کتاب دریا قلی؛ گمنامی که ناجی آبادان شد
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، کتاب «دریا قلی، ناجی آبادان» اثر نجمه جوادی است که توسط انتشارات حماسه یاران در ۱۲۱ صفحه منتشر و روانه بازار شده است.
داستان زندگی شهید دریاقلی سورانی؛ مردی بخشنده، شوخطبع، هوشیار و البته بسیار شجاع. قهرمانی که با تصمیم درست و بهموقع نگذاشت آبادان به سرنوشت خرمشهر دچار شود. دریاقلی اگر نبود شاید روزهای جنگ برای آبادانیها طور دیگری رقم میخورد.
دریاقلی سورانی مردیست که رکاب زد تا آبادان به دست دشمن نیفتد. شاید بسیاری از ما نام این مرد شجاع را نشنیده باشیم و از رشادتهای ایشان چیزی به گوشمان نخورده باشد. اما او با درایت و اقدام به موقعاش کاری کرد که نامش همیشه در تاریخ این سرزمین جاوید باشد. او ثابت زد که با یک دوچرخه اوراقی و یا حتی با پای پیاده هم میشود یک شهر را نجات داد.
«جنگ تحمیلی» عراق علیه جمهوری اسلامی ایران ، به «صورت رسمی»، در ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ آغاز شد و صدام حسین که تصور می کرد قدرت فراوانی دارد و می تواند در ظرف مدت کوتاهی ، کشور ایران را به تسخیر درآورد و حکومت جمهوری اسلامی را ساقط نماید با لشکر های مجهز به از غرب و جنوب کشور، به سمت ایران تهاجم کرد.
از نظر «محاسبات مادی» پیش بینی صدام صحیح بود از یک سو «ارتش ایران» ، انسجام لازم را نداشت و به دلایل فراوان از جمله وقایع انقلاب ، و جدا شدن بسیاری از «سران ارتش» ، و همچنین «تبدیل مدت سربازی به یک سال»، پادگان ها خالی شده بود.
از جهت دیگر، درگیری ها در مناطق مختلف ایران و استان های گوناگون و اقوام مختلف وجود داشت که «قدرت دفاعی ایران» تقسیم می کرد و قدرت متمرکزی برای مقابله وجود نداشت.
همه قدرت ها و «ابرقدرت ها» خصوصا آمریکا ، انگلستان ، آلمان ، اتحاد جماهیر شوروی ، به حمایت صدام آمدند ، و «کشورهای مرتجع عربی» مانند عربستان و کویت و قطر و امارات، با تمام توان، به پشتیبانی صدام وارد شدند . آنان اموال فراوان، بنادر، تجهیزات، تبلیغات و سلاح های مختلف را به صدام دادند. و با این همه امکانات، تصور فتح سه روزه ایران چندان دور از «ذهن متوهم صدام» نبود،
صدام حمله خود را آغاز کرد اما از همان ابتدا در برابر ملت غیور و بزرگ ایران ، نقشه هایش «نقش بر آب» شد. خرمشهر که قرار بود دو ساعته، به اشغال ارتش صدام درآید، ۳۴ روز به طول انجامید. لشکر صدام نتوانست به اهواز برسد. و برای فتح آبادان، مجبور به دور زدن شهر شد و این به معنای آن بود که هزینه فراوان و نیروی بیشتر و زمان طولانی تری را خواهد داشت.
در این بین ارتشیان،ژاندارمری و همه نیروهای مسلح غیور، سپاهیان و همه و همه ، با هر امکاناتی به میدان آمدند، و مهمتر آنکه، مردم «هر کس با هر توانی» که داشت، به عنوان رزمندگان در صحنه جبههها وارد شد. بخش وسیعی از آنها کسانی بودند که هیچگونه سابقه عملیات جنگی نداشته و حتی آموزش ندیده بودند، اما با عشق به خدا و میهن، در میدان وارد شدند شکستهای سهمگینی را بر ارتش تا دندان مسلح صدام وارد کردند.
ملت بزرگ ایران، ستارگان درخشانی دارد که هر کدام، «گمنام یا بی نام» در جای جای مختلف جنگ درخشیده اند زنان و مردان فراوانی که همگی «پای کار جنگ» بودند اما در این میان برخی از آنان نامشان برجسته شد
در جریان محاصره آبادان و نفوذ ارتش عراق به این جزیره بزرگ ، نام شخصیتی به نام دریا قلی سورانی میدرخشد او یک فرد عادی و معمولی و اوراقچی در اطراف آبادان بود و نقش بسیار بزرگی در آگاه سازی نیروهای آبادان برای مقابله با صدام داشت.
او به صورت اتفاقی دیده بود که ارتش عراق وارد ذوالفقاری آبادان شدهاند و بلافاصله با احساس کامل ، نسبت به دین و میهن ، خود را به سپاه پاسداران رسانده ، و اطلاعات جنگی را به آنان داده بود و این امر باعث شد تا سپاهیان و ارتشیان به همراه مردم، هر کس با هر چیزی که در دست داشت بر ارتش متجاوز صدام حمله کنند و آن را از «کوی ذوالفقاری» بیرون بریزند. اگر هوش و استعداد و وظیفه شناسی و «تصمیم گیری به موقع» دریاقلی نبود، چه بسا آبادان سقوط می کرد و بازگرداندن آن بسیار دشوار بود اما این «انسان فرهیخته عادی» در میان جامعه با «مسئولیت شناسی بجا» که احساس کرد خود و کشور خود را نجات داد.
از این نمونه فراوانند و باید که نسلهای آینده آن را بشناسند کسانی که اجازه ندادند یک وجب از خاک ایران به دشمن تحویل داده شود.