ایستاده مقابل لیبرالیسم
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، خیانت چیز شاخ و دم داری نیست و نباید در آسمانها دنبالش گشت؛ بنابر قول شاعر: فتنه شاید اینکه دارد شعر میخواند برایت، وا مصیبت! فتنه شاید از رفیقان بوده باشد. زمانی بود پس از جنگ تحمیلی که اگر کسی به رئیس دولت انتقادی میکرد گویا نظام جمهوری اسلامی را کافر شده و از طرفی رئیس جمهور آن ایام به اسم توسعه بسیاری از فقرا را زیر چرخدندههای این لفظ خرد کرد و همچنین ریل غربی شدن فرهنگ را بنیان نهاد.
در آن ایام بچههای جبهه و جنگ که نتوانستند از نردبان شهادت صعود کنند با دیدن این اشرافیت و به نوعی انحطاط از جانب کسی که قداست داشت، دچار یأس، سرخوردگی و پشیمانی شدند و کنج عزلت گزیدند؛ البته از کسانی که در این سیستم هضم و مخلوط شدند سخنی نمیگوییم. در این بین اما عدهای مسیر خویش را پیدا کرده و دریافتند که هیچ شخصی غیر از ولی امر تقدس ندارد و گوش خود را به دهان ایشان سپردند و به راه افتادند.
ناگفته نماند که در همان ایام عدهای قصد داشتند هاشمی رفسنجانی را دارای ریاست جمهوری مادام العمر کنند که موفق نبودند البته که ایشان مدیریتهای مادام العمری همچون دانشگاه آزاد و عالی ترین مرکز تحقیقات استراتژیک کشور را به خود اختصاص داده است؛ دوستان و نزدیکان ایشان در طول سالیان این نکته را در میان مردم پمپاژ میکردند که: پدر من زمان امام کشور را اداره میکرده، زمان خودش نیز همینگونه و زمان دولتهای بعدی نیز این پدر من بود که کشور را اداره میکرد.
حق پدری دارد!
هاشمی رفسنجانی با تأسیس برخی نهادها ذیل نهاد ریاست جمهوری و ریشه دواندن در آنها و سایر نهادها و سازمانها، شبکهای بزرگ برای خودش دست و پا کرد که حتی در انقلابیترین ارگانهای جمهوری اسلامی، مریدان او دیده میشوند. وی که اولین رئیس دولت و هیأت وزیران در جمهوری اسلامی است و اصطلاحا اولین رئیس جمهور در زمان جمهوری ریاستی ایران است، ریل گذاریهایی را انجام داده که قطار کشور تا کنون در این مسیر حرکت کرده و توان تغییر مسیر را نداشته است.
هاشمی با تفکری که داشت اکنون به عنوان پدر جریان لیبرال و اصلاح طلب خوانده میشود، هرچند که در بازی سوری عالیجناب سرخ پوش و عالیجنابان خاکستری او را مخالف اصلاح طلبان نشان دادند؛ این جنجال صرفا برای این بود که مردم خسته از هاشمی رأی خود را به صندوق خاتمی بریزند.
اکنون با گذر زمان نمایان شده که هاشمی نه دو دوره بلکه هشت دوره ریاست مملکت را از دوران نخست وزیری میر حسین موسوی تا حسن روحانی برعهده داشته و یک خط مشخص در تمام این دولتها وجود دارد که خط وابستگی، ناتوانی، خودکمبینی و غرب گرایی است. این تفکر به تضعیف نیروها و نهادهای انقلابی که چشم امیدشان به داخل است ختم میشود که در رأس آنها، نهاد مقدس ولایت فقیه قرار دارد. تفکر هاشمی رفسنجانی در مرحله اول شخص رهبری را تضعیف کرد و رهبر معظم انقلاب بارها و بارها به مخالفتهای خود با هاشمی و عدم توجهات او اذعان کردهاند.
هرکاری من میگویم باید بشود
هاشمی از باسابقهترین افرادی است که در متن مبارزات انقلاب حضور داشته و این قابل انکار نیست. منتها نکتهای که وی را از سایرین جدا میکند، خلق و خوی او و نظراتش است که ما میبینیم در بسیاری از مقاطع حساس اوایل انقلاب نظری که پیاده میشود نظر هاشمی است؛ چه در انتخاب دولت موقت، چه در انتخاب قائم مقام و چه در نوع عزل منتظری و...!
رهبر معظم انقلاب در خاطراتی، اوضاع پس از عزل منتظری را اینگونه روایت میکنند که: «آقای هاشمی گفت: پس اجازه بدهید این نامه در رادیو خوانده نشود. امام کلام تعریضگونهی شدیدی نسبت به آقای منتظری گفتند؛ بعد آقای هاشمی یک مقداری بیشتر اصرار کرد و تعبیرات دیگری گفتند. امام دو بار به ایشان خطاب کردند و یک بار گفتند: «اگر تا صبح هم اینجا اصرار کنید فایده ندارد.» یک بار دیگر گفتند: «اگر خیلی اصرار کنید، میگویم همین امشب نامه را بخوانند.» یعنی تهدید کردند.» ولی در نتیجه میبینیم نظر هاشمی نیز فائق آمد و نامه از رادیو خوانده نشد! نوشاندن جام زهر دیگر مصداق بارز این ادعا است.
پس از رحت امام به طور قطع بزرگترین اختلاف بین هاشمی و رهبری را میشود در مسأله مذاکره و ارتباط با آمریکا جستجو کرد که هم خودش و هم رهبری بر این موضوع اشاره داشتند. البته باید گفت که طبق نظر حضرت آیت الله خامنهای، مذاکره مذموم نیست ولی باید تحت شرایطی صورت پذیرد ولی طبق نظر هاشمی باید تحت هر شرایطی مذاکره صورت پذیرد به خصوص با آمریکا به عنوان ابرقدرت! ریشه اختلافات در این نوع نگاه است که منجر میشود هاشمی در اواخر عمر علنا با آیه شریفه «وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ» به مخالفت پردازد و بگوید دنیای فردا دنیای موشکها نیست و همچنین فرزند خلف او نیز توییت بزند که «توانمندی نیروهای مسلح ما را دیگران متوجه میشوند؛ بیان و تکرار آن ضرورتی ندارد!» که در عمل به تعطیلی مانور موشکی سپاه انجامید.
اتمام حجت
در آخر، روز 11 فروردین 96 پس از 28 سال چک و چانه زدن با هاشمی، رهبر معظم انقلاب اتمام حجت میکند. ایشان صریحا میفرمایند: «اینکه بعضیها بیایند بگویند «فردای دنیا، فردای مذاکره است، فردای موشک نیست»، این حرف اگر از روی ناآگاهی گفته شده باشد، خب ناآگاهی است، اگر از روی آگاهی گفته شده باشد، خیانت است. چطور [چنین چیزی] ممکن است؟ اگر چنانچه نظام جمهوری اسلامی دنبال علم برود، دنبال فنّاوری برود، دنبال مذاکرهی سیاسی برود، دنبال کارهای گوناگون تجاری و اقتصادی برود -که همهی اینها لازم است- امّا قدرت دفاعی نداشته باشد، توانایی دفاع کردن نداشته باشد، هر بیسَروپایی و [هر] دولت فزرتی(۱۰) کذائیای او را تهدید میکند که اگر فلان کار را نکردید، ما موشک میزنیم؛ خب اگر شما امکان دفاع نداشته باشید، مجبورید عقبنشینی کنید.»
همچنین ایشان به خیانت دیگری از این قبیل که لیبرالهای داخلی انجام دادند نیز اشاره و تصریح میکنند: «همین افچهاردههای ما را میخواستند بفروشند و میخواستند پس بدهند و بنده نگذاشتم. من خبر شدم که یکی از رجال دولت موقّت آن روز گفته است این افچهاردههایی که رژیم طاغوت خریده به درد ما نمیخورد، میخواهیم چه کار کنیم این افچهاردهها را! پس بدهیم بهشان!»
تهرانی مقدم، ایستاده در مقابل لیبرالیسم
این یک مسیر تمام نشدنی است مگر اینکه لیبرالهای داخلی از بین بروند. ما از شرّ رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم، لکن از شرّ تربیت یافتگان غرب و شرق به این زودیها نجات نخواهیم یافت. اینان برپادارندگان سلطه ابر قدرتها هستند و سر سپردگانی میباشند که با هیچ منطقی خلع سلاح نمیشوند. البته تهرانی مقدمها با ساخت سلاح و موشک آنان را خلع سلاح کردند.
اما لیبرالهای داخلی کوتاه نیامده و قصد داشتند امنیتی که جمهوری اسلامی به ارمغان آورده را به نام خود ثبت کنند و عدهای هاشمی را پدر موشکی ایران میدانند! از این فکاهی هم که بگذریم، حسن روحانی امنیت کشور را به برجام گره زد و مدعی شد اگر برجام نبود به ایران حمله میشد! این سخنان یک طنز بزرگ است که اصلا نیازی به پاسخگویی ندارد.
در طول تاریخ کشوری دست برتر را داشته که قوای نظامی برتری دارد و همچنین ما میبینیم در جنگهای مختلفی که در منطقه رخ داده است، این قوای نظامی و نیروی موشکی جبهه مقاومت بود که بر نیروی دشمن فائق آمد. همچنین علم شهید تهرانی مقدم بود که به لبنان انتقال پیدا کرد و منجر به پیروزی حزب الله شد و بدون شک یکی از برترین عوامل بازدارندگی دشمن از حمله به ما، همین موشکی است.