جدال کارنامه با برنامه
به گزارش خبرگزاری رسا، اولین مناظره انتخاباتی ۱۴۰۰ با قابهای متفاوتی از ارائه برنامه، آرامش و متانت از سویی و جدال و مرافعه و تخریب از سویی دیگر همراه شد؛ یک سو با ارائه برنامه و پاسخ به سؤالات آغاز کرد و سوی دیگر با بی اعتنایی به سؤال طرح شده، حملات علیه رقبا و بی اخلاقی را رقم زد. یک سو فخر کارنامه و سابقه فروخت، بی اعتنا به آنکه از قضا همان سابقه و کارنامهاش نقطه ضعف اوست، نه کمیت، بلکه کیفیت آن! اینگونه شد که دو فرم در مناظره ۱۵ خرداد به چشم آمد که دو قطب اصلی مناظره بود؛ دو قطبی که نوع رفتار کاندیداها آن را تعریف کرد؛ سویی که برای مشاجره و ستیز به مناظره آمده و سویی که هدفش رقابت و نقد رقیب و ارائه برنامه خود بود. در جدال میان این دو قطب، مردم باید تصمیم بگیرند کدام را میخواهند.
عصر روز ۱۵ خرداد ۴۰۰ اولین مناظره کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم با موضوع «اقتصاد» برگزار شد. مناظرهای با سؤالات متفاوت اقتصادی از نامزدها و با جوابهایی با ربط و بی ربط. متن سخنان نامزدها در مجال این گزارش نمیگنجد و لابد تاکنون دنبالکنندگان برنامههای تبلیغاتی کاندیداها آنها را دیده و خواندهاند. اما نکاتی در مورد کلیت آنچه برگزار شد، وجود دارد که در این گزارش به آن میپردازیم:
مناظره بود یا نبود؟
در باب نحوه برگزاری مناظرات تلویزیونی نامزدهای ریاست جمهوری در دو انتخابات سالهای ۹۲ و ۹۶ حرف و بحثهایی وجود دارد؛ اولین مناظرههای تلویزیونی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری به انتخابات سال ۸۸ برمیگردد؛ مناظرههایی دو به دو. برای بر طرف کردن انتقاداتی که به محتوای آن مناظرهها شد، شکل مناظره را برای انتخاباتهای بعدی، از حالت دو به دو خارج کردند. اما همزمان با چنین اقدامی، سؤالات را متفاوت کردند و سؤال ثابت از همه کاندیداها پرسیده نشد. حالا این پراکندگی موضوعی بیشتر باعث سرگردانی مخاطب میشود. یک نامزد در مورد بورس حرف میزند، دیگری در مورد تورم و دیگری در میزان نقدینگی و آن دیگری اشتغال؛ مخاطب هم باید ببیند برنامههای این در مورد بورس بهتر است یا برنامههای آن دیگری در مورد مسکن! حال آنکه ارزیابی دقیق وقتی خواهد بود که برنامه و مواضع نامزدها را در مورد بورس بشنویم و بعد قضاوت کنیم و نمره بدهیم. این نکته نقدی کلی به شکل مناظره است که عملاَ آن را از حالت واقعی یک مناظره خارج کرده است.
تأکید بر اشتباه بودن مسیر ۸ سال گذشته
آنچه در مناظره ۱۵ خرداد پررنگ بود، تأکید همه کاندیداها بر نادرستی مسیری بود که دولت حسن روحانی در این هشت سال برای اقتصاد کشور طی کرده است. پیش از این بارها در فضای رسانهای به طنز گفته شده بود که هیچ کس مسئولیت دولت روحانی را بر عهده نمیگیرد، روز شنبه در مناظره این نکته عیان بود، تا جایی که حتی عبدالناصر همتی که بیش از یک سوم عمر دولت تدبیر و امید را رئیس کل بانک مرکزی این دولت بوده نیز وقتی انتقادات نامزدهای دیگر به خود برای وضعیت ارز و سکه و تورم و... در دولت روحانی را دید، با فرار از نقش و مسئولیت خود در ایجاد وضعیت اقتصادی کنونی، در عبارتی عجیب تصریح کرد که «آقای روحانی بینش اقتصادی ندارد.» و با اعتراض محسن رضایی مواجه شد: «پس شما برای چه کنار ایشان ماندید؟» همتی تلاش کرد خودش را از دولت جدا کند، اما عملاَ او نماینده وضعیت موجود شد و عملکرد او در بانک مرکزی و فرافکنی انتخاباتیاش هدف نقدنامزدها قرار گرفت.
رئیسی: من در قوه قضائیه به پروندههایی رسیدگی میکنم که توسط دولت تولید میشود/ پس باید به سراغ مدیریت این تولیدکننده فساد برویم/ خصوصیسازیهای بی حساب و کتاب دولت موجب این مشکلات در روند دولت است
قاضی زاده: شاهد مافیای بزرگ هستیم که با رانتهای مختلف تولید را تهدید میکنند/ مکانیزم تعرفهگذاری در اختیار دولت است، ولی به دلایل مختلف در اجرا شکست خورده و واردات بی رویه ادامه دارد/ دولت نباید بازار را با کمبود کالا مواجه کند.
زاکانی: دولت روحانی از جیب مردم ارتزاق کرد/ از طرف روحانی و همتی از مردم عذر میخواهم/ هیچ کس مسئولیت امور را نمیپذیرد/ دولت نباید دست در جیب مردم کند!
همتی: نماینده دولت روحانی نیستم/ به خاطر اختلاف از دولت جدا شدم/ روحانی از همه شما بهتر بود، ولی اشکال شما را هم داشت یعنی بینش اقتصادی نداشت
رضایی: دولت آقای روحانی که سیاهترین دولتهای ۴۰ سال اخیر انقلاب بوده است، نه تنها قفلهای بیرونی را باز نکرد، بلکه درهای داخلی را هم با شرطی کردن اقتصاد بست.
جلیلی: در این هشت سال اینگونه شد که خودتان میگویید ۹۰ هزار میلیارد معوقه بانکی فقط دست ۱۱ نفر است و میگویند تازه از قبل بوده؛ دیگر بدتر پس شما چه کارهاید؟
مهرعلیزاده هم گرچه صریحاً دولت روحانی را نقد نکرد، اما با عبور از آن، تأکید کرد که میخواهد دولت سوم خاتمی را تشکیل دهد.
بی اخلاقیهای مکرر
یکی از اتفاقات اولین مناظره نامزدهای ریاست جمهوری، بی اخلاقی، بی ادبی و خارج از موضوع صحبت کردنهای برخی کاندیداها بود. مشخصاً ناصر همتی وقتی مورد سؤال مجری برنامه در مورد ابربدهکاران بانکی قرار گرفت، حتی کلامی در مورد آن صحبت نکرد و به جای پاسخ به سؤال، به حمله به رئیسی و رضایی و جلیلی و شورای نگهبان پرداخت. کاندیداهای دیگر را پوششی نامید و گفت تا وقتی آنها قسم به ماندن در انتخابات نخورند، جوابشان را نمیدهد و همه کاندیداها را بی اطلاع از مسائل اقتصادی و تلویحاً بی سواد نامید. نوبت که به مهرعلیزاده رسید، او از تندی ادبیات هم گذر کرد و راه بی اخلاقی در پیش گرفت. به رئیسی (با مدرک دکترای حقوق خصوصی) گفت شش کلاس سواد کلاسیک دارد و تحصیلات حوزوی را زیر سؤال برد؛ از عبارت زشت «سندروم پست بیقرار» در مورد او استفاده کرد و در نهایت به شکلی تلویحی بحث جانشینی رهبری را در آیندهای نزدیک وسط کشید؛ همچون فرزندی که مقابل چشم پدر زنده، ارث تقسیم کند!
مدرک تحصیلی
آنچنان که اشاره شد، بحث مدارک تحصیلی کاندیداها در این مناظره داغ بود تا جایی که حتی صحبت از نمرات تجدیدی دوره دبیرستان علیرضا زاکانی هم به میان آمد و او هم توضیح داد که در میانه دفاع مقدس و عملیات نظامی در امتحانات شرکت کرده است. همتی چگونگی تحصیل دانشگاهی و اخذ مدرک دکترای محسن رضایی را به میان کشید و با ادبیات نگذارید دهانم باز شود و نگذارید بگویم چگونه مدرک گرفتهاید، یاد بگم بگمهای ۸۸ را زنده کرد. او چگونگی تحصیل زاکانی را هم زیر سؤال برد. مهرعلیزاده هم به تخطئه تحصیلات و مدرک تحصیلی رئیسی پرداخت.
زیر سؤال بردن مدارک کاندیداها فقط بخشی از موضوع مدرک تحصیلی در این مناظره بود. در بخشهایی مکرر نامزدهای انتخابات به فخر فروشی در مورد مدرک تحصیلی خود پرداختند و همتی با تأکید چندباره بر عدم فهم اقتصادی نامزدهای دیگر، بر «اقتصاددانی» خود صحه گذاشت و یادآور تأکید روحانی بر «حقوقدانی» خود در مناظرات ۹۲ شد.
کاندیدای پوششی
موضوع کاندیدای پوششی یکی دیگر از موضوعاتی بود که در این مناظره مورد توجه قرار گرفت و کاندیداهای اصولگرا از سوی همتی متهم به پوششی شدند. زاکانی در پاسخ به این اتهام گفت که «شما میفرمایید بنده نامزد پوششی هستم. اگر بنا باشد کسی پوششی باشد، شما اصلیترین نامزد پوششی هستید که آمده اید هشت سال افتضاح دولت را پوشش بدهید.»
رئیسی هم در پاسخ به این اتهام با یادآوری حضور جهانگیری در انتخابات ۹۶ گفت: «چرا به کاندیداها اهانت میکنید؟ کسی که برای اولینبار در تاریخ سیاسی ایران بهعنوان پوششی عمل کرد کسی بود که گفت من نمیخواهم رئیسجمهور شوم و آمدم از دولت دفاع کنم...»
تعصبات قومیتی
صحبت کردن برخی کاندیداها به زبان آذری و نیز خاص کردن برخی قومیتها و شهروندان شهرهای مختلف نیز نکتهای از مناظره شنبه بود؛ رویدادی که هم خارج از فضای مناظره بود و مع الاسف تریبونها قطع نشد و هم خاص کردن برخی قومیتها و بی اعتنایی به دهها میلیون نفری بود که آن زبان خاص را بلد نبودند و مطالب هم برایشان ترجمه نشد. به نظر میرسد تئوری عجیب و مضحک زهرا رهنورد در انتخابات ۸۸ برای اثبات تقلب که گفت موسوی ترک است و پسر آذربایجان و من خودم لر هستم و چطور میشود آذریها و لرها به پسر آذربایجان و داماد لرستان رأی ندهند، با همه طنزهایی که این سالها از آن ساخته شده، همچنان طرفدار دارد و نامزدهایی برای جلب نظر یک قوم خاص از تعصبات قومیتی استفاده میکنند، بی اعتنا به آنکه با این رفتار، و نمایش علنی قومیت گرایی، پایگاه رأی خود در باقی کشور را تضعیف میکنند.