وقتی برادر یک فوتبالیست مشهور، بعثیها را کلافه کرد
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از جام جم آنلاین، نیروی هوایی ارتش از پیروزی انقلاب اسلامی تا آغاز دفاع مقدس نقش پر رنگی در دفاع از کشورمان به خصوص در مقابله با ضد انقلاب در کردستان و مناطق عملیاتی غرب داشته است.
نیروی هوایی ارتش در هنگام تهاجم رژیم بعث به ایران اسلامی در ۳۱ شهریور ماه ۱۳۵۹ نیز به عنوان یک نیروی واکنش سریع وارد عمل شد و امیر سرلشکر خلبان شهید فکوری فرمانده وقت این نیرو با طراحی عملیات ۱۴۰ فروندی نخستین پاسخ به تجاوز ارتش بعثی را به صدام داد.
اگر بخواهیم نقش نیروی هوایی ارتش را در دوران دفاع مقدس بیان کنیم باید بگوییم که اگر خلبانان نیروی هوایی و پشتیبانیهای آنان نبود شاید بسیاری از عملیاتهای دریایی و زمینی مانند عملیات مروارید و والفجر ۸ نیز به پیروزی نمیرسید. این نیرو از پایان دفاع مقدس تا کنون هم در عرصههای خودکفایی، ساخت و تولید تجهیزات جدید و به روز هم از نیروهای پیشگام در نیروهای مسلح به شمار میرود.
این نیرو از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی و بعدها در طول دفاع مقدس علاوه بر عملیاتهای مهمی، چون حمله به الولید یا اچ ۳، حمله به اوسیراک، کمان ۹۹، بمباران شهر کوت و بسیاری دیگر از عملیاتها نقش مهمی در نابودی توان نظامی ارتش بعثی داشت و در این راه شهدای بسیاری را هم به انقلاب و کشورمان تقدیم کرده است.
نخبگان نیروی هوایی ارتش توانستند عملیاتهای بسیاری را علیه دشمن بعثی طراحی و اجرا کنند که تا آن زمان شاید نظیر آن در دنیا وجود نداشت.
این نوابغ و نخبگان نه تنها با این عملیاتها توانستند دشمن بعثی را مجبور به پذیرش شکست کنند، بلکه کارشناسان نظامی جهان را هم به حیرت واداشتند.
خلبانان جنگندههای اف۴ و اف۵ نیز از شجاعترین و بهترین خلبانان ایران هستند؛ خلبانانی از جمله شهید فریدون ذوالفقاری، شهید علیرضا یاسینی، شهید حسین خلعتبری، فرجالله براتپور، شهید مصطفی اردستانی و هوشنگ آغاسی بیگ.
اف ۵ها و اف۴های ایرانی نیز ستونهای زرهی رژیم بعث را در دشت خوزستان به گونهای مورد هدف قرار دادند که دشمن نتوانست به هدف خود برای تصرف جنوب خوزستان و دزفول دست پیداکند. باید توجه کنیم که خلبانان ایرانی باعث شدند تا صادرات نفت عراق تحت از حدود دو میلیون بشکه به ۸۰۰ هزار بشکه در روز کاهش یافت.
نبردهای هوایی خلبانان ایران اسلامی علیه رژیم بعثی عراق نیز بخشی جذاب از جنگ است که متاسفانه کمتر به آن پرداخته شده است.
اف۱۴های ایران در دست خلبانان بزرگی همچون امیران؛ یدالله خلیلی، اسدالله عادلی، حسین خلیلی، جلیل زندی، فضلاله جاویدنیا و دهها مرد بزرگ دیگر، نه تنها هشت سال مانع تسلط هوایی دشمن بر آسمان ایران شدند، بلکه بین ۱۳۰ (پیروزی هوایی ثبت شده) تا ۱۹۰ (پیروزی غیررسمی) را کسب کردند. در حالی که دشمن تنها توانست پنج فروند اف۱۴ ایران را ساقط کند.
نیروی هوایی ارتش در دفاع مقدس به طور کلی چهار وظیفه اصلی را انجام میداد که عبارتند از؛ شناسایی هوایی، ترابری هوایی تاکتیکی، انهدام زیرساختهای اقتصادی و نظامی رژیم بعث عراق و دفاع از تاسیسات زیربنایی کشور.
در این بین، اما یکی از مهمترین وظایف این نیرو در دفاع مقدس انهدام و نابودی مقرهای دشمن بعثی بود. یعنی همان نقاطی که باید منهدم میشدند تا در موج حملات دشمن بعثی علیه کشورمان وقفه ایجاد شود. در این میان نقش جنگندههای فانتوم و خلبانان آن در اجرای این وظیفه بسیار مهمی و حیاتی بود.
وقتی برادر یک فوتبالیست مشهور، بعثیها را کلافه کرد
امیر سرلشکر خلبان شهید اصغر هاشمیان کربکندی یکی از خلبانان شهید نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران است که در نخستین روز از شهریورماه سال ۱۳۳۱ در روستای کربکند در استان اصفهان چشم به جهان گشود تا سن ۷ سالگی در زادگاهش زندگی کرد و پس از آن بود که با خانواده اش به تهران آمد.
دوران تحصیل ابتدایی و دبیرستان را در تهران گذراند و پس از دریافت دیپلم با قبولی در آزمون دانشکده افسری وارد ارتش شد.
تحصیلاتش را که به پایان رساند، وارد نیروی هوایی ارتش شد و به رسته خلبانی پیوست. آموزشهای مقدماتی را در ایران و دورههای پیشرفته پرواز را نیز در تگزاس آمریکا گذراند. او فردی بسیار معتقد به انجام فرائض دینی بود و در تگزاس نیز هیچ گاه آنها را ترک نمیکرد. حتی دوستانش میگویند که دو نفر نیز توسط او به دین اسلام گرویده بودند.
سال ۱۳۵۴ بود که از آمریکا به کشورمان آمد و در همان سال ازدواج کرد. طولی نگشید که دو سال بعد در سال ۱۳۵۶ برای ادامه تحصیل عازم آمریکا شد، در سال ۱۳۵۷ نخستین فرزندش چشم به جهان گشود و او را مرجان نامید و بعد از انقلاب به ایران بازگشت.
اصغر که فردی دیندار و علاقهمند به انقلاب اسلامی بود در فعالیتهایی که به پیروزی انقلاب اسلامی منجر شد نیز فعالیت داشت. به خانه امام خمینی (ره) رفت و آمد بسیاری داشت و از رهنمودهای بنیانگذار انقلاب اسلامی بهرهمند میشد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی پروازهای داوطلبانه اش به مناطق آشوب زده غرب کشور را آغاز کرد. او در نخستین سال جنگ همواره در ماموریت بود و همواره برای دفاع از کشورمان تلاش میکرد. حتی یکبار به او پیشنهاد فرماندهی نیروی هوایی ارتش را دادند که گفت باید من در جبههها حضور داشته باشم و خدمت کنم.
اصغر برای ادامه ماموریتش در ابتدا به پایگاههای شکاری همدان و بوشهر رفت. پسرش به نام شهاب در سال ۱۳۵۹ چشم به جهان گشود و در سال ۱۳۸۵ به دیار باقی شتافت.
وقتی بعثیها ۳۱ شهریورماه سال ۱۳۵۹ به کشورمان حمله کردند، فردای آن روز در عملیات ۱۴۰ فروندی با نام کمان ۹۹ شرکت و به همراه همرزمانش مواضع دشمن بعثی را بمباران کرد. او به قدری توانمند بود که جزو معدود خلبانانی بود که حین عملیات در آسمان سوختگیری کردند.
او حتی یکی از کارشناسانی بود که علت سقوط هواپیمای فرماندهان شهید کشورمان در ۷ مهرماه ۱۳۶۰ را بررسی کرد، بود. اما چند روز بعد از این حادثه گویا دست تقدیر سرنوشت دیگری برای اصغر رقم زده بود. ۱۴ مهرماه سال ۱۳۶۰ است، خلبان اصغر هاشمیان به همراه خلبان شیرعلی آزادیان برای انجام یک ماموریت مهم آماده میشوند. ماموریتی که باید بر فراز یکی از مهمترین مناطق عراق انجام شود، یعنی ام القصر.
بندری مهم و استراتژیک که در جنوب عراق که تنها دسترسی این کشور به خلیج فارس محسوب میشود. رژیم بعثی بارها از طریق این بندر مهمات و کالاهای مورد نیاز خود را وارد میکرد و بدین ترتیب با اتصال به آبهای آزاد علاوه بر تامین موارد ذکر شده میتوانست نفت خود را نیز به دست مشتریان بین المللی برساند. این یعنی تامین بودجه مورد نیاز بعثیها برای ادامه جنگ، اما ایران از این اوضاع ناخوشایند بود چراکه از طرفی بعثیها از طرفی به کاروانهای تجاری و نفتی ایران حمله میکردند و از طرفی هم تهدیداتی را از طریق این بندر علیه کشورمان ایجاد میکردند.
خلبانان ایرانی نیز در همین روز برای نابودی این نقطه استراتژیک به پرواز در میآیند. جنگنده آنها پس از انهدام اهداف مورد نظر در این منطقه، هنگام بازگشت به وطن توسط سامانههای موشکی دشمن بعثی هدف قرار گرفته و به شهادت میرسند. پیکرهای مطهر این شهدا هیچ گاه به کشورمان بازنگشت و آنها جاوید الاثر شدند. اصغر با شهادتش خانوادهاش را برای همیشه چشم به راه گذاشت و مادرش تا لحظات آخر عمر خود منتظر و چشم به راه آمدن فرزندش بود. پدرش نیز هنگامی که در حج بود از شهادت فرزندش با خبر شد.
او پیش از آخرین پروازش به نزد مادر خود رفت و به او گفت وقتی من شهید شدم برای من گریه نکن من برای حفظ خدا، قرآن و انقلاب میروم. دوستان و خانوادهاش میگویند که اصغر یک زندگی ساده و معمولی داشت. هیچ وقت فرزندانش را در آغوش نگرفت و میگفت بگذار بعد از شهادت من به من وابسته نباشند.