۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۵:۱۴
کد خبر: ۷۰۸۴۴۷
حجت‌الاسلام نعیمیان در گفت‌وگوی تفصیلی با رسا مطرح کرد؛

ایران محور بلامنازع و حذف ناشدنی نظم جدید جهانی

ایران محور بلامنازع و حذف ناشدنی نظم جدید جهانی
مدیر مؤسسه امام رضا گفت: ائتلاف‌های منطقه‌ای به‌ویژه با محوریت ایران به نفع تقابل با نظم نوین جهانی توانست جایگاه آمریکا را در نظم جهانی تضعیف کند.

اشاره: صدای خورد شدن پیچ و مهره‌های نظم نوین جهانی در عصر پست مدرن به گوش می‌رسد. شاید نظم جدید جهانی که در پشت پرده عصر حاضر باشد، با هوشیاری افراد متخصص و متعهد در دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه به تمدن نوین اسلامی برسد و شاید عصر جدید عنوان مدرن را یدک نکشد و با واژه‌ای جدیدتر که آشنا در عهد ظهور است نزدیک شود.

رهبر معظم و حکیم انقلاب در دیدار اخیر دانشجویان خبر از خورد شدن نظم نوین جهانی به رهبری آمریکا دادند، همزمان نیز از افول ۲۰ ساله آمریکا سخن گفتند و اندیشمندان و اندیشه‌ورزان را برای بررسی ابعاد نظم جدید جهانی فراخواندند.

از این رو خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، به سراغ حجت‌الاسلام ذبیح الله نعیمیان، مدیر مؤسسه آموزشی حوزوی امام رضا (ع) رفت تا به بررسی ویژگی‌ها و شاخصه‌های نظم نوین جهانی و تمدن نوین اسلامی و اتفاقات پس از آن بپردازد.

رسا ـ نظم نوین جهانی به رهبری آمریکا از چه مشخصاتی برخوردار بود و با چه مشکلاتی روبرو شد؟

قدرت و جایگاه آمریکا در ادوار مختلف فراز و فرود داشته است. ایران در دو سده اخیر برای آمریکا جایگاه چندانی نداشت. زمینه قدرت‌یابی آمریکا بعد از جنگ جهانی شکل گرفت. البته شکست‌ها و پیروزی‌های مربوط به داخل اروپا کمک کرد آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم رشد چشم گیری پیدا کند و با استفاده از ضعف دولت‌های اروپایی به جایگاهی برسد.

جایگاه آمریکا از فضای جنگ سرد و دوران‌های بعدی تأثیر پذیرفت و به فروپاشی شوروی رسید. آمریکا در یک فرآیند طبیعی خود را در جایگاه دولتی بلامنازع تصویر کرد. نکته اساسی این است که جایگاهی که آمریکا تصویر کرد هم به داشته‌های داخلی آن بر می‌گردد و هم به توانمندی‌ها، قدرت و اقتدار دیگر کشور‌ها و مناسباتی که میان دولت‌های مختلف؛ اعم از همسو، غیر همسو و متخاصم وجود دارد، وابسته است.

روسیه و برخی از کشور‌های همسو با آن؛ مانند چین و بعضی از قدرت‌های جهانی که نمی‌خواهند جایگاه آمریکا را به رسمیت بشناسند و در کنار قدرت‌های نوظهور مانند ایران اسلامی، توانست این نظم حاکم بر جهان را تغییر بدهد یا حداقل زمینه‌های تغییر را در آن ایجاد کند. بعد از تبدیل آمریکا به قدرت بلامنازع سعی کرد با ابزار‌هایی مانند ناتو، همسویی کشور‌های اروپایی با خود را تقویت کند؛ اما ضعف‌های داخلی آمریکا و فشار‌های مقابل توانست این نظم را شکننده سازد.

آمریکا از ظرفیت‌های با ثبات برای اقتدار جهانی برخوردار نیست یعنی اقتدار آمریکا به شرایطی وابسته است که آن شرایط موجب ثبات نظم نوین جهانی نمی‌شود؛ بنابراین نظم نوین جهانی از خاستگاه با ثبات و پرقوتی برخوردار نیست. اگر نظم نوین آمریکایی می‌خواهد شکل بگیرد و قدرت و اقتدار خوبی پیدا کند باید متوجه باشد که از خاستگاه دچار ضعف است و آن ضعف بنیادین مانع این قوت می‌گردد.

این اقتدار فقط از ضعف داخلی رنج نمی‌برد؛ بلکه نظم نوین جهانی با قدرت گرایی و اقتدار طلبی کشور‌هایی مواجه است که سردمداری آمریکا را نمی‌پذیرند و نمی‌خواهد او را تحمل کنند و به دنبال راه دیگری هستند. البته افزون بر اینکه آن‌ها توانمندی‌ها و ظرفیت‌های داخلی خاص خود را دارند.

به عنوان یک مشخصه سوم نظم نوین جهانی بر ائتلاف‌هایی متکی است که شکننده‌اند. البته در مقابل نیز ائتلاف‌هایی وجود دارد. نظم نوین جهانی بر رقابت ائتلاف‌ها متکی است؛ یعنی یک ائتلاف به سردمداری آمریکا وجود دارد؛ اما این گونه نیست که بگوییم روسیه، چین، ایران و کشور‌های محور مقاومت نیز هر کدام یک کشور تنها هستند.

میان این کشور‌ها ائتلاف‌های مختلفی شکل می‌گیرد و نظمی که می‌خواستند به رهبری آمریکا تحقق پیدا کند، به چالش کشیده می‌شود. ما این ائتلاف‌ها را از آغاز شکل گیری نظم نوین جهانی شاهد هستیم؛ اما ائتلاف‌هایی که در مقابل ائتلاف آمریکا محور هستند، توانسته‌اند روز به روز خود را تقویت کنند. برای مثال پیمان شانگ‌های و ارتباطات همسایگی در کشور‌های شرق تقویت شد. حتی ارتباط میان برخی از کشور‌های شرق و غرب بهبود یافت.

امروزه ایران ارتباط خوبی با کشور‌های قاره آمریکای جنوبی دارد. البته این مسأله به ظرفیت داخلی هر یک از این کشور‌ها و تغییرات دولت‌ها بستگی پیدا می‌کند. ائتلاف‌های منطقه‌ای به ویژه با محوریت جمهوری اسلامی ایران و با محوریت مقاومت در کشور‌های مربوط به حوزه جهان اسلام تغییر پیدا کرده است. ائتلافی که در چند سال اخیر در جنگ‌های داخلی سوریه و عراق شکل گرفت توانست این جایگاه ائتلاف را به نفع تقابل با نظم نوینی که آمریکا دنبال می‌کند پیش ببرد. البته تغییرات بسیاری ایجاد شده است. جایگاه آمریکا در کشور‌های اطراف جمهوری اسلامی تضعیف شد و با محوریت پیدا و پنهان ایران آمریکا به فرار از عراق مجبور شد و جایگاه آن در عراق تغییر پیدا کرد.

تقابل‌هایی که برخی کشور‌ها که به صورت تنها یا با ائتلاف‌هایی ضعیف دنبال کردند به سمت شکل گیری ائتلاف‌هایی پرقدرت و با همسویی و همگرایی قوی‌تر شد از این رو زمینه نقش آفرینی آمریکا در کشور‌های بسیاری دچار مشکل شده است.

جای پای آمریکا به صورت رسمی در افغانستان تضعیف شد؛ هر چند نفوذ‌های آن‌ها همچنان برقرار است. اینکه یک نخست وزیر در پاکستان می‌گوید نمی‌خواهم با آمریکا همکاری کنم این ضعف آمریکا را نشان می‌دهد. هرچند تقابل‌هایی شکل گرفت؛ اما این مسأله آمریکا را مانند اختاپوسی کرده است که اگر بخواهیم نظم نوین جهانی را به این شکل تصور کنیم، اگر یکی از این دست و پا‌های اختاپوس قطع شود، دست و پا‌های دیگر نمی‌توانند آن را ترمیم و بازسازی کنند. این به معنای آن است که آمریکا هر جایی ضربه بخورد لزوماً نمی‌تواند از قدرتی که در جا‌های دیگر دارد برای ترمیم این ضعف خود استفاده کند.

امکان دارد این ضربه‌ها شروع شده باشد و بر قدرت و اقتدار یکی از این دست‌های اختاپوس خدشه‌ای وارد بشود؛ اما آن زخم مانایی است و نشان می‌دهد نظم نوینی که آمریکا پیگیری می‌کند آسیب پذیر گشته.

هر یک از شاخه‌های اقتدار در صورت آسیب پذیری نمی‌توانند همدیگر را لزوماً پوشش بدهند. این تناسب، ترکیب و هم افزایی بازو‌های اقتدار آمریکا و نظم نوین جهانی لزوماً هم پوشانی ندارند و نمی‌توانند نارسایی‌ها و ضعف‌های دیگر را برطرف کنند.

حداقل بخشی از اقتدار به ضعف‌های بزرگی دچار شده و آسیب‌های بزرگی پیدا کرده است. امکان اصلاح و ترمیم آن آسیب‌ها نیز به صورت جدی، شتابان و سریع در بازه زمانی کوتاه مدت فراهم نیست. اگر قدرت یابی ائتلاف‌های ضد آمریکایی پررنگ‌تر شود، می‌توانند با تکیه بر این نقاط ضعف ضربه‌های کاری‌تر را به نظم آمریکایی وارد کنند.

نکته اساسی ضعف‌های داخلی آمریکا در چند سال اخیر این است که یک درگیری داخلی در ریاست جمهوری آن شکل گرفت. این که عده‌ای کنگره آمریکا را بعد از انتخابات تصرف کنند؛ یعنی نظم و اقتدار داخلی در آمریکا بهم خورده و رفع آن به صورت کوتاه مدت به معنای سرپوش نهادن بر آسیب‌های داخلی است. اگر شورش بزرگ علیه یک درصدی‌های آمریکا را از یاد نبریم و از آن به‌عنوان آتش زیر خاکستر یاد کنیم و یا بدهی‌های چند هزار میلیاردی آمریکا را در نظر داشته باشیم همه این‌ها یک ضعف جدی است و در جایی هم می‌تواند ضربه کاری باشد تا خود آمریکا نیز به مرز فروپاشی برسد.

حتی برخی ایالات‌های آمریکا در دورانی تمایلات و زمینه‌هایی داشتند تا جدا شوند؛ بنابراین اگر مجموع شاخص‌ها را درباره نظم نوین جهانی که به رهبری آمریکا بود را در نظر بگیریم، یک ویژگی برجسته دارد و آن شکنندگی نظم نوین جهانی به رهبری آمریکا است.

پیش از این که نظم نوین آمریکا در همان بازه دو سه دهه شکل گیری تثبیت شود، وارد چالش‌های بزرگی شد. جنگ جدیدی که در اوکراین شکل گرفته بخش مهمی از این شکنندگی و ناهمگرایی بزرگ را در آن بخش آمریکایی اروپایی به ما نشان داد.

اروپا و آمریکا اوکراین را به همسویی با خود تشویق کردند؛ اما وقتی با تقابل روسیه مواجه شدند، نتوانستند با قدرت و اقتدار از این کشور حمایت کنند. این نشانه از جمله ضعف‌های پنهان و پیدای آمریکا است. اقتدار آمریکایی به صورت جدی و رسمی زیر سؤال رفت. چنان که حضور آمریکا در عراق، افغانستان، منطقه و ... چند دهه به شدت مخدوش شد و مجبور به فرار از این مناطق گردید.

آمریکا در افغانستان به گروهی زمینه را واگذاری کرد که شاید خود آن گروه تصور نمی‌کرد بتواند به این راحتی مناطق را اشغال کند و میدان را به دست بگیرد. هرچند امکان دارد نفوذ‌هایی باشد؛ اما نشانه ضعف اقتدار آمریکایی‌هاست. پیش از رسیدن آمریکا به ثبات نظمی که به خاطر ضعف داخلی شوروی و بلوک شرق شکل گرفته بود، امروزه دوباره با ارتقای توانمندی بخشی از بلوک شرق با محوریت روسیه، نقش آفرینی برجسته چین و حضور بلامنازع و غیرقابل حذف جمهوری اسلامی ایران به عنوان محور مقاومت اسلامی این نظم نوین به ضعف و بلبشوی جهانی مبتلا شد.

رسا ـ پیرامون نقش آفرینی سه دولت روسیه، چین و ایران توضیحات بسیار خوبی را بیان فرمودید؛ اما سؤال اینجاست که آیا بعد از فروپاشی نظم نوین جهانی به رهبری آمریکا، نظم جدید جهانی به حاکمیت کدام یک از این کشور‌ها و دیگر کشور‌های شاخص اروپایی مثل فرانسه ختم می‌شود؟

هر کدام از این کشور‌ها در وضعیت متفاوتی قرار دارند. اقتدار اقتصادی چین در سطح جهانی قابل چشم پوشی نیست. روسیه در بعد سخت افزاری و نرم افزاری توانست ضعف‌های دوران شوروی را بکاهد و جایگاه خوبی پیدا کند. حتی روسیه در مناطقی مثل سوریه و جا‌های دیگر اقتدار نشان داد، متحدانی مثل ایران و چین را پیدا کرد و به دنبال یک وضعیت باثبات‌تری حرکت کرد.

اما وضعیت کشوری مثل فرانسه در اروپا بسیار متفاوت است. شورش‌های داخلی این کشور‌ها مسئله جدی چند سال اخیر است. بخشی از این شورش‌ها در آمریکا و کشور‌های مهمی مانند فرانسه ریشه دارد که نتیجه تضعیف نگاه کمونیسم و خوف آن‌ها از حمایت اقشار پایین دستی جامعه با برنامه‌هایی مانند حذف بیمه‌های اجتماعی و مشاغل بود.

آن‌ها احساس کردند الگوی سرمایه داری و لیبرال خادم طبقات بالا و یک قدرت بلامنازع است. به همین جهت حمایت از اقشار پایین دستی را حذف کردند و زمینه شورش‌های داخلی در فرانسه را محیا کرد. جلیقه زرد‌ها و گروه‌هایی که آسیب‌های پررنگ اقتصادی و اجتماعی را تجربه کرده بودند نیز به صورت جدی وارد میدان شدند.

درست است آلمان شرقی و غربی پس از فروپاشی شوروی و دیوار برلین متحد شدند و احساس کردند که می‌توانند دوباره جایگاهی پیدا کنند. یا کشور مهمی مثل ژاپن که بعد از جنگ جهانی دوم و شکست توسط آمریکا از داشتن هرگونه نگاه نظامی و ارتش ممنوع شد؛ ولی این‌ها نیز هرچند با محوریت پیشرفت آمریکایی قوت پیدا کردند. اگر سرمایه داران و دولت ژاپن ببینند محوریت آمریکا در جهان دچار خدشه شده است، امکان دارد یک قدم جلوتر بیایند و پول مستقلی را به میدان بیاورند؛ بنابراین فروپاشی نظم جهانی با محوریت آمریکا دایر مدار مؤلفه‌ها و تأثیر عناصر فراوانی است؛ اما اگر به هر حال دچار فروپاشی نشود، ضعف و بحران‌های جدی پیدا می‌کند. به همین جهت می‌توانیم در آینده گونه‌های مختلفی از همگرایی و واگرایی را شاهد باشیم. طبیعی است که نگاه غالب بر کشور‌های غربی و همسو این است که امکان دارد وارد ائتلاف با محوریت روسیه نشوند؛ زیرا نگاه تاریخی و مرزبندی‌هایی دارند؛ اما با اتحادی که میان کشور‌های غربی شکل می‌گیرد ممکن است به فروپاشی ناتو ولو در یکی دو دهه آینده امیدوار باشیم.

رسا ـ با توجه به اینکه رهبر انقلاب دانشگاه را موظف به اتخاذ موضع فعال سخت افزاری و نرم افزاری در نظم جدید جهان دانستند، چگونه این مواجهه می‌تواند رقم بخورد؟

نکته اساسی مدیریت جامعه ما این است که حکمرانی ما مردمی دنبال می‌شود. رهبر انقلاب فقط به‌عنوان یک کارگزار خود را رئیس مجموع کارگزاران نمی‌بیند؛ بلکه ایشان رهبر جامعه اسلامی و جامعه جهانی مسلمانان تعریف و تصویر می‌شوند. مخاطب ایشان همه اقشار جامعه و در برخی از موارد مخاطب خاص‌تری پیدا می‌کند.

جامعه دانشگاهی در عرصه‌های مختلف دولتی و خصوصی مدیریت کشور را به دست دارد. باید در نسل‌های بعد کسانی سر کار بیایند و در انتقال قدرت نقش آفرین باشند و باید برای حضور آن‌ها ظرفیت محیا باشد. جوانی باید باشد که تحصیلات عالیه و خبرویت خاصی برای اداره جامعه داشته باشد. یک زمان می‌گفتند ۴۰ هزار مدیر داریم که امکان دارد با رشد جامعه در حال حاضر این تعداد را بیشتر بدانیم و اگر بخش خصوصی را نیز در نظر بگیریم، با قشر ۲۰۰ هزار نفری از مدیران مؤثر در جامعه روبرو هستیم.

این قشر چند صد هزار نفری که قرار است نقش مدیریت جامعه را برعهده گیرند از کجا برخواهند خاست؟ آن‌ها از دانشگاه‌ها در رشته‌های مختلف نقش آفرین خواهند شد. دانشجو و استاد دانشگاه نمی‌تواند به جهان یک بعدی نگاه کند و بگوید از منزل فقط باید به مطب بروم و با جهان کاری نداشته باشم. نه‌تن‌ها کسانی که رشته به‌ظاهر مرتبطی ندارند؛ بلکه به‌ویژه کسانی که در معرض مدیریت حتی فراتر از حد حوزه کوچکی هستند باید به این دیدگاه جهانی برسند.

اگر آن‌ها نگاه جهان شناسانه پیدا کنند و نقش آفرینی داخلی و بین المللی خود را ارتقا بدهند که هم در سطح داخل کشور و هم در تعامل با کشورها، سازمان‌ها، مناطق و مردم دیگر کشور‌ها بتوانند نقش آفرین باشند. برای مثال تولید یک محصول دانش بنیان پس از تأمین نیاز‌ها می‌تواند به کشور‌های دیگر وارد شود و این امر به این معنا است که می‌توانیم در عرصه بین الملل نقش آفرین باشیم.

اگر کالای ما در عرصه جهان اسلام وارد شود، می‌تواند به جبهه و محور مقاومت کمک کند. اگر مبادلات تجاری ما که توسط کارشناسان دانشگاهی رقم می‌خورد با نگاه جهانی دنبال شود می‌تواند نقش جدی را دنبال کند؛ بنابراین هر مقدار که دانشگاه و البته حوزه علمیه نگاه جهانی داشته باشند اولاً هم تغییرات را رصد می‌کنند و هم ظرفیت‌های مهم برای نقش آفرینی را در کشور مهم ایران می‌توانند پیدا و به ارتقای تعاملات جهانی بپردازند.

رسا ـ آیا بهتر نیست که به جای مواجهه فعال به مواجهه‌ای خلاق یعنی تمدن نوین اسلامی رو بیاوریم؟ به عبارت دیگر منظور از مواجهه فعال همان مواجهه خلاق تمدن نوین اسلامی نیست؟

فعال به معنای عام شامل بهره گیری از تمام خلاقیت‌ها خواهد بود و با خلاقیت تمدنی تنافی ندارد. وقتی رهبر انقلاب چشم انداز تمدن نوین اسلامی را ترسیم فرمودند، این مواجهه می‌تواند به تعامل و نقش آفرینی برسد. جایگاه اندیشه ورزی در این مقام با توجه به مجموع فرمایشات رهبری حائز اهمیت بسیاری خواهد بود.

اگر ما می‌خواهیم به چگونه تصویر کردن جهان بپردازیم، اندیشه ورزی انفعالی خواهیم داشت؛ اما اگر به تغییر جهان امید داشته باشیم و باور کنیم در بیش از چهار دهه در جامعه جهانی رفیع و پر تأثیری داشته‌ایم خود به خود این خلاقیت برای ما ایجاد می‌شود. تمدن نوین اسلامی در چشم انداز خود خلاقیت‌های متنوع و نبوغ‌های مختلفی را رقم خواهد زد؛ بنابراین دو مفهوم فعال و خلاق ناسازگار نیستند. رهبر انقلاب در شکبه مفاهیمی خود تصویر جامعه جهانی را به شکلی ارائه داده‌اند که هر کدام از این مفاهیم جایگاه خودش را دارد.

فعال بودن، خلاق بودن، پر تأثیر، راهگشا، افق گشا بودن و تعامل ضریب‌هایی است که برای مواجهه با نقش آفرینی می‌تواند در شبکه مفهومی رهبر انقلاب جایگاه خاصی داشته باشند. مهم این است ما آن ظرفیت‌های خود را دریغ نکنیم و به دنبال بهره مندی باشیم. ارتقای بهره وری در استفاده از آن ظرفیت‌ها اهمیت دارد که در چشم انداز‌های هیئت‌های اندیشه‌ورز رسمی و غیررسمی باید دیده شود.

ما در کنار آموزش و پژوهش در دو نهاد دانشگاه و حوزه نیاز به نهاد سومی یعنی هیئت‌های اندیشه‌ورز و اندیشکده داریم. اصولی در کار‌های پژوهشی حاکم است؛ اما در نقش آفرینی جدی اندیشه‌ها به تولید اندیشه‌های راهبردی نیاز داریم تا آینده‌شناسی و آینده‌نگاری کنیم. ما باید هم ظرفیت‌ها و هم فرصت‌ها و چالش‌های خود را بشناسیم. راه‌های برون‌رفت از چالش‌ها که فراروی ضعف‌ها وجود دارد بهره‌مندی، تقویت یا به قول دیگر تفعیل و فعال سازی ظرفیت‌هاست.

ممکن است برخی آموزش‌های رسمی که به حداقل‌ها اکتفا می‌کنند فرسایشی باشد و ما را به نگاه کلان و راهبردی که نیاز داریم نرساند. ما به حلقه‌های کوچکی در کنار فعالیت‌های رسمی تشکیلاتی که در ساختمان‌ها و دستگاه‌های عریض و طویل هستند نیاز داریم.

تولید فکری باید تقویت شود و ما باید به صورت فعال نقش آفرین باشیم. بازی با مفاهیم نباید ما را مشغول کند و از خروجی مفید غافل کند. باید ورود ایران به کشور‌های منطقه‌ای و تعامل مؤثر و هم افزایی و همگرایی در طراحی افق آینده و چشم انداز کشور ما تقویت شود. ما حتی می‌توانیم از ایرانی‌هایی که در آمریکا هستند یا حتی ایرانی‌هایی که اسلام را قبول ندارند برای تضعیف بیشتر نظم نوین جهانی به رهبری آمریکا بهره بگیریم که نیازمند راهبرد‌های خاص خود است.

اگر ما بتوانیم جهاد اسلامی تمدنی را در سطح جهان رقم بزنیم، می‌توانیم کشور‌های غیر مسلمان و کشور‌های دوست را همراه کنیم و فعالیتی تعاملی را دنبال کنیم تا نظم نوین جهانی را به سمتی ببرد که بتوانیم نظم آینده را زمینه ساز ظهور امام عصر (عج) بدانیم.

رسا ـ از فرصتی که در اختیار خبرگزاری رسا قرار دادید ممنون و متشکر هستم.

محمدحسین کتابی
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۲:۳۱
درباره مؤسسه آموزشی حوزوی امام رضا (ع) اطلاع رسانی نمایید، اهداف، خروجیها و ..
1
0
حسن
Iran (Islamic Republic of)
۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۲
..انتقاد
0
0