساعدتِ او، تمامِ «خطوطِ قرمزِ» خویش را زیرِ پا بگذاریم، او به «هیچ حدّی»، بسنده نخواهد کرد، بلکه فرصت را برای «پیشروی»، مناسب دانسته و می‌کوشد «سنگرهای بیشتر و مهمّ‌تر» ی را فتح کند! به‌عبارت‌دیگر، «عقب‌نشینی» و «انفعال» و «سازش‌جوییِ» ما، به ضررِ ما تمام خواهد شد. «دولتمردان ضعیف» و «جامعۀ به‌ضعف‌کشانده‌شده»، حریم و حصاری ندارد و دستخوشِ تعدّیِ دشمن قرار می‌گیرد.

[۴]. تلخ‌تر و غم‌انگیزتر این‌که جریان‌های غربگرا که همچنان، دلبسته و شیفتۀ مذاکره هستند، تلاش می‌کنند تا «دانشمندِ هسته‌ایِ» خویش را «دانشمندِ دفاعی» بخواند تا مبادا «خطِ جدیدِ مذاکره»، گزند و آسیبی ببیند! دولتِ جدیدِ آمریکا نیز می‌داند که «نیروهای سیاسی اهل مذاکره»، بیش از صدورِ چند بیانیّۀ رقیق و کلیشه‌ای، قدمی بر نخواهد، بلکه «رام‌تر» و «تسلیم‌تر» و «حقیرتر» از همیشه، برای آغاز شدنِ مذاکره، لحظه‌شماری می‌کنند! «صنعتِ هسته‌ای»، «صنعتِ موشکی»، «فتوحاتِ منطقه‌ای»، «معیشتِ مردم»، «عزّتِ ایرانی»، «قاسم سلیمانی»، «محسن فخری‌زاده» و … همه و همه باید فدای «خطِ مذاکره با آمریکا» شوند!

[۵]. این «دانشمندِ هسته‌ای»، قربانیِ عملیّاتِ شناسایی در متنِ «روندِ رسمیِ اعتمادسازی با آمریکا» شد، نه عملیّاتِ جاسوسی و تعقیب و مراقبتِ غیررسمی …! تفنگی که این گلوله‌ها از آن شلیک شدند، در همان «دستِ چُدنی‌ِ با روکشِ مخملی» قرار داشتند!

[۶]. به‌راستی، ما بهای چه‌چیزی را می‌پردازیم؟! «اختلالِ دستگاهِ محاسباتی»؟! «اعتماد به دشمن»؟! «ساده‌لوحی و حماقت»؟! «نفوذِ رسمی»؟! بی‌جهت نبود که رهبرِ انقلاب گفت: مگس بر روی «زخم» می‌نشیند! این «زخم‌ها»، حاصلِ نیشِ خنجرِ «مذاکره» هستند که از پشت، بر پهلوی انقلاب فرود می‌آیند…

علی اصغر خواجه الدین
ارسال نظرات