حوزههای علمیه؛ از تحول تهذیبی تا تحول علمی
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، حجتالاسلام و المسلمین عالمزاده نوری؛ معاون محترم تهذیب حوزههای علمیه، خبر از خیز بلند حوزههای علمیه برای تحول تربیتی ـ تهذیبی مدارس علمیه و طلاب داده بود و بر این فرمایش مقام معظم رهبری تأکید نموده بود که باید دنبال کارخانه انسانسازی باشیم؛ نه صرف برخی فعالیتهای محدود تهذیبی.
خبر مسرتبخشی بود.
برآن شدم که چند جملهای درباره تهذیب حوزههای علمیه و نسبت آن با تحول علمی بنویسم:
چند روز پیش، متن جلسات یکی از اساتید مرحوم، در خصوص «ولایت فقیه» را می خواندم. ایشان تلاش داشت که معنای فرمایش حضرت امام ره، در خصوص تقدم حکومت بر احکام شرعیه فرعیه را توضیح دهد.
حرف اساسی ایشان این بود که درست است که اصل در تهذیب، طهارت قلب است، ولی تهذیب در اسلام، از همان ابتدا با فعل شروع می شود و لذا ورود به جرگه توحید نیز با دستور به فعل گفتن (قولوا لااله الله تفلحوا) آغاز میگردد.
ماحصل فرمایش ایشان این بود که جز از طریق مناسک متناسبِ پرستش و تعبد، نمیتوان وارد مراحل توحید و سلوک الی الله شد و در مسیر رشد الهی قرار گرفت.
لازمه حرف ایشان این بود که کسانی که می خواهند که صرفا از راه توجه و خلوت، بر ورودی و خروجی قلبشان، مراتب توحید را بپیمایند، متوجه نیستند که در عینیت و در بستر محیطیِ خود یا تحت ولایت اولیای الهی قرار دارند یا تحت ولایت طاغوت قرار میگیرند و این عینیت و بستر، به حدی مؤثر و اثرگذار است که نه تنها توجه صِرف قلبی که حتی افعال فردی و شخصی نیز نمیتواند در برابر تبعات واقعی و اثرگذار عینیت درگیری وُلات الهی و طواغیت مصون بماند. بنابراین غفلت از بستر اجتماعی دینداری و پرستش خدای متعال که از طریق تبعیت از أُولی الامر و اولیای الهی واقع میشود، متغیر اصلی در تهذیب و سلوک الی الله است و از این روست که حکومت از احکام اولیه اسلام و مقدم بر سایر احکام است...
فکر می کنم تا معاونت تهذیب حوزه های علمیه، اصل در تهذیب را فراهم آمدن محیطی عینی برای دفاع از ولایت فقیه و حضور طلاب در صحنه های واقعی مقابله با تمدن مادی و دستیابی به تمدن نوین اسلامی قرار ندهد، نمی توان انتظار خیزبلند و تحولی تربیتی و تهذیبی در حوزههای علمیه داشت..
البته ماجرا به اینجا ختم نمی شود و برای دفاع مقعول از ایستادن در این موقعیت ها و همچنین انگیزه بخشی به طلاب برای به جان خریدن ناملائمت ها و سختی های ایستادن در مواقف دفاع از انقلاب اسلامی، لازم است که حوزه علمیه بتواند چه از بُعد جهان بینی و اعتقادی و چه از بُعد اخلاقی و ارزشی از این اقدامات پشتیبانی نماید. تا حوزه علمیه مباحث اعتقادی و کلامی و همچنین مباحث اخلاقی را برای طلاب ارتقاء نبخشد،به نحوی که بتواند حضور در مواقف دفاع از انقلاب اسلامی در راستای تمدن سازی را هم توضیح کلامی بدهد و هم از ارزشی و اخلاقی بودن آن دفاع کند، نمیتوان به تحول تهذیبی در حوزه علمیه دلخوش کرد.
اگر این سه رکن؛ بعنی «خلق موقعیت حضور در فرآیند تکاملی انقلاب اسلامی»، «پشتیبانی اعتقادی و کلامی از آن» و همچنین «تذکر و تواصی اخلاقی» شکل بگیرد، به نظر میرسد می توان تحولی تهذیبی ـ تربیتی در حوزه های علمیه را متوقع بود، به نحوی که سرریز این تحول، عرصه علمی و دانشی حوزه های علمیه را نیز متأثر نماید و نشاطی علمی، در پاسخگویی به مسئله های عینی انقلاب اسلامی فراهم آورد.
توضیح رابطه تحول اخلاقی و تحول علمی این است که نقطه شروع تحول در یک نهاد علمی، ارتقای صورت مسئلههای آن است و در نهادی مانند حوزه علمیه که تعهد درونی و التزام شرعی، قوام التزام و انضباط علمی آن است، اگر نتوانیم مسئلههای ناظر به اداره کشور و مدیریت همه جانبهی پیشرفت اسلامی ایرانی و نیل به تمدن نوین اسلامی را در سامانه کلامی و اخلاقی حوزه های علمیه تعبیه و بازخوانی کنیم، عملاً توفیق چندانی در ایجاد یک نهضت عمومی و فراگیر در حوزههای علمیه نخواهیم داشت.
به تعبیر دیگر، در نهادی مانند حوزههای علمیه که انگیزههای اصلی تحقیقی و ریاضیتهای عجیب و غریب علمی، بر اساس تعهد و وظیفهشناسی دینی شکل می گیرد، چارهای جز تبیین اهمیت و ضرورت مسئلههای ناظر به نیاز انقلاب اسلامی و تذکر به آن، در سامانههای اعتقادی و ارزشی وجود ندارد؛ البته این «تبیین» و «تذکر» همانطور که گفته شد، می بایست مسبوق به ایجاد موقعیت جدید برای طلاب، برای مواجههی حضوری و بیواسطه به مسئلههای عینی و واقعی جمهوری اسلامی باشد، وگرنه صرف تبیین نظری و تذکر اخلاقی، بدون برخورداری طلبه از درکی اجمالی و حضوری، کار به جایی نخواهد برد و تحرک و تحولی را پدید نخواهد آورد.
محمدی