ریخت و پاش های مسرفانه، از عوامل سرنگونی سلطنت پهلوی
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، یکی از دلایل اصلی برای مخالفت شدید مردم ایران با رژیم منحوس پهلوی که در نهایت به سرنگونی رژیم سلطنتی منجر شد، صرف مقدار بسیار زیادی از پول و امکانات ملی برای خواستهها و هوسهای جورواجور شاهنشاه بود! از سفرهای تفریحی با هزینههای گزاف به کاخها و اقامتگاههایی که شاه در نقاط مختلف دنیا مثل آمریکا و سوئیس داشت تا جشن تولدی که سال 1349 برای فرح گرفتند و 200 دلار فقط هزینهی کیک تولد شد، همه و همه از جیب ملتی پرداخت میشد که در فقر و تنگدستی دست و پا و میزد و در همین جنوب تهران -و نه فقط در مناطق دوردست کشور- حتی از امکانات ابتدایی شهروندی در حد کوچه و خیابان مناسب نیز محروم بودند.
در این شرایط، ریخت و پاش ناشی از برگزاری جشنهای 2500 سالهی شاهنشاهی چنان سرسامآور و مسرفانه بود که بعد از گذشت نیم قرن، هنوز هم در میان موارد مشابه از برجستگی خاصی برخوردار است. البته روزنامههای ایرانی به دلیل سانسور شدید حاکم بر جامعه، نه دربارهی این جشنها و نه دربارهی دیگر ولخرجیهای شاه مطلبی را منتشر نمیکردند، اما اسناد و شواهد به دست آمده از دوران پهلوی، حکایت از عمق فاجعه دارد. هزینهی 360 میلیون دلاری برای این جشنها رقمی است که امیرعباس هویدا به آن اعتراف کرده بود اما بر اساس گفتههای منصور رفیعزاده - آخرین رییس شعبه ساواک در آمریکا- هزینههای واقعی به مراتب بیش از اینها بود و حدود 800 میلیون دلار تخمین زده شد![1]
شاه چمدانی و وابسته که با دیکتاتوری و به لطف کودتا و نه با انتخابات و آرای عمومی، بر مردم حکومت میکرد و به هیچ وجه مشروعیت نداشت، در جشنهای 2500 ساله به دنبال خودنمایی برای بیگانگان و جلب تحسین و حمایت آنها بود؛ به طوری که ایونینگ هرالد -خبرنگار ایرلندی- گفته بود: من در زیر سایههای ستونهای تخت جمشید در شگفت شدم که این همه پول را در بیابانی بیآب و علف برای چه خرج کردهاند؟ آیا وسیله دیگری برای خودنمایی باقی نمانده بود؟[2]
این بریز و بپاش از پول ملت ایران تأمین میشد اما نه مردم ایران، اجازهی شرکت در این مراسم را داشتند و نه کالاها و خدمات ایرانی لایق حضور در این جشنها دانسته شدند! اینکه 165 سرآشپز و پیشخدمت را از رستورانی در پاریس برای حضور در این مراسم آوردند، نشان میدهد که شاه حتی به آشپزهای ایرانی هم اعتماد نداشت و ترجیح میداد با صرف هزینههای گزاف، از آشپزهای اروپایی استفاده کند. بماند که غذاهای جشن از کره، پنیر و خامه گرفته تا حتی سالاد گوجه را هم از فرانسه آورده بودند!
62 چادر برای پذیرایی از مهمانها در بیابان اطراف تخت جمشید برافراشته شد و داخل هر چادر را با تزیینهای مجللی مانند پردههای مخمل، چلچراغهای مجلل و سنگهای مرمر صورتی آراستند. البته از یک سال قبل، کامیونها در حال حمل وسایل مورد نیازی بودند که با پروازهای متعدد از اروپا انتقال داده شدند تا در این جشن به کار گرفته شود. نکتهی قابل توجه این است که برای تأمین هزینههای گزاف این جشن، هیچ اقدام قانونی و هیچ تصویب رسمی صورت نگرفت که نشان میدهد شاه برای هزینهکردن اموال مردم، هیچ خط قرمزی نداشت و احساس نیاز به هیچ قانون و مصوبهای نمیکرد که اوج خودکامگی و استبداد را نشان میدهد.
از جمله اقلامی که برای این جشن، از اروپا سفارش داده شد و دانستن آنها سبب تعجب و تأسف هر خوانندهای میشود عبارت بودند از 2500 بطری شراب درجه یک که از فرانسه سفارش دادند و قیمت هر کدام صد دلار بود، فرش، کریستال، 25 متخصص زیبایی زن و مرد، 1500 کلاه گیس مردانه، 400 جفت مژه، لامپهای رنگی، چند هزار قطعه فضای سبز، چند هزار تاج گل و غذاهایی فرنگی مثل ته دم خرچنگ با سس نانتوآ، خوراک پشت بازوی بره سرخ شده در روغن خودش بود که درون آن را با سبزیهای خوشبو انباشته بودند، خوراک طاووس به سبک شاهنشاهی با سالاد مخلوط طبق سلیقه الکساندر دوما و موارد دیگری که در این جشن تدارک دیده شد.[3]
این ریخت و پاشها در شرایطی انجام میشد که ملت ایران در فقر وگرفتاری به سر میبرد و صدای اعتراض خود را هم بلند کرده بود ولی رژیم شاهنشاهی واکنشی جز سرکوب نداشت. با مراجعه به یکی از اسناد که از سوی ساواک، مهر خیلی محرمانه دریافت کرده بود معلوم میشود که حتی مقامات رده بالای حکومت هم به ظالمانهبودن این اقدامات، معترف بودند. مثلا یکی از افراد رده بالا در ستاد ارتش شاهنشاهی به چند نفر از افسران اطراف خود گفته بود که از یکی از دانشجویان که با من آشنایی داشت از علت اعتصابات و تظاهرات دانشجویان سوال کردم. آن دانشجو جواب داد علت این اقدامات، کارهایی است که دولت به ضرر مردم و به نفع طبقهی خاص در کشور انجام میدهد مثلا به جای اینکه بودجهی مملکت صرف کارهای تولیدی و سیرکردن شکم مردم بشود به مصرف جشنهای شاهنشاهی میرسد و فقط برای چراغانی فرودگاه مهرآباد تا میدان 24اسفند یک میلیون تومان خرج میکنند. آن شخص ردهبالای ستاد ارتش در ادامه میگوید صحبتهای این دانشجو منطقی بوده و او جوابی نداشت که بدهد![4]
بدون تردید چنین رفتارهای مستبدانه و ریخت و پاشهای مسرفانه در مقابل چشم مردم فقیر و گرسنه بود که سبب شد خشم مردم از آن رژیم ظالم، روز به روز بیشتر و در نهایت به سرنگونی سلطنت پهلوی منجر شود.
پینوشت:
[1] خاطرات منصور رفیعزاده، ص 230 تا 237
[2] حمید روحانی، نهضت امام خمینی، ج3، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص966
[3] خاطرات منصور رفیعزاده، ص 230 تا 237
[4] مرکز اسناد (https://b2n.ir/h25610)
حجت الاسلام رضا رستمی