مرگ یک بار شیون هم یک بار!
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، فائزه هاشمی پس از ایجاد حاشیههایی مکرر در سالهای گذشته، اخیراً در یک جلسه اینترنتی در کلاب هاوس، خواستار تحریم سپاه از سوی سران غربی شد و گفت: «تنها راه بازگشت سپاه به پادگانها این است که در لیست تحریمها باقی بماند! چیزی که از سپاه نصیب جامعه ایران میشود، منفی است و باید جایی متوقف شود». این اظهارات موجی را در عرصه رسانهای و افکار عمومی به وجود آورده است و با توجه به همزمانی این سخنان با اقدامات دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در خلال برجام و سنگ اندازیهای آمریکا به بهانه سپاه، اظهارات دختر هاشمی رفسنجانی در حوزه امنیتی قابلبررسی و پیگرد است و فائزه عملاً بهعنوان پیادهنظام آمریکا در داخل کشور به ایفای نقش پرداخته است.
هنوز زمانی از انتشار این صوت نگدشته که کلیپی دیگر در همین ایام وفات حضرت خدیجه از فائزه هاشمی منتشر میشود که میگوید: «حضرت محمد پول های حضرت خدیجه را حرام کرده است؛ مگر میشود حرام نکرده باشد؟ مگر حضرت محمد کار اقتصادی کرده؟ او پیامبری میکرده! اگر میخواسته پول خرج اسلام کند، خودش پول در میآورده و خرج میکرده!». انتشار این کلیپ بر سرعت موج قبلی افزود و بازخوردهای زیادی را به همره داشت تا جایی که عضو فراکسیون روحانیت مجلس، حجت الاسلام محمد سبزی خواستار ورود دادستانی و برخورد با او شد تا برای دیگران درس عبرت شود؛ از طرفی ما شاهد سکوتی سنگین از سوی خانواده هاشمی هستیم!
اما طرفداران هاشمی، سکوت پیشه نکرده و برای بقاء سیاسی خود از سخنان فائزه هاشمی اعلام برائت کردند. به عوان نمونه، غلامحسین کرباسچی، یار و همراه هاشمی، عضو و دبیر سابق حزب کارگزاران درباره اظهارات اخیر خانم هاشمی گفته: «بیان اینگونه اظهارات از سوی او مسبوق به سابقه بوده و خود ایشان هم فکر نمیکنم که بعداً متوجه شده باشد که چه مطالبی را بیان کرده است. خانم هاشمی اظهاراتی را بیان میکند ولی آنچه که مشخص است این است که قبل از اینکه مطلبی را بیان کند، خیلی درباره آن فکر نمیکند و وقتی که آدم زیاد حرف بزند، این مشکلات هم پیش میآید!»
فرار رو به جلو
در واکنش به این انتقادها، فائزه هاشمی با ارسال یادداشتی اختصاصی برای تحریریه دیده بان ایران نوشت: پیرو صحبت های اخیر اینجانب در مورد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، افرادی که به تصور خود منافع شان را در مواجهه با حقیقت متزلزل می بینند در تلافی و با هدف انحراف افکار عمومی فیلمی از اینجانب با عناوین نادرست منتشر کرده و از این طریق درصدد القای توهین به مقدسات دینی توسط اینجانب هستند. این در حالی است که در صورت دقت در فیلم منتشره بدون پیش داوری و بدون جانبداری، فقدان توهین و فقدان قصد توهین از طرف اینجانب که خود را مسلمان و معتقد می دانم آشکار و مبرهن است. فائزه هاشمی رفسنجانی بهرمانی، ۳۱ فروردین ۱۴۰۱
در پاسخ به نامه فائزه هاشمی که سعی دارد خود را تبرئه کند و اصطلاحا فراری رو به جلو داشته باشد تا محکوم نشود، باید گفت کسی که علنا خود را فمنیست میخواند و احکام اصلی اسلام را نفی میکند، چگونه ادعای مسلمانی و معتقد بودن میکند؟! همچنین در اردیبهشت ماه سال 95 تصویری در شبکههای اجتماعی منتشر شد که نشان میداد فائزه هاشمی رفسنجانی دختر آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی به دیدار فریبا کمال آبادی، عضو ارشد بهائیت ایران رفته و طبق اخبار، این شروعی بود برای همکاریها! گفتنی است که فریبا کمال آبادی از اعضای ارشد فرقه بهائیت در ایران است و بهائیان وی را عضو شورای 7 نفره این فرقه در ایران معرفی میکنند.
این گوشهای از فعالیتهای ضد اسلام او بود که نمی است از آن یم! در باب فعالیتهای سیاسی خانم هاشمی نیز همین بس که او 26 خرداد 88، یعنی چهار روز پس از انتخابات، در تجمعی روبهروی جامجم مدعی شد که «تمامی ناظران را هنگام شمارش و تجمع آرا بیرون کردند و صندوقها از قبل پر از رأی به احمدینژاد بود»! او در عین حال که پایه انتخابات را مخدوش میدانست، تعریضهایی هم به رهبر معظم انقلاب داشت. همچنین شنبه، 30 خرداد 88 او به همراه 4 تن از اعضای خانواده هاشمی در بین فتنه گران دستگیر شد.
بابا
پس از قضیههای فتنه، اسماعیل کوثری، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در گزارشی که از دیدارهای هیئت منتخب مجلس با برخی از چهرههای سیاسی ارائه داد، اعلام کرد: «آقای هاشمی گفتند که قصد داشتند بیانیهای در این خصوص (حوادث پس از انتخابات) صادر کنم اما کسی نیستم که زیر فشارها اقدام به صدور بیانیه کنم. منظور ایشان از اعمال فشار، دستگیری دخترشان در اغتشاشات بود. گویا دختر آقای هاشمی به ایشان گفتهبود که من برای خوردن ساندویچ به آن خیابان رفته بودم اما من را دستگیر کردند.»!
پس از خواندن خاطرات مرحوم هاشمی و سیر کردن در احوالات وی به این نتیجه میرسیم که این رفتار در زمان مرحوم «بابا» نیز بوده و مشکلش هم عدم کنترل «بابا» و چه بسا همراهی وی با درخواستهای نا به جا و اشتباه خانواده بوده است. صرفا به عنوان نمونه بیان میشود که هاشمی در خاطرات خود در بخش امید و دلواپسی نوشته «عفت، اعظم و عماد براى سفر به فرودگاه مهرآباد رفتند. مطابق معمول دیر رسیدند و تحویل بارشان دچار اشکال شد. به دفترم گفتم مشکل را رفع کند. به عفت که اظهار ناراحتى میکرد گفتم یا از اول با شناسایى بروید و اگر مثل مردم میروید، مثل همه سر وقت بروید»! شاید بهتر باشد دفتر آقای هاشمی را به دفتر خانواده هاشمی تغییر دهیم!
یا مثلا او ذیل خاطرات ۹ فروردین سال ۶۸ مینویسد: «تا ساعت هشت و نیم در دفتر کار کردم و سپس به منزل آمدم. مهدی از سفر شرق برگشته بود؛ مقداری درباره ژاپن، کرهجنوبی و سنگاپور گفت». البته این نکته را باید توجه داشت که ظاهرا آقا مهدی در آن سال، جوانی است که سنش از ۲۰ سالگی تجاوز نمیکند! و یا در کوران جنگ تحمیلی که نخبگان کشور یک به یک در جبههها شهید میشدند، عدهای با این توجیه که کشور در آینده به مسئول و افراد باسواد نیاز دارد، به دانشگاههای خارج از کشور فرار کرده بودند. هاشمی مینویسد: «شب با [فرزندنم] محسن در بلژیک تلفنی صحبت کردم. حالش خوب بود. کتاب و پوستر و نوار میخواست. محسن به خاطر عدم امنیت بعد از ترور من توسط فرقان و تهدید شدن او در محیط تحصیل و عدم تمایلش در به همراه داشتن محافظ، برای ادامه تحصیل به خارج رفت»!
باید توجه داشت که خانواده هاشمی یکی پس از دیگری برای این کشور هزینه تراشیده اند و تا کنون هیچ اقدام در خوری با آنان صورت نگرفته است. مرگ یک بار شیون هم یک بار! باید برای یک بار تصمیمی قاطع و عقلانی برای مواجهه با افرادی که صدای دشمن در داخل هستند صورت گیرد تا هرکسی جرئت نکند در هر مصاحبهای هرچه میخواهد بگوید بدون ترس!