دانشگاه پیش و پس از انقلاب اسلامی
به گزارش گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، دانشگاه، نهادی است که در دوران صدارت میرزامحمدتقی خان امیرکبیر تاسیس شد. در کنار نهادهای سنتی متولی امر آموزش که صبغه دینی داشتند، دانشگاه به چرخه علمی جامعه وارد شد. با تاسیس دانشگاه در دوره رضاخان، رژیم پهلوی به شکلی پررنگتر در دوگانه تجدد و سنت و یا علم و دین دمید. طبیعی بود تا کسانی که گرایشهای مذهبی و دینی داشته باشند، در آن زمان نسبت به دانشگاه، دارای موضع و فاصله باشند. البته سیاستگذاران دانشگاه و فرهنگِ حاکم بر آنان هم در دوگانه علم و دین نقش مستقیم داشتند؛ چراکه دانشگاه، متولی علوم تجربی نوپایی بود که خاستگاه نظری آن در مغربزمین بود و این علم به همراه فرهنگی میآمد که با مبانی فرهنگی و دینی جامعه ما در تعارض بود؛ فرهنگی که همراه با دانشگاه وارد کشور شد، فرهنگ غربی و استعماری بود.
در این فرهنگ، علم در جهت خدمت به جامعه ایرانی و پیشرفت کشور بهکار گرفته نمیشد. در این فضا، علم در راستای تامین خواستههای استعمارگران غربی بود و یا صرفاً در حد دانستنیهایی در دست دانشگاهیان باقی میماند. مردم و اهل علم در مقام اصلاح دانشگاه و بیان مشکلات آن، به این فرهنگ استعماری توجه کردند. هر علمی صرف نظر از موضوع آن، باید برای بشر مفید باشد و گره از مشکلات کشور بردارد، اما با وجود دانشگاه و فارغالتحصیلان مختلف دانشگاهی قبل از انقلاب، کشور برای امور فنی و پزشکی خود محتاج به دانشمندان و مستشاران غربی بود. همین وابستگی به غرب با وجود نهادی علمی مثل دانشگاه، نکته اساسی اشکال امام خمینی رحمهاللهعلیه به رژیم پهلوی بود: «سد کرج را باید خارجیها درست کنند! یک خط و جاده را باید خارجیها بیایند بکشند! اینها را التزامات بینالمللی اقتضا میکند؟! اگر مهندس و طبیب دارید، فرهنگ دارید؟ اگر میگویید فرهنگ داریم، ذخایر داریم، محصل داریم، طبیب و مهندس داریم، پس چرا از خارج استخدام میکنید؟» «۱»
در اندیشه امام خمینی رحمهاللهعلیه، برای اینکه دانشگاه در پیشرفت جامعه موثر باشد، نیاز به یک پیوست فرهنگی دارد. این پیوست فرهنگی از هدف علمآموزی ناشی میشود. مهمترین هدف از علمآموزی، خدمت به جامعه و وطن است. این پیوست فرهنگی، دانش را در خدمت پیشرفت و توسعه قرار میدهد. دانشی که از فرهنگ خدمت و پیشرفت تهی باشد، برای جنایت و قدرتطلبی مورد سوءاستفاده قرار میگیرد. آنچه به علمآموزی ارزش میدهد، مفاهیم و اصول تربیتی همراه آن است: «مهم در دانشجویی و در دانشیاری و در استادی و در شاگردی و در تربیت [و] در علم این است که یک تربیت صحیح همراه علم باشد. عالِم تربیتشده به تربیت انسانی که همان تربیت اسلامی است.» «۲»
از نگاه امام خمینی رحمهاللهعلیه، این اصول فرهنگی نه فقط در علمآموزی که در همه کارهای انسان شرط لازم است: «ارزش همهچیز به آن چیزی است که برای او، انسان [عمل] میکند. نماز هم که انسان میخواند ارزشش به آن نیتی است که به آن نیت وارد نماز میشود. ای چه بسا نمازگزارانی که نمازشان در جهنم وارد میشود؛ و آن وقتی است که ارائه بخواهند بدهند به مردم.» «۳»
نمازخواندن هم که یک عبادت است و چیزی جز ستایش خدا نیست، اگر با هدفی غیرالهی انجام بپذیرد، باعث سقوط انسان است و جز تاریکی حاصل دیگری برای انسان ندارد. شکی نیست که مبانی علمی و روح حاکم بر دانشگاه پهلوی با آرمانهای انقلاب اختلاف داشت، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی رحمهاللهعلیه رویه اصلاح فرهنگ دانشگاه را انتخاب کردند. نیاز انقلاب و جامعه به اصل علمآموزی و دانش موجود در دانشگاه روشن بود. انقلاب اسلامی برای پیشرفت کشور و رهایی آن از سلطه استکبار و استضعاف به رشد علم نیازمند بود: «ترقی مملکت به دانشگاه است که آن را به این صورت در آوردهاید. صد سال است به یک معنی دانشگاه داریم، اما هنوز یک لوزتیْن سلطان را میخواهند عمل کنند باید از خارج طبیب بیاید!» «۴»
پس، اصل نیاز به علوم روز قابلانکار نیست، اما امانتداری بزرگترین خلا در فرهنگ دانشگاه بود. از نظر امام خمینی رحمهاللهعلیه، علم امانتی است که شخص فراگیرنده روزی باید آن را بازگرداند. بازگرداندن این امانت همان به خدمتگرفتن دانش در جهت پیشرفت جامعهای است که شخص دانشمند به آن وامدار است؛ چیزی که در دانشگاه قبل از انقلاب وجود نداشت و با وجود جمع زیادی که مثلاً در علم پزشکی تحصیل کرده بودند، حتی عمل سادهای مثل عمل لوزه در ایران امکان نداشت.
در این شرایط فراگیری دانش و بودن دانشگاه در یک جامعه رنگ باخته بود، زیرا دانش برای رفع احتیاج بشر است و این دانشگاه پهلوی دردی از جامعه خودش را دوا نمیکرد؛ پس، به همان دلیلی که دانشگاه یاد میدهد و یاد میگیرد، باید ایجاد امانتداری در دانشجو را در دستورکار خویش قرار دهد: «کوشش کنید که هر قدمی که برای علم برمیدارید، برای عمل ظاهری و برای اعمال باطنی، ایجاد تقوا در خودتان، ایجاد استقامت، امانت در خودتان بکنید که وقتی از دانشگاه انشاءالله بیرون میآیید یک انسانی باشید که هم معلومات داشته باشید و هم امانتدار باشید.» «۵»
رکن اصول تربیتی که همراه دانش منتقل میشود، امانتداری است؛ امانتداری از استقلال و فرهنگ دینی آن جامعه. هر قدمی که در راه علمآموزی برداشته میشود، باید در کنار قدمی از درس امانتداری باشد. در غیر این صورت، آن دانش نه به درد دانشجو میخورد و نه به درد جامعه آن؛ اما امانتداری وصفی است که نتیجه نهایی یک تربیت الهی است. مادامی که انسان در جهت خودسازی تلاش نکرده باشد و منافع خویش را بر منافع مردم و جامعه مقدم کند، علم را وسیلهای برای قدرتطلبی و ثروتاندوزی قرار میدهد. در نهایت شاهد پیشرفتی در جامعه نخواهیم بود. چنین شخصی امانتداری نکرده و دانش را در جای صحیحی قرار نداده است، اما در مقابل، انسان خودساخته دانش را برای رضایت خداوند تحصیل میکند؛ چون خدمت به خلق از اسباب رضایت اوست، علمآموزی هم جنبهای الهی مییابد. دانشجوی واقعی وقتی که دانش را بهطور کامل فراگرفت، آن را امانت الهی میداند که در جهت مطامع شخصی استفاده نمیکند. دانشجوی واقعی با کمک به بندگان خدا منفعت دانش را در نهایت بهطور کامل به مردم وطنش بازمیگرداند.
این نگاه امام رحمهاللهعلیه به دانشگاه سبب شد تا دانشجوهای بسیاری پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در قالب جهاد سازندگی به رفع مشکلات مناطق محروم رسیدگی کنند. علاوه بر آن، گروههای دانشجویی بسیاری بودند که در کوران تحریم در زمان دفاع مقدس توانستند پاسخگوی نیازهای اساسی کشور باشند. در سالهای پس از انقلاب اسلامی نیز جوانان دانشجو با شرکت در فعالیتهای عمرانی کشور، رفع نیازهای اساسی صنایع ملی و همچنین مشارکت فعال در گروههای جهادی برای رفع نیازهای مناطق محروم حماسههایی جاودانه آفریدند.
با فراگیری فرهنگ انقلاب اسلامی و امانت انگاشتن علم در دانشگاه، روحیه خدمت به مردم در دانشگاهیان نهادینه شده است. امید است همواره دانشجویان ایرانزمین به این فرهنگ اصیل بیش از پیش جامه عمل بپوشانند.
(۱) سخنرانی در جمع علما و طلاب و اهالی قم (شرایط اسفبار سیاسی- اجتماعی)، امام خمینی (ره)؛ ۱۱ آذر ۱۳۴۱
(۲) سخنرانی در جمع دانشجویان اهواز (تهذیب نفس در تعلیموتربیت)، امام خمینی (ره)؛ ۱۷ تیر ۱۳۵۸
(۳) سخنرانی در جمع اعضای سمینار نهضت سوادآموزی (همراهی آموزش با تربیت)، امام خمینی (ره)؛ ۰۶ دی ۱۳۵۹۸
(۴) سخنرانی در جمع علما و طلاب و اهالی قم (شرایط اسفبار سیاسی- اجتماعی)، امام خمینی (ره)؛ ۱۱ آذر ۱۳۴۱
(۵) سخنرانی در جمع دانشجویان اهواز (تهذیب نفس در تعلیموتربیت)، امام خمینی (ره)؛ ۱۷ تیر ۱۳۵۸