هنوز هم چشم بهراهند...
به گزارش خبرگزاری رسا، هر بار با هزار دعا و توسل خاک را کنار میزنند تا شاید انتظار پدر و مادری پیر و چشم به راه به سر آید، نوری بتابد و پیکری پیدا شود و پایانی باشد بر شبهای بیقرار.
وقتی از «تفحص» حرف میزنیم حال مادرانی جلوی چشمانمان است که هنوز قاب عکس فرزندشان تمام زندگی آنهاست و سالهاست به امید آمدن او چایشان را شیرین میکنند.
وقتی از «تفحص» میگوییم یاد مادری میکنیم که هنوز هم چادر به سر میکند و با پاهای ناتوان شهر به شهر و تشییع به تشییع میچرخد و اشک میریزد تا شاید نشانی از گل بینشانش بیاید و آرام جانش باشد.
آری «تفحص» برای مادران واژه مقدسی است، سالهاست با آن داستانها دارند، اشکها ریختهاند و انتظارها کشیدهاند و هر گاه دلشان گرفته و دلتنگ دردانه خود میکنند، سر مزار شهدای گمنام دل بیقرار خود را تسکین میدهند.
آری تفحص پر است از این بیقراریها و این بیقراری را عکس شهدا بیشتر و بهتر روایت میکنند، در این سالها این عکسها چه چیزها که نشنیدهاند از درد و دلهای شبانه تا رمز و رازهای مادری که هنوز چشم به راه دیدار است.
۳۰ سال از دلتنگیهای شبانه و مادرانه شهدا میگذرد و هنوز عطر شهدا در زمانهایی که فکرش را نمیکنیم در شهر میپیچد و دلها را روانه کربلا میکند.
قصه تفحص و شناسایی آنها این روزها قصه عجیبی شده است، سالها گمنام میمانند و به یکباره نامشان هویدا میشود و همه حیران از اینکه این شهدا گاه با گمنامی و گاه با شناخته شدن چه پیامی دارند.
بر همین اساس با سردار بهرام دوستپرست فردی که سالهاست در این عرصه مشغول است هم صحبت شدیم تا از این سالها و حکایات تفحص و شهدا برایمان بگویند.
«هنوز راه تفحص ادامه دارد» این را سردار بهرام دوست پرست نماینده کمیته جستجوی مفقودین در استان همدان میگوید که ادامه گفتوگو را در زیر میخوانید.
فارس: برای آغاز گفتوگو بفرمایید تفحص شهدا از چه زمانی شروع شد؟
بله، کار تفحص شهدا با مسولیت سردار باقرزاده که از سال ۶۷ مشغول این کار بودند، آغاز شد و بعد از آزادی اسرا شدت گرفت، از سال ۶۷ با عقبنشینی دشمن بعثی مناطق زیادی آزاد شد و اقلیم کردستان عراق نیز آزاد شد که در این صورت ما در تیم سردار باقرزاده توانستیم تعداد قابل توجهی از شهدا را به عقب منتقل کنیم.
حوزه عملیاتی تفحص شهدا از فاو در آبادان منطقه عملیاتی والفجر ۸ تا اشنویه که منطقه عملیاتی قادر، آخرین نقطه مرزی ایران و ترکیه و عراق است، ادامه دارد و تفحص مفقودین سالهاست در حال انجام است.
فارس: چند تیم عملیاتی در مناطق تفحص فعال هستند؟
سه تیم عملیات در حال حاضر در منطقه مشغول هستند. یک گروه در منطقه جنوب شامل استان خوزستان چه مرزی و چه برون مرزی داخل حوزه استحفاظی جزیره مجنون، منطقه کوهدشت، فاو، شلمچه و مناطق عملیاتی کربلای ۴ است که کارشان ادامه دارد و دولت عراق هم همکاری کرده که با نظارت آنها کار ادامه یابد.
در جبهه میانی که شامل استان ایلام و کرمانشاه است، آنجا هم گروهی مستقر هستند که از عین پشت تا قصرشیرین و جوانرود محدوده کاری آنهاست.
از مرز مریوان تا منطقه اشنویه هم منطقه شمال غرب است که آنجا هم گروهی فعال است و منطقه کردستان و آذربایجان غربی را پوشش میدهد در این سه منطقه گروهها با ماشین آلات و وسایل مجهز مهندسی در حال کار هستند که به اهداف خوبی هم رسیدهاند.
آنها تعدادی از شهدا را کشف کردهاند که این حجم از کار در جهان بیسابقه است و تاکنون نشده کشوری این همه زمان بگذارد و به نتایجی برسد.
هرچند در مرز خودی نیز مناطقی را داریم که احتمال دارد پیکر مطهر شهدا باشد بنابراین با توجه به کروکی و نقشههایی که از یگانها به دست ما رسیده، بچهها کار میکنند که تعداد قابل توجهی از شهدا را نیز پیدا کردهاند.
در تفحص برخی کشورها حتی در جنگ جهانی اول و دوم هم موفق نبودند ولی در جمهوری اسلامی به علت احترامی که به شهدا قائل بوده و هستند بسیار هزینه کرده و وقت گذاشته و به نتیجه هم رسیدهاند.
فارس: تاکنون چه میزان از این مناطق تفحص شده است؟
تقریبا همه مناطق تفحص شده ولی مجدد باز همان مناطق مورد بازبینی و تفحص قرار دارد، سالهای اول تفحص، زمین را میشکافتیم و پیکر پاک شهدا را پیدا میکردیم ولی وقتی زمان گذشت باران فصلی و سیلابها حجم زیادی از خاک و گِل روی مناطق را گرفت که اینها نیاز به استفاده از وسایل مهندسی و لودر داشت و اینها اکنون به کار گرفته شده است.
بچهها خاکریزها و کانالهای دوران جنگ تحمیلی را میشکافند زیرا بعثیها در آن زمان با لودر خاک روی پیکر شهدا میریختند و شهدای ما زیر خروارها خاک مدفون میشدند که نیاز است باز با لودر آنها را پیدا کنیم.
فارس: برای یافتن شهدا از نقشههای دوران دفاع مقدس یا نقشههای امروزی استفاده میشود؟
در تفحص، یگانهای سپاه و ارتش موظف شدند که کالکهای عملیاتی را در اختیار کمیته مفقودین قرار دهند. همچنین بر اساس اطلاعات شفاهی، کتبی و حضوری، مناطق توسط فرماندهان یگانها شناسایی شد و در اختیار گروههای تفحص قرار گرفت که نتایج خوبی هم در پی داشت.
تا سال ۱۳۷۳ با این نقشهها به ویژه در سلیمانیه کار کردیم و به این شکل موفق شدیم تعداد قابل توجهی از شهدا را پیدا کنیم، در این میان کمک مردم بومی هم خیلی کمک کرد مثلا چوپانها و کشاورزان مرزی و برون مرزی خیلی کمک کردند و اطلاعات خوب و قوی در اختیار ما گذاشتند و پیکر مطهر شهدای زیادی را کشف کردند.
فارس: میشود بفرمایید در حال حاضر در استان همدان چند مفقودی داریم؟
در استان حدود ۴۷۰ مفقودالجسد داریم. هرچند تمام استانها تعدادی مفقودی دارند اما بچههای همدان از یگانهای تیپ شهید قهرمان، سپاه انصارالحسین(ع) همدان، لشکر ۲۷ و تیپ نبی اکرم در جبهه حضور داشتند که در جنگ تعدادی از شهدا مفقود شدند و پیکرهایشان هم ماند و هنوز کشف نشده است.
این تعداد گمنام از نظر ما مفقود هستند اما شاید اینها جزو شهدای گمنامی هستند که در نقاط مختلف کشور دفن شدهاند اما چون شناسایی نشدهاند، برای ما مفقود هستند.
مثلا تعدادی از شهدای ما در استانهای دیگر هستند که شناسایی میشوند و مورد آخر شهید ابراهیم پیکار بود که در رزن دفن شده است اما با شناسایی مشخص شده که اهل بوشهر است.
در استان همدان ۱۵۳ شهید گمنام در ۵۵ نقطه خاکسپاری شدهاند که این شهدا در عملیاتهای مختلف به شهادت رسیدهاند.
فارس: از چگونگی شناسایی پیکر شهدای گمنام از طریق DNA برایمان بگویید.
شهدای گمنامی که اخیرا پیدا میشوند با آزمایشهای DNA شناسایی شدهاند که باید بگویم ما آزمایشگاههای بسیار مجهز و قوی داریم که در کشورهای اسلامی یکی از لابراتورهای موفق بوده و از طریق نمونه خون پدر، مادر، خواهر و برادر شهید و تکه استخوانی از شهید انجام میشود.
فارس: اگر خانواده شهید در قید حیات نباشند، چه میشود؟
اگر چنین اتفاقی بیفتد شهید تا آخر گمنام خواهد ماند اما خداروشکر این موضوع کم بوده زیرا خوشبختانه در زمان مناسب و طی سالهای گذشته از همه خانوادههای مفقودین نمونه خون گرفته شده است.
در حال حاضر در تمام استانها نمونهگیری انجام شده و استان همدان نیز یکی از اینهاست که از تمام خانوادههای شهدا نمونه را گرفته تا DNA انجام شود.
این نمونهها در اختیار لابراتور DNA تهران قرار میگیرد و به مرور شهدا شناسایی میشوند همانطور که طی یکی دو ماه اخیر۵ـ۴ شهید گمنام از همدان شناسایی شدند که یا از همدان در شهرهای دیگر بودند یا از شهرهای دیگر در همدان هستند.
فارس: با توجه به تکنولوژی DNA امیدی هست که همه شهدای گمنام به مرور شناسایی شوند؟
بله آزمایش در حال انجام است و ما نیز امیدواریم از طریق این تکنولوژی شهدای گمنام شناسایی شوند تا خانوادههای آنها نیز از چشم انتظاری رهایی یابند.
استفاده از این تکنولوژی زمانبر است اما خوشبختانه موفق شدهاند زمان آن را به حداقل برسانند و تشخیص آن نیز صد درصد است.
فارس: در آزمایش DNA شهدای گمنام، چه چیزی تشخیص داده میشود؟
در آزمایشها مذکر و مونث بودن و سن شهدا تشخیص داده میشود.
فارس: در ایام مختلف شهدای تفحص شده در نقاط مختلف کشور تشییع و خاکسپاری میشوند، اینکه شهدا به کدام شهر و روستا بروند چگونه اتفاق میافتد؟
پیکر پاک شهدا بعد از تفحص به معراج الشهدای تهران انتقال مییابد. بعد از آنجا طبق درخواست شهرها سازماندهی میشوند که این اواخر دانشگاه تربیت معلم همدان نیز تقاضای میزبانی از دو شهید را کرده که ماه بعد قرار است دو شهید در این دانشگاه خاکسپاری شوند.
باید یادآوری کنم با توجه به اینکه هویت شهدا مشخص نیست ممکن است شهید اهل جای دیگری باشد اما در شهر دیگری دفن شود مثلا همین اخیرا، شهید حسین شکراییان همدانی که در اصفهان بود یا اینکه شهید اهل اصفهان در تویسرکان دفن شده بود و یا شهید قهاوندی در اسلامآباد غرب دفن شده بود.
در کل کشور این اتفاقات میافتد و همه کشور درگیر این موضوع هستند که پس از شناسایی با اطلاع خانواده یا شهید نبش قبر شده و به شهر خود انتقال مییابد یا در همان شهر میماند که با توجه به اینکه نبش قبر حرام است و نیاز به استفتاء و نظر مراجع دارد اما معمولا در همان شهر میمانند و نبش قبر نمیشوند مثلا همین اواخر شهید حسین شکراییان همدانی نزد مردم اصفهان ماند.
فارس: در تفحصها چه چیزهایی از شهدا پیدا میشود؟ فقط استخوان ملاک است یا پیدا شدن وسایل شهدا مانند پلاک هم باشد مشکلی ندارد؟
خیر؛ در کشف شهدا همان پیکر و استخوانهای شهید ملاک ماست و اشیا ملاک نیست، در ضمن گاهی همه اجساد شهدا هم کامل نیست و بخشی از استخوانها پیدا نمیشود که یا در اثر عوامل جوی از بین رفته است و یا پیدا نمیشود.
فارس: بعد از اینکه شهدا تفحص میشوند در برخی مواقع در ایام خاصی تشییع و خاکسپاری می شوند، این کار چه دلیلی دارد؟
اینکه شهدای گمنام در روزهای خاص تشییع میشوند به خاطر بازتاب حضور شهدا در جامعه است زیرا هدف ما اثرگذاری است.
فارس: سوال دیگری که برای مخاطبان مطرح شده این است که بر اثر عوامل جوی ممکن است چندین استخوان در نقاط مختلف وجود داشته باشد؟ اگر بله نحوه شناسایی شهید چطور است؟
خیر؛ چنین چیزی وجود ندارد یا به ندرت پیش آمده است زیرا معمولا شهدا متمرکز بودند.
بارها دیدیم که سیل پیکر شهدا را در جریان خود قرار داده و استخوانها جدا و پلاک جدا و با فاصله بوده که اینها را با هم ترکیب کردهایم و همه متعلق به یک شهید بوده است هرچند بچهها به کار وارد هستند و حواسشان جمع است.
فارس: به نظر شما میشود زمانی برای پایان کار تفحص شهدا عنوان کرد؟
خیر؛ این کار تمام شدنی نیست و نمیتوان زمانی برای آن مشخص کرد بلکه برای این کار مقدس آهسته و پیوسته باید پیش رفت تا به نقطه مطلوبی رسید.
فارس: برخی از بچههای شما چندین سال است که در این کار فعالیت میکنند، این کار برای گروههای تفحص تکراری و یا احیانا خستهکننده نشده است؟
نه اصلا؛ به هیچ وجه. انجام این کار رسالتی است که رهبری تاکید کردهاند و باید به نتیجه مطلوبی برسد، کار هم با عشق بچهها به شهدا جواب میدهد و ادامه دارد.
وقتی هر هفته و هر ماه شهیدی پیدا میکنیم باید این کار ادامه یابد. خوشبختانه انگیزه گروههای تفحص مثالزدنی است و خستگی معنا ندارد.
همین خانم شهید، فاطمه اسدی که توسط دموکراتها شهید شده بود بعد از ۳۰ سال در خاک کشورمان پیدا شد، این نتیجه همین تلاشهاست.
فارس: سردار! بچههای تفحص در این زمینه دلی کار میکنند؛ آیا تاکنون شهدا عنایتی داشتهاند که اطلاع دهند کجا دفن شدهاند؟ یا ناخودآگاه مناطقی به ذهنتان خطور کند که شهیدی در جایی مدفون است؟
دوست پرست: بله سوال خوبی است؛ این اتفاق برای من افتاده است گاهی به ما الهام میشد و حس غریبی به ما میگفت که شهیدی زیر خاک است.
یک روز غروب با فرمانده گروهانی از ایلام منطقه عملیاتی مهران میرفتیم که جلسهای داشته باشیم، همانطور که دور و برم را نگاه میکردم، سمت راستم جای کندهکاری آشیانه تانک دشمن بود اما یهو در آن پستی و بلندی منطقه صافی بود که من احساس کردم دستی را دیدم پس سریع به راننده گفتم «علیآقا! دور بزن». وقتی دور زدیم گفتم بیل را بیاور و این تکه برجسته از خاک را بکن. علی آن قسمت را کَند و خوشبختانه شهیدی بیرون آمد که شهید تویسرکان بود و در عملیات تک چلچراغ منافقین مفقود شده بود بنابراین پیکر شهید را با خود آوردیم که تحویل خانواده ایشان شد.
یکی دیگر از عنایات شهدا اینکه یک روز در یک زمین بایر و صافی نشسته بودیم بعد از خواندن دعا و راز و نیاز، یکی از رفقا اصرار کرد اینجا را بکَنیم، من گفتم چیزی نیست اما گفت: نه؛ احساس من چیز دیگری میگوید، به اصرار او این کار را انجام دادیم که بعد از کَندن پیکر پاک شهیدی را بیرون آوردیم.
از عنایات که میگویم یکی پس از دیگری خاطراتی به ذهنم خطور میکند، روزی روی یک کُنده درخت که آتش گرفته بود، نشسته بودم؛ آقای راستی یکی از همکارانم کنارم بود، گفتم احساس میکنم زیر این کُنده درخت چیزی هست.گفت نه بابا چیزی نیست؛ گفتم بیا بِکنیم، بعد از کند و کاو، شهیدی از شهدای تهران لشکر ۲۷ که حدود ۶۰ سال سن داشت و دندانهایش هم مصنوعی بود و موهایش به استخوان سرش چسبیده بود را پیدا کردیم.
با لبخندی گفت: شهید باسلیقهای بود در جیباش نخ و سوزن هم داشت که نشان میداد آدم باسلیقهای بوده است.
خانوادهها منتظر و مشتاق شناسایی شهدای خود هستند و رهبری هم تاکید بر ادامه کار دارند، همچنین سرلشکر باقری فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح و سردار باقرزاده رئیس کمیته مفقودین کشور نیز مصمم به ادامه کار هستند و بچهها نیز با انگیزه بسیار خوبی در مرز خودی و عراق کار میکنند و انشاءالله به نتایج خوبی برسیم.
فارس: شما صحنههای زیادی در تفحص شهدا دیدید، از آن لحظهها بفرمایید.
صحنههای جستجو و پیدا کردن شهدا بسیار جذاب است، لحظاتی که هیچگاه یادمان نمیرود، روزی تکهای از پوتین شهید را میدیدیم و آن را بیرون میکشیدیم، روزی هم شهیدی را مییافتیم که قمقمه آبش پر بود و من نیز خودم جرعهای از آن آب نوشیدم.
یکی از قصههای تفحص شهدا که برایم جالب است را باید بگویم اینکه شهیدی داشتیم که بعد از تفحص متوجه شدیم در فصل سرما درگیر عملیات بوده زیرا دستکش در دست داشت، پس از بیرون آوردن دستکش را که تکاندیم، بندهای انگشت مثل دانههای تسبیح از داخل دستکش بیرون ریخت ولی یکی از انگشتان داخل دستکش گیر کرد.
داخل دستکش را که نگاه کردیم دیدیم انگشتر شهید است که روی آن کلمه "جانم حسین" حکاکی شده و همراه با انگشتش که سالم بود بیرون آمد. جالبتر اینکه انگشتی که انگشتر داشت، سالم مانده بود و روی انگشتش مو هم بود و فقط پوست انگشت تیره شده بود ولی نپوسیده بود.
فارس: در حین تفحص شهدا اشیایی نیز کشف میشود، آن اشیا تحویل خانوادهها داده میشود؟
بله؛ همه آنچه پیدا میشود در صورت شناسایی شهید، تحویل خانوادهها میشود، بدون کم و کاست.
فارس: با همه نقاطی که نام بردید، فکر نمیکنید برخی مناطق هنوز برای تفحص جا مانده باشد؟
بیشک همه نقاط زیر پوشش تفحص ماست و شاید یک درصد باشد که آن هم مربوط به دوران ضد انقلاب بود که نیروها را در جای دیگری تیرباران میکرد که فعلا کسی از آن اطلاع نداده و به آن نرسیدهایم اما از فاو تا اشنویه وجب به وجب کندوکاو شده است.
فارس: راستی آیا در جریان تفحص زمان و یا فصل هم مهم است؟
بله دقیقا؛ بهترین زمان برای تفحص تابستان است زیرا علفها خشک شده و زمین هم خشک است، بچههای تفحص هم ییلاق و قشلاق میکنند مثلا زمستانها تفحص در شمال غرب تعطیل است ولی در خاک عراق مشکلی نداریم زیرا آنجا برف نیست.
فارس: طریق حضور بچههای تفحص در خاک عراق چگونه است؟
گروههای تفحص گذرنامه دیپلمات دارند، کشور عراق هم همکاری خوبی با ما دارد، همان طور که ما نیز با آنها همکاری میکنیم، در جریان تفحص یک نفر از نیروهای عراقی نیز به منظور نظارت حضور دارد.
فارس: سردار! دبیرخانه شهدای مدافعان حرم کشور در همدان است، در مورد تفحص فقط از دوران دفاع مقدس گفتید آیا در سوریه هم شهید مفقودالاثر داریم؟
بله؛ ما در سوریه نیز تعدادی مفقودی داشتیم که الان به ۱۰ مورد رسیده است و با پلاک و آزمایش DNA پیگیری میشود.اکنون تیم سه نفرهای آنجا هستند که پیگیر مفقودین هستند.
همدان در سوریه مفقودی ندارد ولی امید داریم این ۱۰ شهید مفقودی نیز سریع به کشور برگردند. خوشبختانه در تکنولوژی جدید و در جنگهای معاصر همچون عراق و سوریه همه بچهها هم پلاک و هم نمونه DNA دارند.
فارس: سپاسگزارم از وقتی که گذاشتید و پاسخگوی سوالات ما بودید مطلبی اگر هست، بفرمایید
من هم از شما ممنونم، تشکر ویژه از سردار باقرزاده که از سال ۵۹ تاکنون در تفحص شهدا کار میکنند که این امری بیسابقه است، همچنین بچههایی داریم که بیش از ۳۵ سال است که کار میکنند و موهای آنها در این راه سپید شده است اما با انگیزه دلی کار میکنند.
در خاتمه عرایضم به خاطرهای هم اشاره کنم، طی جلسهای که با صلیب سرخ جهانی داشتیم و سه خانم از کشورهای مراکش، مصر و هند حضور داشتند، صحبتی که کردیم اشارهای به یک خانم به نام «سلطان» کردند، این خانم حدود ۴۰ سال سن داشت که وقتی من در عراق کار میکردم مدام ما را رصد میکرد. کنجکاو شدم، بنابراین دلیل این کار را از او پرسیدیم او که اهل کرکوک بود گفت ما پنج زن هستیم که میخواهیم با شما کار کنیم.
خیلی اصرار کردند، بالاخره با شرط و شروطی قبول کردیم؛ این خانم به همراه چهار همراهش۸۰ تا ۹۰ شهید پیدا کردند که در آخر هم خانم سلطان روی مین رفت و شهید شد.
در مجموع ناگفتههای زیادی در تفحص، گمنامی و هویدا شدن نام شهدا هست که مشابهاش در جای دیگر نیست که همین باعث شده اکنون از روزها بنویسم.
انتهای پیام