اقیانوس علم و کمال
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، روزهای پایانی ماه محرم الحرام مصادف است با ایام ارتحال بزرگمردی از خطّه دانشمند پرور گلپایگان یعنی آقاسیدجمال الدین؛ همو که دوران شکوفایی خویش را در آغوش مادری نیکو سرشت و تحت تربیت پدری پارسا گذراند.
مرجع تقلید و از عرفای شیعه در سال ۱۲۹۵ ه.ق، در روستای سعیدآباد گلپایگان بدنیا آمد و نسبتش با ۲۷ واسطه، به موسی کاظم میرسد.
روح تشنه علم
دوران کودکی و نوجوانی آن فقیه والامقام پر بود از معنویت؛ روزها را مشغول به تفکر در آفرینش و شب ها را مشغول به انس با خالق.
پس از آن که چند سالی در گلپایگان به درس و تحصیل اشتغال داشت، در حالی که 16 سال بیشتر نداشت عازم اصفهان گردید و استعداد درخشانش نظر اساتید را جلب کرد.
سال هایی از عمر شریفش را در اصفهان گذرانیده و بعد از آن قصد نمود روح تشنه علم خود را اقیانوس علم نجف بپروراند.
اساتیدی نامدار
در عراق در محضر اساتید بزرگواری همچون آیت الله العظمی آخوند خراسانی، آیت الله العظمی آقارضا همدانی، آیت الله العظمی سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، آیت الله العظمی میرزای نائینی و اساتید نامدار دیگری که هر کدام رکنی از ارکان مذهب بودند کسب علم و بینش نمود.
نیل به مقام مرجعیت
آن دانشمند فرزانه دنبال شهرت و مرجعیت نبود و خیلی هم ناراحت می شد که کسی به خاطر مرجعیت و شهرت ایشان قدمی بر دارد، حتّی نقل شده است که ایشان می فرمودند: کسی که یک قدم برای مرجعیت بردارد، تأیید صلاحیتش مشکل است.
لیکن این سنت بی تبدیل خداوند متعال است که هر کس خود را برای خدا خالص گرداند خداوند او را بلندمرتبه می گرداند.
آن بزرگمرد فرزانه هم که عمر خویش را خالصانه وقف خدمت به دین کرده بود، پس از سال ها تلاش در راه کسب معارف الهیه از کتاب و سنت، و بعد از آن که مرجع عالیقدر تشیع مرحوم آیت الله العظمی آقا سید ابوالحسن اصفهانی قدس سره در سال 1365هـ.ق رحلت نمود، علیرغم بی میلی، به مقام مرجعیت شیعه نائل شد و عده زیادی از شیعیان در عراق و ایران از وی تقلید می کردند.
ارتباط با شاگردان
محضر پربرکت وی به دلیل کمالات و فضایلش بسیار پر بار، آموزنده و بیدار کننده بود. بسیاری از ارکان حوزه علمیه و جهان تشیع، در زمان ایشان و بعد از وی، از شاگردان ایشان بودند.
ارتباط معنوی بین استاد و شاگردان در حد اعلای خود بود به صورتی که هر چند وقت یک بار ایشان با شاگردان نمونه خود مکاتبه می کرد و محبت و علاقه قلبی خود به آنان را اظهار می نمود.
از باب نمونه یکی از شاگردان آن فقیه و مجاهد ولایی، مرجع معاصر علامه حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی است که به حق، شاگردی نامدار و برجسته برای آن استاد عالیمقام است.
ارتباط بین این دو استاد و شاگرد چنان بود که علاوه بر اظهار لطف و احترام های شفاهی، نامه های متعددی از باب ابراز محبت و ارادت به شاگردان برجسته، به ایشان داده بود و از آن جمله نامه ای است که از باب تبرک قسمتی از آن را می آوریم:
«جناب مستطاب علم الاعلام عماد الافاضل العظام و نخبة العلماء الفخام ثقة الاسلام المؤید المسدد آقای آقا لطف الله صافی گلپایگانی دامت توفیقاته
به عرض مي رساند انشاء الله تعالي وجود محترم از جميع مکاره، مصون و محروس است و لازال در استکمال قوه علمیه و عمليه و جد و جهد در تحصيل علم و تهذيب اخلاق و ترويج شرع، مؤيّد و منصورند...
عزيزا! اين حال جواني را مغتنم بشمار و از بذل جهد در تحصيل علم کوتاهي نکن و تقوی که ترک معاصي باشد کمال اهتمام را به او داشته باش که اصل و اساسِ بلوغِ به هر سعادتي است، يعني بدانيد که بدون ملکه تقوي امکان ندارد حصول حقيقت علم که نور يقذفه الله في قلب من يشاء سواء کان متعلقاً بالاعتقاد أو بالعمل.
تقوا، قلب را پاک مي کند از همه ارجاس و تهذيب مي کند نفس را از مهلکات خبیثه و تصفيه مي کند از کدورات و پردههایي که مانع از ادراک حقائق است و جلا مي دهد به نور قلب و کم کم انسان به نظر در آثار و آفاق و انفس، آيات الهي و دلائل ربوبي مکنونه در آنها را مشاهده مي کند و بر اثر نظر در آفاق و انفس و تفکّر در آنها را درک مي کند ان في خلق السموات و الارض الآیة؛ و سنريهم آياتنا في الافاق و فی أنفسهم ...
جان جنابعالي را دوست مي دارم و قابل ديدم، لذا زياد مصدع شوم. در تحصيل اهتمام کن، وقت را غنيمت بدان که از کف مي رود و ديگر به دست نمي آيد...»
آری! او مرد خدا بود و شاگردانی در محضر علم و معرفت خویش تربیت کرد که هر کدام خود استادی شدند برای تربیت انسان های تشنه دانش و بینش. مقامش متعالی و راهش پررهرو باد.