این توهم باید شکسته شود
به گزارش خبرگزاری رسا، پس از وزیر خارجه آلمان نوبت به مشاور وزیر خارجه انگلیس رسید تا به زعم خود با خط و نشان کشیدن برای مردم ایران، از دولت ایران بخواهد قانون «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران» مصوب مجلس شورای اسلامی را به اجرا در نیاورد. جیمز کلورلی روز جمعه گذشته با این ادعا که ایران باید سرپیچی سیستماتیک از تعهداتش ذیل برجام را به عقب برگرداند، افزود: ما عمیقاً از اقدامات ایران به خصوص فعالیتهایش در زمینه تحقیقات و توسعه و ذخیره اورانیوم کم غنا که نقض مفاد توافق هستهای هستند، نگرانیم.
اگر ایران در خصوص برجام جدی است، نباید قانونی را که اخیراً به تصویب پارلمان این کشور رسیده و گامهای بیشتری در جهت نقض برجام برمیدارد، اجرایی کند. او در پایان مدعی شد که انگلیس توانایی بازگرداندن تمامی تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را دارد. پیش از او نیز هایکو ماس وزیر خارجه آلمان در مصاحبه با هفتهنامه اشپیگل گفته بود که برجام دیگر به کار نمیآید. باید با ایران به توافق گستردهتری برسیم که شامل برنامههای هستهای، موشکی و نقش منطقهای ایران است. او هم مدعی شدهبود: «شکلی از توافق به علاوه برجام لازم است که با منافع ما هم همخوانی داشته باشد!» موج توهمی که اروپاییها را گرفته به شکلی دیگر اردوغان را نیز گرفتار خود کردهاست و او نیز روز جمعه در جریان رژه نظامی در باکو برای جدایی شمال و جنوب ارس مرثیهسرایی کرد.
مخاطب این یادداشت نه وزرای اروپایی هستند و نه اردوغان؛ چراکه این دومی بقای خود را در قدرت مدیون قهرمان مقاومت است و وزرای اروپایی نیز علاوه بر اینکه مشکلات داخلی خود را دارند، طی سالهای اخیر با بازی دادن دولت ایران برای پیشبینی سازوکارهایی برای خنثی کردن تحریمهای ترامپ و زمینهسازی برای اثرگذاری بیشتر فشار حداکثری امریکا علیه مردم ایران، آنچنان منفور مردم ایران هستند که حتی رسانههای واداده داخلی نیز در روزهای اخیر ترجیح داده اند از کنار مدعیات آنها عبور کنند، اما مخاطب این یادداشت کسانی در داخل هستند که طی سالهای اخیر ضمن تأخیر وتعلل در تقویت اقتصاد مقاومتی و استحکام ساخت درونی قدرت، بارها نسبت به راهبرد نظام جمهوری اسلامی ایران در تقویت عقبههای راهبردی خود در منطقه و هزینههای اندکی که صرف آن میشود، معترض بوده و در این مسیر تا آنجا که توانستهاند، سنگاندازی کردهاند.
البته ماجرا تنها به وزرای اروپایی و امثال اردوغان خلاصه نمیشود، بلکه توهمی که اینها دچار آن شدهاند حتی به برخی از شیخکهای خلیج فارس که همگی از یک قماشند نیز سرایت کرده و در روزهای اخیر و بعد از آشکار شدن نشانههای شکست ترامپ و ادعای بایدن و اطرافیانش مبنی بر اینکه باید توافقی جدید با ایران بنویسیم، مدعی شدهاند که ما هم باید در مذاکرات شرکت داشته باشیم یا اینکه غنیسازی هستهای ایران باید متوقف شود.
واقعیت آن است که منشأ حساسیت و نگرانی کشورهای اروپایی و برخی از عوامل منطقهای آنها، تنها توان هستهای یا موشکی ایران نیست، چراکه آنها هم بر صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای ایران واقفند و هم نمیتوانند نقش برجسته مجاهدتهای سردار سلیمانی و مدافعان حرم و دیگر نیروهای جبهه مقاومت را در رفع مهمترین تهدید دست ساخته غربیها و ارتجاع عرب یعنی گروههای تکفیری انکار کنند، بلکه مهمترین نگرانی آنها در ناتوانی در شکست مقاومت مردم ایران است؛ چراکه ایستادگی مردم ایران عملاً باعث خلع سلاح تیم افراطی ترامپ در ادامه تحریمها شده است، به گونهای که رابرت اوبراین، مشاور امنیت ملی جدید امریکا که بعد از عزل جان بولتن به این سمت منصوب شدهبود، در همان آغاز کار اذعان کرد که امریکا در ادامه تحریمهای خود به پایان خط رسیدهاست؛ شکستی که عزل برایان هوک، مسئول گروه اقدام امریکا علیه ایران را نیز در پی داشت. روزنامه «واشنگتنپست» فردای روزی که او عزل شد، به نقل از یک مقام ارشد سابق در دولت امریکا نوشت که از هوک خواسته شد استعفا کند تا مسئولیت شکست استراتژی واشنگتن علیه ایران، بر دوش وی بیفتد. نشریه انگلیسی گاردین نیز در ترسیم این شکست پا را فراتر مینهد و مینویسد: «امریکاییها واقعاً به اوج بلاهت و مسخرگی رسیدهاند، امریکاییها آنقدر دستشان را بد بازی کردهاند، آنقدر پرخاشگر بودهاند که خود را نزد دیگران منزوی کردهاند، نهتنها سیاستی را که در پیش گرفتند، پذیرفته نشد، بلکه خودشان نخواستنی بودند.»
بهرغم این شکستها و ناکامیها، آنچه در این فرآیند اروپاییها و مرتجعین منطقه و امثال اردوغان را دچار توهم کرده، وادادگی و انفعال برخی از مسئولان و رسانههای داخلی است که از یک سو صراحتاً با مصوبه مجلس مخالفت میکنند و از سوی دیگر با ذوقزدگی در پی شکست ترامپ به سیاستهای بایدن امید بستهاند و البته این نگرانی هم وجود دارد که خواسته یا ناخواسته دستاوردهای سالها مقاومت و ایستادگی مردم ایران را به امید پیروزی مقطعی در عرصه سیاسی با انجام برخی تغییرات موضعی و وعدههای بیپایه به معامله بنشینند.
این در حالی است که امریکاییها با تشدید جنگ روانی و پیوست کردن گزارههای نظامی نظیر مانور هواپیماهای ب ۵۲ در نزدیک مرزهای ایران، تلاش دارند تا با معتبر نمایی تهدید نظامی، فرآیند را تسهیل و به زعم خود اراده مقاومت مردم را متزلزل کنند.
هوشیاری نسبت به تحرکات عوامل و پادوهای داخلی دشمن بهرغم عدم تلاش جدی مسئولان برای کاهش مشکلات اقتصادی مردم، مسئولیت نیروهای جبهه انقلاب را در این شرایط بسیار سنگینتر میکند تا در کنار مردم ایران با پاسخ به موقع و درخور نسبت به تحرکات میدانی و جنگ روانی، با ایستادگی و مقاومت، نقشههای دشمنان را خنثی کنند.