افق اقتصاد دیجیتال در ایران
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، یکصد و سیزدهمین محفل هم افزایی فعالان فضای مجازی پاک (مهافمپ) برگزار شد.
این جلسه که قسمت دوم موضوع افق اقتصاد دیجیتال در ایران بود با حضور امین ملک نژاد (کارشناس اقتصاد دیجیتال) اجرا شد.
امین ملک نژاد: ما باید برای کدام بخش از اقتصاد دیجیتال برنامه ریزی کنیم. در ایران ما یک چالش بزرگ داریم و آن چالش تقسیم حوزه های اقتصاد دیجیتال است . اینکه چه کسی چه مقدار از کار را انجام بدهد. بعضی ها از این حوزه عقب نشینی می کنند و میگویند این حوزه اصلا به ما ارتباطی ندارد بخش های دیگری وجود دارند که بیشتر از توانایی خودشان سهم بر می دارند. چیزی حدود هشت سناریو را در اقتصاد دیجیتال می توانیم دنبال کنیم و هر کدام را تا حدی پیش ببریم.
حالا اینکه عوامل فوق چقدر این تصمیمات را بپذیرد و چقدر به ما اجازه بدهد بحث دیگری است. اینکه فرهنگ ما چقدر به ما اجازه می دهد؟ تکنولوژی ما کجا ایستاده است؟ از نظر تاریخی ما چه ارتباطاتی داریم که بتوانیم از آن استفاده کنیم. ساختار سیاسی و حقوقی ما چه ساختاری است و چه کارهایی را برای ما تسهیل می کند و جلوی چه کارهایی را می گیرد؟ جغرافیای ما که در اینجا نقش بزرگی را بازی می کند چه از لحاظ اینکه ما از منظر ژئوپولونیک در بین کشورها کجا ایستاده ایم؛ و به صورت تاریخی ما نقطه ی محوری بوده ایم در جاده ی ابریشم ارتباط بین اروپا و چین و مسیر جدیدی که دارد ایجاد می شود بین روسیه و آفریقا خب ایران می تواند نقش های پر رنگی را این وسط بازی کند به شرط ایجاد اجماع ملی . من از ساده نقطه می خواهم شروع کنم. می خواهم از اقتصاد هسته باش ما صحبت کنم.
ما در اقتصاد هسته می توانیم یک افق استراتیژیک نرم افزاری را تصور کنیم و وارد بحث های تحولات نرم افزاری دنیا شویم. برای این کار بازارهای ایران برای نرم افزار، بازارهای کوچکی به حساب می آیند ولی ما می توانیم وارد همکاری های بزرگتری مانند هند و چین شویم که آنها هم به شدت استقبال می کنند. برای اینکه حتی کشور های دیگر نیروهایشان را به ایران بفرستند چرا ما زیر ساخت های توسعه ی نرم افزار را گسترش ندهیم؟
این واقعیت انکار ناپذیر است که ایران به واسطه ی منابعی که در اختیار دارد فرصت خیلی خوبی را برای تولید تجهیرات سخت افزاری و ریزپردازنده ها دارد. البته نباید فراموش کنیم که در این زمینه موانعی هم داریم. موانعی از این جهت که مثلا تکنولوژی ضعیفی در این زمینه در کشور داریم. پس باید به انتقال تکنولوژی فکر کنیم. در این حوزه هم شرکای جدی ما روسیه و چین هستند و به نظر می آید آمادگی همکاری هم با ایران دارند.
در اقتصاد هسته حوزه ی دیگری که خیلی جدی می توانیم به آن فکر کنیم حوزه ی ارتباطات است. ما دوتا اپراتور قوی در کشور داریم که یکی هم با همکاری خارجی ها شکل گرفته است. اینها فرصت هستند و از این فرصت ها باید درست استفاده بشود. کشور های همسایه ما از حوزه ی اپراتوری به شدت عقب مانده هستند.
به شدت استقبال می کنند اگر ما برویم و به آن ها نسل های جدید اپراتوری را یاد بدهیم . این دیگر فقط فناوری نیست مدل تجارت کردن در اینجا خودش مساله است. برای اینکه ما بتواینم به این حوزه ورود کنیم. ما حتی در شبکه های زیر ساختی کشورهای مختلف هم می توانیم ورود داشته باشیم و به آن ها مشورت های قوی و حتی به صورت مشارکتی برای آنها اپراتوری را انجام بدهیم. اینها نکات مهمی است که باید به آن فکر شود.
بخش های مختلف حاکمیت کشور برای توسعه ی اقتصاد دیجیتال درگیر می شوند برای توسعه ی اقتصاد دیجیتال به سمت حوزه های فرامرزی. من به همین کوچک بسنده می کنم در اقتصاد هسته فقط می خواهم یک جنگ بزرگی را مورد توجه قرار دهیم و آن اینکه بحث های اقتصاد هسته را هر کشوری نمی تواند ورود کند. آن بحثی که ما با آمریکا داشتیم که آمریکا یم گفت یک کشور نرمال باشد و فعالیت عادی داشته باشد در دنیا و ایران این را نمی پذیرفت؛ فعالیت کردن در بعضی از حوزه های اقتصاد هسته از همین جنس است.
تولید سخت افزارها و نرم افزارها و مشاوره های نرم افزاری اینها حوزه هایی نیست که هر کشوری بتواند ورود کند. وارد جنگ های شدید اقتصادی می شود. از جنس تحریم از جنس اینکه بعضی از تکنولوژی ها را به روی آنها می بندند. کما اینکه در این اتفاقات اخیر هم رخ داد.
سخت افزار بزرگترین منبع کمیابش مدیران قوی است. یعنی دنیا برای داشتن منابع مدیران قوی برنامه ریزی می کند. راه پیدا می کند تا کسی مثل ایلان ماسک را جذب کند. چینی ها خیلی جدی برای ایلان ماسک برنامه دارند با او از راه های مختلف وارد بحث و گفتگو می شوند و یک بازی راه می اندازند تا هرطور شده او را جذب کنند.
پس این نکته خیلی مهم است که در سخت افزار ما باید دقت کنیم که مدیران قوی لازم داریم. بعضی اوقات ما فکر می کنیم در مورد مدیران قوی متخصصین تکنولوژی قوی در اختیار داریم در صورتی که واقعیت این نیست ما مدیران قوی می خواهیم. در اینجا حرف های مختلفی زده می شود و ما باید بگوییم به کدام حرف باید گوش دهیم و کدام یکی پوچ است و ثمره ای ندارد در تکنولوژی تشخیص آن خیلی سخت است.
ما باید روش های مختلف سرمایه گزاری را هم بیشتر مورد توجه قرار دهیم و صرفا آن را مالی نبینیم و دستاورد های فرا مالی و روش های سرمایه گزاری فرا سرزمینی را نیز در نظر بگیرد. اینها موضوعاتی است که وزارت اقتصاد باید بیشتر توجه کند.
اقتصاد خدمات دیجیتال در سه دسته ی مختلف دیده می شود. خدمات اقتصاد سرزمینی ، خدمات اقتصاد فرا سرزمینی و خدمات دیجیتال جهانی. اینها سه ملاحظه ی مختلف دارند. ما باید تصمیم بگیریم که در چه سطحی از خدمات دیجیتال می خواهیم نقش آفرینی کنیم.
آنچه مسلم است ما خدمات سرزمینی را مدنظر داریم. توصیه ی من این است که ما با افق بازتری به خدمات دیجیتال سرزمینی توجه کنیم. حواسمان باشد طراحی خدمت را یک لایه از آدم های خاص شکل می دهند که در این آدم ها دانش شکل می گیرد. این دانش را اجازه ندهیم بعد از دست برود و مستهلک بشود . نباید متوقف شویم خدمات سرزمینی خودمان را طراحی کنیم بعد مشورت بدهیم به کشور های همسایه برای خدمات فراسرزمینی.
یکی از نکاتی که در خدمات فراسرزمینی خیلی مهم می شود بحث بازارهای تبادل ارزی است که ما باید برای این یک سامانه ی قوی داشته باشیم و یواش یواش کسب و کارهای ما زیر زمینی نشوند و بتوانند به صورت رسمی فعالیت کنند.
حوزه ی خدمات دیجیتال جهانی باقی ماند. یک چیزی مثل گوگل و واتساپ و آمازون. با اینها باید چکار کرد. ما باید چجوری با اینها برخورد کنیم در دنیا؟ چه کنیم که نتوانند پلتفرم های ما را تحریم کنند؟ احتیاج به قدرت سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی دارد.
در مورد اقتصاد های دیجیتال شده می خواهیم صحبت کنیم. این لایه خیلی مهم است و می تواند کل انرژی یک کشور را از بین ببرد و به هیچ نتیجه ای نرسد. اگر درست برنامه ریزی نشود و سیاستگذاران ما مسائل بین دستگاه ها را هلاجی نکنند. ما وقتی ورود می کنیم به اقتصاد دیجیتال شده باید حواسمان باشد که دولت ها حداقل کار را در این زمینه می توانند ارائه دهند و کارشان به یک دولت الکترونیک ختم می شود. باید اجازه دهند بازیگران واقعی اقتصادی خودشان تایید کنند که تحول اقتصادی یک اقتصاد جدید چجوری باید دیجیتال شود.
چه صنایعی را ما در ایران می توانیم هدف قرار دهیم ؟ یکی از این صنایع که در ایران خیلی گسترده است صنعت کشاورزی است.
ما در کشاورزی بحثی داریم به نام پیش بینی آب و هوا مسائلی داریم از جنس تغییر نهاده های کشاورزی و الگوی کشت چه زمینی چه محصولی باید در آن کشت شود؟ ما می توانیم از لحاظ دیجیتالی برنامه ریزی کنیم که سطح آب کشور در چه حدی هست و باید امسال چه محصولاتی را کشت کنیم و محصولات با توجه به بارندگی های امسال چه چیزهایی باشند؟ از جنس اینکه رطوبت خاک الان چقدر است و باید کدام قسمت تقویت شود. بیمه های کشاورزی ما خیلی می تواند در این وسط نقش بازی کند. علاوه بر این ما به سیستم های پهبادی رسیدیم.
علاوه بر این واردات و صادراتمان را می توانیم با الگوی کشتمان فراهم کنیم. ما می توانیم کشت فرا سرزمینی امان را خیلی بهتر مدیریت کنیم. همین الان سوریه می آید به ما می گوید زمین های ما در اختیار شما، شما کشت های ما را انجام دهید. یک حوزه ای که خیلی ساده می توانیم بهش بپردازیم و شاید هزینه های فناورانه ی بالایی نداشته باشد کشاورزی است.
صنعت دیگری که به آن پرداخته ایم صنعت انرژی است. الان فقط در بهینه سازی شبکه های برق کلی ثروت خوابیده است. در کشور خیلی ها در حوزه ی صنعت کار کرده اند و ما از آن ها حمایت نکرده ایم. باید برویم از آنها حمایت کنیم و تجهیزاتمان را به روز کنیم.
ما یک توزیع ناعادلانه ی بحث سلامت در کشور داریم. ما با استفاده از هوشمندی می توانیم ورود کنیم و یک عدالت اجتماعی را در اینجا ورود کنیم. اینطوری نیست که بخش خصوصی بتواند در این حوزه سرمایه گزاری کند و دولت باید وارد میدان شود. احتیاج به قواعد سنگینی دارد. بحث حریم خصوصی در آنجا وجود دارد. بحث حفظ اطلاعات بیمار در آنجا وجود دارد و باید خیلی دقیق به آنها پرداخته شود.
حوزه ی دیگری که کشور می تواند به آن فکر کند حوزه ی صنایع تبدیلی است. اینجا خلا جدی ما خلا سیستم های مدیریت فرآیند مورد قبول است. ما در کشور یک استاندارد مشخص نداریم. بلوغ زیرساختی ما در حوزه ی نرم افزارهای صنایع پایین است. باید دولت برای این برنامه ریزی داشته باشد. مرحله ی بعدی اپراتور است. یکی از کسانی که می تواند برود برای این زیرساخت های نرم افزاری سرمایه گزاری کند اپراتور است. اپراتور می گوید من شرایطم آماده است ولی من نرم افزاری ندارم که در این شبکه استفاده شود. من یک سوال دقیق بپرسم؛ کدام نرم افزار حسابداری را دارم که بتواند تراکنش های M to M یعنی به طور مثال تراکنش های ماشین با ماشین دو بنگاه مختلف را پوشش دهد؟ یعنی بتواند آن را مدیریت کند و بعد اسنادش مورد استناد قرار بگیرد؟ این ها نیاز های جدی کشور است.
یکی از موضوعات ما حمل و نقل هوشمند است که یک بخش آن درون شهری است که طعنه می زند به شهر هوشمند آن تصاویر اول مربوط به شهر هوشمند بود. ما یک حمل و نقل درون شهری داریم و یک حمل و نقل بین شهری داریم و یک حوزه ی حمل و نقل فراسرزمینی داریم که وقتی می خواهیم در مورد حمل و نقل صحبت کنیم باید هر سه ی اینها را مورد بررسی قرار دهیم.
ما در حوزه ی اقتصاد دیجیتال می توانیم رویکرد های مختلف داشته باشیم. یک روش این است که بنده عرض کردم و می توانید در حوزه های مختلف بحث کنید. در دنیا بحث جدی دیگری وجود دارد مخصوصا هنگامی که می خواهید خدمات محور نگاه کنید که می گویند خدمات در نهایت در شهر اتفاق می افتد پس من باید شهر دیجیتال داشته باشم و نام شهر دیجیتال را شهر هوشمند می گذارند. یک کار قوی انجام شدتحت عنوان IVM که یکبار آمد و خدمات شهر هوشمند را به صورت کامل در موردش بحث کرد. گفت شما وقتی در مورد شهر هوشمند صحبت می کنید می توانید از ۶ منظر مختلف به آن نگاه کنید. می توانید به عنوان حاکمیت هوشمند به آن نگاه کنید.
می توانید به آن بگویید دولت الکترونیک. ما باید حواسمان باشد هدف از حاکمیت هوشمند عدالت اجتماعی است. ما می خواهیم دسترسی به اطلاعات و منابع را در سطح جامعه به صورت قابل رصد و شفاف عادلانه توزیع کنیم. یک رویکرد دیگر بحث اقتصاد هوشمند است . در کشور اقتصاد هوشمند را عمدتا معاونت علمی دارد دنبال می کند. در بحث اقتصاد هوشمند دو هدف دنبال می شود . یکی اقتصاد شبکه ای و یکی اقتصاد درون زا. اقتصاد شبکه ای ناظر بر این است که کارها را یک بنگاه انجام ندهد بلکه یک اکوسیستم بیاید و اینها را انجام دهد. رمز بقای اقتصاد شبکه ای عدالت در توزیع درآمد هاست. که هر کسی به اندازه ی منفعتی که دارد برای شبکه ایجاد می کند.
در نتیجه بقای آن به واسطه ی خدماتی که ارائه می دهد تضمین می شود. کسی که می خواهد به سمت اقتصاد هوشمند برود باید اجزای این اقتصاد را در درون خودش خلق کند. پس اقتصاد باید درون زا باشد وگرنه درون یک شبکه ی دیگری حل می شود. حوزه ی دیگری که به آن پرداخته می شود بحث محیط هوشمند است. محیط هوشمند یعنی من چقدر انرژی مصرف کنم چقدر برق مصرف کنم و … و اینکه الان از خانه بیرون بروم یا ۱۰ دقیقه ی دیگر بیرون بروم با توجه به ترافیک. آیا امروز بروم خرید یا فردا؟ با توجه به تراکم جمعیت که در آن محیط وجود دارد و چقدر جنسی که من نیاز دارم در فرشگاه موجود هست. این در بلند مدت اتفاق می افتد.
بحث جابه جایی هوشمند. برنامه ریزی سفرهای اشتراکی، سیستم های چندگانه ی سفر درون شهری. در جابه جایی هوشمند با فرهنگ و عادات رفتاری مردم هم سرو کار دارید. هر چه جلو تر می روید مساله بحث انسانی اش پر رنگ تر می شود. بحث زندگی هوشمند که در اینجا بحث سلامت هوشمند و امنیت هوشمند است و بحث درمان هوشمند است . شما می خواهید زندیگی اش را کیفیتش را بالا ببرید. آدم ها احساس آرامش می کنند در این جامعه. بحث آخر بحث مردم هوشمند است. که می شود حوزه ی فرهنگی. اینکه مردم چگونه خرید کنند. اینکه مردم یاد بگیرند بروند مطالعه کنند و از مشاور در زمینه های مختلف بهره مند شوند.
دیجیتال این امکانات را فراهم آورده است . ما فقط به لحاظ فرهنگی این اعتماد به نفس را در آدم ها ایجاد کنیم که از این موارد استفاده کنند . این هم یک رویکرد است. یعنی در مقابل تمام رویکرد هایی که صنعت محور بود و صنعت ها را هدف می گرفت برای توسعهی اقتصاد دیجیتال شما می توانید خدمات را هدف گیری کنید و بر اساس آن خدمات شما می توانید آن ها را مورد برنامه ریزی قرار دهید. این دو رویکرد است نسبت به برنامه ریزی حالا کدام رویکرد انتخاب می شود واقعیت آن رویکردی است که همه فهم تر است و به آدم ها دید بهتری می دهد که جایگاه آنها در این موضوع کجاست. این یک تصمیم ملی است.
ما وقتی که ورود می کنیم به بحث هوشمندی فراگیر و شهر هوشمند را بررسی می کنیم مسائل ما از این جنس است که در بحث بازیگران اقتصادی ما تعدد ذی نفعان داریم که اینها منافع متضادی بعضا با هم دارند. زمانی که شما می خواهید کنتور ها را هوشمند کنید باید حواستان باشد که یک عالمه کنتور خوان را دارد بیکار می کنید. شما احتیاج به این دارید که در ازای بیکاری این کنتور خوان ها از کجا ممکن است درآمد کسب کنند؟
برنامه های این شکلی احتیاج دارد و اگر این تغییرات را نداشته باشد هرگونه تغییر دیجیتالی با مقاوت جامعه مواجه خواهد بود چون عده ای را بیکار می کند و منافع عده ای را به خطر می اندازد. خب این یک بحث است که باید به آن خیلی دقیق پرداخته شود که هر کسی خواسته اش چیست. در حوزه ی حاکمیت که در انجا حاضر است مساله این است که حکمران در حوزه ی شهر ها که شهرداری ها می شودند با مسائل پیچیده ای مواجه هستند وسطح این مسائل پیچیده خیلی وسیع است. از طرفی سرعت تغییرات تکنولوژی از سرعت تغییرات در شهر های ما بیشتر است .
علاوه براین منابع در بخش های عمومی دولتی محدود است. در نتیجه لازم است که با بخش های خصوصی برای تامین نیازها همکاری بشود. ما احتیاج به مدل هایی داریم که بخش خصوصی بتواند در حوزه های عمومی و خصوصی سرمایه گزاری کند. مثلا مدل هایی مثل همکاری های بخش خصوصی و عمومی این هم یک بخش از کار است. نیازمندی های مختلفی وجود دارد. در حوزه ی خدمات موضوعات ما از این جنس است که ما خدمات متعدد و متنوعی داریم . نیازمندی های مختلف فناورانه امان وجود دارد. وقتی شما با حوزه های فناوری ورود می کنید نیاز های افراد مختلف از فناوری متفاوت است.
برخی می خواهند کارشان راه بیفتد برخی می خواهند از آن پول در بیاورند برخی می خواهند هزینه هایشان کمتر شود برخی دیگر یکسری علایق علمی دارند این علایق علمی بعضی اوقات لازم است که چند فناوری هم زمان استفاده شود و هر فناوری ملاحظات خودش را دارد. در کل لازم است این اکوسیستم که از بازیگران حاکمیتی شکل گرفته است در یک نقطه ای با همدیگر به تعادل برسد تا اکو سیستم شکل بگیرد.
در تصویر فوق ما ۶ حوزه ای که گفتیم را مشاهده می کنیم. کشاورزی ، انرژی ، سلامت ، امنیت ، صنایع تبدیلی و حمل و نقل. حالا به حمل و نقل خیلی وسیع می شود پرداخت. حمل و نقل از بحث هایی مثل حمل و نقل هوشمند شروع می شود تعمیم پیدا می کند به بازارگاه ها. یک مفهومی در دنیا وجود دارد الان به نام عامل پنجم لوجستیک که هیچ ابزار لوجستیکی ای در اختیار ندارد و در واقع دارد براساس مهارت و پردازش اطلاعات پول در می آورد. دارد به شما پیشنهاد می دهد از کدام منبع تهیه کنید در کدام مقصد تحویل بگیرید در طول این مسیر از کدام لاینر ها و عوامل حمل و نقلی کمک بگیرید و حتی در طول مسیر چجوری کالایتان را پردازش کنید که وقتی به دستتان می رسد کالای با کیفیت تری باشد و حتی بخشی از فرآیند تولید هم بر روی آن اتفاق افتاده باشد. این عامل پنجم امروز در حوزه ی تامین دارد صنایع را متحول می کند.