هدیه به نویسندگان، با طعم تحقیر
به گزارش خبرگزاری رسا، صندوق حمایت از هنرمندان، نویسندگان و روزنامهنگاران (وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی)، چند سالی است به این قشر فرهنگی جامعه، بن خرید کتاب میدهد. در ابتدا (دستکم از زمانی که نگارنده در سال ۱۳۹۱ در این صندوق ثبتنام کرد) این مبلغ بن به حساب «بانک شهر» افراد واریز میشد. یعنی شما میبایست ابتدا در بانک شهر حساب باز کرده و کارت بانکی آنرا دریافت میکردید تا امکان استفاده از بنها را در نمایشگاه کتاب داشته باشید. آن موقع بانک شهر تازه گشایش یافته بود و بیشتر در تهران و مراکز استانها شعبه داشت. بنابراین برای ما شهرستانیها که بانک شهر نزدیکمان نبود، باز کردن حساب یا پیگیری دیگر امور بانکی مربوطه، دردسر داشت.
بالاخره در شهرستان ما هم بانک شهر شعبه باز کرد. اما این بار صندوق حمایت از هنرمندان و… بانک شهر را رها کرده و به سراغ «بانک آینده» رفت. شوربختانه بانک آینده هم در بسیاری از شهرستانها، از جمله شهرستان نگارنده شعبهای ندارد و بنابراین مجبوریم برای افتتاح حساب و دریافت «هنر کارت» بانک آینده، به مرکز استان برویم. این دست تبانیها که معمولاً میان کارمندان امور مالی نهادها و بانکها صورت میگیرد، عموماً شبهاتی در پی دارد که آیا از سوی بانکهای گزینششده، منافعی شخصی به برخی از مدیران این سازمانها میرسد که باعث میشود از میان این همه بانک که در همه شهرهای بزرگ و کوچک شعبه دارند (همچون بانک ملی، صادرات، تجارت، مسکن، کشاورزی، سپه، ملت و…) به سراغ بانکهایی کمتر شناختهشده همچون شهر و آینده بروند که بسیاری از شهروندان ایرانی حتی نامشان را هم نشنیدهاند و در بیشتر شهرستانهای کشور حتی یک شعبه هم ندارند؟
به هر صورت، هنگام مراجعه به بانک آینده برای افتتاح حساب و دریافت «هنرکارت» (همان کارت بانکی آینده ویژه نویسندنگان و هنرمندان)، آدرس دقیق پستی خانه را گرفتند که کارت به آنجا فرستاده شود؛ اما دو هفته بعد، نویسندگان و هنرمندان پیامکی از بانک آینده دریافت کردند مبنی بر اینکه «هنر کارت» شان به اداره کل فرهنگ و ارشاد استان فرستاده شده و بنابراین برای دریافتش باید به آن اداره مراجعه کنند. تا آنجا که نگارنده میداند، بسیاری از افراد، بهویژه شهرستانیها به این اداره مراجعه نکردند، چون هنگام افتتاح حساب در بانک آینده و پیش از دریافت «هنرکارت»، توانسته بودند مبلغ کمک هزینه خرید کتاب سال ۹۹ را برداشت کنند.
اما در ساعت ۳ بعدازظهر روز چهارشنبه ۲۷ اسفندماه ۹۹، پیامک دیگری به نویسندگان فرستاده شد که خبری خوشحالکننده داشت: برای نخستین بار، مبلغ یک و نیم میلیون دیگر بهعنوان عیدی به هنرکارتها واریز شده بود. اما مشکل اینجا بود که این پیامک در آخرین ساعات اداری آخرین روز کاری سال ۹۹ فرستاده شد. روز پنجشنبه ۲۸ اسفندماه ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی تعطیل بودند و نویسندگان باید تا پس از تعطیلات نوروز منتظر میماندند. این یعنی در این بازه زمانی، میلیاردها تومان پول متعلق به نویسندگان، هنرمندان و روزنامهنگاران در بانک آینده خوابیده بود و طبیعتاً منافع قابل توجهی برای این بانک داشت. بنابراین طبیعی است نخستین حدس این باشد که تعمدا پیامک یادشده در واپسین ساعت آخرین روز اداری سال فرستاده شده تا اقشار فرهنگی نتوانند پولشان را برداشت کنند.
روز شنبه هفتم فروردین، یعنی نخستین روز کاری سال ۱۴۰۰، نگارنده به اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان مراجعه کرد. نویسندگان و هنرمندان دیگری نیز برای دریافت هنرکارتشان آنجا بودند. حدود یکصد برگه آ ۴ که دو روی آن نام مشمولان دریافت هنرکارت نوشته شده بود، روی میزی گذاشته بودند و هر کس باید نامش را در آنها جستجو میکرد؛ آن هم بدون ترتیب الفبایی. شوربختانه مسئول مربوطه هم عموماً با کمتوجهی و پاسخهای کوتاه، میگفت که امکان جستوجوی نام در رایانه وجود ندارد و فقط باید در آن لیست نامرتب و بی سر و ته به دنبال ناممان بگردیم.
هنگامی که بالاخره پس از دو بار جستوجو در میان آن لیست، نامم را پیدا کردم، همان مسئول مربوطه پرسید آخرین کتابم چه سالی منتشر شده؟ وقتی دلیل این پرسش را جویا شدم، توضیح داد که دستور دارند کسانی که در دو سال اخیر هیچ فعالیت نویسندگی یا هنریای نداشتهاند، هنرکارتشان به تهران بازپس فرستاده شود. این شرط به ظاهر منطقی، اما در اصل توهینآمیز بود. یعنی واقعاً وزارت عریض و طویل فرهنگ و ارشاد اسلامی و یا صندوق حمایت از هنرمندان و… نمیتوانست دو ماه پیش و قبل از فرستادن پیامک، خودش غربالگری کرده و سپس تنها به حساب افراد واجد شرایط (مثلاً کسانی که در دو سال اخیر هم فعالیت داشتهاند) مبلغ هدیه را واریز کند؟
به هرحال پس از آنکه مشخص شد آخرین کتابم دو هفته پیش از نوروز تجدید چاپ شده، کارمند مربوطه به لیست خودش نگاهی انداخت و گفت هنرکارت شما چون شهرستانی هستید به اداره فرهنگ و ارشاد شهرستان خودتان فرستاده شده. هدیهای که قرار بود به ما پرداخت شود، در یک فرایند پاسکاری، عملاً رفتاری به شدت توهینآمیز شده بود. یعنی ابتدا در بانک گفتند هنرکارتها به آدرس خانه پست میشود، سپس پیامک آمد که به اداره کل استان فرستاده شده، و هنگامی که به آنجا مراجعه شد، خبر دادند که به شعبه شهرستان فرستاده شده. حقیقتاً این رفتارها بیشتر نوعی تحقیر است تا تشویق؛ آن هم از سوی وزارتی که نام فرهنگ را یدک میکشد.
اکنون نیز پس از گذشت هشت روز از دریافت هنرکارت و ثبت شماره روی کارت در سامانه، همچنان رمز آن فرستاده نشده است. به نظر میآید اصل بر اینست که تا حد امکان، مبلغ هدیه هرچه دیرتر به دست نویسندگان برسد و سودش را کسانی دیگر ببرند.