هنر، دین را بسیار جذاب تبیین میکند
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، بخش فرهنگی جشنواره فیلم فجر، امسال نشستها و میزگردهای متعددی را با موضوعات مختلفی برگزار میکند.
در این نشستها قرار است که مسائل سینما را از چشماندازهای مختلف علمی و فرهنگی مورد بحث و کاوش قرار دهند. میتوان به تعبیر دیگری گفت این رویکرد همان نگاهی است که سالها قبل رهبر انقلاب درباره نسبت میان علوم انسانی و سینما بیان کردند و گفتند که علوم انسانی فضای تنفس نخبگان است و سینما جز با اصلاح پایههای علوم انسانی متحول نمیشود.
بنابراین مهمترین نکته در ابتدای راه برگزاری این نشستها بررسی کمکی است که سینما و علوم انسانی میتوانند به یکدیگر کنند.
نعمت الله سعیدی نویسنده و منتقد فرهنگی درباره نشستهای هماندیشی بخش فرهنگی جشنواره فیلم فجر، بیان کرد که بهنظرم بیشتر از آنکه سینما به علوم انسانی نیاز داشته باشد این علوم انسانی است که به سینما نیاز دارد.
وی توضیح داد بهدلیل آنکه علوم انسانی ما در عموم رشتههای آن مانند جامعهشناسی، اقتصاد، روانشناسی و... از سوی غرب آمده و ناظر به جوامع و کشورهای غربی تبیین شده است و با جامعه ما سازگاری ندارد. اما سینماگر و هنرمند ما میتواند با تصویر واقعی و درست از تاریخ، هویت، مبانی و آرمانهای ملی و جامعه ما زمینهها و ابعاد گوناگون آن را از بافت اجتماعی و روستایی گرفته تا مشکلات و بیم و امیدهایش، به دانشمندان و نخبگان علوم انسانی نکاتی را گوشزد کند که برای تبیین بهتر و درستتر در علوم انسانی بهکار بیاید. مشکل دیگر این است که در پیچ و خم مشکلات جامعه و کشور، گاهی نظریهپردازان و متخصصین علوم انسانی ما دچار تحیر میشوند. سینما میتواند فرصتی باشد برای اساتید و پژوهشگران، که علوم انسانی را با جامعه تطبیق دهند.
این نویسنده در ادامه بیان کرد که البته علوم انسانی هم باید به کمک سینما بیاید. همیاری علوم انسانی به سینما میتواند این باشد که سینما ماهیت و کارکرد خودش را بهتر پیدا کند. به عنوان مثال با کمک رشتههای ادبیات و روانشناسی میتواند شخصیتپردازی را بهتر طراحی کند یا با کمک جامعهشناسی درک قویتری از جامعه داشته باشد.
وی در بخش دیگر صحبتهای خود، درباره اهمیت مباحث نظری سینما در ایران مطالبی را تبیین کرد. به باور سعیدی نسبت سینما با مباحث بومی و ملّی ما مانند دین و هویت ایرانی قدرت همخوانی دارد و اینکه میان سینما و دین، نمیتوان جمع کرد سخنی نادرست است. او با بیان اینکه هنر ظرفیت بسیار عظیمی دارد گفت همانطور که غرب مباحث فکری و فلسفی خود را با مبانی اومانیستی تئوریزه کرده است، جای جای دنیا میتواند فرهنگ و هویت خود را با جهان سینما درآمیخته کند. ما نیز دین و مباحثی مانند آن را میتوانیم در دنیای سینما تصویر کنیم. ذات هنر در جهان خطشکنی میکند و هنر سینما نیز میتواند حرفها و مباحث دینی را بیان کند.
نویسنده کتاب «فیلم، فیگور و فلسفه» و «سکه تقدیر» تأکید کرد که دین توسط هنر همواره تبیین بسیار زیبا و جذابی داشته است. قرآن کریم خود اعجاز بلاغی و ادبی دارد یا شعر و موسیقی نیز برای بیان مضامین دینی همواره نقش بسیار درخشانی از خود نشان دادهاند. سینما نیز با اینکه از غرب آمده است، تضاد ماهوی برای بیان و ترسیم مسائل دینی ندارد بلکه میتواند نقش جدی نیز داشته باشد.
این کارشناس فرهنگی با اشاره به اینکه شاید در ابتدای امر تضادهایی در سینمای ما دیده شود که برای دنیای ما عجیب باشد گفت: به عنوام مثال با تعریفی که از قهرمان در هالیوود داریم، قهرمان کسی است که با حداکثر امکانات و تجهیزات بتواند در مقابل یک لشکر بایستد اما در سینمای دفاع مقدس ما قهرمان کسی است که شهید بشود. در حقیقت با مدال شهادت است که او قهرمان میشود. حال این نگاه برای سینمای دنیا در وهله اول عجیب بهنظر میرسد اما همانطور که اشاره کردم سینما قابلیت تعمیم و تغییر دارد و میتواند مطابق با هر ملت و آیینی، حرف خود را بزند.
نویسنده کتاب «عفریته و افلاطون» گفت اما مشکل این است که برخی از فیلمسازان ما که تحصیلکرده خارجاند با درک و بینش غربی فیلم میسازند و برای همین زمانی که ایده و مضمون داخلی را میخواهند بسازند با سبک و سیاق غربی تولید میکنند و باعث میشود که خروجی کار برای بیننده داخلی مفهوم واقعی نداشته باشد.
سعیدی درباره اینکه سینمایی که به دین یا مضامین متناسب با حاکمیت دینی توجه کند ایدئولوژیک است گفت: عالم هنر ایدئولوژیک است و در آن همواره به بایدها و نبایدهایی توجه شده است. چگونه میتوان گفت که باور دینی و سیاسی خاصی ایدئولوژیک است اما خلاف آن خیر؟ حتی مخالفت با این حرف خود نیز یک ایدئولوژی روشن است. فضای هنری و سینمایی که به هنر برای هنر با سینمای موسوم به روشنفکری توجه میکند نیز برای خود ایدئولوژی دارد. حتی ایدئولوژیهای آنان نیز غلیظتر از ایدئولوژویهای دیگر است. ظاهر قضیه این است که ایدئولوژی ندارند بلکه برعکس همین موضوع نیز خود باور و عقیده است.
وی بیان کرد که آنچه که بد است تحمیل ایدئولوژی به هنرمند است. باورها و عقاید باید از درون خود هنرمند بجوشد نه اینکه به او بگوییم چگونه بسازد. برعکس مدیری که باید ایدئولوژی خاصی را قبول داشته باشد چون در مقام اجرا است، هنرمند باید خود بخواهد و از درونش قلباً پذیرفته شود. او باید درد آن عقیده را داشته باشد و آن را بپذیرد.
او در نهایت گفت که جشنواره فیلم فجر باید برای رسیدن به سینمایی با طراز و معیارهای انقلاب اسلامی، از آثاری که در زیبایی و ظرافت تمام کلام و پیام انقلاب را صادر میکنند حمایت کند. نشستهای فرهنگی جشنواره فیلم فجر قطعاً میتواند برای فهم بهتر و دقیقتر این مضامین کارساز باشد البته این به اجرا و عملیاتی کردن کار نیز بستگی دارد.