۰۸ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۲:۳۳
کد خبر: ۷۰۳۳۷۵
یادداشت‌های یک مبلّغ از خاطرات سفر به برزیل(۴)؛

غربت امام کاظم در روضه‌ یک نفره

غربت امام کاظم در روضه‌ یک نفره
آن شب من ماندم و تنهایی در دیار غُربت و زیارت عاشورا و روضه‌ی یک نفره‌ باب الحوائج، موسی بن جعفر علیه السلام.

به گزارش سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، ۲۴ روز از ماه پرفیض رجب گذشته بود و در آستانه‌ سالروز شهادت امام کاظم علیه‌السلام بود. از داخل اتاقم در هتل (Hotel floor da Mata)، به صدای زیبای باران‌های معروف و فراوان برزیل گوش میدادم. ناخداگاه فکری به ذهنم رسید که قدمی برای امام موسی بن جعفر علیه السلام بردارم و کاری انجام دهم.

اما مشکلی وجود داشت و آنهم اینکه در شهر محل سکونت، یعنی شهر گوارانتا (Guaranta do norte)، حتی یک مسلمان هم وجود نداشت و عملا کسی امام هفتم ما شیعیان را نمی شناخت. داشتم از تصمیم منصرف می‌شدم که تصمیم دیگری گرفتم، دعوت از تعدادی مسلمان از شهرهای اطراف گوشی تلفن را به دست گرفتم و شروع به دعوت از چند مسلمان ایرانی و غیر ایرانیِ شهرهای اطراف کردم.

در متن پیام نوشتم:

السلام علیک یا موسی بن جعفر

به مناسبت سالروز شهادت امام کاظم علیه السلام، یک مجلس روضه و زیارت عاشورا در محل اسکان ما در هتل flor da mata برقرار هست. انشاالله بعد از روضه، میهمان سفره با کرامت حضرت هستیم. (قادری)

همزمان با دریافت چند جواب مثبت برای حضور در روضه، یاعلی گفتم و رفتم تا هم متن روضه آماده کنم و هم فکری کنم برای تهیه شام.

خیلی دوست داشتم تا قطعه پارچه‌های مشکی داشتم و به یاد حضرت موسی بن جعفر علیه السلام، فضای اتاق را هیئتی میکردم، ولی خُب این چیزها، آنجا پیدا نمی‌شد.

اگرچه که شب شهادت امام کاظم علیه السلام بود، ولی از درون خوشحال بودم که قدمی برای حضرت برداشته‌ام. تا آن زمان همه چیز خوب پیش‌رفت. به تعداد افراد دعوت شده، هم غذا آماده کردم و هم قهوه. نماز مغرب و عشا را خواندم و منتظر بودم که چند نفر معدودی که به روضه دعوت کردم، برسند.

لحظاتی گذشت و اولین پیام، مبنی بر عدم حضور یکی از مدعوین دریافت شد. هنوز چیزی نگذشته بود که پیام دوم مبنی بر کسالت یکی دیگر از افراد، رسید و به همین ترتیب، یکی مشکل وسیله نقلیه داشت و دیگری مشکلی دیگر.

آن شب من ماندم و تنهایی در دیار غُربت و زیارت عاشورا و روضه‌ی یک نفره‌ باب الحوائج، موسی بن جعفر علیه السلام.

ارسال نظرات