چالش عدالت جنسیتی در فلسفههای رایج حجاب
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، حجت الاسلام مهدی شجریان، نویسنده کتاب «درباره عدالت جنسیتی؛ نگاهی به فمینیسم و حکمت متعالیه» در نشست هم اندیشی «از الهیات اجتماعی تا ارشاد اجتماعی» که در سالن جلسات دانشگاه باقرالعلوم(ع) برگزار شد اظهار داشت: طبیعتاً ما برابری را شرط تحقق عدالت جنسیتی نمی دانیم و در سطح واقعی عدالت گاهی مقتضی برابری و گاهی اقتضای عدم برابری در حقوق و تکالیف است؛ اما در سطح ادراکی داستان کمی متفاوت می شود.
وی در ادامه افزود: در سطح ادراکی برابری اصل بوده و نابرابری خلاف اصل است؛ به این معنا که مادامی که دلیل موجهی بر نابرابری ارائه نشود ادراک عدالت با شکست مواجه می شود و دچار اختلال می گردد و فلسفه های مشهور و رایج برای حجاب نهایتاً عفاف را توجیه میکنند و مصادیقی از حجاب که منطبق با مسئله عفاف نیستند نیازمند به توجیه هستند و اگر توجیه نشوند مسئله ادراک عدالت جنسیتی با چالش مواجه می شود.
نویسنده کتاب «درباره عدالت جنسیتی؛ نگاهی به فمینیسم و حکمت متعالیه» خاطر نشان کرد: نکته اول در تعریف عدالت جنسیتی این است که در سنت اسلامی ما یک تعریف قابل قبولی را می توان پیدا کرد که البته با تعریف رایج در ادبیات فمینیستی تفاوت دارد و مراد ما در اینجا آن نیست.
حجت الاسلام شجریان در ادامه افزود: مقصود ما از عدالت، عدالت استحقاقی است و مقصود ما از جنسیت، دوگانه اصیل زن و مرد است؛ بنابراین عدالت جنسیتی به معنای وصول یا اعطاء حق به هر یک از زنان و مردان است و در جامعه ای که زنان و مردان با همدیگر زندگی می کنند باید به حقوق شایسته و بایسته خود دست پیدا کنند و ما عدالت جنسیتی و عدالت را باید در دو سطح مورد مطالعه قرار دهیم که یکی از آن سطوح، سطح واقعی بوده و سطح دیگر آن اداراکی می باشد که در مقام اثبات و آن باوری که در ذهنیت افراد نسبت به بود و نبود عدالت شکل می گیرد، است.
نویسنده کتاب «درباره عدالت جنسیتی؛ نگاهی به فمینیسم و حکمت متعالیه» در ادامه افزود: درس سطح واقعی، ما برابری را شرط تحقق عدالت نمی دانیم و عدالت در سطح واقعی گاهی مقتضی برابری و گاهی نیز اقتضای عدم برابری دارد؛ اما در سطح ادراکی قصه کمی متفاوت تر است که باید به آن توجه ویژه داشته باشیم.
حجت الاسلام شجریان بیان داشت: در سطح ادراکی برابری اصل بوده و نابرابری خلاف اصل است؛ به این معنا که مادامی دلیلی موجه بر نابرابری ارائه نشود، مقوله عدالت با شکست مواجه شده و دچار اختلال می گردد و لذا وقتی تکلیفی نابرابر بین زن و مرد وجود دارد، در مقام توجیه و چرایی آن باید به صورت قوی کار شود تا اقناع اندیشه ها به صورت کامل شکل بگیرد تا ذهن ها درسطح عدالت ادراکی بتوانند خلاف اصل را درک کنند.
وی در ادامه گفت: مقوله حجاب به عنوان یک واجب شرعی، تکلیفی نابرابر بین زنان و مردان است که به لحاظ فقهی نیز امری مسلم است؛ زیرا از لحاظ فقهی پوششِ تمام بدن غیر از وجه و کفّین- بنابر فتوای مشهور فقهای متاخر- امری واجب است؛ اما برای مردان، چیزی که به حکم اولی واجب است صرفاً پوشش عورتین است و مازاد بر آن به حکم ثانوی واجب می گردد( در صورت وجود مفسده و ریبه واجب می شود).
نویسنده کتاب «درباره عدالت جنسیتی؛ نگاهی به فمینیسم و حکمت متعالیه» ابراز کرد: به همین خاطر است که ما باید فلسفه هایی را که برای اقناع سازی اندیشه ها در مواجهه با تکلیف متمایز، تبیین می کنیم، بسیار دقیق و اقناعی باشند تا به افکار عمومی جامعه پاسخ مناسب دهند.
حجت الاسلام شجریان اظهار داشت: فلسفه های حجاب در حول چهار محور می چرخند که مازاد برآن چیزی مطرح می شود و آن چهار محور همان چهار محوری است که مرحوم شهید مطهری در کتاب مسئله حجاب آن را بیان کرده اند و تا به امروز نیز دیگران هم همان را تکرار و بیان کردهاند.
نویسنده کتاب «درباره عدالت جنسیتی؛ نگاهی به فمینیسم و حکمت متعالیه» در ادامه افزود: اولین محور از آن چهار محور، آرامش روانی کسانی است که با حجاب هستند که تحت عنوان فایده فردی مطرح می شود؛ به این معنا که حجاب سبب کنترل شهوت های جنسی خودِ فرد می شود تا در زیست اجتماعی به نوعی آرامش روانی دست پیدا کند.
حجت الاسلام شجریان در ادامه افزود: فایده دوم حجاب تحکیم نظام خانواده است؛ به این معنا که حفظ حجاب سبب می گردد که تمایلات جنسی کنترل شود و آستانه رضایتمندی در ارتباطات جنسی کنترل شود تا خانواده ها از این طریق مستحکم شوند.
نویسنده کتاب «درباره عدالت جنسیتی؛ نگاهی به فمینیسم و حکمت متعالیه» ابراز کرد: محور سوم از محورهای فلسفه های حجاب، تقویت نیروی کار اجتماعی در عرصه حیات اجتماعی جمعی است و فایده چهارم آن نیز حفظ حرمت زنان است.
نویسنده کتاب «درباره عدالت جنسیتی؛ نگاهی به فمینیسم و حکمت متعالیه» تصریح کرد: فلسفه های موجود برای حجاب، نهایت چیزی را که توجیه می کنند، عفاف اخلاقی است و در توجیه تمایز فقهی گسترده چندان موفق عمل نشده است و این مسئله ای است که باید برای آن به صورت جدی چاره اندیشی شود؛ چراکه در غیر این صورت ادراک عدالت جنسیتی با چالش مواجه خواهد شد.
وی در ادامه افزود: ما می توانیم سه زن را تصور کنیم؛ بانویی که هم محجبه و هم عفیف است، دوم بانویی که عفیف است ولی محجبه نیست و سومی بانویی که حجاب شرعی را رعایت نمیکند که نمیتوان به این بانوان لفظ بی عفت را به کار برد؛ چراکه نسبت بین این دو نسبت تساوی نیست؛ بلکه عموم و خصوص من وجه است.
حجت الاسلام شجریان ابراز کرد: ما باید به سمت قرائت تعبّدی درباره حجاب حرکت کنیم و این را تصریح کنیم که خیلی از مصادیق حجاب که باید رعایت شود و در لزوم شرعی آن شکی نیست، تعبد شرعی بر آن مسئله سایه افکنده است؛ اما متاسفانه در ادبیات اقناع سازی ما این فضا کمتر دیده شده است و این ظرفیت وجود دارد که ما از ادبیات تعبد نیز در مسئله لزوم حجاب بهره گیری کنیم.
نویسنده کتاب «درباره عدالت جنسیتی؛ نگاهی به فمینیسم و حکمت متعالیه» در پایان خاطر نشان کرد: فلسفه های مشهور و رایج برای حجاب نهایتاً بحث عفاف را توجیه می کنند و مصادیقی از حجاب که منطبق بر مسئله عفاف نیستند، همچنان نیازمند به توجیه هستند و اگر این ها توجیه نشوند مسئله ادراک عدالت جنسیتی با چالش مواجه خواهد شد.