امکان کاهش 12 سال تحصیل به 9 سال
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از خبرگزاری فارس ـ گروه آموزش و پرورش: نهال «امور تربیتی»، هشتم اسفند 1359 به دست شهید رجایی و باهنر در دل نظام آموزش و پرورش ایران،کاشته شد و چنان ریشههایش در خاک تعلیم و تربیت جان گرفت که به رغم تمام بیمهریها باز هم ایستادگی کرد و سایهسار آموزش شد.
امور تربیتی با هدف «انتقال ارزشهای دینی و فرهنگی انقلاب اسلامی به مدارس»، «تربیت و بازسازی دانشآموزان در فضایی انقلابی و اسلامی»، «زمینهسازی برای ورود نگرشهای دینی و ارزشهای انقلاب اسلامی به نظام آموزش و پرورش و حفظ مدارس از آفات فرهنگی و سیاسی» و «شناخت و پرورش استعدادهای دانشآموزان در رشد دینی، عقلی، اجتماعی، عاطفی آنان و حفظ ارزشها» شکل گرفت اما مسیری سخت را طی کرد.
به سراغ سید باقر پیشنمازی رفتیم که در زمان وزارت محمود فرشیدی به عنوان معاون پرورشی و تربیتبدنی وزارت آموزش و پرورش فعالیت میکرد و اکنون کارشناس تعلیم و تربیت و عضو شورای مرکزی کانون تربیت اسلامی است؛ او یکم مرداد سال ۱۳۸۵ در این سمت فعالیت خود را آغاز کرد که تهیه آییننامه اجرایی قانون احیای معاونت پرورشی، افزایش ساعت ورزش، تهیه ۴ هزار بازی بومی، طرح شناسایی دانشآموزان نخبه، طرح حمایت از «دانشآموزان با استعدادهای ممتاز» و طرح «جمعه با مدرسه» از جمله طرحهایی بود که در زمان وی اجرایی شد.
** ستمی که در حق دستگاه تعلیم و تربیت روا شد
* فارس جایگاه آموزش و پرورش را در دولت چگونه ارزیابی میکنید؟
نه در دولت فعلی نه در دولتهای قبلی هیچ وقت آموزش و پرورش مسأله اول کشور تلقی نشد اما اکنون که مصمم هستیم چشمانداز ترسیم شده در بیانیه گام دوم انقلاب را محقق کنیم، کدام مدیران با چه اوصافی باید وارد صحنه شوند تا این تحول هدفمند در چهل سال دوم انقلاب انجام شود؟ آیا مدیران تراز انقلاب اسلامی به صورت تصادفی، شخصیتشان شکل میگیرد؟
برای ریلگذاری در امر کادر سازی و تربیت مدیرانی مناسب اهداف بیانیه گام دوم انقلاب، دولت به کدام دستگاه باید سفارش دهد به جز نظام آموزشی کشور؟
در طول ۴ دهه گذشته همواره دغدغه شماره یک اکثر مسؤولان عالی وزارت آموزش و پرورش چه در ستاد و چه در استانها، مسأله بودجه و نگرانی در تأمین حقوق ماه بعد کارکنان بود
سیاستهای کلان اجرایی که توسط مقام معظم رهبری در اوایل کار دولت دوازدهم به وزارت آموزش و پرورش ابلاغ شد، سفارش به تربیت نیروهای کارآمد است؛ در همان بند اول سیاستهای کلان اجرایی، ۱۹ وصف ذکر شده است. آیا تمهیدات لازم در دولت دوازدهم برای تحقق این ۱۹ وصف صورت گرفت؟ و آیا اکنون وزارت آموزش وپرورش سرمایه انسانی واجد شرایط و کار آمد برای تحقق سیاستهای یاد شده در اختیار دارد؟
در مورد غفلت از جایگاه آموزش و پرورش در دولتهای گذشته میشود به مواردی اشاره کرد؛ در طول ۴ دهه گذشته همواره دغدغه شماره یک اکثر مسؤولان عالی این وزارت چه در ستاد و چه در استانها، مسأله بودجه و نگرانی در تأمین حقوق ماه بعد کارکنان بود نه تعلیم و تربیت دانشآموزان و بررسی راههای بهبود کیفیت آن.
ستم دیگری که در حق این دستگاه بسیار مهم راهبردی صورت گرفت این بود که در بسیاری از موارد، مهمترین معیار احراز صلاحیت افراد برای تصدی مدیریتهای میانی در این وزارت مهم و راهبردی، سابقه خدمت به فلان ستاد انتخاباتی و یا اعمال فشار نماینده مجلس وقت بود نه صلاحیت علمی و حرفهای و تجربی و سابقه مؤثر در حوزه تعلیم و تربیت! همین یعنی کم ارزش بودن سرنوشت نسل آیندهساز کشور در منظر بعضی از صاحبان قدرت در دولت و مجلس!
** پنهانی سند ۲۰۳۰ را اجرا میکردند!
* فارس: چرا با اینکه این همه اقدام در آموزش و پرورش انجام میشود اما خروجی مطابق با هدف تعیین شده نیست. مثلا در بخش پرورشی اقدامات زیادی انجام میشود اما باز میبینیم هنوز خلأ داریم؟
دلیل اینکه چرا کار انجام میشود اما خروجی آن دیده نمیشود، این است که هنوز نگرش واحدی به مفهوم تربیت و ساحتهای آن وجود ندارد و یا اینکه گرایشهای غربزدگی در بعضی دولتها موجب مسلط سازی مدیرانی با رویکرد واگرایانه و گرفتار احساس حقارت و خود کم بینی در برابر بیگانگان، بر این وزارت شد. بعضی از این افراد در مصاحبهها میگفتند سند تحول را میخواهیم اجرا کنیم ولی پنهانی سند ۲۰۳۰ را اجرا میکردند!
آنچه که شما به عنوان خروجی کار توصیف میکنید، قاعدتاً مسأله شخصیت پردازی دانشآموزان بر اساس وصفهای ۱۹ گانه ذکر شده در بند یک سیاستهای کلان اجرایی ابلاغ شده از سوی مقام معظم رهبری میتواند باشد که فرمودند «...تربیت انسانهای مؤمن، پرهیزکار، متخلّق به اخلاق اسلامی، بلندهمت، امیدوار، خیرخواه، بانشاط، حقیقتجو، آزادمنش، مسئولیتپذیر، قانونگرا، عدالتخواه، خردورز، خلاق، وطندوست، ظلمستیز، جمعگرا، خودباور و ایثارگر».
اراده عمل به دانستهها و دلبستگی به صفات پسندیده و ترغیب به آنها، در حوزه پرورش باید اتفاق بیفتد.
اما آنچه در دستور کار وزارت آموزش و پرورش قرار گرفته بود، ارائه اطلاعات و معلومات از طریق کتب درسی در مورد این اوصاف به دانشآموزان است تا به خاطر خود بسپارند و در هنگام امتحان بتوانند پاسخ بدهند! و متناسب با تراکم محفوظات، نمره قبولی دریافت کرده و به کلاس بالاتر بروند!!
این موضوع به معنی متصف شدن به این صفات نیست چون برای این قبیل آموزشهای نظری، کارگاه عملی تعریف نشده است! و دانستن چیزی، به معنای عملی شدن حتمی آن نیست؛ اراده عمل به دانستهها و دلبستگی به صفات پسندیده و ترغیب به آنها، در حوزه پرورش باید اتفاق بیفتد.
** با کدام حجت شرعی سالهایی ارزشمند از عمر فرزندانمان را باید اینگونه صرف کنیم؟!
* فارس: به نظرتان تعریف پرورشی چیست؟ آیا مشکل پرورشی هم این است که وحدت برداشت از پرورشی نداریم؟
وجود نگرشهای متعدد و بعضا سطحی موجب شد که در سالهای گذشته گاهی در حوزههایی سرمایهگذاری شد که بازده موقتی داشت و یا اصلا بازده تربیتی نداشت. مثلا تصور می شد که تربیت دینی همان تعلیمات دینی است! و همه برنامهها و مسابقات و گفتار درمانیها متوجه انتقال معلومات دینی به دانشآموزان میشد! در صورتی که هیچ دلیلی وجود ندارد که تعلیمات دینی الزاما به تربیت دینی بینجامد. تربیت دینی سازوکارهای دیگری غیر از کلاس درس و امتحان و نمره دارد.
و یا اینکه از ساحتهای ششگانه تربیت فقط به ساحت اعتقادی واخلاقی آن توجه میشد. این بیان مقام معظم رهبری که درتاریخ 12 اردیبهشت 1385 در جمع معلمان سراسر کشور مطرح شد را مورد توجه و دقت قرار دهیم «مهمترین کاری که باید امروز در کنار آن قاعدهسازی انجام بگیرد، این است که به مقوله پرورش - به هر شکلی - اهمیت داده شود ؛ نه چون ما مسلمانیم، مسأله فقط این نیست. امروز در دنیای غربِ از لحاظ دانش و فناوری پیشرفته، مسأله پرورش در بسیاری از کشورها جزوِ آن مبانی اصلی است؛ مسؤول و مأمور پرورشی وجود دارد. به پرورش اهمیت میدهند. پرورش فقط دیندار شدن و عمق ایمان یافتن نیست که ما دنبالش هستیم. پرورش تأثیر خودش را در رفتارها، برخوردها، رشد شخصیت، تقویت اعتماد به نفس و جوشاندن چشمه استعداد نشان میدهد».
نگرش دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد مقایسه همترازی دادهها و ستادهها در فرایند نظام تعلیم و تربیت کشور است. ستاده ما از فرزندان این ملت که مهمترین حاصل عمر آنهاست، 12 سال از بهترین سالهای عمرشان است اما آیا دادههای نظام تعلیم و تربیت ما «هم ارزش» با 12 سال عمر فرزندانمان بوده است؟
معتقدم این موضوع قابل تجدیدنظر است یعنی با تدابیری فرزندان ما 10 سال زودتر می توانند وارد زندگی اجتماعی شوند
من و شما از خودمان بپرسیم که چند درصد از کتابهایی که در 12 سال تحصیلمان در مدارس به اجبار خواندیم و امتحان دادیم، در زندگی ما کاربرد داشت و مفید واقع شد؟ همین سؤال را از دیگران نیز بپرسیم و اگر پاسخ این بود که اکثر آن کاربرد نداشت! به این سؤال بسیار مهم پاسخ دهیم که با کدام حجت شرعی سالهایی ارزشمند از عمر فرزندانمان را باید اینگونه صرف کنیم؟! آیا اینگونه هزینه منفعت عاقلانه است؟
آیا مجموعه اطلاعاتی که به فرزندان این ملت، از 7 سالگی تا 19 سالگی در طول 12 سال ارائه میدهیم، اجتناب ناپذیر است؟؛ آیا نمیشود بخش مفید وکاربردی آن را در 10 سال یا 8 سال ارائه کرد؟ وقتی سند تحول آموزش و پرورش میگوید، سن تعلیم و تربیت از 5 سالگی است، آیا باید الزاما از 7 سالگی شروع کنیم؟ مگر آموزش در سنین خردسالی منحصر به کتاب است؟
چرا ما نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی و دوره سربازی و مدت جستجو برای اشتغال در کشورمان، طوری است که فرزندمان وقتی ازدواج می کند و وارد زندگی میشود که حدوداً 30 سال از عمرش گذشته است؟ یعنی زمانی که ظرفیتها و توانمندیهای جسمی، روحی و توانمندیهای فرد در سرازیری میافتد، تازه میخواهد زندگی تشکیل دهد. فرزندآوری داشته باشد، نقش اجتماعی و اقتصادی ایفا کند!
**میتوان سن تعلیم را زودتر شروع کرد هم دوره آن را کاهش داد
* فارس: یعنی میتوان دوره دیپلم را کاهش داد؟
معتقدم این موضوع قابل تجدیدنظر است یعنی با تدابیری فرزندان ما 10 سال زودتر می توانند وارد زندگی اجتماعی شده و در پیشبرد کشور خود با استفاده از ظرفیت ممتاز جوانی ایفای نقش کنند. در این صورت به همان میزان زودتر ارزش آفرینی میکنند و مولد خواهند بود چه در عرصههای علمی، فرهنگی، اقتصادی، معنوی، آموزشی و تربیتی و چه سایر عرصهها.
پس هم میتوان سن تعلیم را زودتر شروع کرد هم دوره آن را کاهش داد. میتوانیم کاری کنیم که فرزندانمان در 15، 16 سالگی دیپلم بگیرند و تا 20 سالگی لیسانس را گرفته باشند. شاهدیم در دوره سربازی هم امکان مهارتآموزی فراهم شده است و بخشی از مهارتآموزی مورد نیاز برای اشتغال را میتوان در دوره سربازی به دست آورد.
میتوانیم ورود به زندگی و جامعه را از حدود 30 سالگی به 20 سالگی برسانیم و این پیشگیری از فرصت سوزی و دستاوردی برای افزایش امید به زندگی و شتاب در پیشرفت کشور خواهد شد.
** باید دید که مربی چقدر محبوبیت و مقبولیت بین بچهها دارد
* فارس: شاید یک دلیل اینکه پرورشی نمود ندارد، این باشد که مدیران باید کارنامه ارائه دهند. یعنی گزارش دهند چند نفر در فلان برنامه شرکت کردند. از سوی دیگر مدیران میگویند ما کار میکنیم اما چرا گروهی میگویند کاری انجام نشده است؟ برنامههای پرورشی را چگونه باید ارزیابی کرد؟
یکی از تفاوت نگرشها به شاخصهای ارزیابی مربوط می شود. مثلا اگر در یک دوره تلقی کارشناسان ستاد وزارت این باشد که وظیفه اصلی مربیان تربیتی پرداختن به مناسبتهای تقویمی و برگزاری مراسم گرامیداشت در مدرسه است، که در چند سال اخیر این گونه بود همه دستورالعملها و بازدیدها و ارزیابیها متوجه به همین مسأله می شود و لذا هر مربی که گزارشهای شکیل از مراسم مختلف برگزار شده در مدرسه ارائه کند و یا با آرایههای تبلیغی زیباتری دیوارهای مدرسه را آراسته باشد موفقتر ارزیابی میشود هرچند رابطه صمیمی با دانش آموزان برقرار نکرده باشد و از مقبولیت ومحبوبیت نزد آنان که اساس کار تربیت است برخوردار نباشد!
* فارس: آیا راه ارزیابی دارد؟
بله دارد. البته ارزیابی تغییر در رفتار متربی و مشاهده آثار اعتلاء در شخصیت او زمانبر است و چیزی نیست که به سرعت اتفاق بیفتد و بعضی از صاحبنظران این رویش را کندتر از رویش در گیاه توصیف کردهاند.
باید دید که مربی چقدر محبوبیت و مقبولیت بین بچهها دارد. اگر محبوبیت و مقبولیت دارد، بخش مهمی از راه را طی کرده است؛ یک معلم یا مربی وقتی دوست داشتنی بود دیگر لازم نیست مدام حرف بزند و نصیحت کند، بلکه شخصیت و رفتارصحیحش مستمرا اثر تربیتی بجای میگذارد.
باید دید که مربی چقدر محبوبیت و مقبولیت بین بچهها دارد. اگر محبوبیت و مقبولیت دارد، بخش مهمی از راه را طی کرده است
اگر مربی درست انتخاب شده باشد و فرد لایقی برای این وظیفه خطیر باشد و با محبت، خدمت، صداقت و تکریم با دانشآموزان رفتار کرده باشد حتما دانشآموزان به عنوان مربی او را «باور» میکنند و در این صورت نزد دانشآموزان مقبولیت و محبوبیت خواهد داشت.
متربی در اثر معاشرت تحت تأثیر شخصیت مربی محبوب و وارسته قرار میگیرد و به تدریج شبیه او میشود و لذا ارزیابی صحیح از میزان موفقیت مربی اولا از طریق مشاهده نحوه تعامل او با دانشآموزان اتفاق میافتد و این مشاهده در معاشرتهای برون مدرسهای مثل اردو و سفر بهتر به نتیجه میرسد و در مراحل بعد از طریق نظر سنجی و بررسی گزارشهای توصیفی وی در مورد دستاوردهای نقش سپاری به دانش آموزان و تکریم آنها و در مرحله آخر گزارشهای وی در مورد نحوه رسیدگی به وظایف شکلی و رسمی.