۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۶:۱۳
کد خبر: ۶۷۷۵۸۱
۱۶ فروردین سالروز درگذشت پروین اعتصامی؛

شاعری که برای سنگ قبر خودش شعر گفت

شاعری که برای سنگ قبر خودش شعر گفت
۱۶ فروردین سال ۱۳۲۰ شمسی «پروین اعتصامی» از دنیا رفت، ولی پیش از آن با ذوق و قریحه‌اش آن قدر نور و شیرینی پاشید در ساحت ادب و اخلاق و عرفان ایران که چشم‌ها روشن و کام‌ها شهدآگین شد. از آن شاعران بود که شعر از آنان حرمت می‌گیرد.

به گزارش خبرگزاری رسا،‌ «اختر چرخ ادب» مهجور است. خیلی‌ها حتی یک بیت یا یک مصرع از او نخوانده‌اند و در حافظه ندارند. بی‌دلیل هم نیست؛ خیلی‌ها دوست نداشتند شعر پاکیزه و عطرآگینش در فضای ادب ایران منتشر شود و بر جان‌ها و دل‌ها بنشیند. خیلی از معاصرانش و حتی بعدی‌ها از روی حسادت یا به دلایل دیگر می‌خواستند مهجور بماند. درباره زندگی ۳۵ ساله‌اش که در تبریز شروع شد و در تهران با بیماری حصبه به پایان رسید، همین قدر بدانیم که پدرش «یوسف اعتصامی» نویسنده و مترجم بود و پروین از کودکی با دوستان پدرش از جمله دهخدا و ملک‌الشعرا بهار و عباس اقبال آشتیانی و سعید نفیسی دیدار داشت و از همان کودکی شعر می‌گفت و بعدها که دیوان شعرش چاپ شد، با استقبال برخی بزرگان ادب مواجه شد که قدر گوهر را می‌شناختند. حقیقت آن است که زندگی‌اش آن‌قدر کوتاه بود که زندگینامه مفصلی هم نباید انتظار داشت. عمرش کوتاه بود، اما دستش کوتاه نبود و میوه‌ها چید از شاخ ادب و گذاشت در ظرفی مُرصّع و آورد برای ایرانیان دوران‌ها.

پروین اعتصامی مفاهیم عالی اخلاقی و عرفانی را در قالب مناظره میان اشیاء بیان کرده است

مدالی که پروین نپذیرفت

حدود ۷۰ شعر پروین اعتصامی در قالب مناظره و سوال و جواب است و این خود شناسنامه شعری اوست. این مناظره‌های دلنشین که هزار لطایف هست در آن‌ها حتی بین نخ با سوزن اتفاق می‌افتد و سیر با پیاز و نخود با لوبیا. با همین‌ها دنیایی ساخته و چه صورتگری‌ها کرده و چه معانی برانگیخته! حالا بماند که همان‌ها که می‌خواستند مهجور بماند، او را شاعر نخود و لوبیا لقب داده بودند. در زندگی دنیایی‌اش یک مدال از وزارت معارف هم به او دادند که نپذیرفت و قبول هم نکرد که معلم فرزندان رضاخان باشد؛ گمان می‌کرد «صاعقه ما ستم اغنیاست» و «آن پادشا که مال رعیت خورَد گداست»! این‌گونه بود که مغضوب شد و حتی پس از مرگ، برایش مراسمی رسمی برگزار نشد و بعد که رضاخان رفت، تازه برایش سالگرد گرفتند اهل شعر و ادب آن روزگار ایران. شعرهایش سیاسی و اجتماعی و اخلاقی و عرفانی بود.

شعری که برای مزارش سرود با خط خودش؛ «این که خاک سیهش بالین است، اختر چرخ ادب پروین است»

یک کلمه خودستایی نشنیدم

پروین اخلاقش چگونه بود؟ «سعید نفیسی» می‌نویسد: «پروینی که من دیدم و بارها دیدم بدین‌گونه بود: قیافه‌ای بسیار آرام داشت. با تأنی و وقار خاصی جواب می‌گفت و می‌نگریست. هیچ‌گونه شتاب و بی‌حوصلگی در او ندیدم. چشمانش بیشتر به زیر افکنده بود. یاد ندارم در برابر من خندیده باشد. وقتی که از شعر او تحسین می‌کردم با کمال آرامش می‌پذیرفت. نه وجد و نشاطی می‌نمود و نه چیزی می‌گفت. هرگز یک کلمه خودستایی از او نشنیدم و رفتاری که بخواهد اندک نمایش برتری بدهد از او ندیدم».

خانه پروین اعتصامی در تبریز به موزه تبدیل شده است

اعجاز شعر پروین

پروین شعرش چگونه بود؟ ما سخن کوتاه کنیم و بشنویم سخن پروین را. و ببینیم چگونه اعجاز کرده در شعر و چه‌ها کرده در لطف سخن و در عالم اعلای عرفان. فقط یک نمونه از ابیاتش:

مادر موسی، چو موسی را به نیل
در فکند، از گفتهٔ رب جلیل

خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه
گفت کای [که ای] فرزند خرد بی‌گناه

گر فراموشت کند لطف خدای
چون رهی زین کشتی بی‌ناخدای

وحی آمد کاین [که این] چه فکر باطل است
رهرو ما اینک اندر منزل است

ما گرفتیم آن‌چه را انداختی
دست حق را دیدی و نشناختی

نیست بازی کار حق، خود را مباز
آن‌چه بردیم از تو، باز آریم باز

رودها از خود نه طغیان می‌کنند
آن‌چه می‌گوییم ما، آن می‌کنند

ما به دریا حکم طوفان می‌دهیم
ما به سیل و موج فرمان می‌دهیم

نسبت نسیان به ذات حق مده
بار کفر است این، به دوش خود منه

ما بسی گم‌گشته، بازآورده‌ایم
ما بسی بی‌توشه را پرورده‌ایم

علی اصغر خواجه الدین
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
علی از قم
Iran (Islamic Republic of)
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۷:۱۳
دوست دارم این متن را بر روی سنگ قبرم بنویسند :
فاصله بین ما و شما به کوتاهی عمر است و به نزدیکی مرگ
3
1
ناشناس
|
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۷:۵۴
جمله خوب و قابل تاملی است ولی متاسفانه عبرت کم می گیرم و زود فراموش می کنیم
ناشناس
|
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۱۱
ای رهگذر،

من هم روزی

از اینجا رهگذر بودم
ناشناس
|
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۱۳
خواهید که مرا سوی نگارم ببرید

پیوسته به زیر این شعارم ببرید

با مهر حسین آمده ام من به جهان

با یاد حسین از این دیارم ببرید
ناشناس
|
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۲۹
دلم چون با حسینم خورده پیوند
حسین آسا زدم بر مرگ لبخند
میترا جباری
|
۱۷ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۳:۲۰
بسپاریم بر سنگ مزارمان تاریخ نزنند تا آیندگان ندانند بی عرضگان این برهه از تاریخ ما بوده ایم
ناشناس
|
۱۷ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۴:۰۱
پدر جان کربلا را یاد آور حسین سر جدا را یاد آور

نشینی در کنار مرقد من شهید نینوا را یاد آور
حمید اسلامی نسب
|
۰۵ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۳:۲۱
رهگذرگوش بده پندمرا .بپذیراینهمه سوگندمرا .ره پرپیچ همه عشق نرو .که میشه هستی عمرتوفنا. مریم روحپرور.جمال خرم.یادش همیشه جاودانه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۷:۵۴
بر سر تربت ما چون گذری همتی خواه که زیارتگه رندان جهان خواهد بود.
3
1
ناشناس
|
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۲۶
از خوان خون گذشتند صبح ظفر سواران

پیغام فتح دادندآن سوی جبهه یاران

گلگونه شهیدان ، با خون گل بشویند

تا سرخ تر نماید رخسار روزگاران
به یاد شهید جوادنژاد
|
۱۷ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۴:۰۲
یا رب شهیدان در شهادت چه دیدند کز ما بریده سوی تو هجرت گزیدند

در راه اسلام و یقین از جان گذشتند پیمان سرخ خویش را با خون نوشتند
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۷:۵۶
متن سنگ قبر کوروش کبیر

ای انسان هر که باشی واز هر جا که بیایی
میدانم خواهی آمد
من کوروشم که برای پارسی ها این دولت وسیع را بنا نهادم
بدین مشتی خاک که تن مرا پوشانده رشک مبر
2
1
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۷:۵۸
متن سنگ قبر برخی از مشاهیر ایرانی و خارجی :

متن سنگ قبر آیه الله بهجت

العبــــد، محمدتقی بهجت


متن سنگ قبر آن ماری شیمل

جالب است که بر روی سنگ قبر این مستشرق و مولوی شناس آلمانی با خط نستعلیق این کلام نورانی از امیرالمومنین نقش بسته:

الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا: مردم خوابند و وقتی می میرند بیدار می شوند.


متن سنگ قبر سردار شهید جوادعلی فلاحت

عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب ، داشتن سر عجب است
تن بی سر عجبی نیست رود گر در خاک
سر سرباز ره عشق به پیکر عجب است


متن سنگ قبر حافظ

بر سر تربت ما چون گذری همتی خواه
که زیارتگه رندان جهان خواهد بود


متن سنگ قبر سهراب سپهری

به سراغ من اگر می آیید
نرم وآهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من




متن سنگ قبر محمد تقی بهار

عمری گذراندیم به کام دگران
القصه وطن را به دو چشم نگران
ما در تشویش و خلق در خواب گران
رفتیم و سپردیم به هنگامه کران




متن سنگ قبر میرزاده عشقی

خاکم به سر ز غصه به سر خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم
من آن نیم که به مرگ طبیعی شوم هلا
وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم
معشوق «عشقی» ای وطن، ای عشق پاک ما
ای آنکه ذکر عشق تو شام و سحر کنم


متن سنگ قبر ایرج میرزا

ای نکویان که در این دنیایید
یا از این بعد به دنیا ایید
اینکه خفته است در این خاک ، منم
ایرجم ایرج شیرین سخنم
مدفن عشق جهان است اینجا
یک جهان عشق نهان است اینجا
عاشقی بوده بدنیا فن من
مدفن عشق بود مدفن من
تا مرا روح و روان در تن بود
شوق دیدار شما در من بود
بعد چون رخت ز دنیا بستم
باز در راه شما بنشستم
گرچه امروز بخاکم ماواست
چشم من باز به دنبال شماست
بنشینید بر این خاک دمی
بگذارید به خاکم قدمی
گاهی از من به سخن یاد کنید
در دل خاک دلم شاد کنید


متن سنگ قبر جبران خلیل جبران

همچون شما زنده ام، در بر شما ایستاده ام، دیدگان خود را ببندید وپیرامون را بنگرید مرا در برابر خویش خواهید دید.


متن سنگ قبر رهی معیری

الا ای رهگذر، کز راه یاری
قدم بر تربت ما می‌گذاری
در اینجا، شاعری غمناک خفته است
رهی در سینه‌ ی این خاک خفته است
فرو خفته چو گل، با سینه‌ی چاک
فروزان آتشی، در سینه‌ ی خاک
بنه مرهم ز اشکی داغ ما را
بزن آبی بر این آتش خدا را
به شب‌ها، شمع بزم افروز بودیم
که از روشن‌دلی چون روز بودیم
کنون شمع مزاری نیست ما را
چراغ شام تاری نیست ما را
سراغی کن ز‌جان دردناکی
بر‌افکن پرتوی، بر تیره خاکی
ز‌سوز سینه، با ما همرهی کن
چو بینی عاشقی، یاد رهی کن


متن سنگ قبر رشید یاسمی

نسیم آسا ازین صحرا گذشتیم
سبک رفتار و بی پروا گذشتیم
به پای کوشش از دیروز و امروز
گذر کردیم و از فردا گذشتیم
کنون در کوی نا پیدا خرامییم
چو ا ز این صورت پیدا گذشتیم
رشید از ما مجو نام و نشانی
که از سر منزل عنقا گذشتتیم




متن سنگ قبر خسرو شکیبایی

در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد
عشق پیدا شدوآتش به همه عالم زد


متن سنگ قبر منوچهر نوذری

زحق توفیق خدمت خواستم دل گفت پنهانی
چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی



متن سنگ قبر اسکندر مقدونی

اکنون گور او را بس است
آنکه جهان اورا کافی نبود
3
0
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۷:۵۹
چو رخت خویش بر بستم از این خاک

همه گفتن با ما آشنا بود

ولیکن کس ندانست این مسافر

چه گفت و با که گفت و از کجا بود
2
1
برای پدرم
Iran (Islamic Republic of)
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۰۹
آن گنج نهان در دل خانه پدرم

هم تاج سرم بود همی بال وپرم بود

هر جا که زمن نام و نشانی طلبیدند

آوازه نامش سند معتبرم بود
2
1
ناشناس
|
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۲۲
پدرم عاشق این شعر بود وقتیم ک فوت کرد روی سنگ قبرش همینو دادیم نوشتن :

عاقبت زین دار فانی پر کشیدم یا حسین

عشق تو مهر علی در سینه دارم یا حسین

من در این وادی غریبم جان زهرا مادرت

هر شبه جمعه گذر کن بر مزارم یا حسین
ناشناس
|
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۵۳
شهیدان قصه پر سوز عشقند

شهیدان شمع عالم سوز عشقند

شهیدان راهیان کوی یارند
شهیدان عاشق و خونین تبارند
به یاد مادربزرگم
Iran (Islamic Republic of)
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۱۲
رفتی ز دیده و داغت به دل ماست هنوز/هر طرف می نگرم روی تو پیداست هنوز/آنقدر مهر و وفا بر همگان کردی تو/نام نیکت همه جا ورد زبان هاست هنوز
2
1
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۱۴
بخواب ای مادرم آرام و خسته بخواب ای مادرم ای دل شکسته

بمیرم من برای غصه هایت بمیرم من برای اشک هایت
2
1
ناشناس
|
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۲۳
او مهر علي داشت در اين دار مكافات

با مهر علي شاه ولايت زجهان رفت

او عشق حسين داشت به دل در همه ايام

با عشق حسين بن علي او به امان رفت
ناشناس
|
۱۷ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۴:۰۴
شهید آسوده و راحت بمیرد
به سوی آسمانها پر بگیرد
جدا چون گشت مرغ روحش ازجان
بسوی آسمانها پربگیرد
شهید اسطوره تقوا و دین است
ز طغیان گر کلاه و سر بگیرد
خوشا وارسته ای وقت شهادت
حسینش را چو جان در بر بگیرد
به یاد خواهرم
Iran (Islamic Republic of)
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۱۵
قصه درد تو را به که باید گفتن؟

ناله شام و سحر، را به که باید گفتن؟

روزها رفت و غم از سینه ما پاک نشد

این غم دیرگذر، را به که باید گفتن؟
2
1
خواهر جان
|
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۲۰
ما داغ فراق دیده بودیم

افسانه غم شنیده بودیم

ما غم تو جانگداز است

دردیست که قصه اش دراز است
برای برادرم که محب حضرت امام حسین ع بود
Iran (Islamic Republic of)
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۱۶
نفس در سینه حبس است ای برادر

سکوت امشبم هم رنگ درد است ای برادر

نوای دل شنیدن دارد امشب

ندای انا الیه راجعون است ای برادر
2
1
ناشناس
|
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۲۱
جوان نازنین در خاک رفتی

از این دنیای غم غمناک رفتی

زدی آتش به جان دوست داران

چو گل پاک آمدی و پاک رفتی
ناشناس
|
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۲۵
از زندگانیم گله دارد جوانیم

شرمنده جوانی ازاین زندگانیم

دارم هوای صحبت یاران رفته را

یاری کن ای عجل که به یاران رسانیم
ناشناس
|
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۲۶
شهیدم من که با نیروی ایمان

به حکم رهبر و فرمان یزدان

دفاع از کشور اسلام نمودم

در این ره جان خود قربان نمودم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۱۷
فلک آخر ربودی گوهر یکدانه ما را/بگو بر ما چرا بردی تو ان دردانه ما را/ندانم از چه رو کردی شعار خویش گل چیدن/گل ما را چیدی و برهم زدی گلخانه ما را
1
1
ناشناس
|
۱۷ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۴:۰۵
خدایا کن اجابت این دعایم
که باشد افتخاری از برایم
بروز حشر ای خلاق سبحان
شوم محشور با جمع شهیدان
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۲۱
در چمن هر ورقی دفتر حال دگر است

حیف باشد که زکار همه غافل باشی

نقد عمرت ببرد غصه دنیا بگزاف

گر شب و روز دراین قصه مشکل باشی

گرچه راهی است پر از بیم ز ما تا بر دوست

رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
2
1
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۲۵
شهیدان نامه ی گلگون نوشتند
شهادت نامه را با خون نوشتند
بنازم اینهمه ایمان و ایثار
بتاریخ جهان قانون نوشتند
2
1
ناشناس
|
۱۷ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۴:۰۵
شهیدان جمله کوچیدند و رفتند چو دریایی خروشیدند و رفتند

شبی خفته میان حجله خون ردای سرخ پوشیدند و رفتند
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۸:۲۶
شهید پاره پاره پیکرم من
غلام جان نثار رهبرم من
1
2
ناشناس
|
۱۷ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۴:۰۶
شهیدم من که با نیروی ایمان

به حکم رهبر و فرمان یزدان

دفاع از کشور اسلام نمودم

در این ره جان خود قربان نمودم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۹:۰۰
خدایا کن اجابت این دعایم
که باشد افتخاری از برایم
بروز حشر ای خلاق سبحان
شوم محشور با جمع شهیدان
1
2
از زبان شهید یالقوز
Iran (Islamic Republic of)
۱۷ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۴:۰۳
ایران یولندا من جان وردم گله دگدی شهید اولدم قان وردم

دیون منه هیچکس آغلامایسین یونا گورا، من اسلاما جان وردم
1
1
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۵:۱۷
دنیا محل گذر است دل نبندید
1
0