۱۳ آبان ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۵
کد خبر: ۶۹۴۲۹۶

مرجعیت شیعه، سازهای ناکوک و طبل‌های توخالی

مرجعیت شیعه، سازهای ناکوک و طبل‌های توخالی
مرجعیت گرچه معصوم نیست و از خطا مصونیت ندارد اما صلابت و دایره نفوذ کلامش، بازیچه و افسانه نیست که هر کسی به اندک تصور یا توهم خود بر تارک تابناکش چنگ اندازد.

به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، سنت‌های حوزوی شاید در جایی درج و ثبت و قانون نشده نباشد اما از چنان اصالتی برخوردار است که از هر مکتوبی ریشه‌دارتر و معمول است. جایگاه و شرائط عمومی مرجعیت، هیچ ضابطه‌ای ندارد. شرائط تخصصی مانند عدالت، اعلمیّت یا مرد بودن و غیر آن، تنها ظاهر کار را روی کاغذ رساله‌ها نشان می‌دهد اما چه کسی با چه رویکرد و سازماندهی به مرجعیت می‌رسد.

مرجعیت فقهی شیعه همواره در هاله‌ای از نورانیت و قداست و حُلّه‌ای از اخلاق و معنویت و حلیه‌ای از علم و درایت بوده است. تجربه بلند تاریخی حتی از دوران غیبت صغری نشان داده: اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ!

با این که گفتن از سوء تدبیرها و بداخلاقی‌های برخی اشخاص برای رسیدن به مقامات دنیایی با رنگ و لعاب دینی، چندان خوشایند نبوده و همواره تلاش شده کم‌تر، از ضعف‌های اخلاقی افراد مطرح و مشهور سخن گفته شود؛ ولی نمی‌شود کتمان کرد آنان که بی‌مناسبت و بلاوجاهت، برای نشستن در چنین جایگاهی دست و پا زده‌اند به چه زبونی گرفتار شده‌اند و خسر الدنیا و والآخره گشته‌اند.

وقتی رفتار کریمانه بزرگان بسیاری را می‌بینیم که از طرح نام و نشان و حتی اشاراتی که حاکی از تمایل به مرجعیت باشد فراری بوده‌اند و گاه به افرادی برمی‌خوریم که برای رد گم کردن و دوری از مرئی و منظر جستجوگران به رفتارهای خاص و حتی به مطایبه دست‌یازیده‌اند به روشنی درمی‌یابیم که جست و خیز و جهش‌های سبک‌سرانه، چیزی
جز سرنگونی درپی نخواهد داشت!

از سوی دیگر با مطالعه زندگی مراجع معظم تقلید در عصر حاضر و قرون گذشته باز به متانتی مثال‌زدنی می‌رسیم که در قبول هیچ مسئولیت دیگری نظیر ندارد. آنگاه که یک شخص واجد شرائط با همه انکارها و دوری‌گزینی‌ها به اراده الهی، شانه خود را از بار مسئولیت مرجعیت عامه، متحمل و سنگین می‌بیند، بی‌هیچ ریا و تبلیغی، چنان محکم و استوار بر مصدر مرجعیت می‌نشید که گویا این جامه بر قامت وی برآزنده و دوخته شده است.

مراجع تقلید

بی‌بهرگی از مطامع دنیوی و رعایت امانت مال و سهم امام و بسنده کردن به کم‌ترین‌ها و طهارت از هر رجس منسوب و غیر منسوب و سلامت نفس، مرجع تقلید شیعه را نه تنها محل مراجعه برای دریافت احکام یا پرداخت وجوه شرعی که ملجأ و پناه و تکیه‌گاه تشیع در دوران غیبت کرده است.

این است که با نیم خط فتوای مرجعیت، یک امپراتوری استعمارگر، به خاک می‌نشیند و یک مرتد تا آخر زندگی کثیفش از ترس مرگ، بارها می‌میرد. حمایت از مستضعفان و بی‌پناهان به ویژه در ایام بلاها و گرفتاری‌های گوناگون و اعتصام متحیران به حبل الله در بحران‌های اجتماعی و فکری و دفاع از کیان و ارض و عِرض مسلمانان به حکم جهاد در آروردگاه‌های نظامی، همه و همه از اعتبار و نفوذ کلمه مرجعیت، حکایت دارد.

در همین چند دهه گذشته، رژیم طاغوت که سر طغیان با روحانیت و دین و مذهب گذاشت و نصایح ناصحان امت را نشنیده گرفت و علمای اعلام را مرتجع و واپسگرا خواند، هرگز گمان نمی‌کرد با درج یک یادداشت توهین‌آمیز، جرقه‌ای بهنگام را به فتیله بشکه باروت خشم ملت بنشاند و با کبریت احمر، شعله‎ای جهان‌افروز برپا کند.

مرجعیت گرچه معصوم نیست و از خطا مصونیت ندارد اما صلابت و دایره نفوذ کلامش و فصل الخطاب امرش، بازیچه و افسانه نیست که هر کسی به اندک تصور یا توهمی به خود اجازه دهد بر تارک تابناکش چنگ اندازد. نقد عالمانه البته در فقه عقل‌محور شیعه و کلام عقل‌پذیر آن، محلی از اعراب دارد و بدان مفتخر است لکن، گاه شیطنت‌ها و نقل قول‌های ناقص یا همراه نبودن ضمائم و قرائن و شأن صدورها، برخی مخاطبان عجول را در دام توهین گرفتار می‌کند و حسن ظن بایسته و شایسته را به چالش می‌کشد.

در ایام اخیر که رئیس مجلس شورای اسلامی به حکم ادب و وظیفه سیاستی، در محضر مراجع معظم تقلید، شرف حضور یافته بود، اخبار گزیده و مختصر از جلسات و دیدارها در رسانه‌ها منتشر شد از جمله توصیه حضرت آیت الله صافی گلپایگانی به روابط عزتمندانه جمهوری اسلامی با کشورهای دنیا و قهر نبودن به جهت رعایت معیشت مردم. این توصیه مهرورزانه یک مرجع تقلید که البته ممکن است نقدی را هم در پی داشته باشد از سویی دستمایه برخی غربگدایان و زبونانی شد که در هشت سال گذشته در نرد عشق به آمریکا همه داشته و نداشته خود را باختند و به فرمایش یکی دیگر از بزرگان، به دیاثت سیاسی مبتلا شدند و از سویی برخی کنشگران عجول را به صرافت قلم‌فرسایی بی‌ادبانه کشاند.

ناقدی که چنین با یک مرجع تقلید، سخن گفت، بعید است که با پدر خود هم چنان گفت و گو کند! شاید خشم از تحقیرهای سیاسی و حراج سرمایه های کشور، باعث آن نوشتار تلخ شده باشد اما پس از تذکر و نهیب بزرگان، دیگر جای مجامله نبود و تنها عذرخواهی می‌توانست نشان از بازگشت به اصول و سنت‌ها باشد. وقتی از اصالت سخن می‌گوییم یعنی پیام بزرگواری،گذشت و شکایت نداشتن آیت الله صافی از هیچ کسی! تا بدانیم نباید در نقد سخن بزرگان، تیشه را بر ریشه زد!

این همان کاری است که جماعت هرهری مسلکِ نان به نرخ روزخور داشته و دارند و از رگ های بادکنکی گردنشان در این روزها و از اشک تمساح شان برای مقام مرجعیت، هویدا است. هشت سال سکوت در برابر رذالت‌ها و به سخره گرفتن معاش مردم با بی‌تدبیری‌ها علی‎رغم تذکرات مکرر رهبر معظم انقلاب و مراجع تقلید از جمله شخص آیت الله صافی، و خط و ربط گرفتن از رسانه‌های بیگانه برای دوگانه ‎سازی ناشیانه از مرجعیت و نظام آن هم به نام شخصیتی که خود از مسئولان نظام بوده و در کسوت مرجعیت هم همواره پذیرای مسئولان و دعاگو و خیرخواه‌شان بوده است.

آیت الله صافی

باری! حضرت آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی که صفایی به بلندای یک قرن و یادگاری کهن از حوزه قم و لطافتی معطر به حسن خلق و ادب و شعر دارند، همان گونه که فرمودند شکایتی از کسی ندارند، در دیدار با فرزندان مرحوم آیت الله مصباح یزدی باز سخنان بدیعی و عمیقی را بر زبان راندند که جدا از بلندی طبع و استقلال نظر و بی‌توجهی به قیل و قال‌های جارچیان و طبل‌های پرصدا، سنگ محکی هم برای رجاله های سیاسی و انارجل‌های تازه به دوران رسیده است!

این شما و این مرجعیت:

«بنده از اول به ایشان اخلاص و ارادت داشتم، از همان اول که ایشان در این مهدیه سخنرانی می‌کردند. وجود ایشان واقعاً خیلی مغتنم بود؛ ان‌شاءالله خط ایشان را ادامه دهید. اینکه آیت الله مصباح در دو جلد خطبه مبارکه فدکیه را شرح داده‌اند نشان دهنده ولایی بودن ایشان است، البته از قبل هم معلوم بود، اما این کار خیلی مهم است. خداوند ایشان را رحمت بفرماید و بر درجاتشان بیفزاید.»

حامد عبدالهی

بیشتر بخوانید
حاشیه ای بر یک تجلیل به موقع

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
زارعی
Iran, Islamic Republic of
۱۳ آبان ۱۴۰۰ - ۱۲:۰۴
مرحبا بسیار عالی و خوب
2
1
فریبا سعیدی
Iran, Islamic Republic of
۱۵ آبان ۱۴۰۰ - ۰۱:۳۷
عالمانه، دقیق و مستدل نوشته شده است
احسنتم
0
0