شماره ۵۰ فصلنامه علمی «لسان مبین» منتشر شد
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شماره 50 فصلنامه علمی«لسان مبین» صاحب امتیازی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) با مدیرمسئولی سیدمحمد میرحسینی و سردبیری نرگس انصاری منتشر شد.
این فصلنامه در 6 مقاله منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
تحلیل استنادی و شبکه همنویسندگی نشریه لسان مبین در سالهای 1390 تا 1399
فاطمه علی نژاد؛ حسین کیانی
چکیده :نشریات علمی کانالهای بسیار مهمی برای گسترش دانش هستند و نمایانگر دستاوردهای جامعه علمی به شمار میروند. پژوهش حاضر به بررسی وضعیت کمی مقالات نشریه لسان مبین با هدف شناسایی رفتار استنادی و روابط همنویسندگی میپردازد. پژوهش حاضر با مطالعه اسنادی با رویکرد علمسنجی انجام شده است. تمامی مقالات نشریه لسان مبین در سالهای 1390 تا 1399 جامعه پژوهش حاضر را تشکیل داده است. دادهها از پایگاه استنادی علوم جهان اسلام استخراج شده و با فنون تحلیل استنادی و شبکه همنویسندگی تحلیل شده است. نتایج مربوط به همکاریهای علمی نویسندگان نشان میدهد که نویسندگان نشریه تمایل زیادی به برقراری مشارکتهای علمی دارند. الگوی دونویسندگی مهمترین الگوی همکاری در مقالات نشریه بوده است. بیشتر مشارکتهای بین نویسندگان نشریه به صورت درون دانشگاهی و مشارکت با نویسندگان همکار از دانشگاه خود میباشد. همچنین شبکه حاضر از انسجام و تراکم مطلوبی برخوردار نمیباشد. در این نشریه بین متغیرهای ارتباطات علمی با تولیدات علمی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد به گونهای که نویسندگان دارای تولیدات بیشتر، مشارکت بیشتری با سایر نویسندگان در نوشتن مقالات دارند. کلمات کلیدی: علمسنجی، تحلیل استنادی، همکاری علمی، همنویسندگی، نقشه دانش، نشریه لسان مبین.
تحلیل رمان "وطن من زجاج" اثر یاسمینه صالح بر اساس گفتمان قدرت میشل فوکو
سولماز پرشور؛ مهین حاجی زاده؛ عبدالاحد غیبی؛ حمید ولی زاده
چکیده :تحلیل گفتمان مجموعهای از رویکردهای میانرشتهای است که در قلمروهای مختلف ادبی و غیر ادبی مورد استفاده قرار میگیرد. میشل فوکو پسامدرن فرانسوی نقش بنیادی در تکوین تحلیل گفتمان بهعهده دارد. نگرش او به گفتمان، بسیار متفاوت از نگرشهای رایج به گفتمان در زبان-شناسی است. فوکو نه تنها گفتمان را بزرگتر از زبان به حساب میآورد؛ بلکه تحت تأثیر نیچه، قدرت را علتالعلل همة امور میداند و بر این باور است که قدرت تنها از بالا به پایین اعمال نمی-شود بلکه قدرت در هر لایه و سطحی از جامعه نفوذ کرده است. جستار حاضر در صدد است تا با رویکرد توصیفی-تحلیلی گفتمانهایی که در رمان "وطن من زجاج"، قدرت از طریق آنها اعمال میشود را مشخص و به عکسالعملی که از سوی مفعولان قدرت در مقابل فاعلان قدرت انجامشده است بپردازد. نتایج پژوهش نشان میدهد؛ گفتمانهای مختلفی از جمله گفتمان قدرت استعمارگر، گفتمان جبهة آزادیبخش ملی، گفتمان قدرت در خانواده، گفتمان جنسیت، گفتمان فرادستان و گفتمان فرهنگ بیگانه در این رمان حضور دارند و هر یک از این گفتمانها به نوعی در ساختارهای قدرت و ساختار فرهنگی جامعه نقش ایفا میکنند.
تحلیل گفتمان رمان «الجازیة و الدراویش» عبد الحمید بنهدوقة از منظر عنصر انسجامی تکرار (براساس نظریهی هالیدی و حسن)
حمیده مروتی؛ فاطمه قادری؛ رضا افخمی عقدا؛ وصال میمندی
چکیده :انسجام، پیوندی ارگانیک میان اجزای یک متن است که آن را به صورت یک گفتمان در میآورد. این نظریه را نخستینبار هالیدی و حسن در سال 1976م مطرح کردند. از دیدگاه این دو زبانشناس، ارجاع، حذف، جایگزینی، ادات پیوندی و انسجامواژگانی، عوامل ایجادکننده انسجام هستند. انسجامواژگانی شامل دو گونة تکرار و همآیی است. تکرار یکواژه به صورتهای لفظی و معنایی علاوه بر ایجاد پیوستگی میان جملههای متن، سبب برجستگی آن واژه در متن میشود. این نوشتار به روش توصیفی-تحلیلی و با هدف بررسی کارکرد عامل انسجامی تکرار در ایجاد پیوند در متن رمان الجازیة و الدراویش و برجستهسازی موضوع آن، انجامشده و پس از تحلیل دادهها دریافته که نویسنده با کاربرد عنصر تکرار- 2.505 گره انسجامی- ضمن ایجاد پیوندی محکم میان الفاظ و معانی، ایدئولوژی مدنظرش را ابراز نمودهاست. بسامد بالای تکرار مستقیمِ واژگان محوریِ مجموعة رمان و هر قسمت از آن، موضوع اصلی الجزایر و اسلام و موضوعهای فرعی نه به شرق و غرب و کنارهگیری مهاجران بازگشته به وطن را برای رمان محوریت بخشیده و تکرار جزئی، ترادف و شبهترادف در مرتبة بعدی علاوه بر ترسیم قدرت نویسنده در استفاده از واژگان متعدد، موضوعات جانبی ولی مؤثّر در فهم گفتمان رمان را برجستهنمودهاست. واژگان شامل در بروز گفتمان رمان نقش زیادی ندارد.
تحلیل نقش استعارههای شناختی حروف جر مکانی در تبیین و انتقال انگاره نبوت در قرآن
مریم توکل نیا؛ ولی اله حسومی
چکیده : زبان قرآن زبانی قابل فهم برای همگان است و در ساختاری منطبق بر شناخت بشری سازماندهی شدهاست. استفاده از حروف جر و انطباق مفهوم مکانی-حسی و تجربه شدهی آنها با حوزههای انتزاعی و معنوی، نمونهای از تطبیق زبان قرآن با افکار انسان است. نوشتار حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و با بهرهگیری از مبانی معناشناسی شناختی به دنبال آن است که نقش استعاری حروف در تبیین مفاهیم اعتقادی مربوط به نبوت را مورد بررسی قرار دهد. یافتهها نشان میدهد که استعارههای مفهومی، استعارهی تصویری نقش مهمی در بیان مقامات انبیاء ایفا میکنند. به گونهای که نقش این سازوکارهای شناختی در بازنمایی مفاهیمی چون الگو بودن، عصمت، برتری، عزیز بودن نزد خداوند، محافظت از ایمان مردم و معارف الهی و به طور کلی وظایف، صفات، آموزهها، غیر قابل انکار بوده و عمدتاَ برای مفهومسازی این دست مفاهیم از هستی انسان، اشیاء، ظرف و مظروف و ساختارها و مفاهیم بنیادینی چون نور، نیرو و مانع، ساختمان و جهات بالا، جلو، مرکز استفاده شدهاست. تا با استفاده از خصیصه جسمانگی ذهن بشر، گزارههای اعتقادی مربوط به پیامبران تبیین گردد.
جامعهشناسی پیامدهای زبانی در نسل دوم مهاجران (موردپژوهانه: رمان «تحت سماء کوبنهاغن» اثر حوراء النداوی)
نسرین کاظم زاده؛ پیمان صالحی
چکیده: یکی از جنبههای با اهمیت مهاجرت که از نیمة دوم قرن بیستم و بهویژه در دهههای اخیر، مورد توجه پژوهندگان مختلف و از آن جمله جامعهشناسان زبان قرار گرفته، پیامدهای زبانی مهاجرت است. با تمام تنوعی که مهاجرت از نظر نوع و ابعاد در کشورهای مختلف دارد، پیامدهای زبانی کم وبیش مشابهی در همة نمونههای آن بهچشم میخورد. نسل دوم مهاجران که در غربت بهدنیا آمده و یا در کودکی بههمراه والدین خود مهاجرت کردهاند، برخوردهای زبان مادری و میزبان در آنان ملموستر است. رمان «تحت سماء کوبنهاغن» حوراء النداوی رماننویس معاصر عراقی روایتگر گروهی از مهاجران نسل دوم عراقی در کشور دانمارک میباشد که در نتیجة همانندی با جامعة میزبان، زبان و فرهنگ سرزمین مادری در آنان کم رنگ شده، این موضوع علاوهبراین نوعی سردرگمی هویتی را نیز برایشان در پیداشته است. این مقاله بر آن است تا بهشیوة توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر ادبیات جامعهشناسی زبان، پیامدهای زبانی مهاجرت را در نسل دوم مهاجران این رمان بررسی نماید. نتایج گویای آن است که دوزبانگی غالب، قرضگیری واژگانی و آوایی، تغییر زبان و در مواردی حفظ زبان و تطابق زبانی از مهمترین پیامدهای مهاجرت در نسل دوم میباشد. لازم بهذکر است نقش والدین در بروز اینگونه پیامدها چشمگیر میباشد.کلمات کلیدی: جامعهشناسی زبان، نسل دوم، مهاجرت، حوراء النداوی، تحت سماء کوبنهاغن
زبان و نوشتار زنانه در رمان «حجر الضحک» اثر هدی برکات (بررسی لایه واژگانی و نحوی)
علیرضا شیخی؛ نرگس انصاری؛ مونس شاملی
چکیده: ادبیات زنانه از مهمترین موضوعات در نقد ادبی معاصر است. به دنبال جنبش زنان برای دستیابی به حقوق برابر با مردان نوشتار زنانه در اواسط قرن بیستم شکل گرفت. به عقیده طرفداران جنبش زنان، اصولا مردان قادر به بازنمایی تجربههای زنان در آثار خود نیستند؛ از همین رو بیان این تجربهها را از زبان خود زنان امری ضروری میدانند و معتقدند نگارش زنان افزون بر نوع بیان موضوعات، در سبک و زبان نیز متفاوت از مردان است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و آماری سعی دارد مولفههای نوشتار زنانه را در رمان "حجر الضحک" اثر هدی برکات در دو لایه واژگانی و نحوی بررسی کند. بر اساس این بررسی، هدی برکات با استفاده از تشدیدکنندهها، تردیدنماها، واژگان تکراری، رنگواژهها در حوزه واژگانی ، و کاربرد جملات ساده، کوتاه و همپایه، جملات نیمه تمام، جملات پرسشی به شکل حدیث نفس، در حوزه نحوی سبک نوشتار خود را شکل داده است و علی رغم نگارش این رمان در حوزۀ ادبیات جنگ، توانسته است مؤلفههای نوشتار زنانه خود را حفظ کند. هویت گمشده زنان در جامعه، نقش بسزایی در شکلدهی زبان خاص اثر داشته و چه بسا اساس مولفههای نوشتار زنانه در نتیجه این هویت گمشده زنان باشد.
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره فصلنامه علمی «لسان مبین» می توانند به نشانی قزوین: دانشگاه بین المللی امام خمینی«ره»- دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی- دفتر فصلنامهی لسان مبین با شماره تلفن: 33901634-028 یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس http://imamiya.urd.ac.ir/ مراجعه کنند یا تماس بگیرند.