اللهمّ اهْدِنی فیهِ لِصالِحِ الأعْمالِ واقْـضِ لی فیهِ الحَوائِجَ والآمالِ یا من لا یَحْتاجُ الى التّفْسیر والسؤالِ یا عالِماً بما فی صُدورِ العالَمین صَلّ على محمّدٍ و آلهِ الطّاهِرین
خدایا دراین ماه مرا به سوی کارهای نیک و اعمال صالح هدایت کن و خواسته ها و آرزوهایم را برآورده کن.
در دعای امروز دوخواسته از خداوند داریم در فراز نخست طلب هدایت داریم به اصل هدایت اشاره شده و از خدا می خواهیم به سمت اعمال نیک و صالح ما را هدایت کند. معنی اش این است که اولا انسان هدایت پذیراست والا این تقاضا را مطرح کردن منطقی نیست و دوم آنکه اصل هدایت و راهنمایی از آنِ خداست اگر هدایت و خواست خدا نباشد افراد به سوی کار نیک و خیر هدایت نمی شوند « مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَا هَادِيَ لَهُ » هدایت مختص به خداست و ما را به سوی خیرو صلاح راهنمایی می کند.
عمل صالح چیست؟ در قرآن گستره معنایی زیادی دارد شامل هر کار خوبی که با نیت خالص برای خدا صورت بگیرد، می شود اعم از عبادات معمولی مانند نماز روزه خمس و زکات و حج وزیارت که مصادیق روشن آن است اما منحصر در آنها نیست! انسان هر کارمفیدی را که با نیت خالص و پاک از روی ایمان و اعتقاد درست انجام بدهد عمل صالح است از این رو تمام کارهای اجتماعی انسان، از کمک کردن به نیازمندان و کمک به موسسات خیریه و ساخت مدرسه تا هر آنچه که بتوانید تصور کنید با نیت خیر برای خدا انجام شود همه از مصادیق عمل صالح است.
ملاک عملی است که انسان با نیت خلص انجام می دهد نه اینکه بی روح باشد و خدای نکرده در آن غِش هم باشد، یک عمل خوب با نیت خوب با اعتقاد انجام شود مصداق عمل صالح است احساس مسولیت، همکاری در امور اجتماعی، خدمت به هم نوع، دستگیری از مستمندان و امثال آن را در این مصادیق می توانیم جای بدهیم بنابراین در اینجا عدد و کثرت معنا و اهمیت ندارد مهم عمل با نیت خالص است کیفیت اهمیت دارد عمل با اخلاص باشد هرچند اندک، عمل صالح بوده وموجب نجات انسان می شود اصلا عمل صالح اندک نمی شود چنین محاسبه کمی ندارد.
در فراز دوم از خدا می خواهیم آمال و حوائج ما را برآورده کن. تنها خداوند از آمال و آرزوها آگاهی دارد و توان برآورده کردن و تحقق آن را نیز دارد از این رو از خدا می خواهیم این مهم در دل ما را برآورده کند. انسان اینگونه آفریده شده که آروزها و خواسته ها دارد محتاج و نیازمند است« يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ» سراسر نیاز و احتیاج هستیم که این هم توسط خدای سبحان فقط برآورده می شود انسان در هر کاری قدم می زند نیازمندی دنیای و عقبایی دارد که باید از خدا طلب کند و توجه داشته باشد که هیچ کسی غیر او توان برآورده کردن این حوایج را نخواهد داشت.
بعد فراز دوم دعا در ادامه خدا را با این صفت یاد می کنیم که ای خدایی که بر قلوب و نیازها و احتیاج های ما آگاهی داری و نیازی به تبیین و تفسیر نداری به آنچه در قلب ما می گذرد دانا هستی!
خدا به ما از خود ما آگاه تر است اینکه چه احتیاجی داریم چه می خواهیم لازم نیست سفره دل باز کنیم که مثلا چیزی بگوئیم که نعوذ بالله خدا از آن خبر ندارد، خیر! همه چیز می داند و نسبت به همه چیز آگاه است علم خدا به موجودات علم حضوری است یعنی همه جا حاضر و همه موجودات در محضر او هستند و او به همه چیز احاطه دارد هر کاری کنیم بر او پوشیده نیست « يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ»
اینجا یک سوالی پیش می آید اینکه از خدا چه بخواهیم چه نخواهیم همه چیز را می داند و از احتیاجات ما باخبر است وقتی برآورده می سازد خیر بوده و اگر چیزی را نداده قطعا صلاحش چنین بوده و نیازی نیست که با خدا گفت و گو کنیم که فلان چیز را بده، پس این دعا کردن برای چیست؟ این عرض حال برای چیست و چرا این همه سفارش شده که برای عرض حال و صحبت و درخواست از خدا به درگاه او دعا کنیم؟!
وقتی همه چیز را می داند از خوب و بد و تمام نیازمندی های ما را خبر دارد چرا باید دعا کنیم؟ اینجا پاسخ روشن است درقران دارد که اساسا مسئله دعا وقتی با خدا صحبت می کنیم برای این نیست که خدا را به نیاز خود آگاه کنیم خیر دعا مطلب تربیتی و برای تهذیب است برای توجه به خداست در روایت آمده « الدُّعاءُ مُخُّ العِبادَةِ ولا یَهلِکُ مَعَ الدُّعاءِ أحَدٌ» اساس عبادت و بندگی خدا بر دعا استوار است بندگی آن مطلوبی است که ما برای آن آفریده شده ایم« وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ » همه ما برای عبادت و بندگی آفریده شده ایم و اوج بندگی تجلی اش در دعاست به درگاه خدا می رود و دعا می کند.
در قرآن داریم« قالَ رَبُّکُمُ ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذينَ يَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ» استکبار را در مقابل دعا قرار می دهد کسی که دعا نکند مستکبر است و کسی که چنین باشد اهل عبادت و بندگی نخواهد بود دعا کردن برای این است که ما به درخانه او برویم عبادت و راز و نیاز کنیم وقتی انسان به درگاه خدا می رود به او توجه می کند و می فهمد که مطلقا فقیر است و خدا مطلقا غنی است.
این عقیده باید در انسان تثبیت شود اگر چنین شد به اوج سعادت و خیردر دنیا و آخرت می رسد خدا را مبدا جمیع فیوضات می داند و اینکه در درگاه خدا فقیر و ذلیل است یعنی این دعا و درخواست از خدا تذلل و کوچکی به درگاه اوست که همین هم عبادت است.
دعا صرفا خواستن نیست دعا برترین عبادت است امر به دعا شدیم اگر دعا نباشد مورد توجه خدا واقع نمی شویم« قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ »از فلسفه های دعا این است که انسان به خودش تلقین کند من هیچ چیزی ندارم و او همه چیز دارد وقتی از ته دل بگویم و بدانم که هیچکس جز او حاجتی را برآورده نمی کند اینها در دل بگذرد و در قلبی مستقر شود ترقی می کند به اوج در عبادت و بندگی می رسد. ان شالله در این روز خداوند این حالت و روحیه دعا کردن را به همه ما عنایت کند./933/