از اخلاص تا تحصیل در چند رشته
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، با گذشت یک سال از نبود محقق، پژوهشگر و مدرس حوزه سواد رسانهای و مطالعات فرهنگی ـ سینمایی، مرحوم محمدحسین فرجنژاد، رفیعالدین اسماعیلی استاد دانشگاه و نویسنده که سابقه همکاری و دوستی قدیمی با این فعال رسانهای داشته است، در گفت و گویی درباره ویژگیهای فکری و کمترگفتهشده وی صحبت کرد.
مرحوم فرجنژاد چندان چهره معروف و رسانهای نبود، با وجود این، شما بهخوبی او را میشناختید، لطفاً از نحوه آشناییتان با مرحوم فرجنژاد بگویید.
من در سال 1382 با مرحوم احمد خسروی در حوزه علمیه ارتباط داشتم و بنده همیشه در حال مطالعه کتب مرتبط با سینما بودم که روزی ایشان خطاب به من گفت: "در قم یک نفر را میشناسم که در این زمینهها (رسانه و سینما) بسیار فعال است"، سپس متوجه شدم که استاد فرجنژاد به جلسه تفسیر یکی از اساتید میآید و من بههمراه مرحوم احمد خسروی به آن جلسه رفتم و استاد را ملاقات کردم. محمدحسین در ابتدا با گرمی عجیبی با من احوالپرسی کرد؛ گویی که چندین سال با هم رفاقت داریم، همان شب من را به صرف شامی ساده به مدرسهای در محله خاکفرج قم دعوت کرد و تا صبح نزد یکدیگر نشستیم و صحبت کردیم.
بعد از پایان گفت و گو، احساسم بر این بود ک دقیقاً استاد محمدحسین فرجنژاد، همان شخصیتی است که من بهدنبال او بودم و از این بابت بسیار خرسند و خوشحال بودم و از او خداحافظی کردم و بهسمت مدرسه محل تحصیل خود روانه شدم.
محمدحسین، اگر شخصیتی را مییافت که دارای انگیزه و علاقه بود؛ هیچگاه رهایش نمیکرد؛ در همین راستا، بعد از دیدار اول بنده با ایشان، شبهای بعد، بلندگوی مدرسه نام من را صدا زد که کسی درب مدرسه منتظرم است، وقتی به درب ورودی رفتم، استاد فرجنژاد را دیدم که بسیار تعجب کردم. ایشان خطاب به من فرمود: "جلسهای داریم و خوب است که شما هم بیایید و شرکت نمایید". (البته بعدها باخبر شدم که علاوه بر من، بهدنبال اشخاص دیگری نیز میرود)، آن روز با هم به مدرسه فیضیه قم رفتیم و مقداری از کتاب «پروتکلهای یهود» را خواندیم و سپس محمدحسین از من خواست که این کتاب را تهیه کنم، پس از آن بهدنبال همین جلسات، کتب فلسفه علم، فلسفه غرب، زرسالاران یهود و... را مباحثه و مطالعه کردیم.
اسماعیلی کنار مرحوم فرجنژاد
در همراهیتان با استاد فرجنژاد، از اقدامات، تلاشها و کوششهای برجسته ایشان در ابعاد مختلف علمی، چه نکته برجسته و خاصی را ملاحظه کردید؟
تمامی کوشش و تلاش محمدحسین فرجنژاد این بود که بتواند مسائل و نیاز روز جامعه را حلوفصل نماید. ایشان حل این مسائل را در سایه کار تبلیغی یا درس خواندن نمیدید؛ بلکه معتقد بود باید مبانی قوی داشت و کنار آن در میدان عملیات کار کرد، در همین راستا، با همراهی اطرافیان و دوستان مباحث فلسفی غرب را بهخوبی مطالعه و مباحثه میکرد و هر هفته بعد از نماز جمعه، جلساتی با تحلیلهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برگزار میکرد. بنده بهیاد دارم در سالهای 1385 و 1384 با ایشان اقدام به تایپ یا دستنوشته سلسله مباحثی میکردیم و سپس از آنها تعداد زیادی زیراکس میگرفتیم و بعد از اتمام نماز جمعه، بین شرکتکنندگان پخش میکردیم؛ چرا که فرجنژاد معتقد بود باید حرفهای خود را به دست سایر آحاد جامعه نیز برسانیم.
اما بهطور دقیقتر اگر بخواهم از ویژگیهای شخصیتی او نام ببرم باید به این موارد اشاره کنم:
داشتن اخلاص
اخلاص، گوهری ناب در وجود محمدحسین بود و با خون او نهادینه شده بود، این مؤلفه به برکتدار شدن کار گروهی و موفقیتآمیز بودن آن منجر میشد. منیت هیچگاه در وجود استاد فرجنژاد یافت نشد. این استادِ انقلابی در بسیاری از اوقات مباحثی را که خود پژوهش و تحقیق کرده بود به اسم دیگران منتشر میکرد و تمایلی نداشت که با نام خود منتشر شود. در کارهای علمی و تحقیقاتی، ایشان علاوه بر داشتن حوصله، صبر و شکیبایی، تمایل به انجام آنها بهصورت گروهی داشت.
تربیت مثالزدنی ایشان از سوی خانواده
بنده بعد از آشنایی گسترده با خانواده محترم فرجنژاد و بهخصوص پدر محترم و بزرگوارشان، متوجه این نکته شدم که این خانواده با تمام سختیها، زمان زیادی برای تربیت فرزندان خود صرف کردهاند که در نوع خود مثالزدنی است، در همین راستا اخلاص، تلاش و کوشش، دغدغهمندی و انقلابی بودنِ محمدحسین برای من روشن شد، بنابراین نقش پدر و مادر، در تربیت محمدحسین بسیار مهم و اساسی بوده است.
احترام به شخصیت دیگران (از هر قشر)
یکی از ویژگیهای شخصیتی استاد فرجنژاد، احترام به همه افراد بود. ایشان هر فردی را بهخوبی تحویل میگرفت و از آن نزد بقیه تعریف میکرد. بنده بعد از مدتی به این مطلب پی بردم که از سوی ایشان، چنان اعتماد به نفسی به افراد تزریق میشد که باعث رشدکردن شدید آن فرد میگشت.
تحصیل همزمان در رشتههای مختلف
دیگر ویژگی محمدحسین، علاوه بر رشته تخصصی خود، ورود به سایر رشتهها بود. ایشان در هر رشتهای که ورود پیدا کرده بود، در مقام یک متخصص ظاهر و محسوب میشد. جامعنگری و ذوفنونی ایشان در مباحث علمی برای همگان نمایان بود؛ چرا که میدانیم دنیای امروز، دنیای بینارشتهای است و ظهور اشخاصی مانند محمدحسین فرجنژاد بسیار لازم و حیاتی است.
دشمنشناسی
شاید بتوان گفت دالِ مرکزی ذهن استاد فرجنژاد، مباحث دشمنشناسی است. رسانه برای ایشان ابزاری برای رسیدن به بحث دشمن بود و در همین راستا تلاش داشت تا در تمامی رشتهها به شناخت، توصیف و تبیین دشمن بپردازد. در اندیشه ایشان، دشمن با چاشنی قرآن همراه بود.
محمدحسین این مبحث را امتداد داده و به زمانه امروزی آورده بود، سپس چنین نگاهی را به گفتمان انقلاب اسلامی (امام راحل و رهبر معظم انقلاب) نزدیک ساخته بود و تمایل داشت جبهه حق و باطل بر اساس نگاه قرآنی و تحلیلهای امروزی تبیین گردد.
استادِ ایجاد انگیزه
محمدحسین در زمینه روش تدریس، بیان مطالب، جذابیت کلاس و دغدغهمند کردن دانشپژوهان، استادی بسیار برجسته و ماهر بود، بهیاد دارم در دورههای «سواد رسانه» که برگزار میشد، معمولاً اولین کلاس از آنِ استاد فرجنژاد بود؛ چرا که او متخصص انگیزهبخشی برای شرکتکنندگان دوره بود.
درگیرنبودن با ساختار بروکراسی و اداری
محمدحسین هیچگاه با ساختار اداری و بروکراسی درگیر نبود؛ چرا که بهمعنای واقعی و مثبت کلمه، او خود یک سازمان بود و فکر همهجا را میکرد تا یک اتفاق، بهخوبی رقم خورد.
از آخرین روزهای زندگی محمدحسین بیشتر برایمان بگویید؛ آیا دغدغهای داشت؟
محمدحسین در آخرین روزهای زندگی خویش، بهصورت جدی بهدنبال کارهای جهادی بود. در اواخر عمرش نزد من آمد و گفت: "نمیدانم چهکاری انجام دهم."، چرا که در ایام عید نوروز به سیستان و بلوچستان رفته بود و فضای آنجا را دیده بود و تحت تأثیر زیادی قرار گرفته بود و تمایل داشت مجدداً به فضای اقدامات جهادی بازگردد، در همین راستا از من درخواست کاهش حجم کارها را داشت تا بتواند مجدداً به آن فضا بازگردد و من خطاب به او گفتم: "خوب است برنامهریزی کنید و بههمراه دوستان، مجدداً اقدامات جهادی را آغاز نماییم". البته لازم به ذکر است که بیان نمایم، استاد فرجنژاد بعد از عید نوروز 1400، دیگر آن محمدحسین سابق و همیشگی نبود؛ گویی فضای زندگی دنیوی و اُمورات آن، او را خسته کرده بود.
بنده و همه کسانی که از نزدیک محمدحسین فرجنژاد را میشناختیم، بعد از آسمانی شدن او متوجه این مطلب شدیم که او در چه مکانهایی و با چه موضوعاتی اقدامات شگرفی انجام داده است. محمدحسین در قلوب زیادی نفوذ کرده بود و آنها را به تسخیر خود در آورده بود.
حسرت من و همگان این است که ایکاش زمانی که او با بودیم، بیشتر قدرش را میدانستیم و از او استفاده میکردیم؛ چرا که محمدحسین بهمعنای واقعی یک گوهر کمیاب بود. عاقبتبهخیری ایشان ختم کلام تمامی مباحثش گردید. چنین رفتنی قطعاً برای او مطلوب است؛ لکن برای اطرافیانش خسران و حادثهای بسیار بزرگ است.