دولت سوم روحانی با بغض و فلسفه بافی شکل می گیرد؟!
اندر عجایب وضعیت کشور این است که بانیان و مسببان وضع موجود که کشور را دچار مشکلات شدید اقتصادی کرده، دوباره احساس تکلیف کرده و خود را به عنوان ناجی مطرح می کنند، شاید دوباره آمده اند تا بار دیگر با هیاهو و البته با دست خالی از مردم رای بستانند و بر اریکه قدرت تکیه بزنند و کار نیمه تمام خود را تمام کنند.
جای تعجب است جماعتی که هشت سال همه اختیارات کشور را در دست داشتند و یا شرکای آنها که در رساندن کشور به وضع اسف بار فعلی دخیل هستند، خود را شایسته ریاست جمهوری و حل مشکلات خود ساخته می دانند و برای مردم نسخه شفابخش تجویز می کنند.
شما اگر کاری از دستتان بر می آمد در این هشت سال می کردید آیا باز هم می خواهید با وعده و وعیدهای دروغ و ایجاد دوقطبی های کاذب رأی مردم را به دست آورده و ادامه دهنده راه دولت بی تدبیر و نا امدید باشید؟ دیگر دوران بغض کردن و بازی با الفاظ گذشته، مردم بیدار و با بصیرت ما می دانند کسانی که هشت سال بدترین شرایط را برایشان به وجود آوردند، توان اداره کشور را ندارند و پاسخ مناسبی را در روز 28 خرداد به آنها خواهند داد. مردم می دانند چه کسانی اهل کار کردن و چه کسانی به دنبال قدرت طلبی هستند.
نکته ای که ذهن همه را مشغول می کند این است که این حجم وسیع از اردوکشی و احساس تکلیف برای حضور در انتخابات برای چیست؟ جریان اصلاحات و کاندیداهای اجاره ای این جریان اگر برنامه داشتند که وضع کشور این گونه نبود. چه شده کسانی که بانیان وضع فعلی هستند دم از برنامه و بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم می زنند! مردم شاهد هنرنمایی های قهرمانانه شما در این هشت سال بوده اند، دیگر چه کاری نبوده و نکرده اید که می خواهید بکنید؛ هرچه توان و مدیریت داشتید در این سال ها مشاهده شد و وضعیت موجود نشان دهنده عملکرد شما است؛ بگذارید مردم خسته از مدیریت فشل شما قدری هوای تازه استشمام کنند و نفسی بکشند و بیش از این با بازی های رسانه و عملیات های روانی آشنا کام شان را تلخ نکنید.
جریانی بر آن است که دولت سوم روحانی را با میدان داری فرد دیگری شکل دهند که از همین جنس و قماش است؛ این جریان با آرایش سیاسی که گرفته و با سابقه ای که دارد دست به هر کاری می زند تا قدرت را از دست ندهد؛ از بغض جهانگیری که ما را یاد اشک تمساح خاتمی در سال 80 برای ماندن در قدرت، انداخت تا فلسفه بافی افرادی که با دوگانه های پادگان و دادگاه و کلید و چکش همان ادبیات روحانی را در اذهان زنده می کند.
کسی که همه چیز خود را از پادگان دارد و روزگاری به این فخر می فروخت، امروز برای به دست آوردن قدرت گذشته اش را زیر سؤال می برد؛ گویی انگار مردم را هم فراموش کار فرض کرده است؛ این جماعت این گونه هستند پای قدرت که برسد گذشته ها یادشان می رود. یا کسان دیگری که مثل آب خوردن دروغ می گویند و وعده و وعیدهایی می دهند که خود می دانند نه تنها نمی توانند آنها را عملیاتی کنند بلکه اعتقادی هم به آنها ندارند چون نشان داده اند مردم و کشور برایشان اهمیتی ندارد و تنها به خود و اطرافیان می اندیشند.
یادمان نرفته همین چند روز پیش بود، رئیس جمهوری که از انواع و اقسام سیاه نمایی ها، دروغ ها و بی اخلاقی ها برای رسیدن به صندلی قدرت استفاده می کرد، در هیأت دولت درس اخلاق گذاشته و با سخنانی عارف مسلکانه خود را عابد و زاهد جلوه داده و از بی ارزشی دنیا و مذمت دروغ و قدرت و بی توجهی به صندلی سخن گفت! ملت ما دیروز و امروز و فردا با چنین جریانی مواجه اند.
چیزی که مسلم است آزموده را آزمودن خطاست؛ بازی های سیاسی و عملیات روانی این جریان و نقشه هایی که برای مناظرات پیش رو کشیده اند برای مردم نخ نماتر از هر زمان دیگر شده است. انتخابات 1400 مهری بر پایان جریان واپسگرا و غرب زده خواهد بود تا به فضل الهی گام دوم انقلاب اسلامی محکم تر برداشته شود.
کسی که ذهنش مشکل داشته باشه اجرای برنامه اش هم مشکل داره
کاندیدهای رقیب که مثال می زنید در مقابل جلیلی ذهنشان مشکل داره حالا این که در عمل بتواند اجرا کند یک بحث دیگر است
اقای سید باید به نفع سعید بره کنار.